زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

ارمنیان

اَرْمَنیان [armaniyān]، گروهی‌از خانوادۀ بزرگ‌سخن‌گویان به زبانهای هند و اروپایی که زیستگاه اصلی‌شان در 500‘2 سال گذشته، منطقۀ قفقاز در شمال غربی ایران بوده است. به گفتۀ هرودت و ائودکسوس، آنان از فریگیا (فریجیه)، واقع در آسیای صغیر، به شرق آناتولی و غرب دریای خزر وارد شدند. ارمنیان کـه اصلاً از قبایل تـراکیـایی ـ فریگیایی بودند و خود را هایک می‌نامیدند، در سدۀ 9 یا 8 ق‌م از فرات گذشتند، با ساکنان محلی سرزمینی که آشوریان اورارتو می‌خواندند، درآمیختند و خود ازجمله نیروهای تشکیل‌دهندۀ آن دولت شدند. حملات سکاها و مادها در ابتدای قرن 6ق‌م به اضمحلال دولت اورارتو انجامید و ارمنیان که تا این زمان در شکل ملتی به هم پیوسته و واحد ظهور یافته بودند، قدرت فائقِ منطقه، و یکی از ملل تابع شاهنشاهی ایران گردیدند. ظاهراً «ارمن» نامی بوده است که ایرانیان این مردم را بدان می‌خوانده‌اند. واژۀ «ارمنستان» نیز پیشینه‌ای کهن دارد و نخستین جایی که این کلمه در آن به چشم می‌خورد، لوحه‌های دوران هخامنشی است. 

دینهای ارمنیان

اعتقادات و آیینهای دینی ارمنیان در عصر باستان با دین آریاییان پیوند داشت؛ سپس با پذیرش مسیحیت این مردم یکی از کهن‌ترین ملتهای مسیحی جهان شدند.
از دین دیرینۀ ارمنیان آگاهی چندانی در دست نیست. چنین به نظر می‌رسد که ارمنیان همانند بسیاری از هم‌نژادان آریایی خویش دینداری را با اعتقاد به نیروی طبیعت آغاز کرده باشند. از جمله خدایان آنان هایک تیرانداز است که بِل (بعل) را کشت. برخی محققان او را با آپولون همانند دانسته‌اند؛ تورک تنومند پهلوان نیز که از اخلاف پاسکام نوادۀ هایک بود، با خدای تندر و توفان از خدایان هیتیان برابر شده است. طبق روایتهای دینی مردم ارمنی، جنگل سوسیاتْس واقع در ایروان مورد احترام، و جنبش برگهای درختان آن جنگل وسیله‌ای برای پیشگوییهای کاهنان بود و آنوشاوان (انوشروان)، فرزند کاردوس نگهبان جنگل به شمار می‌رفت.
گروهی از محققان، دین قدیم ارمنیان را متأثر از آیین کهن ایرانی دانسته‌اند. در ادوار تاریخی کهن، ارمنیان ایزدان ایرانی را ستایش می‌کردند. اهوره مزدا به عنوان پدید آورندۀ آسمان و زمین به آیین کهن ارمنیان راه یافت و بعضی نفوذ اهوره‌مزدا به آیین ارمنیان را متأثر از نفوذ پارتیان دانسته‌اند. ارمنیان اهوره‌مزدا را آرامازد می‌نامیدند و زیارتگاه عمدۀ او در ناحیۀ آنی بوده است. ارمنیان آرامازد را خدای روز نو یا سال نو می‌دانستند که در زبان ارمنی به صورت ناواسارد و مرکب از دو واژۀ ناوا = نو و ساردا = سال آمده است. ارمنیان در نخستین ماه سال نو (فروردین) جشنهای بزرگ برپا می‌کردند. مهر ایزد روشنایی و اناهیت ایزد بانوی آبادانی، خرد و باروری از ایزدان محبوب ارمنیان بوده‌اند. اناهیت فرزند آرامازد بود و پرستشگاههای او در نواحی یِریزا، آرماویر، آرتاشات، آشتی‌شات قرار داشت. در آشتی شات تندیس زرینی از اناهیت وجود داشته که ارمنیان آن را وُسکه مایر (مادر زرین) می‌نامیدند. مهر نیز طرفداران بسیاری داشت. نامهای خاص ارمنی چون میهران، مهروژان، میهردات و جز آنها که همه از مهر مشتق شده‌اند، نشانه‌ای از احترام ارمنیان به این ایزد بود. بهرام ایزد جنگ و پیروزی (دلاوری) با نام واهاگِن در میان ارمنیان شهرت داشت. ارمنیان، واهاگن را ایزد رعد و نیرومندی نیز می‌دانستند. تیر که در زبان ارمنی به همین صورت و نیز به شکل تیور آمده است، دبیر آرامازد بود و اعمال نیک و بد مردم را می‌نوشت. پرستشگاه او در یرازاموین قرار داشت.
دیوان یا ارواح شریر در آیین ارمنیان باستان همانند دیوان در آیین کهن ایرانی بودند. در زبان ارمنی دئوا یا روح شریر همان دئوه (دیو) در زبان پارسی باستان است.
از دیگر ایزدان ارمنی «نانه» بود که دختر آرامازد شمرده می‌شد. این ایزد را نانی و نان نیز می‌نامیدند. اعتقاد به جهان زیرین در هیئت «ساندرامِت» یا «اِسپاندارامِت» آمده که معادل اسپندارمذ در اساطیر ایرانی است. ارمنیان خورشید و ماه و ستارگان را نیز ستایش می‌کردند و اعتقاد به نقش ستارگان در میان مردم ارمنستان باستان رایج بود. در ارمنستان باستان آتش نیز پرستیده می‌شد که بقایای آن در عصر مسیحیت همچنان ادامه یافت و یکی از جشنها و مراسم کلیسای ارمنی شد که آن را «دیارن اندآراج» می‌نامیدند؛ این جشن «ترانتاز» و بعدها «دَرِنْدِز» نیز خوانده شد. ارمنیان به زمان نیز معتقد بودند و آن را «ژاماناک» می‌نامیدند (زمانۀ پارسی) که از بعضی جهات شبیه زروان است. برای این مردم آب هم محترم بود و آب، رود، باران و دریا الهه‌ای به نام «نار» داشت. مردم ارمنستان درختان را نیز گرامی می‌داشتند. آنان «دروژ» را که معادل واژۀ دروغ در زبان پارسی است، مادینه می‌پنداشتند.
در آیین کهن ارمنی پیامبری همانند زرتشت و کتابی چون اوستا وجود نداشت، ولی ارمنیان انتظار موعودی را داشتند که مردم و گیتی را از بدیها پاک گرداند. این نظر در داستان آرتاوازد آمده است.
بنابر روایات، نخستین مبشران آیین مسیح در ارمنستان دو حواری به نامهای تادِئوس و بارتلمی بودند که اولی در جنوب و دومی در شمال ارمنستان به تبلیغ آیین مسیح می‌پرداختند. فعالیت تادئوس را در فاصلۀ سالهای 35-43م و فعالیت تبلیغاتی بارتلمی را در فاصلۀ سالهای 44-60م نوشته‌اند.
از آغاز سدۀ 2م گروهی مسیحی در ارمنستان می‌زیستند و تلاشهایی برای تبلیغ آیین مسیح صورت می‌گرفت. با این وصف، مـردم آیین کهـن خود را رها نکـرده بودند. در سده‌های 2 و 3م شماری از مردم آیین مسیح را پذیرفتند، ولی اینان موردآزار و تحت فشار بودند و در 287م، در عهد سلطنت تیرداد سوم فرزند خسرو اول، شاه ارمنستان، آزارها شدت گرفت.
مورخان گریگور مقدس فرزند اَناک از شاهزادگان پارتی را بزرگ‌ترین مبلغ آیین مسیح در ارمنستان دانسته‌اند. از این‌رو، شاخۀ مسیحی عمدۀ ارمنستان را گریگوری می‌نامند. گریگور را از سرزمین پهلویان (پارتیان) و از دودمان شاهی سورن (پهله سورن) خوانده‌اند. همچنین گفته شده است که تیرداد سوم به بیماری سختی گرفتار آمد که پزشکان از درمان او درماندند؛ اما سرانجام گریگور او را درمان کرد. پس از این واقعه بود که تیرداد به دین مسیحی درآمد و در 301م مسیحیت را دین رسمی ارمنستان اعلام کرد.
کلیسای ارمنی با مصادرۀ اموال و املاک متعلق به پرستشگاههای پیشین، ثروت فراوان به دست آورد، چنان‌که املاک آن را نزدیک به 10 هزار ملک زراعتی نوشته‌اند. در ارمنستان، پس از پذیرفتن مسیحیت، مدارس ویژۀ طلاب علوم دینی تأسیس گردید که کشیشان و اسقفهای بسیاری در آنها تعلیم و پرورش یافتند. بعدها مقام کشیش و اسقف به صورت امتیاز خانوادگی درآمد. نمونۀ آن مقام جاثلیقی ارمنستان بود که بیش از یک سده در خاندان گریگور باقی ماند. گریگور در 325م درگذشت.
در سدۀ ‌5م ساهاک اسقف اعظم و ‌مسروپ ماشتتس نسخه‌های یونانی انجیل را با همکاریِ یِزنیک کوغباتسی(قُلبی ـ کُلبی) که از مردم روستای کوغب در منطقۀ آیرارات بود، با تصحیحاتی به ارمنی باستان (گرابار) ترجمه کردند.
در 449م یزنیک در اجلاس آرتاشات به مقام اسقف اعظمی نایل شد. اما در 450م یزدگرد دوم شاه ساسانی که سیاست زرتشتی کردن ارمنیان را در پیش گرفته بود، جنگ با ارمنستان را آغاز کرد و گروهی از بزرگان دینی ارمنستان را به اسارت گرفت و به قتل رسانید. در 481م مسیحیان ارمنستان سر به شورش برداشتند و با مردود دانستن دین مزدایی و ویران کردن آتشکده‌ها، بار دیگر مسیحیت به صورت دین رسمی ارمنستان درآمد.
در 451م شورای علمای دینی خالکدون به طریقت پاپ لئون بزرگ گروید که بر مبنای آن دو جوهر جداگانۀ انسانی و الاهی در ذات مسیح وجود داشته است که با هم متحدند، ولی ممزوج نشده‌اند. در 491م کلیسای ارمنی به صورتی قاطع از کلیسای رم و کلیسای بیزانس (روم شرقی) جدا شد و به آیین تک طبیعتی (مونوفیزیت) گروید. 
در کلیسای ارمنی (نک‍ : ه‍ د، ارمنی، کلیسای مرسلی) سلسله مراتب بدین قرار است: کاتولیکوس (جاثلیق)، پس از او پاتریارخوس (بطریرک)، سپس اسقف اعظم و اسقف و پس از او متخصص الٰهیات که وارداپت نام دارد، پس از وارداپت مقام آواگرتس و بعد از او ایرتس (کشیش) است. پس از ایرتس، سارکاواگ و در آخر دپیر قرار دارد که احتمالاً همان دبیر است.
کلیسایِ اچمیادزین از دیرباز مقر بطریرک اعظم و جاثلیق همۀ ارمنیان بوده است. این ناحیه و کلیسای بزرگ آن در نزدیکی ایروان واقع است. جاثلیقی کلیسای ارمنی مادام‌العمر است؛ برای انتخاب وی معمولاً حدود 300 تا 400 تن از نمایندگان کلیساهای ارمنی سراسر جهان شرکت می‌کنند و جاثلیق ارمنیان از میان اسقفها برگزیده می‌شود. انتخاب جاثلیق شامل دو مرحله است: مرحلۀ نخست با رأی مخفی و محاسبۀ آراء اکثریت صورت می‌گیرد که طی آن 5 اسقف مدعی مقام جاثلیقی برپایۀ اکثریت آراء انتخاب می‌شوند. در مرحلۀ دوم یکی از 5 اسقف برگزیده به عنوان جاثلیق، برای تمام عمر، انتخاب می‌شود.

تا 1994م جاثلیق ارمنیان وازگن اول بود که در 1955م به این مقام برگزیده شده بود. پس از درگذشت وی، یکی از اسقفها موقتاً برای مدت 6 ماه به عنوان جانشین او انتخاب شد. در آوریل 1995/ فروردین 1374 گارِگین اول به رهبری ارمنیان جهان برگزیده شد. وی نیز در سال 1999/ 1378 فوت کرد و در همان سال نرسسیان، با لقب «گارِگین دوم» به رهبری کل ارمنیان انتخاب شد که تا این زمان (16 مهر 1385) در این مقام برقرار است.*

مآخذ

آبراهامیان، روبن، «دین قدیم ارمنیان»، یادنامۀ پورداود، تهران، 1325ش؛ آراکس، تهـران، 1374ش، ص 8، شم‍ 70-71؛ آلیک، تهـران، 1374ش، ص 65، شم‍ 62؛ آیوازیان (تزریان)، ماریا، وام‌واژه‌های ایرانی میانۀ غربی در زبان ارمنی، تهران، 1371ش؛ پاسدرماجیان، هراند، تاریخ ارمنستان، ترجمۀ محمد قاضی، تهران، 1366ش؛ درنرسسیان، سیراربی، ارمنیان، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1357ش؛ لانگ، دیوید، «ایران، ارمنستان و گرجستان، تماسهای سیاسی»، تاریخ ایران، به کوشش ج.آ. بویل، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1368ش؛ میلر، و.م.، تاریخ کلیسای قدیم در امپراتوری روم و ایران، ترجمۀ علی نخستین، لایپزیگ، 1931م؛ نعلبندیان، گئورگی، حاشیه بر تاریخ ارمنستان موسى خورنی، ایروان، 1984م؛ همو، مقدمه بر تکذیب و ردّ فرق دینی یزنیک کقاتی، ایروان، 1989م؛ نوری‌زاده، احمد، صد سال شعر ارمنی، تهران، 1369ش؛ نیز:

Armeniya entsiklopediya pateshestvennika, ed. K.S. Khudaverdiyan, Erevan, 1990; Favstos, B., Istoriya Armeniī, tr. M.A. Gevorgyan, Erevan, 1953; Iranica; Movses Khorenatsi, Istoriya Armenii, ed. Gagik Sarkisyan, Erevan, 1990; Russel, J.R., Zoroastrianism in Armenia, Harvard University, 1987.
عنایت‌الله رضا

زبان ارمنی

این زبان به تنهایی تشکیل دهندۀ شاخه‌ای مستقل از گروه غربی زبانهای هند و اروپایی است. ارمنی زبان مادری ارمنیهای ساکن ارمنستان و ارمنیان مقیم ترکیه است و در کشورهای همسایۀ ارمنستان، مانند ایران، گرجستان و جمهوری آذربایجان نیز به آن سخن گفته می‌شود. مهاجران و پناهندگان ارمنی زبانشان را با خود به سراسر آسیای صغیر و خاورمیانه، و از آنجا به بسیاری از کشورهای اروپایی (به ویژه رومانی، لهستان و فرانسه) و نیز آمریکا برده‌اند.
احتمالاً در نیمۀ دوم هزارۀ 2ق‌م، مهاجمانی از مناطق شمالی بالکان زبان ارمنی را در منطقۀ ماوراء قفقاز رواج دادند. آنها مناطق ساحلی دریاچۀ وان را به اشغال درآوردند؛ چنین به نظر می‌رسد که تا سدۀ 7ق‌م زبان ارمنی جانشین زبانهای مردم بومی این نواحی شده بود. 
در آغاز سدۀ 4م برای زبان ارمنی خطی ابداع شد؛ الفبای 38 حرفی آن، برطبق روایات، در حدود سال 401م توسط قدیس مِسروپ ماشتُتس اختراع شد؛ هنوز نیز ارمنیان سراسر جهان همین الفبا را به کار می‌برند. به موجب روایات، گـرابار ــ زبان مکتوب سدۀ 5م، یعنی عصر طلایی فرهنگ ارمنی ــ بر گویش ناحیۀ تارُن، واقع در کرانۀ دریاچۀ وان مبتنی بوده است.

زبان ادبی ارمنی از سدۀ 5 تا 8م زبانی همگن و متجانس بود، اما تأثیر گویشهای گفتاری تا پیش از سدۀ 9م در آن کاملاً مشهود است. شناخته شده‌ترین گونۀ ارمنی میانۀ گرابار زبان درباری سده‌های 12 و 13م پادشاهی ارمنستان در کیلیکیا ست. تا نیمۀ سدۀ 19م صورتهای کمابیش ناخالص و آشفته‌ای از گرابار به شکل زبان ادبی به حیات خود ادامه دادند.
در دهۀ نخست سدۀ 19م، ناسیونالیستهای ارمنی تلاش کردند که با تبلیغات ملی‌گرایانه به تودۀ مردم نزدیک‌تر شوند. این حرکت به تجدید حیاتی ملی و ظهور زبان ادبی جدیدی بسیار نزدیک‌تر به زبان گفتار انجامید. این زبان ادبی دو گونه دارد: ارمنی شرقی که زبان رسمی فعلی جمهوری ارمنستان، و برپایۀ گویش درۀ آرارات و شهر ایروان است؛ و ارمنی غربی که شالوده‌اش را گویش ارمنی رایج در استانبول تشکیل می‌دهد. تفاوتهای موجود بین این دو گونۀ مکتوب زبان ارمنی نو ناچیز هستند و مانعی در راه فهم‌پذیری متقابل ایجاد نمی‌کنند. همچنین گویشهای فراوانی هم وجود دارند که برخی از آنها چنان با یکدیگر متفاوت‌اند که گویشورانشان قادر به فهم سخن یکدیگر نیستند.
زبان ارمنی در سدۀ 19م یکی از زبانهای ایرانی پنداشته می‌شد، ولی تحقیقات بعدی نشان داده‌اند که ارمنی زبانی مستقل در خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی است.
تحولات آوایی در ارمنی نظام آواییِ زبانِ مادرِ هند و ـ اروپایی را در این زبان، از بنیاد تغییر داده است. به ویژه الگوی توزیع صامتهای انفجاری یا انسدادی در ارمنی تغییر یافته است. در گویشهای ارمنی مرکزی 3 دسته صامت انسدادی را می‌توان از یکدیگر تمیز داد، در حالی که در گویشهای حاشیه‌ای این شمار به دو رسیده است. در تمامی گویشهای ارمنی دو نوع صدای «ر»، یکی لرزشی یا زنشی شدید، و دیگری زنشی خفیف را می‌توان از یکدیگر بازشناخت. در ارمنی کهن دو نوع «ل» نیز وجود داشت که یکی از آن دو «خنثى»، و دیگری «نرمکامی شده» بود، بدین‌معنا که با راندن بخش پسین زبان به نزدیکی نرمکام (در عقب دهان) تولید می‌شد.
هم در گویشهای گفتاری و هم در دو زبان ادبی ارمنی، نظام نسبتاً پیچیده‌ای از صرف اسم حفظ شده است. ویژگی تغییرات در نظام فعل ارمنی کهن، استفاده از عبارتهای غیرصرفی (اِطنابی) به جای همۀ صیغه‌های زمان حال ساده است. این عبارتها که شامل افعال کمکی نیز می‌شوند، گروههایی از کلمات‌اند که به جای کلمه‌ای واحد می‌نشینند؛ این تک کلمه دارای قابلیت صرف شدن برای بیان زمان دستوری یا خصوصیتی دیگر است. گویشهای ارمنی براساس انواع مختلف صورتهای اطنابی یا غیرصرفی طبقه‌بندی می‌شوند. در ارمنی کهن و ارمنی نو، تمایز اصلی از نظر زمان دستوری عبارت است از تمایز بین زمان حال، زمان آئوریست (زمانی بدون اشاره به تام بودن یا تداوم عمل) و زمان حال کامل غیرصرفی.
وجه التزامی ارمنی کهن که در ارمنی کلاسیک هم وجود دارد، در ارمنی نو از میان رفته است.
برای بیان زمان آینده، در ارمنی کهن از وجه التزامی استفاده می‌شد، حال آنکه در ارمنی نو، همانند زبان انگلیسی، عبارتهای غیرصرفی به کار برده می‌شوند. از مشخصه‌های دیگر ارمنی نو، اهمیت صیغه‌های مجهول فعل و ظهور تصریف منفی به کمک صیغه‌های متفاوت فعل است.
ارمنی کهن از بسیاری جهات به یونانی باستان نزدیک‌تر بود، در حالی که ارمنی نو از لحاظ رده‌شناختی به ترکی نزدیک‌تر است. واژگان زبانهای مکتوب ارمنی که برپایۀ واژگان گرابار است، ارمنی خالص به‌شمار می‌رود و فقط اندکی وام‌واژه از زبانهای مجاور وارد آن شده‌اند.    (125)

ادبیات ارمنی

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.