استال
اِستال \ [e]stāl\ ، ژِرمِن دو (نام کامل او: آن ـ لوییزـ ژِرمِن نِکِر، بارون دو اِستـال ـ اُلستَن)، معروف به مادام دو استال (1766-1817م/ 1180-1232ق)، بانوی نویسنده، فعال سیاسی و روشنفکر فـرانسوی ـ سوئیسی. او کـه شاید سرشنـاسترین زن زمانۀ خود بود، بهمنزلۀ یکی از پیشگامان رُمانتیسم، بر ادبیات فرانسوی تأثیری مستقیم گذاشت.
ژرمن در پاریس و در خانوادهای سوئیسی زاده شد. پدرش بانکداری اهل ژنو به نام ژاک نکر بود که بعدها وزیر دارایی لویی شانزدهم شد و مادرش زنی پرُتستان مذهب به نام سوزان کورشو بود که افراد سرشناس آن روز فرانسه به سالُن (محفل ادبی) او در پاریس رفت و آمد میکردند و ژرمن در کودکی با آنان آشنایی یافت؛ کسانی چون د، آلامبِر، دیدِرو، گریم و بِرناردَن دو سَن پیِر. ژرمن از کودکی به سبب خوشزبانی و زیباییاش موردتوجه بود. او استعدادی شگرف داشت، چنانکه در 11 سالگی مجموعه شعری سرود و در 15 سالگی روحالقوانین مُنتسکیو را تفسیر میکرد. او در 1786م با بارون اِریک ماگنوس اِستـال وُن هُلستِین (در فرانسوی: بارون دو استال ـ اُلستَن)، سفیر سوئد در پاریس، ازدواج کرد و به دربار راه یافت و در آنجا خوش درخشید. اما این ازدواج موفق نبود و تا زمانی که به جدایی رسمی انجامید (1798م)، ژرمن با چندین معشوق رابطه داشت. او صاحب 3 فرزند شد: اُگـوست (ز 1790م) کـه مجموعۀ آثار مادرش را به چاپ رساند، آلبِر (ز 1792م) و آلبِرتین (ز1796م) که احتمالاً بارون دو استال پدر هیچیک نبود.
م مادام دو استال در 1788م «نامههایی دربارۀ منش و نوشتههای ژان ژاک روسو» را به نگارش درآورد که بس پرشور بود. با این حال، او تحت تأثیر اندیشههای پدرش، که شیفتۀ مونتسکیو بود، خواهان نظام سلطنت مشروطه (پارلمانی)، همانند انگلستان، برای فرانسه بود. در این احوال، انقلاب فرانسه آغاز شد، پدرش از وزارت برکنار شد و به کُپه در کنار دریاچۀ ژنو در سوئیس رفت و برای همیشه در آنجا ماندگار شد. مادام دو استال که رؤیای ایفای نقش سیاسی در سر داشت، توانست موجباتی فراهم آورد تا منصب وزارت جنگ به معشوقش، کُنت دو ناربُن، داده شود. در این سالها، او به سبب موقعیت دیپلماتیک همسرش در امان بود و محفلش که میعادگاه آزادیخواهان، سلطنتطلبان و هواداران قانون اساسی بود، از مهمترین محافل ادبی و سیاسی پاریس به شمار میرفت. او پس از سقوط سلطنت ناگزیر شد که در سپتامبر 1792 پاریس را ترک کند و به کپه برود. همچنین به ناربن کمک کرد به انگلستان بگریزد و خود نیز در 1793م نزد او رفت. پس از بازگشت به سوئیس، در 1794م با بنژامَن کُنستان، نویسندۀ فرانسوی، آشنا شد و تا 1808م به رابطه با او ادامه داد.
پس از سرنگونی رُبِسپیِر و پایان «دورۀ وحشت»، مادام دو استال در بهار 1795م به پاریس بازگشت و دوباره محفل خود را به راه انداخت، اما دولت انقلابی به او ظنین شد و او ناگزیر به کپه بازگشت و در آنجا نخستین کتاب عمدۀ خود را با عنوان «دربارۀ تأثیر عواطف و احساسات بر خوشبختی افراد و ملتها» (1796م) نوشت که یکی از اسناد مهم رمانتیسم اروپاست. سال بعد به پاریس رفت و در خانۀ خود آزاداندیشترین نظریهپردازان و سرشناسانِ تریبونا (مجلس مشورتی دورۀ انقلاب) را میپذیرفت، و وقتی که در 1800م کتاب «دربارۀ ادبیات و پیوندهایش با نهادهای اجتماعی» را منتشر کرد، حیثیت ادبی او دوچندان شد. او در 1802م داستان بلند رمانتیکی به نام دِلفین نوشت که بر شهرتش افزود. دیگر داستان بلند او، کُرین (1807م)، که حاصل سفرش به ایتالیا بود، بر زنان نویسندۀ اروپایی و آمریکایی تأثیر چشمگیری نهاد.
پس از به قدرت رسیدن ناپلئون، مادام دو استال به مدت 10 سال از پاریس تبعید شد. او گاه در قصر کپه، در میان دوستان و علاقهمندان خود به سر میبرد، و گاه به سفر میرفت، از جمله به آلمان که در آنجا با گوته و شیلر آشنا شد و پس از آن، به تدارک چاپ کتابی پرداخت به نام «دربارۀ آلمان» (1810م) که سیمای تمدن آلمانی و ادبیات رمانتیک آلمانی دورۀ اشتورم اونت درانگ (ه م) را به فرانسویان نشان میداد. این اثر تأثیر بسزایی بر اندیشمندان و ادیبان اروپا نهاد. اما افراد پلیس به چاپخانه ریختند و نمونههای کتاب را از میان بردند و به خود او دستور دادند که فرانسه را ترک کند. او به کپه بازگشت و پنهانـی با افسر فرانسـویِ سوئیسـی تبـاری بـه نام جـان رُکا ــ که 20 سال از او جوانتر بود ــ ازدواج کرد. مادام دو استال از آن پس، در سالهای 1812 و 1813م، به اتریش، روسیه، سوئد و انگلستان رفت و همه را برضد ناپلئون تحریک کرد. او پس از بازگشت خاندان بوربن به سلطنت، به پاریس بازگشت و محفل خود را به راه انداخت.
مادام دو استال زندگی پرتحرک و آشوبزدهای داشت و سراسر آن در این اندیشه گذشت که همعصران خود را به آرمانی پرشورتر رهنمون شود. این دعوت به آزادی تفکر و تغزل به پدید آمدن یکی از وجوه اساسی رمانتیسم فرانسوی کمک کرد. اندیشۀ مادام دو استال که در آغاز، تحت تأثیر روسو و جهانوطنی مطلوب فیلسوفان بود، ضمن تماس با کشورهای دیگر، به ویژه آلمان، غنیتر شد و به مرحلۀ گذار از نوکلاسیسیسم سدۀ 18 به رمانتیسم سدۀ 19م شکل بخشید.