اسالم
اَسالِم [asālem]، ناحیه و شهری کوچک در شهرستان طوالش (استان گیلان):
ناحیۀ اسالم
این ناحیه که آن را اسالیمرود (ابوالقاسم کاشانی، 60) و سالیمرود (رابینو، ولایات...، 109، نیز نک : ص 111) نیز نوشتهاند، به طور سنتی یکی از خرده نواحی (بلوکات) خمسۀ طوالش به شمار میرفت (همو، فرمانروایان...، 57- 58؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، 2/ 186).
از لحاظ ساختار زمین، پیسنگ این ناحیه از نوع دگرگونی پرکامبرین و به مجموعۀ دگرگونی اسالم معروف است که ظاهراً به هنگام شکلگیری کف اقیانوس پالئوتتیس پدید آمده است (درویشزاده، 68). قسمت غربی این ناحیه که حوزۀ ییلاقی آن به شمار میرود، کوهستانی است ( فرهنگ جغرافیایی ایران، 2/ 10). مرتفعات اسالم که در برخی از نقاط تا ساحل دریا تنها 2-3 کیلومتر فاصله دارد (کیهان، 2/ 280)، سرانجام، به کوههای خلخال میپیوندد (خوجکو، 9). متوسط بارش سالانۀ ناحیه حدود 000،2 میلیمتر است (آقاجانی، 1/ 24) و چندین رودخانۀ محلی در آن جاری است که از آن میان میتوان از دیناچال (مرز سنتی اسالم و تالشدولاب)، خالهسرا، دیگهسرا، آلالان، خاله چشمه (یا سرداب، مرز سنتی اسالم و کرگانرود) و ناورود نام برد (رابینو، ولایات، 113؛ نیز نک : خوجکو، همانجا). راه سنتی و اصلی اسالم به خلخال در طول درۀ رودخانۀ ناو (ناورود) کشیده شده است (فرهنگ جغرافیایی ایران، همانجا؛ نیز نک : ایرانیکا، II/ 702). حوزۀ جنگلی اسالم با گونۀ غالب راش و به عرض حدود 30 تا 40 کمـ ، از ارزشمندترین جنگلهای گیلان و حتى ایران به شمار میرود (نظامی، 174، 188؛ نیز نک : آقاجانی، همانجا)؛ بهرهبرداریهای بیرویۀ دهههای اخیر موجب تخریب نسبی این جنگلهای بینظیر شده است (نظامی، 188، 196؛ نیز نک : عبدلی، 52). حدود 000،5 هکتار از جنگلهای اسالم (ناو اسالم) از مناطق حفاظت شدۀ استان گیلان به شمار میرود ( آمارنامه...، 402).
این ناحیه و تمامی منطقۀ تالش از دیرباز توسط حکام محلی اداره میشد. اسالم در آغاز سلطنت فتحعلیشاه در اختیار خاندان میرمصطفىخان (نمینی) بود و جزو آذربایجان به شمار میآمد (رابینو، ولایات، 98 حاشیۀ 6، 99؛ فرمانروایان، 58؛ نیز نک : ابوالقاسم کاشانی، همانجا). همزمان با رو به ضعف نهادن خاندان میرمصطفىخان، بالاخان، حاکم ناحیۀ تالش به دستور فتحعلیشاه بر میرحسنخان (یکی از پسران میرمصطفىخان) حمله برد و خانۀ او را در نمین غارت کرد و اگرچه میرحسنخان تسلیم شد، اما بعداً با یکی از دختران شاه ازدواج کرد. امرای اسالم و کرگانرود برای آنکه از جانب میرحسن خان به آنان و آسیبی نرسد، از شاه درخواست کردند که بلوکات تحت امر آنان را از آذربایجان منتزع و به گیلان منضم نماید. با موافقت فتحعلیشاه، هر یک از قلمروهای سنتی به دست یکی از بزرگان محلی و امرای پیشین افتاد و شاه برای اعتباربخشی به ایشان، لقب خان به آنان اعطا کرد. البته خانهای کرگانرود پیوسته میکوشیدند بر دیگر خانهای تالش، از جمله اسالم برتری و سروری یابند (رابینو، فرمانروایان، 58-59). خانهای اسالم نیز همچون خانهای دیگر نواحی تالش با یکدیگر بر سر حکومت رقابت و نزاع داشتند. به گزارش رابینو حکومت اسالم به تناوب نصیب ولیخان اشجعالدوله (نوۀ محمدخان) و اللٰهیارخان (پسر عم او و نوۀ دیگر محمدخان) میشد (همان، 60). در این دوره، به سبب رقابت خانها بر سر حکومت اسالم، برخی مکانهای این ناحیه از جمعیت خالی شد (همان، 28-29).
ناحیۀ اسالم در 1219ش/ 1840م حدود 300،2 نفر جمعیت داشت که ظاهراً پیش از آن، بسیاری از اهالی به علت شیوع طاعون در 1209ش/ 1830م، جان خود را از دست داده بودند (خوجکو، 80)؛ در 1276ق شمار جمعیت اسالم 240،4 نفر برآورد شده که در 791 واحد مسکونی زندگی میکردند (سفرنامه...، 209؛ نیز نک : ملگونف، 310). رابینو در زمان دیدار خود (1911م/ 1290ش)، جمعیت این محدوده را 140،1 خانوار (حدود 5،700 نفر) یاد میکند که 200 خانوار (5/ 17٪) آن منسوب به طایفۀ خان، 100 خانوار (8/ 8٪) «خارجی» و مابقی (حدود 7/ 73٪) تالش به حساب میآمدند (ولایات، 112)؛ خارجیها ظاهراً افرادی بودند که پس از طاعون، از مرزهای شمالی به این ناحیه وارد شده بودند (قس: خوجکو، همانجا). جمعیت اسالم را در آغاز سدۀ 14ش، حدود 200،1 خانوار (کیهان، همانجا) و در اواخر دهۀ 1320ش (با 21 آبادی و چند مزرعه) حدود 10 هزار نفر برآورد کردهاند ( فرهنگ جغرافیایی ایران، همانجا).
اهالی اسالم از لحاظ قومی بیشتر تالش هستند (رابینو، ولایات، 21؛ ابوالقاسم کاشانی، همانجا) و به گویش تالشی (یکی از شاخههای زبانهای ایرانی)، و ساکنان برخی آبادیها که ظاهراً از مهاجران ناحیه به شمار میروند، به ترکی سخن میگویند ( فرهنگ جغرافیایی ایران، 2/ 187؛ عبدلی، 25-26، 43)؛ البته گویش تالشی در این محدوده با تالشی کرگانرود تفاوتهای محسوسی دارد (رهنمایی، 146). اهالی اسالم مسلمان هستند ( فرهنگ جغرافیایی ایران، همانجا). رابینو مذهب ساکنان اصلی اسالم را در گذشته تسنن و مذهب خانهای ناحیه را تشیع دانسته است (ولایات، 112)، حال آنکه نزدیک به همان زمان دو سوم ساکنان ناحیه را سنی و یک سوم را شیعی معرفی کردهاند (سفرنامه، 210) ملگونف نیز بیشتر اهالی را سنی به شمار آورده است (همانجا).
فعالیت اصلی اقتصادی در این ناحیه، زراعت و پرورش دام همراه با کوچ بین جنگلهای قشلاقی و دامنۀ نیمهآلپی ییلاقی است ( ایرانیکا، همانجا)؛ رابینو از محلهای سنتی متعدد ییلاقی (ولایات، 113-114) و ملگونف از محصول گندم و عسل این ناحیه یاد کرده است (ص 310-311). محصولات سنتی اسالم برنج، ابریشم، غلات، عسل، لبنیات و برخی صنایع دستی است (سفرنامه، همانجا؛ نیز نک : کیهان، همانجا؛ رابینو، ولایات، 112). در گذشته، در برخی از آبادیهای اسالم، شال (چوخا و برمه)، شلوار سرداری، جورابهای کوتاه پشمی، جاجیم و طناب بافته میشد (سفرنامه،209؛ رابینو، ولایات، 113). در 1290ش، حدود 93٪ از عایدات بلوک اسالم (بدون احتساب درآمد حاصل از دام) از آبادیهای قشلاقی به دست میآمدکه مقدار آن بیش از درآمد برخی نواحی دیگر، از جمله رشت، شفت، گیل دولاب و ماسال بود (رابینو، همان، 117). مرکز اسالم در گذشته آبادی دیگهسرا بود (کیهان، همانجا، نیز نک : خوجکو، 9؛ رابینو، همان، 112).
مکانهای مذهبی کهن چندی در این ناحیه وجود دارد که از آن میان اِسپیه مَزگَت (مسجد سپید یا آقمسجد یا مسجد عبداللهی) از اهمیت خاصی برخوردار است. این بنا که از بقایای مسجدی کهن و دارای کتیبهای کوفی است، رو به ویرانی دارد (ستوده، 70-71 و حاشیۀ 1). مکانهای چَوواولیا، بقعهای برجمانند به ارتفاع 3 متر در آبادی کاربند که ظاهراً مدفن شخصی به نام حجّت است و در نزدیکی آن «تربت» دیگری نیز وجود دارد (همو، 72-73)، تُربۀ نسااولیا در روستای کلهسرا و چِل کسان (چهل کسون) در چخره محلۀ کلهسرا، الله ده اولیا در الله ده و چند مزار و زیارتگاه دیگر، از جمله جنگل مشهور شمشاد به نام پیرخواجه (در دیگه سرا)، امامزاده سلطان (در ییلاق برزکوه) مورد احترام خاص اهالی است (همو، 73؛ تقیپور، 575؛ کیهان، همانجا؛ رابینو، همان، 112 حاشیۀ 1)؛ در آبادی ییلاقی ناو بقایای بنایی کهن وجود دارد که آن را کلیسا به شمار آوردهاند (ستوده، 74).
امروزه ناحیۀ اسالم از لحاظ اداری، یکی از بخشهای شهرستان طوالش و متشکل از3دهستان خرجگیل،خالهسرا و اسالم و 72 آبادی دارای سکنه است ( آمارنامه، 52، 100؛ نشریه...، 50). جمعیت بخش اسالم در 1385ش، 206،39 نفر(207،9 خانوار) است. پرجمعیتترین آبادیهای آن به موجب آمار 1375ش اینهاست: خرجگیل (931،2 نفر)، گیلانده (575،2 نفر)، بالاده (061،2 نفر) و لمیر سفلا (041،2 نفر) (سرشماری...، 26، 30، 34).
شهر اسالم
این شهر با حدود 11 متر ارتفاع از سطح دریا، در °37 و ´43 عرض شمالی و °48 و ´59 طول شرقی، در ناحیهای جلگهای با آب و هوای معتدل مرطوب و در حدود 13 کیلومتری جنوب شرقی شهر هشتپر قرار دارد ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 15/ 182). ناورود از شمال آبادی و رود خالهسرا از جنوب آن میگذرد (همانجا).
اسالم که از ادغام 6 روستا به نامهای ناورود، کشاور، رُحام، لوائن، ناوپایین و شیخ سَرا تشکیل شده است (تحقیقات میدانی)، در 1379ش رسماً شهر شناخته شد (مصوّبۀ هیئت دولت، وزارت کشور). هستۀ نخستین این شهر آبادی ناورود است که حاجیبهراممحله نیز خوانده میشد ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا). جمعیت اسالم در 1385ش، 360،3 نفر (829 خانوار) بوده است. فعالیت اصلی اهالی بجز دادوستد، کشاورزی، دامداری، صیادی و کارگری است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 15/ 182، 266، 350، 431، 515، 571). ساکنان شهر اسالم بیشتر به گویش تالشی سخن میگویند و ترکی تنها در قسمت کشاور رواج دارد. اهالی شهر مسلمان و پیرو مذاهب تشیع و تسنن هستند(همانجا). اسالم دارای برخی تأسیسات و امکانات شهری و روستایی، از جمله مرکز بهداشتی ـ درمانی، خانۀ بهداشت، مرکز خدمات و شرکت تعاونی روستایی است (سرشماری، 30-33).
مآخذ
آقاجانی تالش، عبدالکریم، تاریخ تالش در گسترۀ تاریخ ایران، تهران، 1378ش؛ آمارنامۀ استان گیلان (1377ش)، سازمان برنامه و بودجه، تهران، 1378ش؛ ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، به کوشش مهین همبلی، تهران، 1348ش؛ تقیپور، محمد و احمد جکتاجی، «بقاع متبرکه»، کتاب گیلان، تهران، 1374ش، ج 3؛ خوجکو، الکساندر، سرزمین گیلان، ترجمۀ سیروس سهامی، تهران، 1354ش؛ درویشزاده، علی، زمینشناسی ایران، تهران، 1370ش؛ رابینو، ی. ل.، ولایات دارالمرز ایران (گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامیزاده، تهران، 1357ش؛ همو، فرمانروایان گیلان، ترجمۀ م. پ. جکتاجی و رضا مدنی، رشت، 1369ش؛ رهنمایی، محمدتقی، «کشاورزی گیلان»، کتاب گیلان، تهران، 1374ش، ج 3؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1349ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1375ش)، شناسنامۀ آبادیهای کشور، شهرستان طوالش، مرکز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان و...، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1355ش؛ عبدالی کلوری، علی، نظری به جامعۀ عشایری تالش، تهران، 1371ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (بندر انزلی)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1377ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان یکم، دایرۀ جغرافیایی ارتش، تهران، 1328ش؛ کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1311ش؛ ملگونف، گریگوری، کرانههای جنوبی دریای خزر، ترجمۀ هوشنگ امیری، تهران، 1376ش؛ نشریۀ دفتر تقسیمات کشوری، معاونت سیاسی و اجتماعی وزارت کشور، تهران، 1359ش، شم 2؛ نظامی، محمدطاهر و محمدحسین مقدم، «جنگلهای گیلان»، کتاب گیلان، تهران، 1374ش، ج 3؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ نیز: