زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

ارغنداب

اَرْغَنْداب [arqandāb]، نام دو حوزۀ اداری مجزا (وُلُس ـ والی = مرکز اداری) و رودی در افغانستان. 

نام ونام‌گذاری

اصل این نام را اروخَذ یا رخوذ(مارکوارت، 37) یا رُخُوَت (بهار، 15) که همان رَخود (مقدسی، 297) و رُخَّج جغرافی‌نگاران اسلامی (همانجا، حاشیه؛ اصطخری، 196؛ ابن خردادبه،42، 46؛ ادریسی،1/ 454؛ نیز بارتولد، 106) و آراخوسیا (ه‍ م) در منابع یونانی است (مارکوارت، همانجا)، دانسته‌اند. 

1) ارغنداب، حوزۀ اداری در ولایت زابل (در افغانستان)

این محدوده از دیرباز، از نواحی زیر نفوذ آیین مزداپرستی به‌شمار می‌رفت (حبیبی، تاریخ افغانستان...، 1/ 449-450) و به دلیل موقعیت خاص خود ــ قرار گرفتن در محل اتصال راههای کهن به هند ــ پیوسته ازاهمیت ارتباطی و بازرگانی برخوردار بود (بارتولد، همانجا؛ نیز نک‍ : حبیبی، همان، 1/ 479، 481)، هم از این‌رو، از نواحی‌ای به حساب می‌آمد که پیروان ادیان و آیینهای مختلف در آن حضور داشتند(همان، 1/ 2-3). این ناحیه که ناحیه‌ای غله‌خیز به‌شمار می‌آمد (اصطخری، همانجا)، از گذشتۀ دور، در معرض کشاکشهای نظامی بود و همان ناحیه‌ای است که پس از پادشاهی پیروز ساسانی به دست هپتالیان افتاد، اما توسط خسرو اول بازپس گرفته شد (مارکوارت، همانجا) و در 36ق/ 656م به دست مسلمانان افتاد (تاریخ سیستان، 85)، و ظاهراً از آن پس، به صورت جزئی از منطقۀ سیستان درآمد(همان،24، 26، 28؛ نیز نک‍ : ابن فقیه، 208؛ ابوالفدا، 342؛ ابن خردادبه، 53)، هرچند یاقوت آن را از منطقۀ کابل به‌شمار آورده است (2/ 770). در زمان معاویه، ربیع حارثی این ناحیه را که نافرمان شده بود، بازپس گرفت (تاریخ سیستان، 91-92). به هنگام چیرگی یعقوب لیث بر سیستان، حکومت این ناحیه از سوی او به صالح بن حجر (از خاندان زنبیل که پیش‌تر بر آن حاکم بودند) سپرده شد (همان، 206)، ولی پس از چندی، پسر زنبیل بار دیگر آنجا را تصرف نمود، اما یعقوب خود آن را از نو به چنگ آورد (همان، 215؛ قس: حبیبی، همان، 1/ 620).
محدودۀ امروزی این‌حوزه با096‘2 کمـ2 مساحت، 148 آبادی را در خود جای داده است(دولت‌آبادی،60) و جمعیت آن براساس سرشماری1979م/ 1358ش(تنها سرشماری عمومی در افغانستان) 18 هزار نفر بود. مرکز اداری آن سیاه گز است که روستایی در مسیر علیای رودخانۀ ارغنداب به‌شمارمی‌رود ( ایرانیکا،II/ 398).

2. ارغنداب، حوزۀ اداری در ولایت قندهار

این محدوده با 586 کمـ2 وسعت (دولت‌آبادی، 90)، در جنوب شرقی افغانستان قرار دارد و کوههای باباولی و مرنجان در محدودۀ آن قرار دارند. آب و هوای آن معتدل است و نهرهای منشعب از رود ارغنداب که از میان ناحیه می‌گذرد، آن را مشروب می‌سازد (دائرةالمعارف...، 2/ 769). این حوزۀ اداری دارای 75 آبادی است (دولت‌آبادی، همانجا) و براساس سرشماری 1358ش دارای 43 هزار نفر جمعیت بود. این بخش اداری قسمت شمالِ غربی قندهار را در بر دارد ( ایرانیکا، همانجا) و با توجه به آثار یافت شده در محدودۀ آن، دارای گذشتۀ باستانی قابل توجهی است (حبیبی، تاریخ مختصر...، 1/ 4، 57). مرکز اداری آن در پای کوهی که مقبرۀ باباولی بر فراز آن قرار دارد، برپا شده است؛ این محل در دورۀ اخیر، به صورت محل استراحتگاه اهالی شهر قندهار درآمده است ( ایرانیکا، همانجا). 

3. ارغنداب، رودخانه

نام کهن این رودخانه هَرَخوَیتی است (همانجا) که در منابع مختلف به صورت اَراکوزی (حبیبی، همان، 1/ 9، 35)، رُخَد رود ( تاریخ سیستان، 15) و آب ارغند (منهاج سراج، 2/ 141) نیز آمده است.
ارغنداب از مهم‌ترین رودخانه‌های افغانستان (دوپری، 33)، و بزرگ‌ترین شاخه‌های سمت چپ رود هلمند در جنوب افغانستان به‌شمار می‌رود (بروکهاوس، 1/ 707؛ نیز نک‍ : کیهان، 1/ 94؛ سایکس، I/ 7). این رودخانه از ارتفاع 900‘ 3 متری از سطح دریا ( ایرانیکا، II/ 399) سرچشمه می‌گیرد و به سمت دامنه‌های جنوبی هزاره جات جریان می‌یابد (حنیفی، 13؛ الفنستون، 125؛ موسوی، 70). ارغنداب در جنوب قندهار، پس از پیوستنِ چند شاخۀ فرعی دیگر به آن (دائرة المعارف، همانجا)، در مجاورت محل شهر کهن بُست (قلعۀ بُست) به رودخانۀ هلمند فرو می‌ریزد (بارتولد، همانجا؛ اشپیگل، I/ 31؛ نیز نک‍ : کلیفرد، 29-30، 147؛ دوپری، 39). طول مسیر این رودخانه را به تفاوت از 377 تا حدود 560 کمـ نوشته‌اند (حنیفی، دوپری، نیز بروکهاوس، همانجاها؛ دائرة المعارف، 2/ 770؛ مایر، II/ 568). 
حوضۀ آبگیر ارغنداب حدود955‘52 کمـ2 از خاک افغانستان و بخش کوچکی از خاک پاکستان را در بر می‌گیرد ( ایرانیکا، همانجا) و منطقۀ بیابانی ریگستان در جنوب آن قرار دارد (سایکس، I/ 10-11). رودهای ترنک، در نزدیکی مکار (اشپیگل، I/ 32)، کشکی نخود و گرماب از سمت‌شمال، و رودخانۀدوری درغرب‌پنجوای ازجمله رودهایی هستند که به این رودخانه فرو می‌ریزند (دوپری، همانجا).
با توجه به ویژگیهای اقلیمی سرزمین و خصوصیات عمومی شبکۀ آبها در افغانستان، ارغنداب نیز مانند سایر رودخانه‌های کشور، دارای نظام فصلی آبدهی است (دبا، 9/ 526)؛ بیشترین میزان دبی آن در فصل بهار است و در تابستان کم‌آب می‌باشد (دائرة المعارف، همانجا). این رودخانه نقش مهمی در مکان گزینی و پایداری شهر قندهار (دبا، 9/ 529) و فعالیت کشاورزی منطقه برعهده داشته، نهرهای منشعب از آن، آب مورد نیاز آبیاری را تأمین می‌کرده است (دائرة المعارف، همانجا). 
ارغنداب از نظر آب‌شناسی به3حوضۀ فرعی تقسیم می‌شود: نخست، ارغنداب علیا که دارای رژیمی فصلی و کوهستانی است و تنها به هنگام ذوب برفها در منطقۀ هزاره جات جریان می‌یابد؛ دوم، زیر حوضۀ قندهار که به سبب بهره‌برداریهای گوناگون در این قسمت، حجم جریان آب به نحو قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یابد؛ و سوم، ارغنداب سفلا که به واسطۀپیوستن‌رودخانۀ دوری ــ که قسمتی از دامنۀکوههای‌سلیمان را مشروب می‌سازد ــ حجـم آب بیشتـری دارد؛ بـا وجـود ایـن، ویـژگـی فصلـی و بی‌نظمی سالانه جریان آب دراین قسمت‌بیشتر است و دوره‌های زمانی کاهش یا فقدان حجم جریان آب به طولانی‌ترین حد خود می‌رسد ( ایرانیکا، همانجا). 
در 1331ش برای بهره‌برداری بهتر از آب این رودخانه و تولید نیرو، سدی به ارتفاع 69 متر و ظرفیت آب‌گیری 480 میلیارد مـ 3 در شمال شهر قندهار احداث گردید (بروکهاوس، همانجا) که در زمان خود، موجب تحولات مثبت منطقه‌ای شد (نیز نک‍ : مایر، همانجا؛ گروتسباخ، 169-170؛ کلیفرد، 30، 228). این رودخانه در طول مسیر خود حدود 50 آبادی را مشروب می‌سازد (دائرة المعارف، 2/ 769). 

مآخذ

ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش محمد مخزوم، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ ابن فقیه، احمد، مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1302ق/ 1885م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پورت سعید، مکتبة الثقافة الدینیه؛ اصطخری، ابـراهیم، المسالک و الممـالک، ترجمـۀ کهن فـارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش؛ الفنستون، مونت استوارت، افغانان (گزارش سلطنت کابل)، ترجمۀ محمدآصف فکرت، مشهد، 1376ش؛ بارتولد، و. و.، جغرافیای تاریخی ایران، ترجمۀ حمزۀ سردادور، تهران، 1358ش؛ بهار، محمدتقی، تعلیقات بر تاریخ سیستان (نک‍ : هم‍‌ )؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1339ش؛ حبیبی، عبدالحـی، تاریخ افغانستان بعد از اسلام، کـابل، 1345ش؛ همـو،تاریخ مختصر افغانستان، کابل، 1346ش؛ دائرة المعارف آریانا، کابل، 1330ش؛ دبا؛ دولت‌آبادی، بصیر احمد، شناسنامۀ افغانستان، قم، 1371ش؛ کلیفرد، مری لوئیس، سرزمین و مردم افغانستان، ترجمۀ مرتضى اسعدی. تهران، 1368ش؛ کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1310ش؛ گروتسباخ، اروین، جغرافیای شهری در افغانستان، ترجمۀ محسن محسنیان، مشهد، 1368ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.