اریارمنه
اَرْیارَمْنه [aryāramna]، نام چند تن از بلندپایگان خاندان هخامنشی. این نام از دو جزء «اَریه» و «آرَمنه» در فارسی باستان، به معنی «آریاییْ آرمیده، کسی که آریاییان نزد او آرامش دارند»، تشکیل شده است (کنت، «فارسی...»، 170؛ دربارۀ صورتهای ایلامی، بابلی و یونانی آن، نک : همانجا). دارندگان شناخته شدۀ این نام عبارتاند از:
1. شاه محلی پارس و پدرِ پدر بزرگ داریوش بزرگ. از سرگذشت او آگاهی چندانی در دست نیست، جز آنکه داریوش در تبارنامۀ خود در کتیبۀ بیستون او را پسر چیشپیش و پدر اَرشامه میخواند (همان، 116). همین اشاره را هرودت نیز از زبان خشیارشا نقل میکند (III/ 323). کورش بزرگ در تبارنامۀ خویش، کورش (یکم)، شاه انشان/ انزان را فرزند چیشپیش، شاه انشان مینامد (اُپنهایم، 316)، و از اینرو، دیرزمانی میپنداشتند که چیشپیش پادشاهی خود را میان دو فرزند خویش، اریارمنه در پارس و کورش یکم در انشان تقسیم کرده بود (مثلاً نک : کامرون، 212)؛ ولی امروزه با روشن شدن اینکه انشان نام دیگری برای پارس بوده (نک : استروناخ، 248؛ هرتسفلد، «شاهنشاهی...»، 179؛ هانسمن، 114-124؛ سامنر، 155)، اریارمنه را تنها پادشاهی کوچک در جای ناشناختهای در سرزمین پارس در حدود 640 تا 600 قم میدانند (نیز نک: ایرانیکا، II/ 410). در کتیبۀ آشوربانیپال پادشاه آشور که پس از تسخیر ایلام به دست آشوریان در حدود سال 640قم نوشته شده، از کورش یکم، برادر اریارمنه همچون پادشاهی فرمانبردار یاد شده است (نک : وایدنر، 4)، ولی از اریارمنه نامی نیست و از اینرو، میتوان پنداشت که قلمرو او در جایی در نواحی شرقیتر یا جنوبیتر بوده است. همچنین پیش از این گمان میرفت که پادشاهی اریارمنه به دست مادها پایان یافته است (کامرون، 214؛ امستد، 29, 32). این گمان پس از آن پیدا شد که کتیبهای زرین به خط میخی فارسی باستان، منسوب به اریارمنه در همدان کشف و منتشر شد (هرتسفلد، «آریارمنه...»، 113-126)، و از اینرو، پنداشتند که این کتیبه غنیمت مادها از تسخیر پارس پس از سرنگونی اریارمنه بوده است (کامرون، همانجا)؛ ولی اینک ثابت شده است که این کتیبه و کتیبۀ دیگری از ارشامه، پسر اریارمنه که آن نیز در همدان یافت شده، عمدتاً با توجه به دارا بودن اشتباههای دستوری مشابه آنچه در کتیبههای اواخر دورۀ هخامنشی دیده میشود و ادلۀ دیگر احتمالاً پس از پادشاهی داریوش بزرگ نوشته شدهاند (کنت، «کهنترین...»، 207-212). اریارمنه در این کتیبه خود را «شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه در پارس، پسر چیشپیش شاه، نوۀ هخامنش» میخواند (همو، «فارسی...»، همانجا؛ لوکوک، 179).
2. ساتراپ کاپادوکیه در پادشاهی داریوش بزرگ که به فرمان شاه به سرزمین سکاها سپاه برد و بسیاری از آنان را به بند کشید(کتسیاس، 8؛ نیز نک : امستد، 147؛ بریان، 145). احتمال دارد که این اریارمنه در روزگار داریوش دوم که کاپادوکیه به صورت یک ساتراپی مستقل درآمد، میزیسته است، نه در زمان داریوش یکم که این سرزمین ساتراپی مستقلی به شمار نمیآمد (مارکوارت، I/ 113-115؛ ایرانیکا، II/ 411).
3. یکی از بلندپایگان دربار خشیارشا که هرودت او را دوستدار ایونیها میخواند (IV/ 89).
4. روحانی کیش میترایی که نامش بر کتیبهای یافت شده از آسیای صغیر دیده میشود (مارکوارت، I/ 122-123).
5. پدر دایسکوس نامی که از او در یک کتیبۀ سنگ گور در کِرتش کریمه یاد شده است (یوستی، 25, 76).
6. پسر اریاراتس نامی که از او در کتیبهای نزدیک کرتش نام برده شده است ( ایرانیکا، همانجا).
7. نام 3 تن از پادشاهان کاپادوکیه ( ایرانیکا، همانجا).