زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه

استحسان

اِستِحسان \ estehsān\ ، اصطلاحی برای روشی از روشهای اجتهادی در فقه اهل سنت که غالباً در عرض قیاس مطرح می‌شود. این واژه در لغت به معنی «نیکو شمردن» است و در فقه سدۀ نخستین، نمودی از عنصر اجتهادالرأی بود که در فقه سدۀ 2ق، به‌ویژه نزد ابوحنیفه و پیروان او، مفهومی محدودتر و مشخص‌تر یافت. در نگرشی کلی و با لحاظ‌کردن مشترکات مطرح‌شده در این تعریفات، می‌توان به اجمال، استحسان را عدول از حکم قیاس به حکمی دیگر، یا به تعبیر دیگر عمل نکردن به قیاس، در مواردی خاص و به جهتی خاص انگاشت. 
با قطع نظر از ابهام موجود در تعریف، مدافعانِ استحسان در جهت اثبات حجیت آن به ادلۀ گوناگون تمسک جسته‌اند. مهم‌ترین مستند آنان کلام الٰهیِ «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعونَ القَوْلَ فَیَتَّبِعونَ اَحْسَنَه» (زمر/ 39/ 17- 18) بود که مردمان را به پیروی «قول احسن» فراخوانده است (نیز اعراف/ 7/ 145؛ زمر/ 39/ 55). همچنین روایتی از زبان ابن‌مسعود با مضمون «ما رآه المسلمون حسناً فهو عندالله حسن: آنچه را مسلمانان نیکو شمارند، همان نزد خداوند نیکوست»، مورد استناد قرار گرفته، و حتى در این باره به‌دلیل اجماع نیز تمسک شده است (نک‍ : ابن‌حزم، 195؛ سرخسی، 200، 207؛ غـزالـی، 275 بـب‍ ؛ آمدی، 393؛ برای حدیث یادشده، نک‍ : احمد بن حنبل، 279؛ حاکم نیشابوری، 78). 

مآخذ

ابن‌حزم، علی، الاحکام، بیروت، 1405ق/ 1985م، ج 6؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق، ج 1؛ آمدی، علی بن محمد، الاحکام فی اصول الاحکام، به‌کوشش ابراهیم عجوز، بیروت، 1405ق/ 1985م، ج3؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، حیدرآباد دکن، 1334ق، ج 3؛ سرخسی، محمد بن احمد، اصول، به‌کوشش ابوالوفا افغانی، حیدرآباد دکن، 1372ق، ج2؛ غزالی، محمد بن محمد، المستصفى، بولاق، 1322-1324ق، ج1.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.