زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه

ابوظبی

اَبوظَبی، یكی از امیرنشینهای هفتگانۀ امارات متحد عربی در ساحل جنوبی خلیج فارس و همچنین حاكم‌نشین آن. «ابوظبی» بر اساس افسانه، صیادی است كه در پی آهو (ظبی) بر آن سرزمین رفته و تشنه‌كام در كنار شكار خود جان سپرده است (بستانی، 4 / 413). 

حدود و وسعت

این امیرنشین بزرگ‌ترین واحد امارات متحد عربی است كه وسعت آن 340‘67 كمـ ‍2 یا برابر 67 / 86٪ وسعت تمام امارات است ( الكتاب السنوی، 14‌). ابوظبی به طول 450 كمـ در ساحل خلیج فارس گسترده شده است و پهنای شمالی ـ جنوبی آن بین 150 تا 300 كمـ است. شرقی‌ترین نقطۀ آن جبل علی در مرز دوبی و غربی‌ترین نقطۀ آن خورالعُدَید در جنوب شرقی شبه جزیرۀ قطر است (اقتداری، خلیج فارس، 159). حدود جغرافیایی آن از °22 و ´5 تا °23 و ´8 عرض شمالی و °51 و ´7 تا °54 دقیقه طول شرقی است (كامران مقدم، 2 / 20).
ابوظبی از مشرق به دوبی، از مغرب به قطر و عربستان سعودی و از جنوب به عمان (راهنمای امارات، 135) محدود است. بخشی از وسعت خاك ابوظبی را حدود 200 جزیرۀ كوچك و بزرگ به وجود آورده كه در مجاورت ساحل دراز آن و یا دورتر از این جزیره‌ها صخره‌ای و بعضی دیگر شنی است و بیشتر آنها در گذشته بندرهای طبیعی و مكانهای مناسبی را برای صید ماهی و صدف فراهم می‌ساختند (بستانی، همانجا). مهم‌ترین جزیره‌ها اینهاست: 1. ابوظبی، به وسعت 60 كمـ ‍2 كه پایتخت امیرنشین نیز در آن قرار دارد؛ 2. داس، به مساحت 3 كمـ2 در فاصلۀ 170 كیلومتری شمال غرب پایتخت كه از لحاظ صنعت نفت اهمیت فراوان دارد؛ 3. مبرّز، كه آن از اهمیت نفتی برخوردار است؛ 4. صیر بنی یاس، كه در 180 كیلومتری غرب پایتخت واقع شده و دارای بندرگاه مهمی برای صادرات نفت است؛ 5. سعدیات، كه در مجاورات و در مشرق پایتخت واقع شده و دارای مركز تحقیقات كشاورزی مهمی است؛ 6. ام النار، كه مركز پالایشگاه مهم نفتی است ( الكتاب السنوی، همانجا؛ جناب، 158- 159)؛ ‌7. دَلما، كه در زمانهای قدیم مركز صید مروارید بوده است و اكنون ساكنان آن به ماهیگیری اشتغال دارند (مسعودی، 63). در این جزیره زمانی تنها یك درخت انجیر وجود داشته، ولی اكنون وجود تصفیه خانه‌ای كه در روز 000‘250 لیتر آب تصفیه شده فراهم می‌سازد، آن را به یكی از مراكز مسكونی خلیج فارس مبدل ساخته است ( بستانی، 4 / 415).

محیط طبیعی ابوظنی

سواحل جنوبی خلیج فارس در فاصلۀ بین خورالعدید در انتهای شرقی شبه جزیرۀ قطر و رأس مُسَنْدَم در مدخل تنگۀ هرمز به طول حدود 650 كمـ سرزمینی خشك است كه امارت‌نشین ابوظبی بیشتر از دو سوم آن را اشغال كرده است (هی، 113). ابوظبی سرزمینی خشك است كه 70٪ وسعت آن را بیابان محض تشكیل داده است ( الكتاب السنوی، همانجا). زمینهای بخش ساحلی آن كه حدود 2٪ كل وسعت آن است، بیشتر شوره‌زار و كویر از نوع معروف به «سبخه» است كه دارای بریدگیهای فراوان و همچنین جزایر متعددی در فواصل مختلف از ساحل می‌باشد (هی، 116).
در سراسر این امیرنشین كوهستان مهمی به چشم نمی‌خورد، مگر در نواحی شرقی آن كه قسمتی كه از پیشكوهها و دامنه‌های غربی كوههای حجر در داخل خاك ابوظبی قرار گرفته است. در این بخش از ابوظبی وسعتی در حدود 80 كمـ در 20 كمـ ناحیۀ نسبتاً پرآب و جمعیت العین را به وجود آورده كه دارای نخلستانهای وسیع و واحه‌های حاصلخیز بسیار است ( الكتاب‌السنوی، همانجا؛ هی، 118). از باریكۀ ساحلی كه به سمت جنوب پیش رویم، تپه ماسه‌های متعدد و پردامنه یكی بعد از دیگری واقع شده كه تا 160 كیلومتری ساحل، خشك و بایر است. در آنجا در امتداد جنوب غربی ابوظبی مراتع ظفره و آبادیهای لیوا یا الجوا واقع شده كه از 60 روستا با نخلستانهای فراوان تشكیل گردیده است ( الكتاب السنوی، همانجا). بعد از آبادیهای لیوا تپه‌های شنی قرمز رنگ و عاری از گیاه تمام جنوب ابوظبی را در برگرفته كه سرانجام به مناظر مشابه ربع الخالی در عربستان سعودی می‌پیوندد. در حدود 160 كیلومتری مشرق ابوظبی و در شمال رشته كوهی به نام جبل هفت، واحۀ معروف بُریمی قرار دارد كه از 8 روستا تشكیل شده است. از این روستاها 6 تا متعلق به ابوظبی و 2 تا در اختیار مسقط است (هی، 118-119). در اینجا نخلستانهای فروان و واحه‌های حاصلخیز بخشی از نیازمندیهای امیرنشین را تأمین می‌كند.
بریمی سالهاست كه بین ابوظبی و عربستان سعودی متنازع فیه است و با وجود آنكه عملاً در اختیار ابوظبی است، عربستان سعودی از ادعای خود صرف‌نظر نكرده است (همانجا). عمق آب خلیج فارس در طول ساحل ابوظبی بسیار كم و تا مسافتی دور از خشكی كمتر از 10 متر است. این بخش از خلیج كه به سكوی مروارید معروف است، از برآمدگیهای مرجانی تشكیل شده كه روی آنها را رسوبات دوران سوم زمین‌شناسی گرفته و چین خوردگی مهمی در آن به چشم نمی‌خورد (مستوفی، 7).

آب و هوا

عرض جغرافیایی و فقدان ناهمواریهای مهم و قرار داشتن ابوظبی بین صحرای خشك عربستان و خلیج گرم فارس عوامل عمدۀ جغرافیایی هستند كه بر آب و هوای این امیرنشین تأثیر می‌گذارند. در ماههای سرد سال آثار حاشیه‌ای منطقۀ وسیع پرفشاری سیبری و سرمای شدید همراه با آن كه قسمت عمدۀ خشكیهای آسیا و اروپا را تحت نفوذ خود دارد، تا سواحل جنوبی خلیج‌فارس سرایت می‌كند. در نتیجه هوای ابوظبی در این ماهها خنك و مطبوع و بیشتر اوقات آسمان آن صاف است (لاریمر، II / 1431)، ولی در همین بخش از سال است كه ابوظبی مانند سایر نواحی منطقه بارانهای ناچیز خود را از بركت هسته‌های كم‌فشار مدیترانه‌ای كه از شمال غربی به جنوب شرقی در خلیج فارس در حركتند، دریافت می‌كند.
در ماههای گرم سال كه در ابوظبی و دیگر سواحل جنوبی خلیج‌فارس از بهمن و اسفند آغاز می‌شود، منطقۀ پرفشار زمستانی به سرعت عقب‌نشینی كرده، جای خود را به منطقۀ كم‌فشار آسیایی كه مركز آن روی پاكستان است، می‌دهد. در این بخش از سال هوای ابوظبی به شدت گرم می‌شود، ولی آسمان آن صاف و بی‌ابر است كه خود به بالا بودن درجۀ گرما كمك می‌كند. در این ماهها باران بسیار به ندرت می‌بارد (گنجی، 21-22). بادهای ابوظبی غالباً در زمستان از شمال غربی به جنوب شرقی همراه با هسته‌های كم‌فشار و احیاناً باران‌زای مدیترانه‌ای است. در این ماهها بادهای ساحلی از جنوب به شمالی یعنی از خشكی به دریا با تناوب بیشتری می‌وزد. در ماههای تابستان جریانات هوایی جنوب خلیج فارس و سواحل و نواحی مجاور آن از مقتضیات جوی منطقۀ كم فشار پاكستان تبعیت می‌كند. سمت عمومی بادها نیز از شمال غربی به جنوب شرقی است (همو، 26، 27).
در تابستان، ابوظبی از نواحی بسیار گرم منطقۀ خلیج فارس است. میانگین حداكثر گرما در نیمۀ تابستان تا °48 سانتی گراد می‌رسد (اسعدی، 1 / 210) و گرمای بالاتر از °50 زیادتر مشاهده می‌شود (هی، 108). اگر توأم شدن این شرایط گرمایی را بالا بودن رطوبت نسبی (85٪) در نظر بگیریم، باید ابوظبی را از نظر زندگی انسان از جمله نواحی بسیار دشوار و تحمل‌ناپذیر جهان بدانیم. در نواحی ساحلی ابوظبی در تابستان رطوبت زیاد دائمی مانع اختلاف شدید بین گرمای شب و روز می‌شود، ولی در واحه‌های مركزی و جنوبی ابوظبی، كم بودن رطوبت، شبهای خنك‌تر و شرایط مساعدتری برای زندگی فراهم می‌سازد. زمستانهای امیرنشین معتدل و مطلوب است و متوسط گرمای آن از °10 تا °14 سانتی‌گراد تفاوت می‌كند (اسعدی، همانجا) و یخ‌بندان در آن مشاهده نمی‌شود، اما زمستان مطبوع آن بسیار كوتاه است و بر روی هم می‌توان گفت كه در این امیر نشین 4 ماه زمستان و 8 ماه تابستان است. 
هسته‌های كم‌فشار مدیترانه‌ای كه بیشتر باران نواحی جنوب غربی آسیا مرهون آنهاست، به سبب اینكه در سواحل جنوبی خلیج فارس به موازات ساحل یعنی از شمال غربی به جنوب شرقی می‌وزند و همچنین به علت كم‌عارضه بودن نواحی ساحلی، كمتر باران ایجاد می‌كنند و در نتیجه باران ابوظبی بسیار كم است و میزان متوسط آن از 25 میلی متر در داخل تا 125 میلی‌متر در سواحل بیشتر نیست (همانجا). وجود این باران مختصر منحصر به دفعات و روزهای اندك در نیمۀ سرد سال است، اما چنانكه طبیعت مناطق صحرایی است، همین مقدار كم ممكن است به صورت رگبارهای شدید كوتاه مدت باشد كه اغلب به جاری شدن سیل در وادیها و خرابی و ویرانی در واحه‌ها و سرانجام فرسایش شدید خاك منتهی می‌گردد. در چنین شرایطی، كم‌آبی و خشكی در ابوظبی پدیده‌ای معمولی و عادی است (همانجا).
پوشش گیاهی و حیات حیوانی: كمی باران و شوری خاك مخصوصاً در نواحی پست‌تر این امارت، مانع از بروز پوشش گیاهی قابل توجه می‌شود. گیاهان صحرایی از قبیل انواع اقاقیا، انواع گز، سَمْر، اَرطى و همچنین نباتات پیازدار از انواع قوفا و انواع خار مانند خارشتر و غاف یا كهور به ندرت در ابوظبی می‌روید. در واحه‌های شرقی و جنوبی و مخصوصاً در منطقۀ العین خرما به مقادیر معتنابهی به دست می‌آید (دانیلز، 1). در سالهای اخیر برنامه‌های ایجاد جنگل مصنوعی در اطراف تپه‌های شنی ناحیۀ لیوا به اجرا درآمده است. در بعضی بخشهای ساحلی ابوظبی گیاهان مردابی از نوع مانگرو دیده می‌شود (ماستین، 135). در بیابانهای ابوظبی انواع مختلف آهو، بز وحشی، شغال، روباه، خرگوش، موشهای بزرگ، سوسمار و عقرب زندگی می‌كنند. كبك، تیهو، هوبره و بلدرچین از جمله پرندگان بومی این سرزمین به شمار می‌روند (لاریمر، II / 1388). افزودن بر این، انواع پرندگان مهاجر در فصول سرد سال در سواحل آن به چشم می‌خورد (بستانی، 4 / 415).

جمعیت

تا قبل از پیدا شدن نفت در سرزمین ابوظبی (اواخر دهۀ 1950 م) این امیرنشین از نواحی بسیار كم سكنۀ جهان بود كه جمعیت نسبی آن از یك نفر در هر 3 كمـ2 تجاوز نمی‌كرد. تنها محل سكنای دائم در طول ساحل چند صد كیلومتری ابوظبی همانا روستای ابوظبی بود (هی، 113). از جمعیت آن در گذشته اطلاع صحیحی در دست نیست، ولی آن ار از 20 تا 30 هزار نفر برآورد كرده‌اند كه حدود 000‘8 نفر آن در خود ابوظبی سكنی داشتند (اقتداری، خلیج فارس، 159). بلافاصله پس از كشف نفت و آغاز دوران رونق اقتصادی در ابوظبی هجوم مهاجران خارجی به این منطقه آغاز شد. ظرف ربع قرن اخیر این هجوم بلاانقطاع ادامه یافته است. در حال حاضر سكنۀ امارات متحدعربی، از جمله ابوظبی از نظر تركیب قومی آمیزه‌ای از نژادهای مختلف است كه درنتیجۀ مهاجرپذیری و رونق اقتصادی به وجود آمده است. ابوظبی احتمالاً مانند امارات متحدعربی یكی از كشورهای استثنایی جهان است كه در حدود 75٪ جمعیت آن را مهاجران خارجی تشكیل می‌دهند و ایرانیان، در میان مهاجران، نقش اقتصادی و سازندۀ مهمی برعهده دارند. عنصر عرب بومی ابوظبی كه 10٪ جمعیت را به وجود می‌آورد، از عدنانیهای شمال عربستان است. عربهای غیربومی كه بیشتر كارمندان اداری و دولتی را تشكیل می‌دهند، بیشتر فلسطینیها، مصریها، لبنانیها و عراقیها هستند. وجود عده‌ای از سیاهان افریقایی یادآور روزهایی است كه در سده‌های 18 و 19 م برده‌فروشی در سواحل ابوظبی رونق داشته است (همو، 213). در 1984 م جمعیت ابوظبی 000‘537 تن بوده كه جمعیت نسبی آن را از یك نفر در 3 كم‍2، به 7 نفر در كم‍2 رسانده است ( فیشر، 562).

دین

دین عمومی در ابوظبی اسلام و مذهب رایج طریقۀ مالكی است، ولی پیروان مذهب شیعه قابل ملاحظه‌اند (جناب، 159). امروز بیشتر مسلمانان كه 7 / 96٪ جمعیت این امیرنشین را تشكیل می‌دهند، سنی مالكی هستند، ولی عده‌ای اباضی و وهابی نیز در این سرزمین زندگی می‌كنند. پیروان فرق مختلف مسیحی مقیم امارت كه قریب به اتفاق آنان از مهاجرانند، در سایۀ رفق و مداری مسلمانان آزادانه زندگی می‌كنند و مجازند كلیساها و هیأتهای تبلیغی و مدارس مخصوص خود را داشته باشند (اسعدی، 214-215).

زبان

زبان رسمی مردم عربی است كه به عربی رایج در عربستان و عراق نزدیك‌تر است، ولی با عربی متداول در مصر و لبنان تفاوت دارد. زبان انگلیسی در میان قشر نخبه و دست‌اندكار امور بازرگانی و حكومتی معمول است و در مدارس متوسطه هم به عنوان زبان دوم تدریس می‌شود. سكنۀ ایرانی كه عدۀ آنان تا 20٪ جمعیت امیرنشین می‌رسد (میریان، 171)، به فارسی و مهاجران هندی و پاكستانی به زبانهای خود تكلم می‌كنند و مدارسی مخصوص به خود دارند (اسعدی، 214).

تاریخ

دربارۀ سواحل جنوبی خلیج فارس در ایام باستان اطلاع چندانی در دست نیست. كشفیات محققان باستان‌شناسی موزۀ آرهوس (دانمارك) در 1953 م در طول كرانۀ جنوبی خلیج‌فارس از كویت تا ابوظبی، ملل ساخته است كه بحرین مركز اصلی و حدفاصل و رابط بین دو تمدن سومری و هندی قدیم بوده است (اقتداری، آثار شهرهای باستانی، 925). گروه باستان‌شناسان دانماركی در جزیرۀ ام‌النار، همچنین در خاك بریمی و در منطقۀ هیلی به كشفیات قابل ملاحظه‌ای از عصر حجر نائل آمده و مقداری اشیا از دوران فلز پیدا كرده‌اند. در ام‌النار 4 سطح زندگی در تپه‌ای كشف شده كه احتمالاً یكی از سطوح آن با قبور و تلهای مقابر بحرین هم دوره است (همان، 1001). ظروف سنگی و نقاشی شدۀ به‌دست آمده در ام‌النار را مربوط بر هزارۀ دوم ق.م دانسته‌اند (همان، 1010).
در مطالعۀ تاریخ ابوظبی تلاشهای بسیار مهم و مؤثر طایفۀ آل نهیان را در تثبیت اوضاع اجتماعی و محفوظ داشتن پاره‌ای روابط قومی نباید از نظر دو داشت (جناب، 160). این طایفه یكی از طوایف بنی یاس است كه در نواحی جنوب شرقی شبه جزیرۀ عربستان پراكنده است. رئیس اولین دستۀ آل نهیان كه بنیان‌گذار ابوظبی فعلی به شمار می‌رود، ذیاب بن عیسی آل نهیان (النهیان) نام داشت و اهمیت او در این بود كه فرزند ارشدش به نام شیخ شخبوط اولین حاكم ابوظبی حدود 23 سال از 1793 تا 1816 م (1207-1231 ق) بر افراد آل‌نهیان حكومت كرد. نفوذ و قدرت آل نهیان روزبه‌روز فزونی یافت تا جایی كه این طایفه عملاً بر تمام طوایف بنی یاس فرمانروای پیدا كرد. مركز اصلی افراد بنی یاس ظفره در 160 كیلومتری جنوب بندر ابوظبی واقع بود و با وجود استقرار طایفۀ آل نهیان در ابوظبی بیشتر سران طوایف بنی‌یاس در ظفره زندگی می‌كردند. در اوایل سدۀ 19 م یعنی در زمان حكومت شخبوط بن ذیاب خاندان سعودی عربستان بر فشارها و تجاوزات خود نسبت به افراد بنی یاس كه سنی مالكی بودند، افزودند و بنی یاس كه تاب مقاومت در مقابل تجاوزات سعودیها را نداشتند، به مسقط و عمان كه در آن زمان در حوزۀ استعمار انگلیس قرار داشت، نزدیك شدند (همو، 160، 161، ‌حاشیه) و به تدریج در گروه معاقدین قراردادها و موافقت‌نامه‌های مخصوص با انگلیس قرار گرفتند (همو، 162). بعد از شیخ شخبوط بن ذیاب 11 تن از اولاد و اعقاب او بر ابوظبی حكومت كردند كه نام و مدت حكومت هر یك از جدول زیر نشان داده شده است.

در زمان حكومت شیخ خلیفه بن شخبوط اختلافات طایفه‌ای بین طایفۀ حاكم و طایفۀ دیگری از بنی یاس به نام بوفلاسه بالا گرفت و منجر به مهاجرت افراد طایفۀ اخیر به دوبی گردید. در همان زمان مسألۀ بریمی به صورت یك مسألۀ مورد اختلاف بین حكام ابوظبی و طایفۀ بنی‌یاس و وهابیهای عربستان سعودی درآمد كه تا 100 سال ادامه پیدا كرد. از جمله حكام معتبر و با نفوذ آل نهیان كه توانست آرامش و امنیت را بین طوایف بنی یاس برقرار سازد و قلمرو ابوظبی را در حدود جغرافیایی امروز آن وسعت بخشد، شیخ زائد اول، ملقب به زائد بزرگ بود كه 54 سال با قدرت بر ابوظبی حكومت كرد و در 90 سالگی كه دار دنیا را وداع گفت، ابوظبی را به صورت شیخ‌نشینی مقتدر و مستحكم به اولاد خود سپرد. او روابط نزدیكی با مظفرالدین شاه برقرار كرد و نمایندگانی با هدایا بین آنان مبادله شد، ولی انگلیسیها كه از توسعۀ این روابط دلخوش نبودند، پا در میان گذاشته، شیخ را از ادامۀ نزدیكی با دربار ایران منع كردند (همو، 164-165). پس از مرگ شیخ زائد بزرگ، 4 نفر از فرزندان او هر یك به مدت كوتاهی بر ابوظبی حكومت كردند (مجموعاً 19 سال). بعد از آنان حكومت ابوظبی به دست شیخ شخبوط بن سلطان، یكی از نوادگان شیخ زائد بزرگ رسید (1928 م). در زمان حكومت او صید مروارید كه منبع درآمدی برای مردم ابوظبی بود، از میان رفت و ابوظبی با بحران اقتصادی شدیدی مواجه شد.
شیخ شخبوط بن سلطان حاكمی مقتدر و با اراده بود. او از مداخلۀ دیگر شیوخ در ابوظبی ممانعت به عمل آورد و با دولت ایران روابط حسنه برقرار كرد، ولی بی‌نهایت ممسك و طماع بود و همینكه در زمان حكومت خود، اول بار در آمدهای سرشار نفتی را به جنگ آورد، از صرف آنها در راه پیشرفت شیخ‌نشین و تعالی مردم آن مضایقه كرد. سرانجام پول دوستی و امساك فراوان، كار او را به جایی رسانید كه در تابستان 1966 م سران خاندان آل نهیان دور هم گرد آمده، او را خلع كردند و برادرش شیخ زائد بن سلطان را كه حكومت ولایت بریمی را برعهده داشت، به شیخی و در واقع به حكومت ابوظبی برگزیدند (همو، 166-167‌). شیخ شخبوط مخلوع با عیال و اولاد و شماری از خدمۀ ‌خود به ایران مهاجرت كرد و خرمشهر را برای اقامت دائمی برگزید و یكی از مهمانخانه‌های آن شهر را به صورت دربست اجاره كرد و در آن مقیم شد؛ او پس از چندی به بیروت مهاجرت كرد (همو، 168)، ولی دوباره با موافقت شیخ زائد به ابوظبی بازگشت و در قصری در العین اقامت گزید (مسعودی، 61).

ابوظبی در حكومت شیخ زائد

پس از به حكومت رسیدن شیخ زائد بن سلطان، ابوظبی دستخوش تغییرات بزرگی در سیستم حكومت و همچنین در رشد اقتصادی گردید. در زمینۀ حكومت می‌توان گفت كه سیستم اتوكراتیك و استبداد سنتی به نوعی دموكراسی و حكومت قانونی گرایش پیدا كرده است و با وجود آنكه هنوز حكومت خاص خاندان آل نهیان باقی است و تقریرات حاكم جای قانون را می‌گیرد، ادارات و سازمانهای متعددی برای ادارۀ امور حكومتی به وجود آمده و در تمام موارد سیستم مشاوره در رتق و فتق این امور رواج یافته است (جناب، 172).
شیخ زائد 28 واحد اداری یا در واقع 28 وزارتخانه برای ادارۀ امور ابوظبی دایر كرد، ولی چون به اندازۀ كافی كارمند واجد شرایط و مجرب در اختیار نداشت، اتباع فلسطینی، اردنی، عراقی، مصری، بحرینی و همچنین انگلیسی را به كار گرفت. در عین حال باید یادآور شد كه مقامهای عالی حكومتی در دست اعضای خاندان آل نهیان است كه بر عموم سازمانهای اداری و مردم نظارت دارد (همو، 174). بنابر سنن خانوادگی آل نهیان بعد از شیخ زائد می‌بایست برادر كوچك‌تر وی، شیخ سلطان به حكومت می‌رسید، ولی چون او به بهانۀ سالخوردگی، فرزندش خلیفه بن سلطان را به جای خویش معرفی كرده بود، شیخ زائد او را به عنوان قائم مقام همیشگی خویش برگزید و فرزند خود خلیفه بن زائد را به ولیعهدی منصوب ساخت و روز انجام این امر (21 آوریل 1969) را تعطیل رسمی اعلام كرد (همو، 173).

اوضاع اقتصادی

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.