زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه

اعتکاف

اعتکاف \eʾtekāf\، یکی از اعمال عبادی مستحب در اسلام که بر اثر نذر، یمین، عهد و امثال آن واجب می‌شود و زمان مخصوصی برای آن معین نشده است.
اعتکاف از ریشۀ «عکف» در لغت به معنای اقبال و روی‌آوردن به چیزی و ملازمت آن بر سبیل تعظیم است (راغب، 355) که در قرآن کریم بـارها در ایـن مفهوم بـه کـار رفته است (نک‍ : بقره / 2 / 125؛ اعراف / 7 / 138؛ طه / 20 / 97؛ شعراء / 26 / 71). همچنین از همین ریشه در قرآن، «عاکف» به معنای ساکن و مقیم (حج / 22 / 25) و نیز «معکوف» در مفهوم ممنوع و بازداشته‌شده (فتح / 48 / 25) کاربرد یافته است.
اعتکاف در شرع، التزام به توقف و درنگ در مسجد به قصد قربت است (راغب، همانجا)، و تعریف جامع آن اقامت‌کردن برای حداقل 3 روز در مسجد به قصد تعبد با مراعات شرایط لازم است. در اصطلاح سالکان و متصوفه، فارغ و تهی‌ساختن دل از اشتغالات دنیوی و تسلیم‌کردن نفس به مولا ست، و گفته شده است که اعتکاف و عکوف اقامت‌گزیدن است و معنای آن این است که تـا مرا نیـامرزی، از درگاه تو ــ ای خداوند ــ دور نمی‌شوم (جرجانی، 25).
با اینکه مسلمانان روش اعتکاف را از سنت پیامبر (ص) فراگرفتند (مالک، 1 / 314)، در ادیان پیش‌از اسلام و ازجمله در میان عرب، آیینی نزدیک به اعتکاف وجود داشته است. در شرایط اعتکاف، همچون دیگر عبادات، نخست سخن از اسلام، تکلیف و نیت به میان می‌آید. افزون‌بر آن نزد برخی از مذاهب چون امامیه و مالکیه روزه‌داشتن بر شخص معتکف واجب است (مالک، 1 / 315؛ محقق، 1 / 215). قول مشهور در میان حنفیه نیز همان است که اعتکاف بدون روزه تحقق نمی‌یابد، اما برپایۀ قولی دیگر، در اعتکاف مستحب، روزه شرط دانسته نمـی‌شود (نک‍ : سمرقنـدی، 2 / 372؛ الفتـاوی ... ، 1 / 211). شافعـی و نیـز احمـد در روایت اشهـر از او، اساساً در اعتکاف روزه را واجب نمی‌شمارنـد (نک‍ : شافعـی، 2 / 107؛ ابن‌هبیره، 1 / 170؛ نیز مروزی، 75).
مدت اعتکاف نزد امامیه نباید از 3 روز کمتر باشد و اگر اعتکاف مستحب باشد، معتکف می‌تواند آن را قطع کند، به‌جز در پایان روز دوم که واجب است آن را ادامه دهد (محقق، 1 / 216) و مراد از 3 روز، از آغاز طلوع فجر روز اول تا غروب روز سوم است.
در مدت اعتکاف، خروج از مسجد تنها در حد پرداختن به اموری خاص جایز است و مصالحی عام چون اقامۀ نماز جمعه، تشییع جنازه، اقامۀ شهادت و عیادت بیمار، یا نیازهای شخصی چون تهیۀ خوراک لازم و قضای حاجت از مصادیق این مستثنیات شمرده شده است. به هر تقدیر، در موارد مجاز هم معتکف نباید در جایی بنشیند و تا حدی که ممکن است نباید در سایه راه برود (کلینی، 4 / 178؛ ابن‌رشد، 1 / 317؛ محقق، 1 / 217).
در اعتکاف چند چیز ازجمله مباشرت جنسی، حتى در حد بوسیدن، استفاده از بوی خوش، خرید و فروش، مگر برای رفع حاجت، و نیز مشاجره و جدال دربارۀ امور دنیوی بر شخص معتکف حرام می‌شود و ارتکاب برخی از محرمات علاوه‌بر باطل‌کردن اعتکاف موجب کفاره نیز می‌گردد (ابن‌هبیره، 1 / 171؛ محقق، 1 / 219-220؛ جزیری، 1 / 585-587).

مآخذ

ابن‌رشد، محمد، بدایة‌ المجتهد، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابن‌هبیره، یحیى، الافصاح، به ‌کوشش محمد راغب طباخ، حلب، 1366 ق / 1947 م؛ جرجانی، علی، التعریفات، قاهره، 1357 ق / 1938 م؛ جزیری، عبدالرحمان، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ قرآن، به ‌کوشش ندیم مرعشلی، قاهره، 1392 ق؛ سمرقندی، محمد، تحفة ‌الفقهاء، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ شافعی، محمد، الام، به‌ کوشش محمد زهری نجار، بیروت، دارالمعرفه؛ الفتاوی الهندیة ( الفتاوی العالمکیریة)، قاهره، 1323 ق؛ قرآن کریم؛ کلینی، محمد، الکافی، به ‌کوشش علی‌اکبر غفاری، بیروت، 1401 ق؛ مالک ابن انس، الموطأ، به‌ کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، 1406 ق / 1985 م؛ محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، به‌کوشش عبدالحسین محمد علی، نجف، 1389 ق / 1969 م؛ مروزی، محمد، اختلاف العلماء، به ‌کوشش صبحی سامرائی، بیروت، 1406 ق / 1986 م.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.