زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

الیسع

اَلْیَسَع، نام یكی از پیامبران الٰهی یاد شده در قرآن كریم كه مطابق روایات، پس از الیاس نبی (ع)، به نبوت مبعوث شده است. این نام دو بار در قرآن كریم در كنار اسامی برخی از پیامبران و فرزندان ابراهیم (ع) ذكر گردیده است (انعام/ 6/ 86؛ ص/ 38/ 48). در این آیات، بدون توضیحی دربارۀ شخصیت و نبوت الیسع، از او با تعبیر «برتری یافته» همچون اسماعیل، یونس و لوط (ع) یاد شده، و نیز در كنار اسماعیل و ذوالكفل در شمار «اخیار» آورده شده است. 
نام این پیامبر ــ كه لغت‌شناسان آن را واژه‌ای دخیل دانسته‌اند (نک‍ : جوالیقی، 644؛ نیز جفری، 68-69) ــ بزرگان متقدم علم قرائت را دربارۀ تلفظ آن دچار اختلاف كرده است. ایشان اساساً دربارۀ این مطلب كه « ال‍ » در این كلمه، جزئی از واژه باشد، اختلاف دارند. بیشتر حجازیان و عراقیان متقدم آن را حرف تعریف دانسته‌اند كه بر آغاز «یَسَع»، یا به قول برخی كوفیان بر «لَیْسَع» اضافه شده است (نک‍ : طبری، تفسیر، 7/ 173؛ طوسی، 4/ 193؛ طبرسی، فضل، 4/ 507). البته چنین می‌نماید كه نام الیسع برای مسلمانان صدر اسلام ناآشنا بوده است و آنان از شخصیت و قصص مربوط به او نیز چندان خبر نداشتند. 
یادكرد مجمل قرآن كریم از الیسع، و كم شناخته بودن او در منابع تفسیری و روایی تا آنجاست كه حتى سبب گشته است بسیاری از عالمان، الیسع را با برخی از پیامبران دیگر یكی بدانند: برای نمونه كسانی الیسع را همان ذوالكفل دانسته‌اند و گروهی با اشاره به یكی بودن الیسع، شاگرد الیاس با ذوالكفل، او را بـا الیسعی كه در قرآن آمـده است، متفـاوت می‌دانند (نک‍ : مقدسی، 3/ 100). برخی نیز او را پسر عموی الیاس معرفی كرده‌اند (میبدی، 8/ 356؛ ابن كثیر، 473). 
یكی دانستن الیسع با خضر نبی هم دارای شهرت روایی بسیاری است و حتى داستان‌سرایانی چون كعب الاحبار نیز بدان اشاره كرده‌اند (مثلاً نک‍ : میبدی، 3/ 416). در این میان، در تفسیر آیۀ 65 سورۀ كهف، در باب سفر موسى (ع) به «مجمع البحرین» و دیدار او با مردی خدایی، گاه نام الیسع در جای خضر قرار گرفته است (مثلاً نک‍ : بیضاوی، 1/ 568). نویسنده‌ای چون كسایی هم كه در پروراندن داستانها دارای توانایی بسیار است، چیزی چندان دربارۀ الیسع بر سخن دیگران نیفزوده است (نک‍ : ص 249-250). 
پرداخت داستان الیسع در روایات تفسیری بر این پایه است كه استاد او الیاس در مسیر نبوت و رسالت خود، و در راستای انذار آحاب پادشاه بنی اسرائیل، جز با عناد و سركشی روبه‌رو نگردید و پس از نفرین و فرود آمدن خشكسالی بر سرزمین آنان، آنگاه كه از قوم كافر روی برتافته، راه دوری در پیش گرفته بود، به خانۀ پیر زنی درآمد كه پسری بیمار داشت. این پسر، الیسع فرزند اخطوب، و این ملاقات آغاز پیوستگی داستان الیاس به الیسع بود. الیسع كه به دعای الیاس و ارادۀ پروردگار، سلامت خویش را باز یافت و به عنوان پیروی تشنۀ دانش، دین الیاس را پذیرفت، تا لحظۀ پایانی فراق، هرگز محضر او را از كف نداد و در همه حال، با الیاس مصاحب بود (نک‍ : ه‍ د، الیاس). در این میان، برخی به حضور الیسع در كنار الیاس به هنگام پناهنده شدن به كوهها نیز اشاره كرده‌اند (ابن كثیر، همانجا). اوج پیوند میان داستان الیاس و الیسع، در ماجرای فراق آنان رخ می‌نماید؛ آنجا كه الیاس مأمور شد تا قوم ناسپاس خود را ترك گوید و الیسع را به جانشینی خود برگمارد. آنگاه خداوند مركبی آتشین فرود آورد تا الیاس بر آن جای گیرد و حیات زمینی را بدرود گوید. چون الیاس آهنگ رفتن كرد، الیسع از آنچه خواهد آمد و آنگونه كه باید زیست، پرسش كرد. الیاس رمزگونه، او را خرقه پوشانید و وصی خود ساخت و او را به نگاهبانی عهد خداوندی سفارش كرد (طبری، تاریخ، 1/ 462-464؛ مقدسی، 3/ 100؛ راوندی، 251؛ میبدی، 8/ 296). 
آنچنان كه در روایات آمده است، شرایط دین‌داری در عهد نبوت الیسع دگرگون شد؛ آحاب پادشاه بنی اسرائیل كه همزمان با الیاس می‌زیست و همسر سیه‌كار او ایزابل كه قوم را بر پرستش باطل راه می‌نمودند، به هلاكت رسیدند و در دورۀ نبوت الیسع، مردمان بسیار به دعوت وی پیوسته، دین‌داری و خداپرستی را بزرگ می‌داشتند (ثعلبی، 259-260؛ قس: نیشابوری، 342؛ طبری، همان، 1/ 464). 
گفتنی است در عهد عتیق ضمن بیان داستان الیاس نبی (ایلیا) به شخصیتی با نام الیشع بن شافاط اشاره شده است (نک‍ : كتاب اول پادشاهان، 16:19 به بعد) كه می‌توان شباهتهای گسترده‌ای میان آن، با مضامینی كه در روایات اسلامی آمده است، مشاهده كرد. یكی از نزدیك‌ترین روایات به آنچه در عهد عتیق آمده، توسط میرخواند نقل شده است (1/ 333 به بعد) كه تطابق نسبی آن با متن عهد عتیق (نک‍ : همانجا؛ نیز كتاب دوم پادشاهان، 14:13 به بعد) نشان می‌دهد كه بدون واسطه برگرفته از روایات یهودی است. 
در روایتی از امام رضا(ع) آمده كه الیسع نیز همچون عیسى(ع) معجزاتی چون زنده گرداندن مردگان، شفا دادن بیماران و بر آب رفتن نشان داده است (نک‍ : ابن‌بابویه، 422؛ طبرسی، احمد، 2/ 418). گفتنی است با توجه به ویژگیهای مشهور معجزات الیاس (ع) و نیز همگونی داستان الیاس نبی و عیسى (ع) در مسالۀ زیست ایشان در آسمانها، دور نیست كه در ضبط روایت، الیاس با الیسع خلط شده باشد. 

مآخذ

ابن بابویه، محمد، التوحید، به كوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، 1387ق؛ ابن‌كثیر، اسماعیل، قصص الانبیاء، به كوشش خلیل میس، بیروت، 1407ق/ 1987 م؛ بیضاوی، عبدالله، انوار التنزیل، به كوشش فلایشر، اُسنابروك، 1968 م؛ ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، دار الرائد العربی؛ جوالیقی، موهوب، المعرّب، به كوشش ف. عبدالرحیم، دمشق، 1410ق/ 1990 م؛ راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به كوشش غلامرضا عرفانیان، مشهد، 1409 ق؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، به كوشش محمدباقر موسوی خرسان، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، به كوشش هاشم رسولی محلاتی و فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت، 1408 ق/ 1988 م؛ طبری، تاریخ؛ همو، تفسیر؛ طوسی، محمد، التبیان، به كوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ عهد عتیق؛ قرآن كریم؛ كسایی، محمد، قصص الانبیاء، به كوشش آیزنبرگ، لیدن، 1922م؛ مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، به كوشش كلمان هوار، پاریس، 1903 م؛ میبدی، احمد، كشف الاسرار، به كوشش علی اصغر حكمت، تهران، 1361 ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1338 ش؛ نیشابوری، ابراهیم، قصص الانبیاء، به كوشش حبیب یغمایی، تهران، 1359 ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.