زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

اسقف

اسقف \ osqof\ (از واژۀ یونانیِ اِپیسکُپُس به‌معنی ناظر)، عنوانی که از کهن‌ترین روزگار، در کلیساهای مسیحی به مرتبۀ برترِ دینیاران داده می‌شود. اسقف بر یک یا چند کلیسا در منطقۀ جغرافیایی خاصی به نام اسقف‌نشین (ه‍ م) حاکم، و آموزگار دین برای مؤمنان آن منطقه است. 
در آغاز شکل‌گیری کلیسا، غالباً دو اصطلاح «اسقف» و «شیخ» (پرِسبیتِر) به جای هم به‌کار برده می‌شدند، اما کم‌کم این دو واژه معانی متفاوتی یافتند و اسقف نقش ناظر بر کشیشان و مردم را عهده‌دار شد. امروزه بیشتر مسیحیان در کلیساهایی عضویت دارند که حاکمیت اسقفی را پذیرفته‌اند؛ از آن میان به‌ویژه باید از کلیساهای کاتولیک رُمی، اُرتُدُکس و اَنگلیکَن (انگلیسی) نام برد. 
کلیساهای کاتولیک رمی، ارتدکس، انگلیکن و کلیساهای خاور نزدیک، هم نظام اسقفی را پذیرفته‌اند و هم نظریۀ «جانشینی رسولان» را. بنابر نظریۀ جانشینی رسولان، مقام اسقف را خود عیسى مسیح بنیاد گذاشت و نخستین اسقفانْ 12 رسول او بودند. هنگامی که رسولانْ جانشینان خود (اسقفان بعدی) را تعیین کردند، مرجعیت و برتری مقام خویش را بدانها انتقال دادند. این کلیساها مدعی‌اند که از آن زمان، توالی اسقفان را در رشته‌ای ناگسیخته حفظ کرده‌اند. همچنین باور غالب در این کلیساها آن است که سلسله‌مراتب کلیسایی مطابقت کامل با دین دارد و از این‌رو، اسقفان از تواناییهای مقدسی برخوردارند که کشیشان رده‌های پایین‌تر، آن تواناییها را ندارند. 
وظیفۀ اصلی اسقفان نظارت بر دینیاران در حوزۀ تحت مدیریت خود است. اسقف بر امور دینی حوزۀ زیر فرمان خود، و بر دینیاران آن حوزه، تسلط دارد و همچنین، مسئول بهبود معنوی و پیشرفت روحانی همۀ مؤمنان (کشیش و غیرکشیش) در آنجاست. از جمله وظایف و اختیارات اسقف هدایت مناسکِ تأیید، دیدار از نواحی کلیسایی زیر فرمان خود، و اِعمال قدرت در نصب کشیشان محلی و شَمّاس ها، یا توصیه به نصب آنهاست. اسقف بر انتصاب دینیاران ردۀ پایین‌تر و پوشاندن کسوت اسقفی بر اسقفان جدید نیز قدرت دارد و به عهد کسانی که زندگی رهبانی را برمی‌گزینند، رسمیت می‌بخشد. 
در میان اسقفان سلسله مراتبی وجود دارد: پاپ، کاردینال، اسقف اعظم (سراسقف)، بَطریَرک (پاتریارک) و مَطران همه مراتب مختلف اسقف‌اند. اسقف اعظم (ه‍ م) و مطران مسئولیت چند اسقف‌نشین را برعهده دارند و اسقف مستقر، تنها مسئول حوزۀ (اسقف‌نشینِ) خود است. در برخی کلیساهای ارتدکس، بطریرک مقام بالاتر در ردۀ اسقفان است. در کلیسای کاتولیک رمی، پاپ بالاترین ردۀ اسقفان است و کاردینالها در مرتبۀ پس از او جای دارند. 
اسقفان در انجام وظایف خود از همکاری گروهی برخوردارند که آنان را در پیشبرد امور تبلیغی، تعلیم‌وتربیت دینی، روابط اجتماعی، امور مالی و هرچه که به فعالیتهای کلیسایی مربوط شود، یاری می‌رسانند. همچنین «اسقفان افتخاری» (مانند «اسقفان یاور» یا «اسقفان مُعین») گاهی برای کمک به یک اسقف مستقر گمارده می‌شوند. بسیاری از اوقات، اسقف معین جانشین اسقف مستقر می‌شود و کرسی او را در اختیار می‌گیرد. 
در کلیسای کاتولیک رمی، اسقفان را پاپ برمی‌گزیند. اسقفان این کلیسا از اسقفان کلیساهای ارتدکس و انگلیکن، بیشتر به واسطۀ شیوۀ اِعمال حاکمیت، متمایزند. در کلیسای کاتولیک رمی، اقتدار بی‌شرط پاپ، که به سبب کرسی مقدسی است که در اختیار دارد، به اسقفان نیز می‌رسد، زیرا آنان از سوی پاپ تأیید شده‌اند. اسقفهای کاتولیک بخشی از قدرت خود را به واسطۀ منصبشان به دست می‌آورند، که ناشی از جانشینی رسولان است، و بخشی از قدرتشان نیز به سبب اختیاراتی است که از جانب رم بدیشان واگذار می‌شود. 
در کلیسای انگلیکن، اسقف را باید دینیار ارشد کلیسای جامع منطقه و اعضای آن برگزینند و پس از تأیید اسقفان دیگر، مقام سلطنتْ او را منصوب کند، ولی در عمل، اسقفان، بنابر توصیۀ نخست‌وزیر، از سوی مقام سلطنت منصوب می‌شوند. کلیسای اسقفی پرُتِستان، که از کلیساهای مستقل‌شده از جامعۀ انگلیکن است، فرایند گزینش اسقفان را رعایت می‌کند. اسقفان انگلیکن امور واگذارشده به خود را معمولاً با همکاری گروهی از کشیشان و مردمان غیردینیار به انجام می‌رسانند و در این راه از مرجعیتی مرکزی فرمان نمی‌برند. این اسقفان تنها فرمانبردار قانون معهودند، اگرچه اسقف اعظمی که بر حوزۀ حکومتی ایشان اشراف دارد، نیز بر آنها نظارت می‌کند. 
اسقفهای کلیسای ارتدکس شرقی نیز مرجعیتی مرکزی، مانند پاپ، ندارند و قدرت و حاکمیت خود را به گونه‌ای مشابه با اسقفان انگلیکن اعمال می‌کنند. در کلیساهای ارتدکس شرقی، عالی‌ترین دینیارانِ مسئولِ کلیسا یا انجمن ویژه‌ای از دینیارانِ برتر، اسقفها را تعیین می‌کنند. 

پس از جنبش اصلاح دینی (ه‍ م)، عنوان اسقف در نظام شماری از کلیساهای پرتستان باقی ماند، اما بسیاری از کلیساهای پرتستان اسقف ندارند. آن دسته از کلیساهای پرتستان هم که مقام اسقفی دارند، قدرتهای ویژه به او تفویض نمی‌کنند و این مقام به سادگی و با توافق اعضای کلیسا برگزیده می‌شود تا به ادارۀ امور بپردازد. به‌طور کلی، اسقف در آیین پرتستان دارای قدرت دینی دائمی نیست که او را در رأس جامعۀ دینیاران قرار دهد. قدرت او در تعلیم دین به سبب وجود ضوابطی برای تفسیر متون مقدس، محدود می‌شود و قدرت او در مدیریت و هدایت، که جامعه بدو بخشیده، بیشتر محدود به امور اداری، و مبتنی بر ساختار مردم‌سالارانۀ این کلیساست. 
برخی کلیساهای لوتِری، به‌ویژه در کشورهای اسکاندیناوی و آلمـان، اسقف دارند، ولی (مگر در سـوئـد) هیچ‌کـدام اصل اعتقادی جانشینی رسولان را نپذیرفته‌اند. در کلیسای لوتری سوئد، نظریۀ جانشینی اسقفان پس از رسولان پذیرفته شده است و بسیاری از عملکردهای سنتی و قدرتهای بازمانده از پیش، اعمال می‌شوند. در کلیساهای لوتری نروژ و دانمارک، اصطلاح کهن اسقف باقی مانده است و به کشیشانی گفته می‌شود که مقامی برتر دارند. در کلیسای لوتری آلمان نیز این عنوان دوباره زنده شد و کاربردی مشابهِ کلیساهای لوتری نروژ و دانمارک یافت. 
در کلیسای مِتُدیست (اسلوبگرا) در ایالات متحده نیز اسقفانْ مشایخی (پرسبیترهایی) ارشد و برترند که در شوراهای ویژه‌ای از دینیاران برگزیده می‌شوند تا به امور معنوی و دنیوی کلیسا در مناطق تعیین‌شده بپردازند. در این کلیسا، اسقفان عملکردی مشابه همتایان خود در کلیسای کاتولیک رمی دارند (برای تاریخچۀ نظام اسقفی در جهان مسیحی، نک‍ : ه‍ د، اسقفی، نظام). 

مآخذ

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.