اعتصاب
اعتصاب \eʾtesāb\، خودداری گروهی یا دستهجمعی کارکنان از انجامدادن وظایف مقرر، معمولاً بهصورت سازمانیافته یا اعتراضی، برای مقاصد اقتصادی، سیاسی، حقوقی یا هدفهای دیگر. اعتصابها بیشتر در محیطهای کارگری و به علتهای مختلف برپا میشود. میتوان این علتها را در چند دستۀ کلیتر طبقهبندی کرد؛ برای مثال: 1. اعتصاب بهمنظور واداشتن کارفرما به پذیرش مطالبات کارگران، همچون افزایش میزان دستمزد، کاهش ساعات کار، یا بهبود شرایط دیگر محیط کار؛ 2. اعتصاب ناشی از اختلاف نظر بر سر تفسیر یا چگونگی اجرای شرایط یا مقررات کار میان کارگر و کارفرما؛ 3. اعتصاب ناشی از اختلاف میان اتحادیهها بر سر مسائل حقوقی یا حوزههای اختیار و صلاحیت؛ 4. اعتصاب ناشی از اختلاف درون یک سازمان یا یک تشکیلات خاص بر سر حدود یا مرزهای وظایف و مسئولیتها؛ و 5. اعتصاب بهقصد ایجاد تغییر، چه در مقیاس خرد و چه در مقیاس کلان، در حد اعتصابهای عمومی و سراسری.
اعتصابهای کارگری پس از گسترش انقلاب صنعتی در اروپا، از سدۀ 19 م در انگلستان آغاز شد. در 1889 م، کارگران بارانداز در لندن به اعتصابی دست زدند که نتیجۀ آن موفقیتآمیز بود. در 1898 و 1926 م کارگران معدن در این کشور به دو اعتصاب گستردۀ دیگر دست زدند؛ اعتصاب 1926 م، که با خشونت نیز همراه بود و به اعتصابی گسترده و عمومی انجامید، سرانجام با موفقیت پایان یافت و بر بهبود شرایط کار برای کارگران معدن تأثیر نهاد و دامنۀ این تأثیر به کشورهای صنعتی دیگر هم کشیده شد. کارگران در همۀ کشورهای صنعتی اروپا و آمریکا، یکی پس از دیگری، برای دستیافتن به شرایط بهتر کار و پرداخت عادلانهتر دستمزد به حربۀ اعتصاب متوسل شدند. خیزشهای کارگری از اواخر سدۀ 19 م و در سدۀ 20 م، بهویژه پس از جنگهای جهانی اول و دوم، برای بهرهمندی از حقوق انسانی و مزایای عادلانهتر که در قالب اعتصابهای کارگری شکل گرفت، فصلی مهم در تاریخ جنبشهای اجتماعیـ سیاسی معاصر است. اعتصاب گستردۀ 1936 م در فرانسه؛ اعتصاب گستردۀ کارگران خودروسازی در ایالات متحده در همین سال؛ اعتصاب عمومی 1968 م در فرانسه؛ اعتصاب وسیع کارگران پست در 1970 م در ایالات متحده؛ اعتصاب معروف کارگران صنایع کشتیسازی لهستان در 1980 م؛ اعتصاب کارگران صنعتی آفریقای جنوبی در 1984 م برضد تبعیض نژادی؛ اعتصاب عمومی 1989 م در چکسلواکی در اعتراض به سیاستهای صنعتی و اجتماعی حکومت کمونیستی؛ اعتصاب گستردۀ کارگران معدن زغالسنگ در 1991 م در اتحاد شوروی بر سر دستمزدها و بیمهنامهها، که نشانۀ نارضایتی عمومی مردم و پیشدرآمد رویدادهای بعدی و فروپاشی بود؛ و اعتصاب گستردۀ کارگران و پلیس دولتی در 2002 م در ونزوئلا، همگی از مصداقهای بارز تأثیر اعتصابها بر روند تغییر و تحول است. در بسیاری از اعتصابهای گسترده، ازجمله در شماری از همین اعتصابهای یادشده، مرزهای میان مطالبات، ازجمله مرز میان مطالبات کارگری و غیر کارگری، شکسته شده است.
در حال حاضر، در پی مبارزات گستردۀ اتحادیههای کارگری و صنفی در کشورهای صنعتی، کارگران در همۀ این کشورها از حق اعتصاب برخوردار شدهاند. البته مقررات در برخی از کشورها به گونهای است که کارگران پیشاز دستزدن به اعتصاب، باید تلاشهای لازم را برای حلوفصل اختلافات به عمل آورده باشند و اعتصاب در حکم آخرین گزینه باشد.
در شماری از کشورها، بهویژه در کشورهای جهان سوم، اعتصابهای سیاسی یا ممنوع است یا حکومتها به گونهای عمل میکنند که نارضایتیهای سیاسی یا حتى اعتراضهای دانشجویی، نتواند به اعتصاب سیاسی تبدیل شود. اعمال خشونت و سرکوب معمولاً از حربههای اینگونه حکومتها در جلوگیری از اعتصابها ست. هدف اعتصابهای سیاسی معمولاً واداشتن حکومتها به پذیرش مطالبات خاص اعتصابکنندگان است و حکومتها هم با روشهای مختلف از بـروز چنین وضعیتی جلوگیـری میکنند و چنانچـه در اعتصابها موجودیت خود را با تهدید روبهرو ببینند، به انواعی از مقابله، که گاه با خشونت و خونریزی همراه است، متوسل میشوند.
نوع، هدف، روش و بسامد اعتصابها به عاملهای متعدد و متفاوتی بستگی دارد. ساختار سیاسی ـ اقتصادی، چگونگی ترکیب فرهنگی ـ اجتماعی، سرشت حکومتها و نظامهای سیاسی، قدرت و مدیریت اتحادیههای کارگری و صنفی، روحیۀ عمومی، رویدادهای خاص و عوامل دیگر در کشورها، در شکلگرفتن یا نگرفتن، و موفقشدن یا نشدن اعتصابها تأثیر مستقیم دارد. به همین سببها، شکل اعتصابها در کشورهای مختلف یکسان نیست؛ برای مثال، اعتصاب اتحادیههای ژاپن، بیشتر بهصورت تظاهرات برگزار میشود و هدف آنها متوقفساختن روند تولید برای مدتی طولانی نیست. در کشورهای اروپای غربی، که آزادیهای مدنی از ضمانت حقوقی استوارتری بهرهمند است، اعتصابها به گونۀ سهلتری میتواند شکل سیاسی به خود بگیرد و بیانگر مطالبات گستردهتری باشد. در کشورهایی که نظام سیاسی آنها مردمسالارانه نیست، این خطر وجود دارد که اعتصابهای اعتراضی بهسرعت رنگ سیاسی به خود گیرد و به خشونت کشیده شود. در سالهای اخیر، آگاهیهای مدنی، گسترش جنبشهای مدنی و هماهنگیهای جهانی با اعتصابها، و چندیوچونی آنها پیوند مستقیم یافته است.
مآخذ
Americana, 2006; Britannica, 2008; Columbia, 6th edition; Encarta, 2008.