اترک
اَتْرَك، یكی از طویلترین رودخانههای ایران در شمال شرقی كشور. نام اترك را جمع تُرك و به مفهوم رودخانۀ تركان (به نام مردمی كه در اطراف آن میزیستند) دانستهاند كه درست نمینماید (لسترنج، 377؛ ذبیحی، 55). در آثار جغرافیدانان اسلامی پیش از سدۀ 8 ق لفظ اترك دیده نمیشود و حمدالله مستوفی اولین كسی است كه این رودخانه را به این نام یاد كرده است (ص 212؛ لسترنج، همانجا).
حوضۀ آبگیر رودخانۀ اترك بین °36 و ´45 تا °38 و ´42 عرض شمالی و °54 تا °59 و ´10 طول شرقی واقع شده است. این حوضه از جنوب به حوضۀ آبگیر رودخانههای كال شور و گرگان رود، از شمال به خاك تركمنستان، از خاور به حوضۀ آبگیر رودخانۀ درونگر و كَشفَ رود و از باختر به دریای خزار محدود است. مساحت كل حوضۀ آبگیر رودخانۀ اترك را حدود 000‘30 كم2 برآورد كردهاند (طرح مطالعات، «1-4»؛ قس: GSE, II / 505).
دربارۀ سرچشمۀ اصلی این رودخانه اطلاعات گوناگونی وجود دارد. حمدالله مستوفی سرچشمۀ آن را در كوههای نسا و باورد (ایبورد) میداند (همانجا). كرزن این محل را در مرتفعات بین مزینان و شاهرود معرفی میكند (1 / 368) و دومُرگان آن را در كوههای نزدیك مشهد ذكر میكند (ص 132). عدهای نیز به اختلاف، سرچشمۀ اترك را در نزدیكی ابیورد و درهگز (حكیم، 165)، قریۀ یدك (شاكری، 84)، كوه كلایوسف (ملگونوف، 201)، كوههای خراسان ـ تركمنستان (GSE، همانجا) ذكر كردهاند.
آنچه مسلم است رودخانۀ اترك از كوههای هزار مسجد در محلی به نام لاله رویان، واقع در 40 كیلومتری شمال خاوری قوچان سرچشمه میگیرد (كیهان، 1 / 72، 2 / 186؛ رزمآرا، 6؛ مفخم، 11). سرچشمۀ اترك متشكل از حوض بزرگی به طول و عرض 50 متر است كه چندین چشمه با آبی نسبتاً گرم در آن میجوشد (كیهان، 1 / 72). این رودخانه پس از گذشتن از شهر قوچان و دشتهای شیروان و بجنورد و پیوستن چندین شاخۀ فرعی به آن، از مراوه تپه و هتن (هوتن) در چات به رودخانۀ سیمبار (سومبار) در خاك تركمنستان متصل میشود و سرانجام در خلیج حسینقلی به دریای خزر میریزد (طرح مطالعات، همانجا).
رود اترك در طول مسیر خود، دو دریاچه تشكیل میدهد كه متشكل از مردابهای متصل به یكدیگر است (كیهان، 1 / 72-73). این دو دریاچه دانشمند و تنگلی نام دارد (نک : نقشۀ تركمن صحرا). در مردابهای اطراف این دریاچهها نوعی درخت گز با ارتفاع كم و گیاهان نیزاری به ارتفاع 2 تا 4 متر میروید (رزمآرا، 9). طول مسیر اترك، از سرچشمه تا مصب، حدود 600 كم است (رزم آرا، مفخم، همانجاها). این مسیر را حمدالله مستوفی 120 فرسنگ (همانجا)، كیهان 500 كم (1 / 72) و «دائرةالمعارف بزرگ شوروی»، 669 كم ذكر میكند (GSE، همانجا). در واقع، به واسطۀ خشكی فصلی یا دائمی قسمتی از مسیر رود اترك، طول این رودخانه متغیر است (قس: همانجا). مطابق قرارداد مرزی میان ایران و روسیه در 1299 ق / 1881 م، مسیر رود اترك از چات تا خلیج حسینقلی مرز مشترك دو كشور (امروزه جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تركمنستان) را تشكیل میدهد (كیهان، 2 / 23-24).
رود اترك را از لحاظ طبیعی ـ سیاسی به 3 بخش تقسیم میكنند:
الف ـ اترك داخلی یا بخشی كه در داخل خاك ایران است. اترك داخلی خود از 3 قسمت تشكیل میشود: از سرچشمۀ آن در شمال شرقی قوچان تا رضاآباد را اترك بالایی مینامند؛ دشتهای قوچان و شیروان در این قسمت قرار گرفتهاند. از رضاآباد تا قازان قایه (بالادست مراوه تپه) كه دشتهای بجنورد، گرمخان، مانه و سملقان را در بر میگیرد. اترك میانی و از قازان قایه تا دشتهای ساحلی دریای مازندران اترك پایینی خوانده میشود. از شاخههای مهمی كه به اترك داخلی میپیوندد، میتوان رودخانههای فرعی تباریك، قلجق، رود بجنورد، شیریندره، پیش قلعه، آب خرتوت و چشم شربت را نام برد (طرح مطالعات، «1-4 تا 3-4». اترك داخلی به طور كلی شامل 12 حوضۀ فرعی است (همان، «4-4»).
ب ـ اترك خارجی به قسمتی از این رودخانه گفته میشود كه در خاك تركمنستان جریان دارد و سیمبار (سومبار) مهمترین شاخۀ فرعی اترك در این قسمت به آن میپیوندد (همانجا). رودخانۀ سیمبار خود از 3 شاخۀ اصلی تشكیل میشود: شاخۀ شمالی به نام تركان پس از پیوستن به شاخۀ مركزی سیمبار، در محلی به نام دوزالوم به شاخۀ سوم موسوم به چاندر (چندیر) میپیوندد و این 3 شاخه مجموعاً رود اصلی سیمبار را تشكیل میدهند (رزمآرا، 5-6).
ج ـ اترك مشترك كه مرز بین ایران و تركمنستان است. این بخش پس از عبور از ترشكلی و قزل اترك در نزدیكی محلی به نام پاسگاه پل به تدریج در دشت پراكنده میشود و تنها به صورت فصلی به دریای خزر میرسد (طرح مطالعات، GSE، همانجاها).
با آنكه مطابق قرارداد 1299 ق، آب اترك میبایستی در قسمت مرزی به تساوی بین دو كشور تقسیم شود (كیهان، 2 / 33؛ مخبر، 21؛ «صورت مجلس»، 147)، اما در دهههای آغازین سدۀ 20 م در محلی به نام گادری، سدّی توسط روسیه ساخته شد كه باعث تغییر جریان آب رودخانه به سمت شمال و در نتیجه خشكی قسمتهای مرزی گردید (EI1, I / 512). در 1336 ش (1957 م) موافقتنامهای بین دو دولت برای بهرهگیری مشترك از آبهای اترك در تهران منعقد شد (دایرةالمعارف فارسی).
رژیم آبدهی اترك مانند همۀ رودخانههای سرزمینهای خشك و نیمه خشك شدیداً نامنظم و فصلی است. تا جایی كه غالباً در تابستانها كم آب است و در برخی قسمتها خشك میماند. كاهش آبدهی بین قوچان و شیروان مشهود است، هر چند پس از حدود 7 كم بعد از شیروان، چشمههای كوچكی واقع در مسیر رودخانه باعث افزایش جریان آب میگردد (شاكری، 85). علاوه بر این در قسمتهای نزدیك به مصب، حدود 70 كم مسیر خشكی وجود دارد كه تنها در فصل طغیانی، آب در آن جریان مییابد (رزمآرا، 9؛ GSE، همانجا). بدینسان، متوسط دبی رود اترك در ایستگاههای مختلف، متفاوت است (نک : جدول)
آب اترك را بسیار گلآلود و تیره (كیهان، 1 / 72) و همچنین تلخ و شورمزه (هدایت، سفارت نامه، 40) گزارش دادهاند.
در جنوب رود اترك جلگۀ وسیع و مرتفعاتی است كه شاخههای گرگان رود از همین كوهها سرازیر میشوند. قسمت جنوبی آن از كوههای شاهرود شروع شده، به آلاداغ، بینالود، كته شمشیر و جام ختم میشود. بین این دو رشته درۀ وسیع و حاصلخیزی است كه رود اترك از مشرق به مغرب در آن جاری است و شهرهای مهم خراسان ازجمله قوچان، شیروان و بجنورد در آن قرار دارند (كیهان، 1 / 45). پس از بجنورد، مسیر اترك عمیق و پیچاپیچ و كرانههای آن بیحاصل و غیرمسكون است (همو، 1 / 72). از چات به بعد، در پیرامون رود اترك آبادیهای قابل توجه و مهمی وجود دارد (قس: ابن حوقل، 129؛ اصطخری، 177).
در گذشته در این ناحیه برخی طوایف تركمن به صورت پراكنده زندگی میكردند. سایكس این نواحی را بیابان و صحرایی معرفی میكند كه كسی از آن عبور نمیكرده است (ص 21). رضاقلی خان هدایت این نواحی را «محل خطر و خوف» و «صحرای بیكنار»ی میخواند كه در آن «نه آبادی نه شجر و نه حجر و نه علامتی است» (همان، 40، 119؛ قس: قورخانچی، 35). همو ساکنان آنجا را غالباً «راهزن یاغی طاغی» میخواند (همان، 118؛ قس: دومرگان، 140-141؛ ملگونوف، 204). حمدالله مستوفی نیز در سدۀ 8 ق دربارۀ رود اترك مینویسد كه «كنارش اكثر اوقات از حرامی خالی نبود» (همانجا). این منطقه تا اواخر دورۀ قاجاریه محل برخوردهای نظامی و كشاكشهای فراوان میان حكومت مركزی و تركمانان بوده است (نک : ابن حوقل، 125؛ حافظ ابرو، 117؛ میرخواند، 7 / 157، 180؛ غفاری، 303-304؛ استرابادی، 85؛ مرعشی، 97) و از همین روی كوششهایی به منظور جابهجایی طایفههای ساكن این ناحیه صورت پذیرفته است (قس: امینالدوله، 57).
كشاكشهای این ناحیه بر شكل ظاهری و اقتصاد روستایی منطقه نیز بیتأثیر نبوده است. كرزن از وجود برجهای پناهگاهی بین عشقآباد و مشهد و از سرخس تافراه و از شاهرود تا حتی قم گزارش میدهد كه روستاییان به هنگام هجوم دستههای تركمان در آنها پناه میگرفتهاند (1 / 368؛ قس: سایكس، 27).
تركمانان این ناحیه را «اتركنشین» و «ساحلنشین اترك» (امینالدوله، همانجا؛ حكیم، 568) و در تقسیمبندی كلی تركمانان ایران، ایشان را چاروه (چاروا) به معنی شتربان خواندهاند (دومرگان، قورخانچی، همانجاها). در قسمت شمالی اترك تركمنهای یموت بعد از قرارداد 1881 م تابع دولت روسیه شدند، لیكن یموتهای جنوب اترك كه به دو تیرۀ آتابای و جعفربای تقسیم میشدند، حتی پس از تعیین مرز مطابق سنت و براساس توافق ملحوظ در همان قرارداد، اجازۀ چرانیدن دامهای خویش را در آن سوی مرز نیز داشتند (كرزن، 1 / 259-260). مطابق گزارش سایكس، 000‘2 خانوار از تیرۀ جعفربای در جنوب اترك و 000‘1 خانوار از آنها در شمال آن زندگی میكردند (ص 21). ملگونوف نیز خبر میدهد كه 000‘1 چادرنشین در یورد اترك زندگی میكردند كه قراقچی خوانده میشدند. همو مینویسد بیشتر تركمانان در فصل تابستان به سمت اترك میآمدند ومدتی را در آنجا به سر میبردند (همانجا؛ قس: رابینو، 154). در 1885 م جمعاً حدود 475‘22 خانوار از طایفههای یموت، گوكلان و تكه در این ناحیه زندگی میكردند كه چندان مطیع حكومت مركزی نبودند (پولاك، 32؛ قس: هدایت، روضة، 8 / 318- 319).
در همین ناحیه آثار و بقایایی وجود دارد كه بیانگر آبادی در گذشته است. ناحیۀ واقع در پایین دست رود اترك، پیش از این به دهستان موسوم بوده كه به طوایف ده منسوب است (كیهان، 1 / 73). به گفتۀ باسورث، این شهر درشمال رود اترك واقع بوده است (ص 16). ابن حوقل دهستان را شهری متوسط از ولایت گرگان كه مرز تركان غز بوده است، میداند (ص 120، 125)؛ همو در جای دیگر آن را «مانند دهی» با جمعیتی اندك میخواند (ص 129). اصطخری دهستان را ثغری میخواند پرنعمت، از ثغور قوم غز (ص 173) و مقدسی آن را ناحیهای در گرگان برمیشمارد (ص 35). بارتولد ظاهراً براساس گفتۀ اصطخری آن را سر حد بین ممالك اسلامی ومتصرفات ایلات غز معرفی میكند (ص 144).
در همین ناحیه خرابههای شهر مشهد مصریان تا سالها پیش بر جای بود (كیهان، همانجا؛ هدایت، سفارت نامه، 41) و نیز نهرهایی به طول 50 كم كه آب اترك را بدان شهر میبرده، باقی بوده است. بنای این شهر را به پیش ازاسلام مربوط میدانند (كیهان، همانجا؛ بارتولد، 144-145). بارتولد از قول دیگران و در ارتباط با آثار برجای مانده از شبكۀ انهار این ناحیه مینویسد: وجود آبیاری مصنوعی تنها هنگامی امكان میداشت كه آب اترك و سیمبار (سومبار) و چندیر (چاندر) مانند گذشته به مراتب بیشتر از دورۀ معاصر بوده و مثل امروز تلخ و شور نبوده باشد. همو این آثار را خود نشانۀ تغییر مسیر رود اترك میداند (همانجا).
از چات به بعد برخی آبادیهای معدود واقع در كنار اترك عبارتند از از داش برون، اینچه برون و تنگلی (رزم آرا، 9، 10).
مآخذ
«آمار جریان آب رودخانههای ایران»، دفتر بررسیهای منابع آب، وزارت نیرو، تهران، 1364 و 1368 ش؛ ابن حوقل، صورةالارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1345 ش؛ استرابادی، میرزا مهدی خان، جهانگشای نادری، به كوشش عبدالله انوار، تهران، 1341 ش؛ اصطخری، ابواسحاق ابراهیم، مسالك و ممالك، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1347 ش؛ امینالدوله، فرخخان، مجموعۀ اسناد و مدارك، به كوشش كریم اصفهانیان، تهران، 1354 ش؛ بارتولد، و.، تذكرۀ جغرافیای تاریخی ایران، ترجمۀ حمزه سردادور، تهران، 1358 ش؛ پولاك، یاكوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ كیكاوس جهانداری، تهران،1361 ش؛ حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به كوشش خانبابابیانی، تهران، 1350 ش؛ حكیم، محمدتقی خان، گنج دانش، جغرافیای تاریخی شهرهای ایران، به كوشش صوتی و كیانفر، تهران، 1366 ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به كوشش لسترنج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ دائرةالمعارف فارسی؛ دومرگان، ژاك، هیأت علمی فرانسه در ایران، ترجمۀ كاظم ودیعی، تبریز، 1338 ش؛ ذبیحی، مسیح، گرگاننامه، به كوشش ایرج افشار، تهران، 1363 ش؛ رابینو، ه . ل.، مازندران و استراباد، ترجمۀ وحید مازندرانی، تهران، 1343 ش؛ رزم آرا، علی، جغرافیای نظامی ایران (گرگان و مازندران)، تهران، 1320 ش؛ سایكس، پرسی، سفرنامه، ترجمۀ حسین سعادت نوری، تهران، 1363 ش؛ شاكری، رمضانعلی، جغرافیای تاریخی قوچان، مشهد، 1346 ش؛ «صورت مجلس»، مجموعۀ قراردادها، وزارت امور خارجه، تهران، 1338 ش؛ طرح مطالعات آبیاری و سدسازی اترك، مهاب، وزارت نیرو، تهران، 1354 ش؛ غفاری قزوینی، قاضی احمد، تاریخ جهان آرا، تهران، 1343 ش؛ قورخانچی، محمدعلی، نخبۀ سیفیه، به كوشش منصوره اتحادیه و سعدوندیان، تهران، 1360 ش؛ كرزن، جرج، ن.، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ وحید مازندرانی، تهران، 1362 ش؛ كیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، ج 1، 1310 ش، ج 2، 1311 ش؛ مخبر، محمدعلی، مرزهای ایران، تهران، 1324 ش؛ مرعشی صفوی، محمدخلیل، مجمع التواریخ، به كوشش عباس اقبال، تهران، 1362 ش؛ مفخم پایان، لطفالله، فرهنگ رودهای ایران، تهران، 1353 ش؛ مقدسی، محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، 1361 ش؛ ملگونوف، گریگوری. «سفرنامۀ نواحی شمال ایران»، سفرنامۀ ایران و روسیه، به كوشش محمد گلبن و فرامرز طالبی، تهران، 1363 ش؛ میرخواند، محمد بن خاوندشاه، تاریخ روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛ نقشۀ تركمن صحرا و دشت گرگان، گیتاشناسی، تهران، شم 167؛ هدایت، رضاقلی خان، روضة الصفای ناصری، تهران، 1339 ش؛ همو، سفارت نامۀ خوارزم، به كوشش علی حصوری، تهران، 1356 ش؛ نیز:
Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World», The Cambridge History of Iran, Cambridge, 1968, vol. V; EI1; GSE; Le Strange, G., The Lands of Eastern Caliphate, London, 1966.