افغانی
افغانی \afqānī\، علیمحمد (1304 ش / 1925 م)، داستـان ـ نویس ایرانی. او در یک خانوادۀ کارگری در کرمانشاه زاده شد. پدربزرگش اهل نجفآباد اصفهان بود و چون با تخلص «افغان» شعر میگفت، نام خانوادگی «افغانی» را انتخاب کرد. پدرش، حسینقلی، برای گریز از آشوب جامعه در سالهای پساز مشروطه، از نجفآباد بهقصد عتبات حرکت کرد، اما در کرمانشاه ماندگار شد.
افغانی با خواندن آثاری ادبی چون شاهنامۀ فردوسی و داستانهای عامیانه مانند مختارنامه و چهل طوطی، به داستانگویی تمایل پیدا کرد. بعدها، آثار صادق هدایت را خواند و با ادبیات جدید آشنا شد. او تا 1326 ش / 1947 م در کرمانشاه زیست. سپس، برای ادامۀ تحصیل روانۀ تهران شد. بهسبب تنگدستیِ خانواده، و برای استفاده از کمکهزینۀ دانشکدۀ افسری، به آن دانشکده رفت تا پزشک ارتش شود. اما چون باید در کنکور طب هم شرکت میکرد، درس نظام را فقط تا درجۀ ستوان یکمی ادامه داد. افغانی چون از فارغالتحصیلان ممتاز به شمار میرفت، به آمریکا اعزام شد. در آنجا زبان انگلیسی را فراگرفت و با جهان رمان و رماننویسی آشنا شد. در 1333 ش / 1954 م، به ایران بازگشت، و درحالیکه بیشاز دو ماه از ازدواجِ او نگذشته بود، به جرم عضویت در سازمان نظامیِ حزب تودۀ ایران دستگیر، و در دادگاه بدوی محکوم به اعدام شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به حبسِ ابد تقلیل یافت. اما افغانی پس از 5 سال حبس، مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد (ضابطیان، 8؛ علوی، 134).
افغانی از 1339 ش / 1960 م به کار ترجمه برای یک شرکت تجاری ژاپنی پرداخت. در این سالها، او کوشید رمان مشهور خود، شوهر آهو خانم، را که در زندان نوشته بود، چاپ کند. اما چون ناشران، انتشار این اثر 890 صفحهای را منوط به حذف بخشهایی از آن کردند، رمان را به خرج خود منتشر کرد. این رمان محافل ادبی ایران را برانگیخت؛ انجمن کتاب ایران جایزۀ رمان برگزیدۀ سال 1340 ش / 1961 م را به شوهر آهو خانم داد و منتقدان آن را «بزرگترین رمان زبان فارسی» دانستند (پرهام، 970؛ علوی، 140). دریابندری (ص 972) دراینباره نوشت: «نویسنده در این داستان از زندگی مردم عادی اجتماع ما تراژدی عمیقی پدید آورده، و صحنههایی پرداخته است که انسان را به یاد صحنههای آثار بالزاک و تولستوی میاندازد و این نخستین بار است که یک کتاب فارسی به من جرئت چنین قیاسی را میدهد».
داستان شوهر آهو خانم در سالهای 1313 ش / 1934 م تا 1320 ش / 1941 م در کرمانشاه رخ میدهد. سید میران سرابی، نانوای میانهسال و خوشنام شهر، و همسرش آهو خانم زندگی آرامی دارند تااینکه سید میران عاشق زن زیبارویی به نام هما میشود و او را بهعنوان همسر دوم خود به خانه میآورد. سید میران که همچون شیخ صنعان، دلودین در راه عشق باخته است، شخصیت مردی سنتی را، درگیرِ گذار از سنت به تجدد، به نمایش میگذارد. او آهو را کتک میزند و از خانه میراند، و ایام هوسناکی را با هما میگذراند. آهو نمونۀ زن سنتی و سازگار ایرانی است که سرانجام، با عزمی راسخ بر حق خود پای میفشارد و شوهر را، هنگامیکه با هما قصد ترک شهر را دارد، به خانه برمیگرداند (سپانلو، 167- 169؛ کامشاد، 194). هما نماد زنانی است که از گذشتۀ کهنۀ خود قطع علاقه کردهاند؛ اما به نو هم نتوانستهاند دست یابند و چون «هنوز رسالت خود را درنیافته، و هدف زندگی را خوب درک نکردهاند»، جز سرگردانی نصیبی نمییابند (کمیساروف، 419). این عوامل شوهر آهو خانم را به یکی از مشهورترین رمانهایی تبدیل میکند که به زبان فارسی دربارۀ وضع ناگوار زنان نوشته شده است. مضمون اصلیِ آن موقعیت نابهنجار زن ایرانی و نکوهش آیین چندهمسری است که نویسنده به «طرزی بیسابقه در ادبیات جدید فارسی» از آن پرده برگرفته است (کامشاد، همانجا؛ سپانلو، 170). «آهو و هما دو روی سکۀ زن ایرانی هستند که درعینحال ازنظر بیپناهی و بیآتیهبودن با هم وجه مشترک دارند» (همو، 168).
منتقدان باوجود ستایش قدرت نویسنده در توصیف صحنهها و فراست روانشناختیِ او در بازنماییِ غرایز و احساسات آدمی، رمان را ازنظر سبک و زبان دچار آشفتگی و پرگویی ملالآور دانستند: «اگر افغانی این کتاب را به یکسوم تقلیل میداد ... کتاب خوبی میشد» (سرفراز، 44)؛ این گفتوگوهای طولانی و درآمیخته با فضلفروشی دربارۀ اساطیر و احادیثی که در حد روحیه و معلومات قهرمانان عامیِ رمان نیست، از باورپذیری داستان میکاهد. نثر داستان پخته، روان و سرشار از اصطلاحات عامیانه است، اما گاه سادگی و روشنایی خود را از دست میدهد و واژههای ادبی، عامیانه و ژورنالیستی در جملههای طولانی در هم میآمیزند (پرهام، 972-974؛ دریابندری، 973).
شوهر آهو خانم بهسبب تجسم هنرمندانۀ دنیای درونی شخصیتها، بهویژه زنان، و واقعیتهای یک دورۀ تاریخی، از رمانهای برگزیدۀ ایرانی محسوب میشود. این اثر آینۀ تمامنمای اجتماع ما و بهحقیقت، دائرةالمعارف عظیمی است از زندگی دورانی که بهشتاب سپری میشود (پرهام، 970). نویسنده تحلیل روحیۀ قهرمانان را بهموازات تحلیل شرایط جامعه پیش میبرد (دستغیب، 27) و منظری از تحولات اجتماعی دورۀ سلطنت رضا شاه و تقابل سنت و تجدد را پیش روی خواننده قرار میدهد؛ بهطوریکه «اگر بوف کورِ هدایت، موقعیت روحی روشنفکران دورۀ رضا شاه را تصویر میکند، و داستان چشمهایش از علوی به مبارزان این سالها میپردازد، شوهر آهو خانم افغانی ازطریق تجسم زندگی خانوادگی، پرده از این دوران برمیگیرد» (میرعابدینی، 1 / 398).
شوهر آهو خانم مورد اقبال خوانندگان قرار گرفت و تا 1387 ش / 2008 م، 15 بار تجدید چاپ شد. در 1347 ش / 1968 م نیز، کارگردانی به نام داوود ملّاپور براساس این رمان، فیلمی سینمایی ساخت.
افغانی پساز شوهر آهو خانم رمانهای متعددی نوشت، مانند: شادکامان درۀ قرهسو (1345 ش)؛ شلغم، میوۀ بهشته (1355 ش)؛ سیندخت (1360 ش)؛ بافتههای رنج (1361 ش)؛ دکتر بکتاش (1364 ش)؛ بوتهزار (1372 ش)؛ دختردایی پروین (1377 ش)؛ خداحافظ دخترم (1377 ش) و دو مجموعه داستان همسفرها (1367 ش) و محکوم به اعدام (1370 ش). همچنین، رمان چاپنشدۀ «ماه در فراز جبهه» که افغانی بههنگام اقامت یکسالهاش در آمریکا (1386 ش) به زبان انگلیسی نوشت.
رمانهای افغانی بهعنوان اسناد و شواهدی از دورهای خاص، و نیز ازنظر ثبت اصطلاحات عامیانه، باورهای مردمی و آداب و رسوم محلی، ارزشی جامعهشناختی دارند. اما هیچیک از آنها، بااینکه در دورۀ پختگی ادبی نویسنده نوشته شدهاند، ارزش و اعتبار ادبی اولین کتاب او را نیافتهاند (دریابندری، همانجا).
مآخذ
پرهام، سیروس، «شوهر آهو خانم»، راهنمای کتاب، تهران، 1340 ش، شم 10؛ دریابندری، نجف، «شوهر آهـو خانم»، سخن، تهران، 1340 ش، شم 8؛ دستغیب، عبدالعلی، «دورۀ سوم نثر معاصر پارسی»، نگین، تهران، 1348 ش، س 5، شم 55؛ سپانلو، محمدعلی، نویسندگان پیشرو ایران، تهران، 1362 ش؛ سرفراز، جلال و جواد کاراندیش، «گفتوگو با بزرگ علوی»، آدینه، تهران، 1370 ش، شم 68- 69؛ ضابطیان، منصور، «پدرِ شوهر آهو خانم»، گفتوگو با علیمحمد افغانی، ضمیمۀ روزنامۀ حیات نو، تهران، 1380 ش؛ علوی، بزرگ، «دربارۀ شوهر آهو خانم»، کاوه، مونیخ، 1343 ش، س 2، شم 8-9؛ کامشاد، حسن، پایهگذاران نثر جدید فارسی، تهران، 1384 ش؛ کمیساروف، د.، «جنبههای نوین رمان معاصر فارسی در موضوعهای اجتماعی»، سخن، تهران، 1352 ش، شم 4؛ میرعابدینی، حسن، صد سال داستاننویسی ایران، تهران، 1383 ش.