اهوازی
اَهْوازی، ابوالحسن علی بن عباس (د ح 384 ق/ 994 م)، پزشك نامدار ایرانی. دربارۀ زندگی و احوال اهوازی اطلاع چندانی در دست نیست، تنها رود راوری در ذیل تجارب الامم (3/ 68) و نظامی عروضی در چهار مقاله (ص 110) از كتاب كامل الصناعة الطبیۀ او یاد كردهاند. وی در اهواز، یا ارّجان (بهبهان)، زاده شد. خانوادۀ او دست كم تا دو نسل پیش از وی آیین زردشتی داشتند (نک : میهلی، 120) و بدینسبب به مجوسی شهرت داشت (قفطی، 232؛ ابن ابی اصیبعه، 2/ 230). برخی از او با لقب علاءالدین یاد كردهاند (واندیك، 217). اهوازی در شیراز نزد ابوماهر موسى بن سیار دانش آموخت و پس از آن خود به فراگیری آثار پزشكی متقدم پرداخت و در این دانش چنان شهرت و مهارتی یافت كه پزشك دربار فناخسرو عضدالدولۀ دیلمی شد (قفطی، ابن ابی اصیبعه، همانجاها).
اهوازی را به دانش و مهارت و ابتكار، و اثرش را به عنوان یكی از برجستهترین منابع طبی ستودهاند (همانجاها؛ نیز نک : ابن خلدون، 1(4)/ 888؛ رودراوری، همانجا). در واقع شهرت اهوازی مرهون كتاب ارزشمند او، كامل الصناعة الطبیة است كه آن را كنّاش الملكی، الطب الملكی، كتاب الملكی، القانون العضدی فی الطب و الكناش العضدی فی الطب نیز نامیدهاند (همو، نیز قفطی، ابن ابی اصیبعه، همانجاها؛ GAL, I/ 273). اهوازی این كتاب را به نام و برای عضدالدوله نوشت و برخی از نامهای كتاب نیز حاكی از همین معنی است.
كامل الصناعه دانشنامهای است پزشكی و دارای نظم و ترتیبی عالی كه از همان روزگار تألیف مورد اقبال و مراجعه واقع شد (نک : نظامی، همانجا، كه از آن در زمرۀ كتب آموزشی یاد كرده است)، اما پس از تألیف قانون ابوعلی سینا تقریباً به كناری نهاده شد. با اینهمه، قفطی بر آن است كه این كتاب از دیدگاه پزشكی عملی برتر از قانون بوعلی است (نک : ص 232؛ قس: براون، 53-54). آنچه اهوازی در جلد دوم همین اثر در ابواب پزشكی عملی (بالینی و جراحی) آورده، دقت و مهارت و تجربهاش در مداوای انواع بیماریها و جراحیها را آشكار میسازد. علاوه بر این وی در این كتاب دیدگاههای جالب و ابتكاری ابراز كرده، و به كشفهای مهم نایل آمده است (نک : همو، 55-56؛ الگود، 99-100؛ لكلر، I/ 382)؛ مثلاً آنچه دربارۀ انقباض و انبساط رگها و اختلاط هوا و خون و جریان آن در شریانها گفته، نخستین وصف گردش مویرگی خون، و اولین بیان روشن و علمی از شبكۀ مویرگهاست (دفاع، 111-113؛ براون، 123-124). دربارۀ جنین و تكامل آن و حركات رحم به هنگام زایمان، سخنان نوگفته، و سرطان رحم را به خوبی تشخیص داده است (دفاع، 113-115). وی همچنین كاملاً به اهمیت روان درمانی آگاه بوده، و پیش از ابوعلی سینا به این موضوع پرداخته است (حمارنه، 41).
تحقیقات اهوازی در علل بروز صرع و بیان نشانهها و تظاهرات فیزیكی و روحی آن سخت جالب توجه است (نک : دفاع، 111). با اینهمه، اولمان كه خود در جایی فصول و ابواب كامل الصناعه را معرفی كرده (نک : ص 109-111)، منکر نوآوری پزشكان عصر اسلامی است و همه را اقتباس از یونانیان دانسته، و اهوازی را نماینده و شارح خالص طب جالینوس معرفی كرده است (ص 44، 26، 23-24).
كامل الصناعه مشتمل بر دو جزء و هر جزء در 10 مقاله تدوین شده است: جزء اول در طب نظری و جزء دوم در طب عملی است. در جزء اول افزون بر دیباچه و تصدیر كتاب به نام عضدالدوله و بررسی آثار پزشكان بزرگ و كلیات طب (1/ 2- 48)، به مسائلی همچون تشریح اعضای ساده و مركب بدن، قوای طبیعی، علل و علائم و دورۀ بیماریها و نقش عواملی چون آب و هوا، غذا، خواب و ورزش در سلامت انسان پرداخته است. جزء دوم به بهداشت عمومی، انواع بیماریها و شیوۀ درمان آنها از سر تا قدم به ویژه دستگاههای تنفسی و گوارشی، و نیز جراحی كه یكی از جالبترین بخشهای كامل الصناعه به شمار میرود، و سرانجام انواع ادویۀ مركبه و شیوۀ ساخت و تركیب آنها اختصاص داده شده است. در عصر جدید توجه اروپاییان از نیمۀ سدۀ 19 م به این اثر بزرگ طبی جلب شد و به بررسی ابواب یا ترجمۀ بخشهایی از آن دست زدند و در تحقیقات مربوط به تاریخ علم و تاریخ پزشكی به بررسی آراء او پرداختند.
نخستین بار متن عربی كامل الصناعة الطبیة در 1283 ق در لاهور و پس از آن در 1294 ق در بولاق به چاپ رسید. نیز نسخۀ خطی دانشگاه استانبول را فؤاد سزگین در 1405 ق/ 1985 م در فرانکفورت چاپ تصویری كرد. كمبل (ص 75) كتاب دیگری در طب مشتمل بر 3 بخش بهداشت، بیماریها و جراحی كه نسخۀ آن را در گوتینگن نشان داده، از او دانسته است (نیز نک : GAL, I/ 273).
مآخذ
ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، بیروت، 1377 ق/ 1957 م؛ ابنخلدون، تاریخ، بیروت، 1956م؛ اهوازی، علی، كامل الصناعة الطبیة، بولاق، 1294ق؛ دفاع، علی عبدالله، اعلام العرب و المسلمین فی الطب، بیروت، 1402 ق؛ رودراوری، محمد، ذیل تجارب الامم، به كوشش آمدرز، قاهره، 1334ق/ 1916 م؛ قفطی، علی، تاریخ الحكماء، بغداد، مكتبة المثنى؛ نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به كوشش محمد قزوینی و محمد معین، تهران، 1341 ش؛ واندیك، ادوارد، اكتفاء القنوع، به كوشش محمدعلی ببلاوی، قاهره، 1313 ق/ 1896 م؛ نیز: