اذن
اِذْن [ezn]، اصطلاحی فقهی و حقوقی. واژۀ «اذن» در معانی گوناگونی از جمله اِعلام، اباحه و رخصت، امر و فرمان به کار رفته است. از میان این معانی، اعلام اصل معنی اصطلاحی اذن است، اما بر اثرکثرتاستعمال بهمعنیاعلامرضابهکار میرود.
اذن دو وجه دارد: رخصت دادن و اعلام رضا، ولی اجازه تنها اعلام رضا را میرساند. با این حال، در قوانین و منابع حقوقی درمواردی اجازه به جای اذن به کار رفته است.
درخصوص ماهیت اذن، دو نظر ابراز شده است: الف ـ اذن عمل حقوقی نیست، بلکه واقعۀ حقوقی است، از اینرو، نهعقد است و نه ایقاع؛ با این حال، همانند اقرار و شهادت عملی ارادی است. اذن دهنده هیچ چیز را انشا نمیکند، بلکه تنها رضای خویش را اعلام میدارد که شرع بر این اعلام رضا اثری مترتب میسازد؛ مثلاً تصرف در مالِ غیر ممنوع است، ولی شارع با وجود اذن، این منع را برمیدارد. ب ـ اذن عمل حقوقی یک طرفه، یعنی ایقاع است و اذندهنده مباح شدن موضوع اذن را انشا میکند.
در قانون مدنی ایران، مادۀ ۵۸۸ آمده است: درصورتیکه اذن برای مدت معینی داده شود، با پایان یافتن مدت، اذن مرتفع میشود. البته اذندهنده هرگاه بخواهد، میتواند قبل از انقضای مدت، از آن رجوع کند.*
مآخذ
ابن همام، محمد، فتح القدیر، بیروت،1406ق/1986م؛ امامی، حسن، حقوق مدنی، تهران، 1363ش؛ انصاری، مرتضى، المکاسب، تبریز، 1375ق؛ جوهری، اسماعیل، الصحاح، بیروت، 1404ق؛ خمینی، روح الله، البیع، قم، 1363ش؛ خوانساری، احمد، جامع المدارک، تهران، 1405ق؛ فتوحی، محمد، منتهی الارادات، بـه کـوشش عبدالغنـی عبدالخـالق، بیـروت، عالمالکتب؛ فیومـی، احمد، المصباح المنیر، قاهره، 1912م؛ قـاموس؛ قانون مدنی؛ قرآن کریم؛ کاتوزیان، ناصر، ایقاع،تهران، 1370ش؛ همو، ضمان قهری ـ مسئولیت مدنی، تهران،1362ش؛ محققداماد، مصطفى، قواعد فقه، تهران، 1374ش؛ یزدی، محمدکاظم، حاشیة المکاسب، قم، 1378ق؛ همو، سؤال و جواب، نجف، 1340ق؛ همو، العروة الوثقى، تهران، کتابخانۀ اسلامیه؛ نیز: