اسپنسر
اِسپِنسِر \ [e]spenser\ ، اِدمند \ edme(o)nd\ (1552-1599م/ 960-1007ق)، شاعر بزرگ انگلیسی. او شعر سدههای میانه را به شعر عصر الیزابت رساند. بیشترین شهرت او از شعر بلند «ملکۀ پریان» است که شعری است نمادین و در قالبی سروده شده است که بعداً به «بَندِ اسپنسری» معروف شد.
اسپنسر در لندن زاده شد و در مدرسۀ مِرچِنت تِیلِر، زبان لاتین و قدری عبری و یونانی و نیز موسیقی فرا گرفت. در 1569م ترجمههای انگلیسی او از شعرهای ژواشَم دو بله، شاعر فرانسوی سدۀ 16م، و نیز ترجمهاش از روایت فرانسوی شعری از پِترارک، شاعر ایتالیایی، منتشر شد. در 1576م از دانشگاه کِیمبریج فارغالتحصیل شد. در آن دانشگاه، افزون بر آثار لاتین و یونانی، با ادبیات ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی عصر خود و دورههای پیش از آن نیز آشنا شد. او بر پایۀ قالبها و مایههای سنتی شعر غنایی و روایی، آثار اصیلی آفرید؛ بنابراین، اسپنسر بدون آشنایی عمیق با اِنِئید (ترجمۀ فارسی: انهاید، 1383ش)، سرودۀ ویرژیل، و «اُرلانـدوی خشمـگـیـن»، سرودۀ لودُویکو آریوستو، شاعر سدۀ 15م ایتالیا، و پس از آن، «اورشلیمِ آزادشده» (1581م)، نوشتۀ تُرکواتو تاسّو، نمیتوانست شعر قهرمانی و حماسی خود، «ملکۀ پریان» را بسراید؛ همچنانکه «گاهنامۀ شبانی» خود را به تأثیر از «شبانیها»ی ویرژیل و سنّت بعدی شعر شبانی در فرانسه و ایتالیا سرود، و توانایی و شایستگی خود را در سرودن اینگونه شعر بهخوبی نشان داد.
الگوهای معنایی شعر اسپنسر غالباً بر تفاسیر سنتیِ دوران کلاسیک و زمان خود او از اساطیر، خدایان و مشربهای فلسفی پیش از مسیحیت، و نیز تجربۀ نیرومندِ ایمان به تعالیم مسیحی مبتنی است. او با بهرهگیری از حکایتها و افسانهها و فرهنگ عامۀ سدههای میانه و نیز معاصر، به این الگوهای معنایی غنای بیشتری بخشید.
آموزشهای دینی اسپنسر مهمترین بخش دستاوردهای دورۀ تحصیل اوست. منازعات سخت آن زمان در دانشگاه بر سر موضعی که کلیسای نوپای انگلستان باید میان مشرب کاتولیک رُمی و مشرب پیرایشگری (پیوریتَنیسم) افراطی اختیار کند، ظاهراً اسپنسر را هم تا حدی درگیر کرده بود. نخستین اثر مهم او «گاهنامۀ شبانی» (1579 یا 1580م)، بیش از هر اثر دیگر او دربارۀ اسقفان و مسائل کلیسای انگلستان است. «گاهنامۀ شبانی» را میتوان نخستین ثمرۀ عصر نوزایی ادبی انگلستان نامید. این شعر نمایانگر انعطافپذیری بسیار زبان انگلیسی است؛ مجموعهای است از 12 شعر شبانی که در قالبهای گوناگونی سروده شده، واژگانی از یاد رفته در آن به کار رفته، و تعبیرهایی در آن ساخته شده، که یادآور روزگار باستان است.
اسپنسر در 1580م در مقام منشی آرثِر لُرد گرِی، نایبالسلطنه، به ایرلند رفت. او به این سرزمین و مردم و مناظرش سخت دلبسته شد. اسپنسر چندینبار واکنشهای رمانتیکی خود را به صحنههای ایرلند با شعر بیان کرد، ولی در ضمن، با بیقانونی و عصیانزدگی بیحاصل آن سرزمین نیز سخت مخالف بود. چندی نگذشت که تعارض میان سختگیری گری و آسانگیری ملکه الیزابت یکم به کنارهگیری گری انجامید. اما اسپنسر روش گری را میپسندید، و بعدها در رسالۀ «نظری دربارۀ وضع کنونی ایرلند» (تألیف: 1595-1596م؛ انتشار: 1633م)، از نظریۀ حکومتی رایج در سدۀ 16م آشکارا حمایت کرد.
«ملکۀ پریان»، معروفترین شعر اسپنسر، شامل 6 کتاب و یک بخش افزوده با نام «سرودههای بیقراری2»، از مؤثرترین سرودههای شبانی اسپنسر است که شهرستانیِ سادهای را در برابر پیچیدگیهای مرکز قدرت قرار داده، سپس به عشق سطحی و کاذب و عشق راستینی پرداخته است که سرانجام، جهان هماهنگ را حیات میبخشد.
در 1589م که اسپنسر در ایرلند به سر میبرد، سِر والتر رالی، از نزدیکان مورد علاقۀ ملکه الیزابت که قدر شعر اسپنسر را میشناخت، از اسپنسر دیدار کرد و او را به انگلستان برد تا شعرهایش را منتشر کند. همه، از جمله ملکه، از اسپنسر استقبال کردند. 3 کتاب نخست «ملکۀ پریان»، که به ملکه الیزابت اهدا شده بود، همراه سانِتها (غزلوارهها)یی از اسپنسر خطاب به بزرگان دربار، در 1590م به چاپ رسید. او در همین زمان برخی دیگر از شعرهای خود را در مجموعهای با نام «گلایهها» به چاپ رسانید. از گونهگونی و عدم توازن شعرهای «گلایهها» برمیآید که اسپنسر هرچه در چنته داشته، شتابزده به چاپ رسانده است: ترجمههای دورۀ جـوانـی، یـک مـرثیـه، و شـعـر پهلوانـی ـ هجایی زیبـای «مویوپوتموس» (سرگذشت پروانه)، همگی در این مجموعه آمدهاند. ظاهراً حکایت منظوم او از زندگی جانوران، موسوم به «پروسوپوپویا، یا قصۀ مادرْ هابِرد» باعث شد که مقامات حکومتی نسخههای به فروش نرفتۀ مجموعه را ضبط کنند (شاید در 1592م)، زیرا در آن منظومه، به لرد بِرلی، چهرۀ درباری بسیار متنفذ، بهطور غیرمستقیم حمله شده بود.
اسپنسر به ایرلند بازگشت و در اوایل 1595م «آمُرِتّی» (فرشتگان کوچک عشق) و «اِپیثالامیون» (سرود عروسی) را به چاپ رسانید که مجموعهای از غزلوارهها و چکامهای دربارۀ ازدواج خود با الیزابت بویْل، همسر دومش بود. در همین سال، کتابهای چهارم و پنجم و ششم «ملکۀ پریان» در لندن منتشر شد. علت مرگ زودرس اسپنسر شاید کشیده شدن دامنۀ شورش ایرلندیها (1598م) به ولایت مانستِر بود. زمینداران و دیگر سلطنتطلبان نتوانستند در برابر شورشیان مقاومت کنند. شورشیان ایرلندی به کاخ اسپنسر حمله، و آن را غارت کردند و به آتش کشیدند. اسپنسر، سرخورده و نومید به لندن گریخت و یک سال بعد در آنجا درگذشت. او را در کلیسای وِستمینستِر، نزدیک گور جِفری چاسِر دفن کردند.