زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

اشیر

اَشیر، شهری كهن در شمال افریقا. اشیر را به صورت آشیر (ابن خلكان، 2 / 343؛ نویری، 24 / 160؛ نویهض، 197) و آشَر (ابن خطیب، 229) نیز نوشته‌اند. این شهر به اشیر زیری مشهور بوده است (ادریسی، 1 / 254؛ حمیری، 60؛ ژولین، 87). اشیر به عنوان شهری محصور (ابن حوقل، 90؛ ابوعبید، 60) با ارتفاع حدود 400‘1 متر از سطح دریا، در منطقه‌ای كوهستانی (كوههای تیتری) و در 92 كیلومتری جنوب شرقی الجزیره (عربی، 52، 53)، در منطقۀ تاهرت قرار داشت (مونس، 158). این شهر به‌سبب موقعیت ویژۀ خود (عربی، 52)، در نیمۀ اول سدۀ 4 ق / 10 م نقشی اساسی در رخدادهای تاریخی منطقۀ افریقیۀ غربی و شمال افریقا بر عهده داشت (EI2, I / 699).
بنای این شهر را به زیری بن مناد، بزرگ طایفه صنهاجه نسبت داده‌اند (یاقوت، 1 / 286؛ ابن‌عذاری، 1 / 224؛ انصاری، 237؛ ابوعبید، همانجا). او این شهر را در 324 ق / 936 م، در زمان خلافت قائم بامرالله پسر مهدی برپا ساخت (نویری، 24 / 160-161؛ زبیس، 81-82؛ عربی، 48؛ جیلالی، 1 / 220). زیری بن مناد معماران و نجارانی از شهرهای طُبنه، مسیله و سوق حمزه (بویره) فراخواند و قائم بامرالله نیز صنعتگران ماهری برای این كار نزد او فرستاد (نویری، عربی، همانجاها). برپایی این شهر درواقع نقطۀ عطفی بود در كشاكشهایی كه میان بربرهای كوه‌نشین (هواداران فـاطمیون افریقیه) و طایفۀ زناته (هوادار امویه) برقرار بود (نك‍ : یاقوت، همانجا؛ نویری، 24 / 163 به بعد؛ ابن خلدون، 6 / 204-205؛ EI2، همانجا).
پس از مرگ زیری در 360 ق / 971 م (ابن خلدون، همانجا)، خلیفۀ فاطمی، معزّ پسر منصور، در 361 ق به هنگام ترك افریقیه برای رفتن به قاهره، بلگین پسر زیری را به حكومت افریقیه منصوب، و مردم را به اطاعت از او دعوت كرد (ابن خلكان، 1 / 286). یوسف بلگین مركز حكومت را از اشیر به قیروان، مركز افریقیه منتقل ساخت (مقدسی، 184؛ ابن خلدون، 6 / 206). برخی بلگین را بنیادگذار سلسلۀ زیریها دانسته‌اند (هوگ، 74). او در 370 ق دژی در نزدیكی اشیر برپا ساخت (یاقوت، 4 / 163-164). علاوه بر این، برپایی باروی شهر اشیر را به او نسبت داده‌اند (ابوعبید، همانجا). شاید همین اقدامات باعث شده است تا برخی (نك‍ : ابن اثیر، الكامل، 8 / 623، 624؛ نیز EI2، همانجا) ایجاد شهر اشیر را به او نسبت دهند.
پس از مرگ بلگین در 373 ق / 983 م (زامباور، 109)، ابوالفتح منصور پسر او در اوایل سال 374 ق جانشین پدر شد (ابن‌خلدون، 6 / 207- 208؛ سالم، 2 / 644) و تا زمان مرگ خود در 386 ق / 996 م حكومت كرد (ابن عذاری، 1 / 248؛ سالم، 2 / 645). پس از او، پسرش بادیس معروف به ابومناد جای او را گرفت (ابن‌خلكان، 1 / 265؛ ابن اثیر، الكامل، 9 / 127). او حكم ولایت را از حاكم بامرالله از مصر دریافت داشت (ابن خلكان، همانجا) و در 387 ق اشیر را به اقطاع به عموی خود حماد پسر یوسف بلگین واگذار كرد (ابن اثیر، همان، 9 / 128؛ ابن عذاری، 1 / 258). از این زمان شهر اشیر دستخوش ناآرامیهای بیشتری شد. در 391 و 392 ق ماكسن پسر زیری (عموی بادیس) به اشیر حمله برد، اما در جنگ با حماد همراه فرزندانش كشته شد (ابن اثیر، همان، 9 / 154-155؛ نویری، 24 / 190-191). در 440 ق یوسف پسر حماد ضمن غارت اشیر، آن را ویران ساخت (ابوعبید، 60؛ ابن عذاری، 1 / 224). در 468 ق / 1076 م اشیر به تصرف زناته درآمد و متعاقب آن بار دیگر به چنگ پسر حماد افتاد (EI2, I / 699) و مرابطون كه در صدد چیرگی بر بنی حماد بودند، باعث شدند تا این شهر در 495 ق به دست محمد بن تینمار تاشفین سقوط كند و بار دیگر توسط او ویران شود (جیلالی، 1 / 285؛ نیز عربی، 203). اگرچه اشیر از نو توسط بزرگان حمادی بر جای ویرانه‌های پیشین بر پا شد، اما پس از این زمان، نام آن از صفحۀ تاریخ برافتاد (EI2، همانجا).
در محل فعلی شهر اشیر آثار 3 كانون زیستی جدا از هم وجود دارد: نخست مَنزَه و قلعۀ بنت سلطان واقع در غرب اشیر و در كنار چشمه‌ای به نام عین یوسف، و دو محل دیگر كه در قسمت شرقی اشیر قرار دارند و یشیر و بنیه خوانده می‌شوند. مسجد اشیر از آثار باقی ماندۀ آن در این محل واقع است (عربی، 53-54؛ نیز لقبال، 88). اشیر را از جمله شهرهایی دانسته‌اند كه به عنوان مقر شاهزادگان به شمار می‌آمد و از نظر كشاورزی نیز اهمیت داشته است (یاقوت، 1 / 286؛ گرابار، 143).
در محل شهر اشیر آثاری از قصرها، كاروانسراها و حمامها برجای مانده است (ابن‌خلدون، 6 / 204؛ EI2، همانجا)؛ از جملۀ این آثار كاخی است كه آشكارا با كاخهای اموی و عباسی متفاوت است (هوگ، 74). بنای این كاخ را كه ضمناً از معدود آثار فاطمیان در شمال افریقا به شمار می‌رود، به حدود سال 335 ق / 947 م و زمان تسلط سلسلۀ زیری مربوط می‌دانند (اتینگهاوزن، 170، نیز 167-169). این كاخ بنایی مستطیل شكل به ابعاد 72×40 متر، با برجهایی در اندازه‌های متفاوت است و تنها دروازۀ خروجی آن به دو در ورودی به محل كاخ تبدیل شده است (همانجا). این كاخ از لحاظ طراحی و استحكام بسیار ارزشمند، و گویای معماری شمال افریقاست (همانجا). در واقع، الگوی معماری زیری، به ویژه «بیت زیری»، تا سدۀ 19 م الگوی مسلط معماری در بیشتر ساختمانهای سلسله‌های بعدی مغرب به شمار می‌رفت (هوگ، همانجا)؛ ضمناً شباهتهایی میان معماری زیری در اشیر و معماری سیسیلی یافته‌اند (همو، 113).
از بزرگان و علمای اشیر می‌توان از موسی بن حجاج بن ابی بكر اشیری (ابوعمران)، متوفی در 589 ق / 1193 م (نویهض، 196-197) و ابومحمدعبدالله بن محمدصنهاجی، معروف به ابن اشیری نام برد (ابن اثیر، اللباب، 1 / 68؛ یاقوت، 1 / 287؛ نیز ابن تغری بردی، 5 / 372؛ جیلالی، 1 / 304).

مآخذ

ابن اثیر، الكامل؛ همو، اللباب، بیروت، دارصادر؛ ابن تغری بردی، النجوم؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، لیدن، 1938 م؛ ابن خطیب، محمد، اعمال الاعلام، به كوشش لوی پرووانسال، بیروت، 1956 م؛ ابن خلدون، تاریخ، به كوشش خلیل شحاده، بیروت، 1981 م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن عذاری، احمد، البیان المغرب فی اخبار المغرب، به كوشش راینهارت دوزی، لیدن، 1848 م؛ ابوعبید بكری، عبدالله، المسالك و الممالك، به كوشش دوسلان، بغداد، مكتبة المثنى؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، بیروت، 1989 م؛ انصاری دمشقی، محمد، نخبة الدهر، به كوشش مرن، لایپزیگ، 1923 م؛ جیلالی، عبدالرحمان، تاریخ الجزائر العام، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ حمیری، محمد، الروض المعطار، به كوشش احسان عباس، بیروت، 1980 م؛ زامباور، نسب نامۀ خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمدجواد مشكور، تهران، 1356 ش؛ ژولین، ش. ا.، تاریخ افریقیا الشمالیة، ترجمۀ محمد مزالی و دیگران، تونس، 1985 م؛ سالم، عبدالعزیز، المغرب الكبیر، بیروت، 1981 م؛ عربی، اسماعیل، دولة بنی حماد (ملوك القلعة و بجایة)، الجزایر، 1980 م؛ لقبال، موسى، دور كتامة فی تاریخ الخلافة الفاطمیة، الجزایر، 1979 م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛ مونس، حسین، اطلس تاریخ اسلام، قاهره، 1987 م؛ نویری، احمد، نهایة الارب، قاهره، 1403 ق / 1983 م؛ نویهض، عادل، معجم اعلام الجزائر، بیروت، 1971 م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

EI2; Ettinghausen, R. and O. Grabar, The Art and Architecture of Islam: 650-1250, Middlesex, 1987; Grabar, O., The Formation of Islamic Art, New Haven, 1973; Hoag, J. D., Islamic Architecture, New York,Harry N. Abrams Inc; Zbiss, S. M., «Mahdia et Ṣabra-ManŞûriya», JA, 1956, vol. CCXLIV.
عباس سعیدی

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.