آیدین
آیدین، شهری در جنوب غربی تركیه، مركز ایلی (ایل = ولایت) به همین نام، در دامنۀ كوههای آیدین (در قدیم: مسوگیس)، بر كرانۀ رودخانۀ تاباك چای از شاخههای بیوك مندرس، واقع در °37 و ′50 عرض شمالی و °27 و ′48 طول شرقی كه 60 تا 80 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. بخش شمالی شهر در دامنههای سرسبز و درههای زیبای كوههای آیدین و بخش جنوبی آن در جلگۀ بیوك مندرس (مِئانْدِر باستان) كشیده شده است. دورادور شهر را باغها و مزارع خرم فراگرفته است. آب و هوایی معتدل و مایل به مرطوب دارد. از سرسبزی و آب و هوای ملایم تا اندازۀ زیادی به بركت رودهای بیوك مندرس و تاباك چای و خاك حاصلخیز جلگۀ مندرس است.
سابقۀ تاریخی
آیدین در نزدیكی یا به جای شهر باستانی ترالیس، كه گفته میشود توسط اهالی شهر آرگوس یونان بنا شده، قرار دارد. ترالیس در روزگاران گذشته جزءِ پادشاهی لیدیا و بخشی از دریای مدیترانه و غرب آسیای صغیر (ایونیا) بوده است. راههای ارتباطی مهمیآن را با شهرهای میلت و افسوس متصل میكرده است. چون یكی از آبادترین شهرهای منطقۀ اژه بوده، در آن روزگار به نام ترالیس پرگُل و آباد خوانده میشود (İA)، ولی از این ترالیسِ آباد اكنون چیزی جز یك ورزشگاه (مربوط به سدۀ 4 قم)، ستونی مرمرین و یك تالار نمایش به جای نمانده است (بریتانیكا، ج I).
ترالیس نخستین بار در پی پیروزی الب ارسلان سلجوقی (حك 455-465 ق / 1063-1073 م)، در 463 ق / 1071 م، بر امپراتور بازیل رمانوس دیوژن در ملازگرد (تركیۀ امروزی) و اسیر شدن این امپراتور (رانسیمان، 1 / 84-85)، به دست تركان سلجوقی افتاد، لیكن پس از شكست قلج ارسلان اول در دریلئوم یا درولیه (نقطهای در شمال غربی تركیۀ امروزی) به دست صلیبیان) 491ق / 1098م)، تسلیم بیزانسیها و متحدان عیسوی آنان شد (همو، 1 / 248- 249). با وجود این تركان سلجوقی هر چند یك بار به ترالیس تاخت و تاز میكردند. در 543ق / 1148م در دومین جنگ صلیبی، جنگاوران عیسوی به فرماندهی امپراتور آلمان كُنراد سوم و لوئی هفتم لوژون پادشاه فرانسه و با حمایت مانوئل اول كومننوس (حك 1143-1180 م) امپراتور روم، در بخشی از عملیات جنگی خود، به ترالیس حمله بردند، اما در برابر اقدام متقابل مسعوداول (حك 510-551 ق / 1116-1156 م) سلطان سلجوقی، تاب نیاورده به شكست سختی تن در دادند (همو، 2 / 312- 318؛ İA). در 572ق / 1176م به دنبال پیروزی عزّالدّین قلج ارسلان دوم (حك 551-584 ق / 1156- 1188 م) برمانوئل كومننوس در میریوسفالن، در كوههای فریگیا (فریجیه) (آمریكانا، ذیل مانوئل) هم آیدین، هم درۀ مئاندر به تصرف تركها درآمد، اما دیری نپایید كه امپراتور نواحی از دست رفته را بازپس گرفت. در زمان جانشیان قلج ارسلان دوم، ترالیس و نواحی اطراف آن آماج هجوم مكرر سربازان ترك قرار گرفت، تا اینكه سرانجام در 679 ق / 1280 م، در دوران سلطنت غیاثالدین كیخسرو سوم (حك 666-682ق / 1267-1283 م)، امیر مَنْتَشا ملقب به ساحل بای (ساحل بیگی) پس از محاصرهای طولانی ترالیس را گشود و از این تاریخ به بعد شهر یاد شده گوزل حصار (دژ زیبا) نامیده شد. داماد امیر منتشا به نام ساسابیك كه حوزۀ مئاندر را زیر نفوذ خود داشت، به هنگام تسخیر شهرهای بیرگی و ایاسلوق از همكاری امیرزادۀ ترك دیگری به نام محمد بیك بن آیدین برخوردار گردید، لیكن به دست او كشته شد و گوزل حصار به تصرف محمد بیك درآمد (708 ق / 1308 م). از آن پس نام پدر فاتح جدید به گوزل حصار افزوده شد و شهر به آیدین گوزل حصار شهرت یافت. چندی بعد رفته رفته این نام به صورت آیدین كوتاه گردید. گرچه محمدبیك نام پدر خود را بر گوزل حصار نهاد، ولی مركز حكمرانی آیدینیان عموماً شهر دیگری در قلمرو آنان، به نام برگی (بیرگی) بود. ولایت آیدین در زمان این امیر و جانشینش عمر اول از قدرت و اعتباری برخوردار بود، به طوری كه اورخان دومین سلطان عثمانی (د 724 ق / 1324 م)، نتوانست بدان دست یابد (گیبونز، 65) و این مهم تا عهد بایزید اول (ایلدرم بایزید) به تأخیر افتاد. شهر آیدین یك چند دستخوش ویرانیهای ناشی از جنگهای امیران محلّی و شورش مریدان بدرالدّین صماونوی (قاموس الاعلام) بود كه سرانجام گرفتار تجاوز ایلدرم بایزید (حك 792-805 ق / 1390-1402 م) شد. سلطان عثمانی در دومین سال سلطنت خود، زمانی كه عیسی بیك بر حاكمنشین آیدین فرمان میراند، بدان جا حمله برد. این نخستین گام بایزید در راه اجرای سیاست گسترش جویانۀ خود بود، ولی با اینكه خاندان حاكم بر آیدین توسط بایزید سركوب شدند (گیبونز، 184-185) و به ناگزیر مركز حكومت خود را به تیره منتقل كردند، تصرف قطعی آیدین و الحاق آن به قلمرو عثمانی، در زمان سلطان مراد دوم (حك 824-855 ق / 1421-1451 م) رخ داد. زیرا بایزید پیش از استقرار كامل در آیدین به دست تیمور شكست یافت و این شهر از قلمرو او بیرون آمد.
در پارهای از گزارشهای مربوط به جهانگشاییهای امیر تیمور، نامی از آیدین برده شده است. در این گزارشهای تاریخی به نامهایی چون ولایت آیدین (یزدی، 745؛ میرخواند، 461)، اُلوس آیدین، ایل آیدین، قلعۀ آیدین، قلعۀ بایزید، حصار بایزید (یزدی،390، 389، 539، 547، 855)، حصار آیدین (قمی، 371؛ خواندمیر، 3 / 440)، حصار قلعۀ آیدین (شامی، 103) برمیخوریم.
از قراین چنین برمیآید كه در آن روزگار نقطۀ توجه و مهمترین مركز فعالیتهای اداری ـ نظامی ولایت آیدین در قلعۀ استواری بوده كه به نامهای یاد شده خوانده میشده است و به گفتۀ قمی قلعهای بوده در «كمال شأن و ارتفاع و محافظان آن از ناموران بودند» (ص 371). دست انداختن بر این دژ با امكانات آن روز كار سادهای نبود، چنانكه وقتی تیمور سردار خود شیخ علی بهادر را به تسخیر آن گمارد، دو تن دیگر از امیران لشكر خود را به یاری او فرستاد. اینان «بعد از جنگهای سخت حصار را گرفته ویران گردانیدند و حاكم قلعه را بسته به حضرت آوردند» (شامی، 103). گویا كارِ گرفتن این قلعه در جنگ یاد شده كاملاً پایان نیافت، زیرا اندكی بعد تیمور خود با لشكری به حصار آیدین تاخت «و آنچه از الوس آیدین در آن نواحی مانده بود، غارت كردند» (یزدی، 389-390). شرفالدین علی یزدی جایی دیگر در تاریخ خود از محاصرۀ قلعۀ آیدین سخن گفته است و آن پس از گزارش مراسم سوگواری عمر شیخ، پسر امیر تیمور است كه شاه تركان «متوجه قلعۀ آیدین شد و چون آنجا رسید اهالی قلعه اطاعت و انقیاد نموده هرچه داشتند از نقود و چارپایان ... فرستادند و به تضرّع و زاری امان خواستند. مرحمت حضرت صاحبقران ایشان را معاف داشته ...» (یزدی، 539-540). درست روشن نیست كه آیا این رویداد با محاصرۀ پیشین قلعۀ آیدین (قلعۀ بایزید)، تفاوت دارد یا اینكه گفتۀ یزدی دو گزارش از واقعهای واحد است. البته با توجه به اینكه عنصرهای اصلی دو گزارش یكی است، اندكی بعید مینماید كه تیمور به واقع دوبار قلعۀ آیدین را در محاصره آورده باشد. گزارش خواندمیر تصویر این رویداد را باز مبهمتر میكند. وی در گزارش جنگهای تیمور در آسیای صغیر میگوید: «صاحبقران جمجاه كمند همت فتح بر قلعۀ بایزید انداخته و بعد از فراغ از آن مهم روی به دفع شر قرامحمد تركمان آورد و ایل و الوس او را تاخته و حصار آیدین را مسخر ساخته به ارزن الروم رسید ... » (3 / 440). از سخن خواندمیر چنین برمیآید كه حصار آیدین و قلعۀ بایزید دو جای جداگانه بوده و بنابراین شاید یكی از دو یورش تیمور متوجه حصار آیدین و دیگری به سوی قلعۀ بایزید بوده است. لیكن عبارت روشنِ یزدی كه میگوید: «حصار بایزید كه آن را قلعۀ آیدین نیز میگویند» (ص 389)، ابهام گفتۀ خواندمیر را برطرف میكند. افزونبراین، خواندمیر خود جای دیگری میگوید: «امیر بایزید حاكم قلعۀ آیدین به خدمت خسرو روی زمین رسید و آن حضرت ... ولایت آیدین را به وی بخشید» (3 / 461). میتوان نتیجه گرفت كه قلعۀ بایزید همان حصار آیدین بوده كه احتمالاً به نام حاكم آن، بایزید نیز شهرت یافته است. نتیجۀ شكست ایلدرم بایزید و گشوده شدن آیدین، این شد كه این ایالت استقلال و موقعیت پیشین خود را بازیابد، زیرا امیر تاتار آن را از قلمرو عثمانی بیرون آورد و به آیدینیان سپرد، لیكن زمان درازی نگدشت كه پیش از مرگ تیمور و در اولین سال سلطت محمد اول (حك 805-824 ق / 1402-1421 م)، ولایت و شهر آیدین برای همیشه جزء قلمرو عثمانیان شد و بر روی هم سَنْجَق یا بخش مستقلی از ایالت آناتولی را تشكیل داد و مركز اداری آن شهرِ تیره تعیین شد. در دهههای پایانی سدۀ 18 م، بخش بزرگی از نواحی دریای اژه و از آن جمله آیدین زیر فرمان خاندان قره عثمان (قره عثمان اوغوللری) بود. اینان به نام خود مالیات میگرفتند و كمابیش مستقل از امپراتوری عثمانی عمل میكردند، تا اینكه در زمان محمود دوم (حك 1223-1255 ق / 1808- 1839 م)، آیدین زیر فرمان مستقیم عثمانیها به صورت ولایتی مستقل درآمد. در دوران فرمانروایی خاندان قره عثمان، چون مركز حكومت آنان به برگی (بیرگی) و ازمیر، و سپس به ایاسلوق منتقل شده بود، آیدین برای مدتی از رونق افتاد (İA). در تشكیلات اداری 1811 م كه آیدین به صورت ولایتی مستقل درآمد، ایالتهای صاروخان، مَنْتَشا و ازمیر از توابع آن تعیین شد. در 1850 م داماد خلیل پاشا والی آیدین مقرّ حكومتی خود را به ازمیر منتقل كرد و شهر آیدین یكی از شهرهای تابعۀ ولاتی آیدین گردید. گویا مقارن همین زمان بود كه ولایت آیدین به 4 «لواء» به نامهای لواءِ ازمیر، لواءِ آیدین، لواءِ صاروخان و لواءِ منتشا، و جمعاً به 33 «قضاء» تقسیم شد. لواءِ آیدین كه مركزش شهر آیدین بود خود به 6 قضاء: گوزل حصار، نازیلّی، چینه، بوزطغان، سوكه و قرهجه صو، تقسیم شد (EI2؛ بستانی ب، به جای قرهجه صو، دكزلی آورده كه ظاهراً درست نیست). تقسیمبندی اداری ولایت آیدین و نامگذاری بخشهای آن، تا پایان امپراتوری عثمانی باز تغییراتی كرد. پیش از برقراری نظام جمهوری در آسیای صغیر، ولایت آیدین به 5 سنجق: ازمیر (سنجق مركزی)، صاروخان، منتشا، دَنیزلی (یا دكزلی) و آیدین تقسیم میشد. سنجق آیدین خود شامل 5 قضاء (آیدین، نازیلی، بوزطغان، چینه و سوكه) و 11 ناحیه (صویجه، كوشك، فَرهحیط، اینهآباد، قره بیكار، دَكر منجك، قرهجه صو، قیوجق صو، سلطان حصار، آتجه و یكی پازار) بود (قاموس الاعلام) به دنبال اشغال امپراتوری عثمانی كه با ورود ناوگان متحدان اروپایی به بندر استانبول در نوامبر 1918 م آغاز شده بود، یونانیها در 15 ماه مه 1919 م با پشتیبانی ناوگان انگلیسیها، فرانسویها و آمریكاییها در ازمیر پیاده شدند و روز 23 مه 1919 م به آیدین دستاندازی كردند. در این گیرودار دو سوم شهر بر اثر آتشسوزی ویران شد (رابینسون، 284). یونانیان كه با عكسالعمل تند میهنپرستان ترك روبهرو شدند، پس از یك رشته جنگ و گریز شكست خوردند و به ساحل گریختند (همو، 294). سرانجام در سپتامبر 1922 م آیدین، درحالیكه بیش از نیمی از آن سوخته و تقریباً از جمعیت خالی شده بود، آزاد شد (İA). در دوران آتاتورك در 1924 م آیدین باز عنوان «ولایت» به خود گرفت.
جمعیت، نژاد و مذهب
چون محدودهای كه نام شهر آیدین بر آن اطلاق میشده، در زمانهای مختلف یكسان و ثابت نبوده است، آمارهایی كه از جمعیت این شهر در سالهای مختلف گزارش شده است تا اندازهای ناهماهنگ و مغشوش به نظر میرسد و بنابراین تحلیل مقایسهای دقیق آنها دشوار میشود. جمعیت شهر آیدین در 1945 م به گزارش «دائرةالمعارف اسلام» 504‘18 نفر، ولی در «اسلام آنسیكلوپدیسی»، 600‘17 نفر و در بستانی ب 500‘18 نفر بوده و در 1950 م این رقم به 241‘20 نفر افزایش یافته است (آمریكانا، II / 684). «دائرةالمعارف اسلام» به نقل از كوئینه، جمعیت آیدین را در اواخر سدۀ 19 م، 250‘36 نفر آورده است. روشن نیست كه آیا این آمار درست مربوط به جمعیت همان محدودۀ جغرافیایی 1945 م میشده است و اگر چنین بوده، آیا آیدین در سالهای پایانی سدۀ 19 م پرجمعیتتر از 50 سال پس از آن بوده است؟ بریتانیكا جمعیتِ 1970 م شهر آیدین را 372‘187 نفر به دست داده است (I / 692). این آمار نمیتواند منحصراً مربوط به همان محدودۀ جغرافیایی سال 1945م یا 1950 م باشد. احتمال زیاد دارد كه كلمۀ city معادل «قضاء» یا ایلچۀ تركی، كه واحدی وسیعتر از شهر و نزدیكتر به شهرستان است، به كار برده شده است. مؤید این احتمال، گزارش «دائرةالمعارف اسلام» و بستانی ب است كه جمعیت 1945 م قضاء آیدین را 155‘105 نفر آوردهاند. «سالنامۀ 1983م تركیه» جمعیتِ 1980 م تمام ولایت آیدین (یكی از 67 ایل یا ولایت تركیه) را 488‘652 نفر و جمعیت مركز یا واحد اداری این ولایت را 726‘75 نفر ضبط كرده است. پیداست كه این رقم اخیر جمعیت ناحیۀ بسیار محدودتری را نسبت به آنچه منظور بریتانیكا بوده، نشان میدهد. گزارش این سالنامه دربارۀ جمعیت شهر آیدین با گزارش «دائرةالمعارف اسلام» دربارۀ جمعیت 1945 م آیدین و گزارش آمریكانا دربارۀ جمعیت 1950 م این شهر، هماهنگتر به نظر میرسد. چون در دوران تسلط امپراتوری بیزانس در آسیای صغیر، آیدین بخشی از لیدیا (ایالتهای زیر فرمان یونانیان در غرب آسیای صغیر) بوده، همیشه یونانیان گروه مهمی از جمعیت این شهر را تشكیل میدادند (لسترنج، 144)، به گفتۀ فیلیپسن از جمعیت 000‘40 نفری آیدین در آغاز قرن 20 م تنها 000‘7 نفر یونانی و شماری اندك ارمنی و یهودی بودند (İA). از دوران رومیان تا زمان عثمانیها، اقلیتی یهودی در آیدین به سر میبردند. در آغاز قرن 20 م جمعیت اینان به 000‘3 نفر میرسید، لیكن این شمار پس از جنگ جهانی دوم رو به كاهش نهاد و از پی دستاندازیهای یونانیان به غرب تركیه، برخی از آنان به ازمیر و گروهی به رودِس و نزدیك به 200 خانوار نیز به آمریكای جنوبی رفتند و بدینسان در قرن بیستم، دیگر اثری از اقلیت یهودی در آیدین به جای نماند (جودائیكا، ج I). از آغاز قرن 20 م به بعد، آیدین رفته رفته به صورت شهری كاملاً تركنشین درآمده است. از قراین تاریخی بر میآید كه در آستانۀ سدۀ 2 م شمار پیروان مسیحیت بدان اندازه بود كه میتوانستند برای خود دارای تشكیلات كلیسایی باشند. ایگناتیوس (ح 50-107 یا 116 م) اسقف انطاكیۀ سوریه بر سر راه خود به روم (ح 107 م) به چند شهر آسیای صغیر و از آن جمله اِفِسوس، ازمیر، مَغنیسیا و ترالیس نامههایی نوشته و مسائلی را با گروههای مسیحی در این شهرها در میان گذاشته است (فیلسُن، 313). این رویداد تاریخی نشان میدهد كه آیدین در آغاز قرن 2 م بهعنوان یكی از بلاد مسیحینشین و مركز یكی از جماعاتی كه در قلمرو شركآلود امپراتور رومِ آن زمان به آیین توحیدی گرایش داشته، در نظر گرفته میشده است. با وجود این، با گسترش اسلام و تشكیل حكومتهای متعدّد اسلامی در آسیای صغیر، رفته رفته از نفوذ دینهای دیگر در آیدین كاسته شد، به گونه ای كه اكنون بیشتر جمعیت این شهر از پیروان اسلامند. شیروانی كه در نیمۀ اول سدۀ 13 ق به آیدین سفر كرده، مینویسد: «مردمش اكثر حنفی مذهب و دیگر عیسوی و قلیلی علّی اللّهی و اقلّ قلیل امامیهاند كه به طریق تقیه، گذران میكنند» (حدائق السیاحه، 457).
كشاورزی و صنعت
آیدین به علت برخورداری از آب رودهای بیوك مندرس و تاباك چای و آب و هوای مناسب، زمینهای قابلِ كشتی دارد. محصولات كشاورزی آن مانند پنبه، زیتون، بادام، خشخاش، كنجد و بهویژه انجیر، بسیار معروف است. مؤلف بستان السیاحه كه دو سه ماه در گوزل حصار، «دارالملك آیدین و از مضافات آناتولی» اقامت داشته، آن را از نواحی آباد و «به غایت خوب» توصیف میكند و میگوید: «آن شهر در زمین هموار واقع و جوانب آن واسع است. آبش معتدل و هوایش به گرمی مایل. میوههای گرمسیریش فراوان و فواكه سردسیریش ارزان و اكثر غلّاتش ممتاز و انجیر و انگورش به امتیاز است» (شیروانی، 508). آیدین دارای كارخانههای روغنكشی، صابونپزی، كارگاههای دبّاغی است و صادرات مهم آن روغن زیتون، انگور، انجیر و بلوط است (İA).
راهها
نخستین راهآهن تركیه در 1856 م به طول 130كمـ از آیدین به ازمیر آغاز شد و در 1857 م به پایان رسید و تا 1866 م شبكهای به طول 609كمـ میان این دو شهر ساخته شد «سالنامۀ تركیه». راهآهن آیدین ـ ازمیر به شبكۀ راهآهن سرتاسری تركیه متصل است. آیدین به واسطۀ وضع خاص طبیعیاش پیوسته دارای اهمیت نظامی ـ اقتصادی بوده است. این شهر در مسیر راهآهن افیون قره حصار ـ ازمیر، نقش مركز بازرگانی مهمیرا بر عهده دارد و به وسیلۀ جادههای خوبی به این دو شهر متصل شده است (بریتانیكا، ج I).
جاهای دیدنی
با اینكه آیدین شهری باستانی است، بر اثر تاخت و تازهای گاه به گاه بیگانگان و زلزلههای مكرر چهرۀ یك شهر باستانی را ندارد. آخرین باری كه این شهر دچار زلزله شد در 19 و 20 اوت 1895 م بود. از ترس همین زلزلههای پیاپی، آیدینیها خانههایشان را بیشتر از چوب ساختهاند. از بناهای قدیمیآیدین مسجد اویس (مربوط به پیش از 988 ق / 1589 م)، مسجد رمضان پاشا (1000ق / 1592م)، جامع سلیمان بیك (1005ق / 1597م) و دیگر مسجد جهان زاده است كه طبق كتیبههای آن در 1170 ق / 1757 م به همت یكی از شاهزادگان ترك به نام عبدالعزیز افندی ساخته شده و دارای سبك معماری بسیار جالبی است (İA).
گروهی از علما و بزرگان آسیای صغیر، از آیدین و نواحی اطراف آن برخاستهاند. از آن جملهاند: محمّد بن ارمغان مشهور به ملایگان، نیمۀ سدۀ 9 ق / 15 م، مصلحالدین مصطفی از علمای نامدار همزمان با سلطان محمد فاتح (855-886ق / 1451-1481م)، احمد افندی معروف به خواجه اسحاق (د اوائل سدۀ 12 ق / 18 م) و نیز حاجی پاشا از پزشكان و فیلسوفان نیمۀ دوم سدۀ 8ق / 14م كه بخشی از آثار پزشكی و فلسفی خود را در آیدین نوشته است.
مآخذ
ابن بطوطه، رحله، بیروت، 1384 ق، ص 30؛ اسناد و مكاتبات تاریخی ایران، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1356 ش، صص 80، 85، 90، 91؛ بستانی ب؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، تهران، 1362 ش؛ رابینسون، ریچارد، جمهوری اول تركیه، ترجمۀ ایرج امینی، تبریز، 1356 ش، صص 30، 282؛ رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمۀ منوچهر كاشف، تهران، 1360 ش؛ شامی، نظامالدین، ظفرنامه، به كوشش پناهی سمنانی، تهران، 1363 ش؛ شیروانی، زینالعابدین، بستان السیاحه، تهران، 1315 ق، ص 59؛ همو، حدائق السیاحه، تهران، 1348 ش، ص 133؛ قاموس الاعلام؛ قمی، قاضی احمد، خلاصة التواریخ، به كوشش احسان اشراقی، تهران، 1359 ش؛ میرخواند، محمد بن خاوند شاه، روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛ یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، به كوشش عصامالدین اورونبایوف، تاشكند، 1972 م؛ نیز:
Americana; Britannica, under Turkey, Aydin; EI2; Filson, Floyd V., A New Testament History, London, 1965; Gibbons, Herbert Adams, The Foundation of the Ottoman Empire, London, 1968; pp. 86, 191; İA; Judaica; Le Strange, Guy, The Lands of the Eastern Caliphate, Lonodn, 1966, pp. 145, 154; Turkey, Yearbook 1983.
مجدالدین کیوانی