زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

ابوالهیثم

اَبوالْهِیْثَم، احمد بن حسن جرجانی، دانشمند و شاعر اسماعیلی مذهب اواخر سدۀ 4 و اوایل سدۀ 5 ق. از زندگانی او اطلاع چندانی در دست نیست. همین اندازه گفته شده كه از متعلقان و محبان فرزندان رسول اكرم (ص) به شمار می‌رفته است (ناصر خسرو، 217). در برخی از منابع نسبت او را بوزجانی و یا جوزجانی نوشته‌اند (صفا، 1 / 522)، اما ناصرخسرو كه نزدیك به زمان او می‌زیسته و از همكیشان وی بوده است، بارها در كتاب جامع الحكمتین از او با عنوان خواجه ابوالهیثم احمد بن حسن الجرجانی یاد می‌كند (ص 17، 19، 86). 
ظاهراً ابوالهیثم به تدریس و تعلیم نیز می‌پرداخته و شاگردانی داشته است. یكی از شاگردان او، محمد بن سرح (سرخ) نیشابوری است كه به گفتۀ خود مدت 9 سال خواجه ابوالهیثم را شاگردی كرده بود (ص 109). برخی از محققان برآنند كه این محمد بن سرخ، پدر ابوجعفر نسوی یا نیشابوری است كه استاد نظامی عروضی مؤلف چهار مقاله بوده است (صفا، 1 / 522، 623؛ كربن، مقدمه بر جامع الحكمتین، 15، مقدمه بر شرح قصیده، 2-3).
هر چند كه به گفتۀ‌ بیهقی (ص 132)، ابوالهیثم در میان عوام حكما شهرتی داشته، ولی از او تصنیفی با كلامی كه از آن بتوان مرتبۀ وی را در حكمت شناخت، در دست نبوده است، اما به نظر می‌رسد كه اسماعیلی بودن ابوالهیثم در این داوری بی‌تأثیر نبوده و شاید سخن بیهقی تعریضی بر مذهب او باشد (كربن، مقدمه بر جامع الحكمتین، 12). با اینكه از آثار ابوالهیثم جز قصیده‌ای به فارسی در دست نیست، ولی بی‌شك او كه از دانشمندان و آگاهان كیش اسماعیلی بوده، تصنیفاتی در زمینۀ معتقدات مذهب خویش داشته است. چنانكه محمد بن سرخ كه از شاگردان اوست، بدین مطلب تصریح می‌كند: «سؤالی است كه كس گرد این نگشته است، مگر این مرد فاضل، ایدون گفته است در تصنیفهای خویش ... » (ص 89).
دربارۀ شمار ابیات قصیدۀ به جا مانده از ابوالهیثم اختلاف است. در جامع الحكمتین 82 بیت آمده است (ناصر خسرو، 19- 30، 313)، اما چون به گفتۀ ناصرخسرو، امیر بدخشان قصیده را از حفظ داشته و برای او فرستاده است (ص 17) بسیار احتمال می‌رود كه ابیاتی را فراموش كرده باشد. از طرف دیگر شرح محمد بن سرخ با اینكه 76 بیت است، ولی 7 بیت اضافی دارد كه در جامع الحكمتین نیست (محمد بن سرخ، 2 به بعد؛ ناصر خسرو، همانجا) ‌و بدین ترتیب شمار ابیات قصیده بالغ بر 89 بیت خواهد بود. در این قصیده كه به «چون و چرا نامه» معروف است (آقابزرگ، 9(1) / 260)، 91 سؤال «فلسفی، منطقی، طبیعی، نحوی، (نجومی؟)، دینی و تأویلی» (ناصرخسرو، 313-314)، ‌دربارۀ‌ اصول عقاید اسماعیلیان مطرح شده است. 
چنانكه از سخن ابوالهیثم برمی‌آید (همو، 306)، ‌او خود قصد داشته است كه به نظم یا به نثر سؤالات را پاسخ گوید، اما به گفتۀ محمد بن سرخ «نرسید به جواب كردن و اندرو گذشت» (ص 2). بر این قصیده دو شرح نوشته‌اند: یكی از محمد بن سرخ نیشابوری و دیگری از ناصر خسرو قبادیانی.
محمد بن سرخ به درخواست دوستان بر آن شده است كه قصیده را شرح كند و «جواب مسأله‌ها» را بگوید (همانجا). شارح در توضیح چگونگی كار خود می‌نویسد: «من آنچ اندرین بیاوردم از كتب حكما خوانده‌ام و نبشته و نیز 9 سال خواجه ابوالهیثم را شاگردی كردم و هرچ بیاوردم از وی شنیده بودم و از خویشتن هیچ نیاوردم و آنچ نبشتنی بود، نبشتم و آنچ گفتنی بود، ماندم (= باقی گذاشتم، رها كردم)، تا اگر مستحقی طلب كند، بگویم و دریغ ندارم» (ص 109) و «آنچ نوشتی نیست، یله كنیم تا وقت گفت بگوییم» (ص 32). بدین ترتیب معلوم می‌شود كه محمد بن سرخ نیز به رسم اسماعیلیان، حقایق و اسرار كیش خود را پنهان داشته و بر آن بوده است كه اینگونه مطالب را باید سینه به سینه آموخت و از آوردن آنها در كتابهایی كه ممكن است به دست نااهل افتد خودداری كرد.
در بررسی شرح محمد بن سرخ به نكته‌های زیر برمی‌خوریم:
1. به كار بردن واژه‌ها و تركیبات بدیع فارسی، مانند: دیوچه = كرم ابریشم (ص 57)، ‌دیدار عاقبت = عاقبت اندیشی و فرجام كار را دیدن (ص 18)، زندۀ گویای میرا كه حدّ انسان از نظر ارسطوست (ص 32)، فرجه = زاویه (ص 10)، عقل شوریده = دیوانه (ص 31). بسته سخن = سخن مجمل و سربسته (ص 34)، كاریگران نفس = كاركنان و خادمان نفس (ص 44، 45)، [خدای] مرا بی‌بزه كناد = خدا گناهان مرا بیامرزاد (ص 49). ظاهراً وی به جای اصطلاح فلسفی مقولۀ «وضع» نصیبه به كار برده است (ص 7).
2. آوردن شواهد شعری از دقیقی، رودكی، شهید [بلخی]، ابوشكور [ بلخی] و ابوطیب مصعبی (ص 27، 31، 43، 70). 
3. انتقاد از محمد بن زكریای رازی (ص 50، 51، 52) به رسم دانشمندان اسماعیلی همچون ابوحاتم رازی در اعلام النبوة و ناصرخسرو و در زادالمسافرین. به گفته محمد بن سرخ: «محمد زكریا كو گوهر نه از معدن گرفته بود و علم نه از جایگاه آموخته، به طب توان شنود او را، به چیز دیگر نه» (ص 52).
4. انتقاد از متكلمان معتزلی و فلاسفه. به رسم اسماعیلیان (همو، 28، 86، 87).
5. ذكر نام «شیخ الیونانی» و نقل سخنی از او به روایت یحیی نحوی (ص 30). این «شیخ یونانی» كیست؟ اگر منظور از این شخص همان فلوطین بنیادگذار مكتب نوافلاطونی باشد، باید گفت كه شرح محمد بن سرخ یكی از نخستین منابعی است كه در آن از این فیلسوف نام برده است و این نكته نشان دهندۀ آشنایی متفكران اسماعیلی با اندیشه‌های نوافلاطونی است.
دومین شرح قصیدۀ ابوالهیثم از ناصرخسرو قبادیانی است. او كه شاعر و متفكر و از آگاهان و متكلمان كیش باطنی است، در 462 ق كه در تبعیدگاه خود یمگان بود، به درخواست عین‌الدوله علی بن اسد بن حارث، امیر اسماعیلی مذهب ناحیۀ بدخشان به این مهم پرداخته (ص 17) و شرح خود را كه مشتمل بر دو جنبۀ مذهبی و فلسفی است، جامع الحكمتین نام نهاده است (ص 18). ناصرخسرو در شرح خود بر قصیدۀ ابوالهیثم گه گاه از او انتقاد می‌كند و بر آن است كه برخی از پرسشها درست و وافی به مقصود نیست، یا در موادی «اندر سخن برادر ما تناقض رفته است» (ص 122، 156، 307، 311). از طرف دیگر ناصرخسرو در ضمن بیان مطالب، برخی از «مصنفات خویش» را نام می‌برد كه از لحاظ شناخت آثار او بسیار حایز اهمیت است. 

مآخذ

آقا بزرگ، الذریعة؛ بیهقی، علی بن زید، تتمة صوان الحكمة، لاهور، 1351 ق؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1363 ش؛ كربن، هانری و محمد معین، ‌مقدمه بر جامع الحكمتین (نک‍ : هم‍‌ ، ناصرخسرو)؛ همو، مقدمه بر شرح قصیده (نک‍ : هم‍ ، محمد بن سرخ)؛ محمد بن سرخ نیشابوری، شرح قصیدۀ فارسی خواجه ابوالهیثم، به كوشش هانری كربن و محمد معین، تهران، 1334 ش؛ ناصر خسرو، جامع الحكمتین، به كوشش هانری كربن و محمد معین، تهران، 1332 ش. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.