زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

اصفهان

ِاصْفَهان، یكی از شهرهای بزرگ ایران با جمعیتی برابر 025‘127‘1 نفر (1370 ش) و نیز استان و شهرستانی به همین نام در مركز ایران.

I. جغرافیا و جغرافیای تاریخی

سبب نام‌گذاری

نام اصفهان در منابع كهن به صورتهای گوناگون آمده است: سِپاهان (اصطخری، 162؛ بكران، 14)، اَصْبَهان (بلاذری، 436؛ یاقوت، بلدان، 1 / 292)، اِصْبَهان (ابوالفدا، 488) و صفاهـان (اسكندربیك، 949؛ برای صورتهای دیگر، نك‍ : قمی، 20؛ دهگان، 296).
به گفتۀ ابوالفدا این شهر را از آن رو اصفهان یا سپاهان گفته‌اند كه پیش از اسلام به هنگام وقوع جنگ، سپاهیانِ فارس و كرمان و اهواز در آنجا گرد می‌آمدند (ص 489). برخی نام اصفهان را همریشه با واژۀ اسپ (اسب) دانسته، و آن را «شهراسبها» یا «سرزمین شهسواران» خوانده‌اند (نك‍ : یاقوت، همانجا؛ اعتمادالسلطنه، مرآت ... ، 74؛ قس: شوارتس، 587). بر روی سكه‌های یافت شده از دورۀ ساسانی نیز حروف ا ـ س ـ پ خوانده شده است كه آن را به نام سپاهان یا اسپهان ربط داده‌اند (بلانت، 20). لاكهارت معنای لفظ اصفهان را گذشته از جایگاه لشكر، محل نگهداری اسب نیز گفته است كه البته معنای اول را مقدم شمرده است (ص 18؛ قس: اعتمادالسلطنه، تطبیق ... ، 67). بطلمیوس نام اصفهان را به صورت آسپادانا (اسپدانه) ذكر كرده است (نك‍ : ماركوارت، 27؛ كرزن، II / 20؛ جكسن، 307). از سوی دیگر، كرزن احتمال می‌دهد كه نام اصفهان از نام خاندان فریدن كه در پهلوی به صورت اسپیان آمده است، مأخوذ باشد (همانجا).
گذشته از اینها، در مورد نام اصفهان افسانه‌هایی نیز وجود دارد؛ از جمله ابن فقیه از قول كلبی این نام را به اصفهان بن فلوج بن سام بن نوح نسبت می‌دهد (ص 96). مافروخی كه اصل اصفهان را اسفاهان (= سپاهیان) می‌داند، بر آن است كه این نام به روزگار پیش از اسلام و زمان گودرز پسر كشواد مربوط است و به مرور به اصفهان تبدیل شده است (ص 6). همو با استناد به روایتی دیگر، نام اصفهان را به معنای «لشكر خدای» و مربوط به زمان نمرود و ابراهیم خلیل‌الله می‌داند (همانجا؛ قس: اعتمادالسلطنه، مرآت، همانجا). این نام كه تا زمان سیادت اسلام، اسپهان و سپاهان خوانده می‌شد (ماركوارت، همانجا؛ اصفهانی، 161-162؛ شوارتس، 585؛ نیبرگ، 177)، در دوره‌های بعدی، غالباً به صورت اصبهان و اصفهان به كار رفته است (اصفهانی، همانجا؛ لسترنج، 203).


ساختار زمین و اشكال ناهمواری

ناحیۀ اصفهان از لحاظ ساختار زمین محل اتصال منطقۀ كوهستانی غرب و فلات مركزی ایران به شمار می‌رود (اهلرس، 384). در این ناحیه تشكیلات دوره‌های مختلف زمین‌شناسی یافت می‌شود. قدیمی‌ترین سنگهای ناحیه به پركامبرین تعلق دارد كه در 60 كیلومتری غرب اصفهان شامل شیست، گنیس و سنگهای دگرگونی اندزیتی است (زاهدی، 9). اینگونه سنگهای قدیمی در غرب اصفهان دگرگون و سخت شده است و سنگ اساس این ناحیه را تشكیل می‌دهد (همو، 45). پیشروی دریا در دورۀ دونین، رسوبهایی برجای نهاده است كه در شمال شرقی منطقه در ارتفاعات كوه زرد و كوه كفتر قابل مشاهده است و جنس آنها عمدتاً از ماسه سنگهای قرمز و كوارتزیتهای قرمز تا سفید رنگ، دولومیتهای سیلیسی و لایه‌های نازك شیل است كه آنها را به دونین زیرین نسبت می‌دهند؛ حال آنكه آهكهای دولومیتی و ماسه‌ای و نیز آهكهای خاكستری رنگ فسیل‌دار دامنۀ غربی كوه كفتر به زیر دوره‌های دونین میانی و بالایی مربوط می‌شوند (همو، 9).
در جنوب شرقی شهر اصفهان و 20 كیلومتری شمال شرقی شهرضا، سنگهای آهكی و ماسه سنگهایی گسترش دارند كه به كربونیفر زیرین تعلق دارند. با وجود فقدان سنگهای كربونیفر بالایی و نیز پرمین زیرین در این منطقه، در جنوب شرقی، شمال شرقی و نیز در غرب شهر اصفهان رخنمونهای مربوط به پرمین میانی و بالایی دیده می‌شوند كه در قاعدۀ آنها یك واحد ماسه سنگی و كنگلومرایی وجود دارد (همو، 14-15). در پرمین میانی پیشروی وسیع دریا باعث شد تا دریایی نسبتاً كم عمق تمام سطح منطقه را فراگیرد. این محیط دریایی در بیشتر قسمتهای منطقه تا پایان دورۀ پرمین باقی ماند، اما با شروع اولین جنبشهای كوهزایی كیمری زیرین، دریای پرمین به تدریج پس روی كرد و به جز قسمتهایی از جنوب شرقی ناحیه كه تا تریاس میانی به همان وضع باقی ماند، بقیۀ قسمتها به صورت خشكی وسیعی درآمد كه خود محیطی برای تشكیل دولومیتهای تریاس میانی به شمار آمده است. این محیط دریایی به تدریج در اواخر تریاس، به ویژه در شمال و شمال شرقی منطقه عمیق‌تر شد كه این روند تا ژوراسیك زیرین ادامه یافت. تغییرات زیادی كه در جنس رسوبات تریاس میانی و تریاس بالایی مشاهده می‌شود، نتیجۀ تغییر محیط جغرافیایی دیرین منطقه است كه به جنبشهای كوهزایی كیمری زیرین مربوط است. دریای لیاس به تدریج خشكی ایجاد شده در قسمتهای غربی را در برگرفت. به این ترتیب، رسوبهای آواری و سنگهای آذرین بیرونی نه تنها بر روی سنگهای پرمین، بلكه همچنین با دگر شیبی بر روی سنگهای قدیمی‌تر دگرگونی پركامبرین قرار گرفتند (همو، 46). سنگهای مربوط به تریاس در جنوب شرقی، شمال شرقی و نیز در شمال غربی منطقه به‌صورت سنگهای آهكی و دولومیتی تریاس زیرین و ماسه سنگ و شیل تریاس بالایی دیده می‌شوند (همو، 17-19).

سنگهای ژوراسیك منطقۀ اصفهان كه عمدتاً از شیل و ماسه سنگ و نیز لایه‌های كنگلومرایی تشكیل شده‌اند، در غرب و جنوب غربی منطقه با لایه‌های آهكی و سنگهای آتشفشانی همراه است (همو، 20-23). برخی توده‌های نفوذی از جنس گرانودیوریت در این منطقه به ژوراسیك بالایی مربوط می‌شوند (همو، 44). در دره‌ها و نواحی پست منطقه شیستهای سیاه رنگ و گاهی سبز رنگ كه تحت فشارهای شدید تكتونیكی دگرگون شده‌اند، یافت می‌شوند (شفقی، 5-6؛ طلامینایی، 111). دگرشیبی بین سنگهای رسوبی بارِمین ـ اپسین و سنگهای مختلف ژوراسیك و تریاس نمایانگر پیشروی دریای كرتاسه در این منطقه است. دریای كرتاسۀ زیرین گرچه وسعت زیادی داشت، اما پیش از تشكیل نهشته‌های كرتاسۀ بالایی پس روی كرد و در قسمتهای زیادی از منطقه عقب نشست. این پس روی به سمت شرق بود و بجز قسمتی از نیمۀ شرقی منطقه كه محیط دریایی در آنجا تا كرتاسۀ بالایی ادامه یافت، بقیۀ قسمتها را خشكی فرا گرفت و نهایتاً در پایان كرتاسه، دریا به طور كامل پس روی كرد (زاهدی، 47).
رخنمون سنگهای دورۀ كرتاسه از گسترده‌ترین سنگهای منطقه است و تقریباً در سرتاسر آن یافت می‌شود كه البته در قسمتهای جنوبی گسترش بیشتری دارد. سنگهای رسوبی كرتاسه در قاعده از كنگلومرا و ماسه سنگ قرمز تشكیل شده‌اند كه بر روی آنها آهك، مارن و شیل قرار گرفته است (همو، 28-38). ضخامت این طبقات متغیر و بین 1 تا 10 متر است (شفقی، 6). بر روی ماسه سنگهای قرمز در اغلب نقاط طبقات دولومیتی قرار گرفته‌اند كه ضخامت آنها در مناطق مختلف كاملاً متفاوت است. این دولومیتها در قسمتهای بالایی تدریجاً به دولومیتهای آهكی و سپس به آهكهای دولومیتی و سرانجام به آهكهای نازك لایه تبدیل می‌شوند (همو، 6-7).
آهكهای كرتاسۀ زیرین كه در تمام منطقۀ اصفهان یافت می‌شوند، دارای ضخامت متفاوتی هستند كه گاهی این ضخامت از 100 متر نیز تجاوز می‌كند. در بعضی از نقاط، كرتاسۀ زیرین به شیلهای سبز رنگ ختم می‌شود و ضخامت آنها در نقاط مختلف متغیر است. این شیلها در برخی قسمتها از شیل سبز رنگ به آهك خاكستری مایل به سیاه تبدیل می‌شوند. این امر در ناحیۀ نجف‌آباد، به ویژه در مغرب معدن انجیره، به خوبی نمایان است. اینگونه شیلها و آهكها دارای فسیلهای شاخص كرتاسۀ زیرین هستند. طبقات كرتاسۀ بالایی به‌صورت طبقات پیش‌رونده بر روی سنگهای كرتاسۀ زیرین قرار گرفته‌اند. اغلب مرتفعات اصفهان به ویژه در قسمتهای غربی، از این نوع آهكها تشكیل شده‌اند. جدیدترین رسوبات كرتاسه را می‌توان در قسمت كلاه قاضی اصفهان مشاهده نمود (همو، 7- 8). تشكیلات دوران سوم تنها در شمال و غرب اصفهان دیده شده است (همو، 8).
سنگهای ائوسن در این منطقه از دو واحد اصلی تشكیل شده‌اند: كنگلومرا و آهك در جنوب غربی، و سنگهای آتشفشانی در شمال شرقی منطقه (زاهدی، 38). در واقع بین كرتاسه و ائوسن جنبشهای كوهزایی بار دیگر از سر گرفته شد و به تدریج شدت یافت (همو، 47). در منطقۀ نجف‌آباد زمینهای دورۀ ائوسن به‌طور دگر شیب بر روی زمینهای كرتاسۀ بالایی قرار گرفته‌اند (شفقی، همانجا).
بعد از جنبشهای لارامی، دریای كم‌عمق لوتسین شروع به پیشروی كرد و بخش بزرگی از منطقه را فراگرفت. وجود سنگهای آتشفشانی در شمال شرقی منطقه نشان‌دهندۀ ناآرامی نسبی این دوره است. این دریا در ائوسن بالایی عقب نشست و جنبشهای بعدی كوهزایی در اولیگوسن همراه با چین‌خوردگی و بالا آمدگی صورت پذیرفت. پس از آن دریای اولیگوسن ـ میوسن قسمتهای شرقی منطقه را فراگرفت و لایه‌های كم ضخامتی از آهكهای فسیل‌دار در آن رسوب گذارد. در میوسن پس روی دریا ادامه یافت و در پایان به طور محلی در چند نقطه از منطقه، دریاچه‌هایی در بین كوهها باقی گذارد (زاهدی، همانجا). آهكهای دورۀ اولیگوسن بیشتر بدون درز و شكاف و همچنین با ناخالصی مارن همراه هستند (مبشری، 8 / 7).
تشكیلات میوسن و پلیوسن منطقه عمدتاً از كنگلومرا، مارن و آهكهای ماسه‌ای متخلخل تشكیل شده است؛ با اینهمه، در شمال شرقی اصفهان، جنس این تشكیلات از مارن و ماسه سنگ است و در لابه‌لای آنها لایه‌های گچی دیده می‌شوند. این سنگها غالباً از لایۀ نازكی از نهشته‌های دوران چهارم زمین‌شناسی پوشیده شده‌اند (زاهدی، 41-42).
دوران چهارم زمین‌شناسی در منطقۀ اصفهان با پس روی دریاچه‌های قدیمی و نیز خشك شدن آنها (مبشری، 8 / 7- 8) و با نهشته‌های آواری درشت دانه در غالب قسمتهای منطقه (زاهدی، 47) همراه بوده است. به طور كلی، زمینهای متعلق به دوران چهارم در شمال اصفهان غالباً به صورت تراورتن و در سایر نقاط به صورت آبرفت دیده می‌شود كه رسوبات دوران چهارم و معاصر به صورت پوشش قابل ملاحظه‌ای از ماسه، ریگ و رس روی رسوبات قدیمی‌تر را پوشانده است (شفقی، 9). ضخامت آبرفت به طور متوسط به 100 متر می‌رسد و تقریباً از یك متر (قسمتهای كوهپایه‌ای) تا 250 متر (مراكز دشتها) در نوسان است (مبشری، 8 / 48).
برخی از رودخانه‌های جاری در منطقه مانند زاینده‌رود، باعث رسوب‌گذاری رودخانه‌ای در دورۀ معاصر شده‌اند (شفقی، همانجا). اصولاً در نقاطی كه زاینده‌رود جریان داشته، ضخامت آبرفتها به طور نسبی زیاد است. از ضخامت آبرفتها در جهت كویر كاسته می‌شود (مبشری، همانجا). در قسمتهای غربی و جنوب غربی منطقه، تراسهای رودخانه‌ای با ارتفاعی حدود 2 هزار متر دیده می‌شوند. تراسهای قدیمی عمدتاً از كنگلومرا همراه با قطعات بزرگی از سنگ آهك و قلوه سنگهای تشكیلات قدیمی‌تر انباشته شده‌اند. اینگونه تراسها در قسمتهای شمال شرقی دارای نظم بیشتری است و عمدتاً حاوی قلوه سنگهای كوچك‌تر و سنگهای آذرین و به ندرت قطعات بزرگ سنگ است. تراسهای جدیدتر كه در واقع نهشته‌های تشكیل دهندۀ دشت هستند، مهم‌ترین سنگهای دوران چهارم به شمار می‌روند. این تراسها شامل لایه‌های كنگلومرایی و مارنی ماسه‌ای به ضخامت 80 تا 100 متر هستند و در بیشتر قسمتها از قلوه سنگهای آهكی و ماسه سنگی نسبتاً كوچك و گرد تشكیل شده‌اند. رسوبهای قدیمی زاینده‌رود حاوی مارن، كنگلومرا و شیل همراه با ذرات ماسه و كوارتز است. آبرفتهای منطقه غالباً پوشیده از خاك زراعی است (زاهدی، 43-44). دشتهای مختلف اصفهان به واسطۀ بیرون زدگیهایی كه به موازات البرز و زاگرس قرار دارند، از یكدیگر جدا می‌شوند. حوضۀ رسوبی اصلی در این منطقه، باتلاق گاوخونی است (مبشری، 8 / 8).
در قسمتهای شمالی منطقۀ اصفهان رشته كوههایی وجود دارد كه دنبالۀ جنبشهای كوهزایی البرز به شمار می‌رود و تشكیلات زاگرس در قسمت جنوبی این منطقه قرار دارد. بدین‌سان، دشتهای منطقه محصور بین دو سلسله جبال البرز و زاگرس است. به علت ویژگیهای زمین ساختیِ كوهزایی (تكتونیك) البرز و زاگرس، دشتهای بین این دو سلسله جبال با پیدایش گُسلهای متعدد و شكستگیهای عمقی همراه بوده است، به طوری كه بالا آمدن تدریجی البرز كه هم اكنون نیز ادامه دارد، باعث افتادگیها و شكستگیهایی با جهتهای مختلف این دشتها شده كه نمونۀ آن در دشت میمه و كسیك داس و نجف‌آباد مشهود است (همو، 8 / 3-4).
اصفهان به طور كلی منطقه‌ای است نسبتاً كوهستانی كه ارتفاع متوسط آن را از سطح دریا بیش از 600‘1 متر نوشته‌اند (طلامینایی، 108). این ناحیه به علت وسعت زیاد خود، بخشهای متعدد كوهستانی و جلگه‌ای، یعنی دامنه‌های شرقی رشته كوههای زاگرس، چاله‌های محصور كوهستانی، قسمتی از مرتفعات مركزی و نواحی پست شرقی و جنوب شرقی را در بردارد ( جغرافیا ... ، 1 / 295).
نواحی طبیعی ناحیۀ اصفهان را با توجه به وضع ناهمواری آنها می‌توان به طور كلی بدین شرح تبیین كرد:
الف ـ رشته كوههایی كه این منطقه را از شمال غربی به سمت جنوب شرقی قطع می‌كند. این مرتفعات از حدود كوههای شمالی گلپایگان تا ارتفاعات دنا در كهگیلویه و سمیرم گسترش دارند. مهم‌ترین كوههای ناحیۀ غربی، مرتفعات فریدن از جمله كوههای دالان، بزمه و تمندر است كه از 2 تا 3 هزار متر بلندی دارند. بلندترین قلۀ این كوهها، شاهان كوه با ارتفاع 040‘4 متر است (همانجا).
ب ـ رشته كوههایی كه درۀ طولانی زاینده‌رود را محصور ساخته‌اند، و مارشنان با ارتفاع 330‘3 متر در شمال شرقی اصفهان، لاسمیان در غرب، كوه صُفّه (240‘2 متر) در جنوب شهر اصفهان و كوههای لاشتر، شاه كوه، كلاه قاضی و شیدان در جنوب شرقی اصفهان، از بلندترین آنها به شمار می‌آیند. در اطراف نجف‌آباد، كوههای پنچی، بیدكان، سورمه، چشمه سنجد، صالح و جوزان واقع شده‌اند كه بلندترین آنها یعنی قلۀ پنچی 481‘2 متر ارتفاع دارد. جلگه‌های حاصل‌خیزی در حد فاصل این كوهها تشكیل شده‌اند (همانجا).
ج ـ رشته كوههای جنوب و جنوب غربی اصفهان شامل قمیشلو، كوه سفید، دنبالۀ كوه بیدكان و زردكوهِ طالخونی.
د ـ كوههای شمال و شمال شرقی شهر نظنز در دامنۀ رشته كوههای كركس، دو رشته كوهی كه شهرستان اردستان را از حوزۀ زاینده‌رود و دشت كویر جدا می‌سازد و نیز كوههای محمدیه و زردكوه در پیرامون نایین در این قسمت قرار دارند (همانجا).
ه‍ ـ ناحیۀ جلگه‌ای كه از آبرفتهای زاینده‌رود تشكیل شده است و به باتلاق گاوخونی ختم می‌شود ( كارنامه ... ، 80). این ناحیه زمینهای زراعی آبادیهای اطراف اصفهان را كه توسط زاینده‌رود آبیاری می‌شوند، در بر دارد (پتروف، 84). این قسمت از شمال به جنوب حدود 30 كمـ و از غرب به شرق 80 كمـ طول دارد كه بر روی هم حدود 400‘2 كمـ 2 وسعت دارد (بهرامی، 435) و از آبادترین و پرجمعیت‌ترین نقاط كشور به حساب می‌آید ( جغرافیا، همانجا).


آب و هوا

صفحه 1 از12
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.