زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

الازهر

اَلْاَزْهَر [al-ʾazhar]، یا جامع الازهر، کهن‌ترین نهاد آموزشی ـ دینی بازمانده از روزگار فاطمیان در مصر که هم‌زمان با تأسیس شهر قاهره بیش از هزار سال پیش بنیاد نهاده شد. بنیان‌گذار جامع‌الازهر، جوهر کاتب صِقِلّی (سیسیلی)، سردار نیرومند المعزلدین الله (حک‍ 341-365ق/ 952-976م)، چهارمین خلیفۀ فاطمی است که در پی فتح مصر چون شهر قاهره (القاهرة المعزیّه) را به فرمان او ساخت، مسجد الازهر را نیز در جنوب شرقی و سوی قبلۀ قصر خلیفه در میانۀ محلۀ ترک و دیلم بنا نهاد. بنای الازهر در 24 جمادی‌الاول 359ق/ 4 آوریل 970م آغاز شد و در 7 رمضان 361ق/ 22 ژوئن 972م پایان یافت و در همان رمضان، نخستین نماز جمعه در آن اقامه شد. گفته شده که سبب اشتهار این جامع بزرگ به الازهر، انتساب آن به دخت رسول خدا، «فاطمة‌الزهراء(ع)» یا محاط بودن به کاخهای با شکوه خلافت (القصور الزاهره)، یا درخشندگی آن در میان دیگر جامعهای مصر بوده است.
الازهر با رواج نظام فقهی فاطمیان در مصر، و کمکهای مالی خلفای فاطمی رونق فراوان یافت، اما با تأسیس دومین نهاد آموزشی فاطمی موسوم به دارالعلم یا دارالحکمه، تا اندازه‌ای از اهمیت الازهر کاسته شد و ظاهراً از این پس تدریس مباحث فقهی و دینی و ادبی در الازهر، و آراء فلسفی فاطمی و عقاید باطنی و معتزلی در دارالعلم آموزش داده می‌شد.
تأسیس نظامیۀ بغداد و نیشابور توسط خواجه نظام‌الملک طوسی، در واقع برای مقابله با تبلیغات داعیان ازهری فاطمی بود که با انقراض آل بویه در ایران و عراق بنیان دولتشان به سستی می‌گرایید.
از عصر فاطمیان تا اوایل سدۀ 14ق/ 20م که ادارۀ موقوفات مصر بر موقوفات الازهر دست یافت، الازهر با موقوفات دولتی و خصوصی و صدقات نقدی و جنسی اداره می‌شد. از فعالیتهای الازهر برپا داشتن مجالس سوگواری عاشورای حسینی(ع)، افزودن «حیّ على خیرالعمل» در اذان، چراغانی و قرآن‌خوانی نیمۀ رجب و نیمۀ شعبان و جز اینها بود.
از زمان صلاح‌الدین ایوبی که دوباره مذاهب اهل سنت در مصر رسمیت یافت، با انتقال محل نماز جمعه به جامع «الحاکم» و نیز تأسیس مدارس شافعی ـ حنفی، الازهر به رکود گرایید و مواد درسی آن به عنوان یکی از نهادهای آموزشی اهل سنت به علوم ادبی و مباحث فقهی و حدیثی محدود گشت، با این حال، حضور ابن فارض، شاعر بزرگ عرفانی مصر در الازهر نشانۀ رونق آموزشهای صوفیانه در الازهر بوده است. حسن بن خطیر فارسی، فقیه، مفسر، لغت‌شناس، ریاضی‌دان و طبیب، و نیز ابن عساکر از مدرسان این دورۀ الازهر بودند.
در روزگار ممالیک بحری (648-784ق)، به فرمان ملک ظاهر بیبرس ویرانه‌های برجای مانده از جنگهای صلیبی الازهر احیا شد و پس از 100 سال بار دیگر نماز جمعه در آن اقامه گردید و الازهر به تدریج اعتبار خود را بازیافت. در زمان ملک ناصر، مدرسۀ طیبرسیه در جانب غربی و مدرسۀ آق بُغاویه در جانب چپ الازهر ساخته شد که بعدها کتابخانۀ الازهر شدند. از مدرسان این دورۀ الازهر می‌توان از قوام‌الدین کرمانی (صاحب فتوا در تمامی مذاهب اهل سنت) و زَواوی مالکی نام برد.
در عصر ممالیک بُرجی (784-923ق) که دوران شکوفایی فرهنگ و تمدن مصر بود، الازهر قبله‌گاه طالبان دانش از اقصیٰ نقاط جهان شد. با این همه، پژوهش و تحصیل در علوم عقلی و دانشهای ریاضی و پزشکی، در این دوره در الازهر رواج چندانی نداشته است. به هر روی، برجستگان نام‌آوری در شاخه‌های مختلف علوم چون شطنوفی شافعی، شهاب‌الدین نویری، احمد ابن فضل‌الله عمری، قلقشندی، ابن حجر عسقلانی، ابوالبقاء دمیری، مقریزی، و سیوطی از جملۀ دانش آموختگان و مدرسان این دورۀ الازهرند.
پس از برچیده شدن فرمانروایی ممالیک بر مصر به دست سلطان سلیم اول (حک‍ 918-926ق) و تسلط عثمانیان بر مصر، نقش الازهر در برقراری عدالت اجتماعی و حفظ میراث فرهنگی اسلام و زبان عربی، بسیار چشمگیر شد. در این روزگار از سوی حکمرانان عثمانی یکی از علما به عنوان «شیخ الازهر» به ریاست این نهاد برگماشته می‌شد که از مشاوران معتبر دولت به شمار می‌رفت. در اواخر این دوران با گسترش فقر، مشایخ الازهر نیایشهای صوفیانه و سماع و رقص را جایز شمردند و آموزشهای رسمی به سستی گرایید و حضور و غیاب مدرسان بی‌ضابطه شد. انتخاب درس و استاد، آزاد و بی‌برنامه بود و انتصاب مدرسان جنبۀ رسمی نداشت و مواد درسی بیشتر مباحث صرفی و نحوی، معانی بیان و مسائل فقهی بود و کیمیاگری و طالع‌بینی نیز رواج داشت.
پس از حملۀ ناپلئون به مصر، و در پی کشته شدن فرمانده نظامی او و اعلام مقاومت مردم به رهبری عبدالله شرقاوی، شیخ‌الازهر، ناپلئون الازهر را به توپ بست و رهبران جنبش را بازداشت، و بعضی را تیرباران کرد. با این‌همه، افقهای تازه‌ای از پیشرفتهای علمی اروپاییان در برابر شیوخ الازهر گشوده شد و بسیاری از آنان از جمله عبدالرحمان جبرتی با زبان فرانسه و فرهنگ غرب آشنا شدند.
با حملۀ مشترک انگلیس و عثمانی برضد فرانسه و شکست فرانسه، وزیر اعظم عثمانی در نماز جمعۀ الازهر شرکت جست و الازهر بار دیگر خود را بازیافت. در این دوره، مصر به مرحله‌ای از تجدد گام نهاد و چهره‌های سرشناسی چون احمد دَمَنهوری، ادیب، مورخ، آشنا به دانشهای یونانی و حساب و هندسه و گیاه‌شناسی و پزشکی و شیخ محمد نَشرَتی، پزشک، فیلسوف، مهندس آشنا به علوم یونانی، و شریف سیدقاسم تونسی ریاست یا استادی الازهر را برعهده داشتند.
در عصر محمدعلی پاشا، با وجود نابسامانیها و جنگهای داخلی که الازهر را نیز آشفته می‌داشت، با اقدامات اصلاح‌گرانۀ او از جمله فرستادن دانشجو به اروپا، دگرگونی چشمگیری در نظام آموزشی الازهر پدید آمد، چنان‌‌که رفاعه طهطاوی، نخستین محصل از این گروه، پس از بازگشت از اروپا به مدت 40 سال به تدریس دانشهای پیشرفتۀ غربی پرداخت. نیز تأسیس دارالعلوم و توجه استادان به تدریس تاریخ و هندسه و موسیقی، این نهاد را به دانشگاهی جدید مبدل ساخت، چنان‌که الازهر در این سالها 314 مدرس و 10 هزار دانشجو داشته است.
با ورود سیدجما‌ل‌الدین اسدآبادی به مصر، نهضت فکری او به همراه اقدامات شاگردش، شیخ محمد عبده، مفتی اعظم و رئیس دانشگاه الازهر، افکار تقلیدی و سنتی مشایخ و دانشجویان الازهر جای خود را به دانشهای نو داد و تحولات و اصلاحات اساسی در مواد و برنامه‌های آموزشی و اداری الازهر به وقوع پیوست. از دستاوردهای مهم عبده تربیت نام‌آورانی چون مصطفیٰ لطفی منفلوطی، محمدرشیدرضا، سعد زغلول و طٰهٰ حسین بود.
در 1329ق/ 1911م، الازهر به موجب قانون، برترین نهاد آموزشی مصر اعلام شد و مدارس مهم به تابعیت الازهر درآمدند و ادارۀ آن برعهدۀ «المجلس الازهر الاعلیٰ» که اعضای آن مرکب از عالی‌ترین مقامات برجستۀ علمی و دولتی بودند، گذاشته شد. در این ایام، جامع الازهر 10 هزار دانشجو و 316 مدرس داشته که با روزگار محمدعلی پاشا تقریباً یکسان بوده است.
با بروز جنگ جهانی اول دانشجویان ازهری، رهبری تظاهرات ضداستعماری مصر را برعهده داشتند. در دورۀ فؤاد اول با وزارت سعد زغلول، موقوفات الازهر در اختیار دولت قرار گرفت و هرگونه انتصاب برعهدۀ پادشاه و نخست‌وزیر بود. در این دوران که اصلاحگرانی چون شیخ مصطفیٰ مراغی، محمداحمدی ظواهری و شیخ شلتوت به ریاست الازهر رسیدند، الازهر یک دانشگاه جامع واقعی بود و دانش‌آموختگان آن به خارج فرستاده می‌شدند. همچنین در این ایام، الازهر چاپخانه تأسیس کرد و نشریۀ نورالاسلام و مجلة الازهر را منتشر ساخت. در روزگار فاروق، الازهر نابسامانیهایی داشت، اما با بنای دانشگاهی جدید در شرق بنای پیشین، الازهر از مظاهر تمدن جدید برخوردار شد. در این دوران، با گرایش استادان و دانشجویان ازهری به نهضت اخوان‌المسلمین، الازهر صحنۀ تظاهرات سیاسی و اعتقادی شد.
در عصر انقلاب که پس از کودتای افسران جوان و اعلام نظام جمهوری در مصر آغاز شد، الازهر در پرتو همکاری رؤسای جمهور، در مسیر پیشرفت قرار گرفت. در جریان اعلام جمهوری متحدۀ عربی، شرکت رئیسان جمهور مصر و سوریه در نماز جمعۀ الازهر، شکوه و جلال شرکت خلفای فاطمی را در خاطره‌ها زنده کرد. از گامهای مهم الازهر در این دوره تأسیس کرسی فقه جعفری به ازاء تأسیس دو کرسی فقه حنفی و شافعی در دانشکدۀ الاهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران بود.
در این دوره رشته‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ سیاسی، فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، تربیت بدنی بر دروس سنتی‌الازهر افزوده شد و سازمان وعظ و تبلیغ، فرستادن مبلّغ مبلغ به کشورهای مختلف را آغاز کرد و مراکز فرهنگی وابسته به الازهر در کشورهایی چون انگلستان، آمریکا و سودان تأسیس شد.
در این سالها، نزدیک به 40 هزار دانشجو در مقاطع تحصیلی این دانشگاه به تحصیل مشغول بودند. در زمان ریاست شیخ شلتوت، با استفاده از شخصیتهای کارآمد، الازهر دارای 4 رکن اصلی: «المجلس الاعلى للازهر»، «مجمع‌البحوث الاسلامیه»، «ادارة الثقافة و البحوث الاسلامیه» و «جامعة الازهر و المعاهد الازهریه» گردید. نیز 6 دانشکدۀ شریعت، اصول دین، مطالعات علوم عربی، کشاورزی، مهندسی و پزشکی و نیز دانشکدۀ دختران تأسیس شد. جامع الازهر، از این پس به «جامعة الازهر» تغییر نام یافت. در دهه‌های اخیر، نزدیک به 3 هزار دانشجوی خارجی از 65 کشور جهان در این دانشگاه به تحصیل اشتغال داشته‌اند. گفتنی است که توجه به قرائت و علوم قرآنی، سر‌لوحۀ برنامۀ آموزشی این نهاد کهن از آغاز تأسیس تاکنون بوده است. الازهر در حال حاضر بر آن است که آموزشهای دینی و سنتی یک‌هزار ساله را با دانش و تکنولوژی دنیای امروز پیوند دهد.*

مآخذ

ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، بیروت، 1408ق؛ همان، قاهره، 1299ق/ 1882م؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابن ایاس، محمد، بدائع الزهور، به کوشش محمدمصطفى، قاهره، 1404ق؛ ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1361ش؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، قاهره، 1352ق؛ ابن جزری، محمد، غایة النهایة، بیروت، 1351ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، «رفع الاصر»، همراه الولاة و القضاة کندی، بیروت، 1908م؛ ابن خلدون، العبر، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، 1371ش؛ همو، مقدمة، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ ابن خلکان، وفیـات؛ ابـن رشید، محمد، ملء العیبة، به کوشش محمدحبیب ابن خـوجه، تـونس، 1981م؛ ابن ظهیره، احمد، الفضائل الباهرة، به کوشش مصطفى سقا و کامل مهندس، قاهره، 1969م؛ ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، به کوشش عبدالقادر و محمود ارناؤوط، بیروت، 1412ق؛ امین، احمد، ظهر الاسلام، بیروت، 1388ق؛ امین، حسن، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، بیروت، 1401ق؛ حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1366ش؛ حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیة، قاهره، 1964م؛ خفاجی، محمد عبدالمنعم، الازهر فی الف عام، قاهره، 1374ق؛ داج، بایارد، دانشگاه الازهر، ترجمۀ آزرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، 1367ش؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش تدمری، بیروت، 1409ق؛ زرکلی، اعلام؛ زکی، عبدالرحمان، القاهرة، قاهره، 1386ق؛ زنکلونی، علی سرور، الدعوة و الدعاة، قاهره، 1979م؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، بیروت، دارمکتبة الحیاة؛ سیف آزاد، عبدالرحمان، تاریخ خلفای فاطمی، تهران، 1341ش؛ سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387ق؛ شلبی، احمد، رحلة حیاة، قاهره، 1978م؛ ضیف، شوقی، الادب العربی المعاصر فی مصر، قاهره، 1961م؛ طنطاوی، محمد، «الازهر»، العربی، کویت، 1392ق، شم‍ 170؛ عنان، محمدعبدالله، الحاکم بامرالله، قاهره، 1379ق/ 1959م؛ همو، مورخو مصر الاسلامیة، قاهره، 1388ق/ 1969م؛ عیسى‌بک، احمد، تاریخ البیمارستانات فی الاسلام، بیروت، 1981م؛ غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمۀ نورالله کسایی، تهران، 1364ش؛ فاخوری، حنّا، تاریخ ادبیات زبان عربی، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، 1361ش؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، بیروت، 1407ق؛ کسایی، نورالله، کارنامۀ دانشکدۀ الٰهیات و معارف اسلامی، تهران، 1357ش؛ همو، مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن، تهران، 1363ش؛ ماهر محمد، سُعاد، مساجد مصر، قاهره، 1971م؛ مبارک، علی پاشا، الخطط التوفیقیة، قاهره، 1980م؛ مقریزی، احمد، الخطط، بیروت، دارصادر؛ همو، السلوک، به کوشش عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1972م؛ ولی، محمدطه، المساجد فی الاسلام، بیروت، 1409ق؛ ویت، گاستون، قاهره شهر هنر و تجارت، ترجمۀ محمود محمودی، تهران، 1365ش؛ همایی، جلال‌الدین، غزالی‌نامه، تهران، 1342ش.

نورالله کسایی

معماری الازهر

معماری الازهر نمونۀ بارز ارتباط میان کیفیت معماری با فرهنگ جامعه به شمار می‌رود. از زمان فاطمیان که الازهر ساخته شد، تا زمان ممالیک و در دورۀ عثمانی معماری الازهر شاهد تغییراتی چشمگیر بوده است. طرح کلی ساختمان الازهر به شیوۀ عربی بود و افزوده‌های پیرامون آن سبب شد که مسجد به صورت مجموعه‌ای مرکب از آثار دوره‌های مختلف در آید. برخی از محققان برآن‌اند که تنوع معماری یکپارچگی و تجانس الازهر را از بین برده است. با این حال، مقایسۀ وضع کنونی مجموعه با طرح اولیۀ بنا نشان می‌دهد که عمارت فعلی از وحدت و همگنی نسبی برخوردار است. بنابر نقشه‌های موجود، مساحت مجموعۀ لواحق اندکی بیشتر از مساحت بنای دورۀ فاطمی و محیط بر آن است، و بنای دورۀ فاطمی همچنان قسمت اصلی و چشمگیر مجموعه است. آنچه در این دوره ساخته شد، اکنون با صحن مسجد و شبستان و تالارهای شرقی و غربی آن، مطابقت دارد و به خوبی مشخص است. با آنکه سیمای کلی مسجد همانند آثار اموی ـ افریقایی نیست، محل مذکور قدیم‌ترین نمونۀ متأثر از جامع دمشق محسوب شده است. بر دیواره‌های داخلی این محوطه کتیبه‌های کوفی قابل توجهی وجود دارد که آنها را دارای سابقه‌ای به اندازۀ قدمت بنیاد مسجد دانسته‌اند. طرح و اجرای بدیع گچ‌بری برگ نخلی هم در اصل متعلق به دورۀ فاطمی است، اگرچه منحصر به آن زمان نیست. این گچ‌بریها مانند کارهای چوبی آن دوران ریشه در هنر مرسوم سامره داشته است که طی دورۀ طولونی وارد قاهره، و سپس سرمشق دیگر هنرمندان فاطمی گردیده بود. با این‌همه، کارهای چوبی فاطمیان را مرتبط با هنر اغلبیان نیز شمرده‌اند. الازهر فعلی حدود 12 هزار مـ ‍‌2، یعنی بیش از دو برابر دورۀ فاطمی مساحت دارد و بر فراز آن 5 مناره جلب‌نظر می‌کند که نوسازی شده‌اند.*

مآخذ

جبرتی، عبدالرحمان، عجائب الآثار، به کوشش حسن محمد جوهر و دیگران، قاهره، 1958- 1967م؛ حاشیۀ النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی، قاهره، 1361ق/ 1941م؛ زکی، عبدالرحمان، الازهر و ماحوله من الآثار، قاهره، 1970م؛ سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387ق؛ مبارک، علی پاشا، الخطط التوفیقیة، قاهره، 1980م؛ مقریزی، احمد، الخطط، بولاق، 1270ق؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.