زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه

آویشن

آویشَن، گیاهی معطر از تیرۀ نعناعیان که با نام علمی تیموس شناخته می‌شود. برگهای آویشن در مراسم آیینی و مذهبی، طب سنتی و عامیانه، کاربرد فراون دارد. پیدایش آویشن بنا بر منابع پهلوی به آفرینش نخستین انسان اسطـوره‌ای (کیومرث)، بـازمی‌گردد (نک‍ : بندهش، 78؛ راشدمحصل، 47). 
آویشن گیاهی است پایا، به ارتفاع 30 تا 60 سانتی‌متر (زرگری، 4 / 55). این گیاه به صورت بوته‌های کوچک که ساقه‌هایش به طرف بالا رشد می‌کند و گلهایش بیشتر به بنفش متمایل است، می‌روید (عماد، 26). آویشن در ایران 14گونه دارد. این گیاه افزون بر ایران در آناتولی، قفقاز، عراق و ترکمنستان نیز می‌روید (مظفریان، 547). یک گونه از این گیاه به نام آویشن شیرازی در جنوب ایران، افغانستان و پاکستان پراکنش دارد (همو، 328). آویشن در مناطق وسیعی از ایران می‌روید. ازجملۀ این مناطق می‌توان به استانهای اصفهان، فارس، لرستان، خوزستان، بوشهر، کرمان، بلوچستان، خراسان، یزد (همانجا؛ نیز نک‍ : امیری، رزاق، 501) و شهرهای لاهیجان، طالش و آستارا (عماد، 27) اشاره نمود. 
آویشن در فرهنگ واژگان، دارای دو معنی است: معنی نخست، گیاهی است معطر، و معنی دوم آن، به‌معنی آویختن و برکشیدن تیغ از غلاف آمده است ( آنندراج؛ لغت‌نامه ... ). آویشه، آویشنه، اوشه، یوشن، ایشن، پودینۀ صحرایی، پودینۀ کوهی و پودینۀ بری (انصاری، 111؛ معین، 1 / 77؛ قهرمان، 1 / 195)، اشکال دیگر واژۀ آویشن هستند. در اصفهان اویشم (امیری، منوچهر، 245)، در گیلان، کتکتو (برهان ... )؛ در اراک، اوشن (محتاط، 24)؛ در کرمان، آب پیشن (پورحسینی، 13)؛ و در یزد، آبشن (رمضانخانی، 493) نامیده می‌شود. در زبان کردی به آویشن، هه زوه و هه زبی، و به آویشن کوهی هه زوه کیویله می‌گویند (صفی‌زاده، 1105). در زبان عربی سعتر بری، صعتر و زعتر نیز گفته می‌شود (نک‍ : آنندراج؛ ابن میمون، 34). صورت آرامی آویشن، «حاشا» است (قدامه، 272). 
در دوران باستان، مردم گیاهان و درختانی را که می‌پنداشتند ایزد یا الٰهه‌ای آنها را کاشته یا از خون الٰهه یا قهرمانی اسطوره‌ای یا حماسی روییده است، مقدس می‌شمردند (نک‍ : دبا، 10 / 304)؛ بنا بر اساطیر ایرانی، چون گاو یکتا آفریده درگذشت، آنجا که او را مغز بپراگند، 55 گونه دانه و 12 گونه گیاه درمانی باز رست (بندهش، همانجا). از میان سر یا جگر او بند ساقۀ آویشن رویید که بهمن آن را برای بازبستن گند اکومن و آن تباهی که از جادوان است، آفرید (راشدمحصل، همانجا؛ بهار، 125؛ نیز نک‍ : رضی، 3 / 1791). 
آویشن گیاهی بومی در خاورمیانه به‌شمار می‌رود و همۀ ملتهای گذشته آن را می‌شناختند. در مصر کهن به آن «دجاتا» گفته می‌شد، و عربها به این گیاه توجه ویژه‌ای داشتند و خواص پزشکی آن را تدریس می‌کردند (ابونصر، 267). در سرزمین بابل تصور می‌شد که آویشن از روم آمده است و به همین سبب به آن صعتر رومی می‌گفتند (ابن‌وحشیه، 809). مصریها و یونانیها آن را در معابد بخور می‌دادند و رومیان آن را در مزارع می‌کاشتند و در غذا و نیز برای درمان از آن استفاده می‌کردند (قدامه، همانجا). این گیاه از روزگاران کهن کاربردهای درمانی داشته است و در زمان ارسطو برای آن ویژگیهای عجیب قائل بودند (زرگری، 4 / 56). در برخی متون عربی از صعتر فارسی به عنوان ادویه یاد کرده‌اند (نک‍ : عطار، 137). در دوران میانه، به چاشنی «ابزار» و «افزار» می‌گفتند و آویشن یکی از مشهورترین آنها بوده است (مزداپور، «نگاهی ... »، 47). در ایران پیش از اسلام آویشن کاربرد آیینی داشت و آن را در سفره‌های نذری قرار می‌دادند (نک‍ : رضی، 1 / 184). 
دانشمندان علوم طبیعی و پزشکی جهان باستان از دیرباز با خواص درمانی گیاه آویشن آشنایی داشته‌اند. ابن ربن طبری (د ح 247ق / 861 م)، از آویشن به عنوان تقویت‌کنندۀ معده و کبد یـاد می‌کند (ص 374-375). در متـون گیـاه ـ دارونامه‌ای و پزشکی‌نامه‌های دانشمندان ایرانی و اسلامی مانند الحاوی محمد بن زکریای رازی، الابنیة عن حقایق الادویة تألیف موفق‌الدین ابومنصور علی هروی، هدایة المتعلمین فی الطب احمد اخوینی بخاری، صیدنۀ بیرونی، ذخیرۀ خوارزمشاهی اسماعیل جرجانی و جز آنها شرحهای مفصلی دربارۀ خواص دارویی و درمانی آویشن و شیوۀ کاربرد آن آمده است. در این متون از آویشن به عنوان گیاهی که طبع گرمی دارد، یاد می‌شود و آن را بادشکن، ضدنفخ، هضم‌کنندۀ غذا و مدر می‌دانسته‌اند (رازی، 88). 
پزشکان آویشن را برای درمان یرقان، رعشه و مسمومیت (نک‍ : ابن بیطار، 3 / 111؛ حکیم مؤمن، 564؛ اسحاق بن سلیمان، 389؛ انطاکی، 223) و نیز تقویت معده و کبد تجویز می‌کردند (نک‍ : غسانی، 286؛ ابن وحشیه، 809-810). به دم‌کردۀ آن برای درمان نزله‌های مزمن، آسم، گلودرد، سیاه‌سرفه و دردهای عصبی توجه شده است (زرگری، 4 / 57؛ نیز نک‍ : نفیسی، 142). در تذکرة اولی‌الالباب و الجامع للعجب العجاب آمده است که نوشیدن دم‌کردۀ آویشن با عناب سبب افزایش نورچشم و تقویت آن می‌شود (انطاکی، همانجا). همچنین پزشکان سنتی آویشن و عسل را به عنوان مرهمی برای تسکین درد مفاصل و رماتیسم (همانجا) و تخفیف درد دندان و عقرب‌گزیدگی تجویز می‌کرده‌اند (عقیلی، 569؛ حاجی زین عطار، 302). 
مؤلف قاموس الفارسیة، معادل عربی واژۀ آویشن را «نبات معطر» عنوان کرده است (حسنین، 55). این گیاه در طول تاریخ به عنوان ادویه و اسانسی برای خوشبو کردن گوشت، معطر کردن غذا و طعم‌دهندۀ دوغ و نان استفاده می‌شده است (ابن وحشیه، 810؛ ایرانیکا، III / 110؛ ابوالخیر، 2 / 408). احمد قدامه در کتاب خود می‌نویسد: آویشن به همراه انجیر سبب خوشبو شدن نفس می‌گردد و رنگ رخساره را بهبود می‌بخشد. شستن سر با آویشن مانع از ریزش مو می‌شود و شست‌وشوی بدن با آویشن به رفع خستگی و کاهش دردهای مفاصل می‌انجامد (ص 273). 
کمک به هضم غذا، گندزدایی و ضدعفونی کردن، رقیق کردن خون و محرک اشتها از دیگر فواید آویشن دانسته شده است (ابن وحشیه، انطاکی، عقیلی، همانجاها). همچنین مالیدن ترکیب روغن و آویشن بر بدن نوزاد برای محافظت از سرمازدگی نیز از فواید آویشن در متون پزشکی آمده است (انطاکی، همانجا). 
ابن‌سینا دربارۀ آویشن چنین می‌نویسد: حاشا (آویشم) گیاهی است که بیشتر مردم آن را می‌شناسند. مزاج گرم و خشک دارد و تا آن اندازه گرمی دارد که لرزش زمستانی را از میان می‌برد، زگیلها را می‌گدازد و در علاج ناتوانی پِیها خوب است. اگر آویشم را با غذا همراه کنند، قوت نظر را نگه دارد و کم‌سویی را از میان می‌برد، بول و حیض را راه می‌اندازد و اسهالش مفید است (ص 150-151). 
از زمانهای بسیار کهن، مردم آویشن را دارای نیروی شفابخشی و تسکین درد می‌پنداشتند و در مجموعۀ دستورها و قواعد طب عامیانه نیز بهره‌گیری از فواید آویشن بسیار مرسوم بوده است. در احادیثی که به امامان(ع) منسوب است، مطالبی نیز مربوط به فواید آویشن در دست است. مثلاً بنا به حدیثی از حضرت علی(ع) خوردن آویشن به عنوان داروی مفید معده توصیه می‌شود (ده‌سرخی، 225). مردمان مناطقی از اصفهان از آویشن به‌عنوان گیاهی مقوی، اشتها آور، هضم‌کننده، ضدعفونی‌کنندۀ مجاری تنفسی و تسکین‌دهندۀ دردهای عصبی و سردرد استفاه می‌کنند و سرشاخه‌های گل‌دار و برگهای آویشن را به صورتهای مختلف همچون دم‌کرده، کمپرس، مرهم و جز آنها استفاده می‌کنند (افشار، 120-122). 
بوشهریها آویشن را از گیاهان شفابخش می‌دانند و در معالجۀ بیماریهای مختلف از آن استفاده می‌کنند. این گیاه را در طب عامیانه، ضدتشنج نیز می‌دانند. گیاهی که خون را به جریان می‌اندازد و هوش و قوۀ ادراک را زیاد می‌کند. مردم مناطقی از بوشهر برای تقویت بدن، معده، بینایی و از میان بردن تشویش و دلهره و زردی، آویشن را به همراه کمی عسل، صبح، ظهر و شب می‌خورند. ساکنان استان بوشهر، از جوشاندۀ آویشن برای شست‌وشوی زخمها، چشم و پستان متورم استفاده می‌کنند و آن را برای جلوگیری از ریزش مو مفید می‌دانند (همو، 178). 
در خراسان، برای معالجۀ دل درد، آب نمک روی شکم بیمار می‌مالند یا آنکه مقداری آویشن شیرازی با قدری تخم شوید (شبت) و بهارنارنج دم می‌کنند و به بیمار می‌نوشانند (شکورزاده، 248)؛ همچنان که شاعری گفته است: آویشه خوری چو نیم مثقال / بیرون برد از تن تو بلغم ( لغت‌نامه، ذیل آویشه). همچنین بیشتر خراسانیها معتقدند که تنها راه علاج بیماری تُرشا، خوردن عرق چهل‌گیاه است. عرق چهل‌گیاه نه فقط برای معالجۀ ترشا مفید است، بلکه برای درمان دل درد و قولنج و رفع سردی نیز مؤثر و سودمند است. برای تهیۀ این مایع شفابخش، 40 نوع گیاه صحرایی، ازجمله آویشن را در دیگی می‌جوشانند و از تقطیر جوشاندۀ گیاهان مایعی به‌دست می‌آورند که به «عرق چهل‌گیاه» معروف است (شکورزاده، 622). 
در میناب نیز برای تسکین دل‌درد و درمان دل‌پیچه از آویشن استفاده می‌شود. آنها دم‌کردۀ برگهای آویشن را برای رفع سرماخوردگی نیز می‌نوشند؛ همچنین برای درمان گوش درد، آویشن را در روغن می‌جوشانند و پس از سرد شدن، در گوش می‌ریزند (سعیدی، 406، 415). مردم میناب ماه‌گرفتگی را «ماه عقربی» می‌گویند و بر این باورند که عقرب از ماه طلبکار بوده و چون ماه به‌موقع بدهی خود را پرداخت نکرده، به این روز درآمده و بیمار شده است. مردم میناب از آغاز ماه‌گرفتگی برای تهیۀ دارویی خاص، موادی مانند هستۀ انبه و آویشن را در هاون می‌کوبند. کوبیدن مواد در هاون و صلوات گفتن تا آخر ماه‌گرفتگی ادامه دارد. آنها این دارو را برای درمان دل‌درد و دل‌پیچه نگه می‌دارند و در مواقع لزوم به‌کار می‌برند (همو، 416، 417). 
کاربرد آویشن در طبابتهای عامیانه به‌ویژه برای درمان چشم‌درد نزد مردم ایزدخواست نیز رایج بوده است. آنها به آویشن، اوشون‌پهن می‌گویند، و نبات همراه با جوشاندۀ آویشن، نوشیدنی رایج آنها بوده است. برای معالجۀ کمردرد و پادرد، آویشن را به همراه گیاهان دارویی دیگر می‌جوشاندند و صبح ناشتا با عسل می‌خوردند. همچنین از آویشن برای درمان اسهال و استفراغ بهره می‌بردند (رنجبر، 514، 518- 519). 
در ایلام و لرستان از آویشن که به آن پودنه یا پودنۀ کوهی می‌گویند، استفاده‌های گوناگونی می‌شود. برای نمونه، مالیدن عرق آویشن بر پیشانی را برای درمان سردرد، نافع می‌دانند و برای درمان دندان‌درد، آویشن را بر دندان می‌گذارند. جوشاندۀ برگ سبز آویشن از داروهای دل‌درد به‌شمار می‌رود و نیز از دم‌کردۀ آن برای درمان بی‌خوابی استفاده می‌کنند (اسدیان، 262-263، 270، 277). 
نزد مردم سروستان باور بر این بوده که اگر کسی کرم روده دارد، باید چند روز صبح ناشتا 10 تا 20 دانه سیر را با سوزن سوراخ کرده و قورت دهد، محل سوزنها کرمها را گیر می‌اندازد و آنها را خفه می‌کند، اگر معالجه نشد، باید آویشن باریک و آویشن پهن را دم کرد و 3 روز پی در پی پس از مصرف سیر به مریض داد. سروستانیها نوشیدن دم‌کردۀ آویشن را برای درمان کچلی مفید می‌دانند (همایونی، 332، 473-474). 
مردم اردکان از آویشن شیرازی به دو شیوه برای درمان لکنت‌زبان استفاده می‌کنند: در شیوۀ نخست آویشن را به همراه زیرۀ سبز و نمک می‌جوشانند و پس از صاف کردن، قرقره می‌کنند و این کار را تا رسیدن به نتیجۀ مطلوب ادامه می‌دهند و در روش دوم آویشن را می‌جوشانند و مانند چای با عسل می‌نوشند (طباطبایی، 704). 
مردم میناب آویشن را به همراه داروهای گیاهی دیگر مخلوط می‌کردند و می‌جوشاندند و آن را برای بهبود و تسکین درد پس از زایمان به زائو می‌دادند (نک‍ : سعیدی، 415). مردم جهرم نیز از آویشن خوراکی به نام آبشنی تهیه می‌کنند که خاصیت همان کاچی را دارد. برای تهیۀ آن ابتدا مقداری آرد را در روغن سرخ می‌کنند و سپس یک پیمانه آویشن نرم و دو پیمانه شکر در آن می‌ریزند و به همراه افزودنیهای دیگر مایع نیمه‌غلیظی به دست می‌آید که آن را برای زائو می‌فرستند (طوفان، 142). همچنین زنان جهرمی از آویشن برای نرم کردن و زدودن تورم پستان زائو استفاده می‌کنند (همو، 141). 
در کازرون از آویشن برای درمان پنیرک استفاده می‌شود. پنیرک شیری است که نوزاد پس از خوردن آن را بالا می‌آورد. ظاهراً بالا آوردن شیر را به علت بالا بودن میزان چربی در شیر مادر می‌دانند. برای درمان، در یک شب مهتابی مقداری اوشمک (= آویشن) در آب می‌ریزند، آن را در برابر مهتاب قرار می‌دهند تا ماه در تمام شب بر آن بتابد. بامداد، زن شیرده از آن می‌خورد تا شیرش از غلظت بیفتد و کم‌چرب و صاف شود (حاتمی، 50-51). گاهی در 3 ماهگی اثری از دانه‌های سرخ، روی گونه‌های نوزاد پدیدار می‌شود. مردم سروستان این دانه‌های سرخ‌رنگ را «شیرنگ» می‌نامند و برای جلوگیری از شدت آن، مادر طفل باید فقط نان و ترشی بخورد یا اندکی آویشن نرم و نمک را در کمی سرکه بریزد و روی شیرنگهای صورت نوزاد بمالد (همایونی، 477). 
ایرانیان از دیرباز از آویشن به عنوان ادویه بهره می‌جستند (نک‍ : عطار، 245)؛ در زمان شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول، از آویشن به عنوان طعم‌دهنده و معطرکننده در غذاهایی مانند آش ماست به همراه گوشت بره، لبنی پلاو به همراه گوشت و جگر و دنبۀ بره و نیز چاشنی برای قلیۀ ماست استفاده می‌شد (نک‍ : باورچی، 245، 248، 253). 
پولاک در سفرنامۀ خود از آویشن به عنوان ادویه‌ای که در انواع و اقسام غذاها کاربرد دارد، نام می‌برد (نک‍ : ص 360). مردم میناب نیز غذایی کهن و بومی دارند به نام هونمک (= آب و نمک). در تهیۀ این غذا آویشن به عنوان افزودنی اصلی به‌کار می‌رود (نک‍ : سعیدی، 252). حلـوای اوشنی (آبشنی یـا آویشنی) یکی از غذاهای سنتی مردم فسا ست. مردم فسا این غذا را مقوی، مفرح و ضدعفونی‌کننده می‌دانند و آن را بیشتر برای صبحانۀ عید فطر تهیه می‌کنند (رضایی، 395). 
آویشن تنها کاربرد خوراکی و دارویی ندارد؛ بلکه زیبایی و خوشبویی آویشن در تشبیهات و کنایات شاعرانه و نیز در ترانه‌ها و لالاییها راه یافته است؛ مثلاً مادران شیرازی در لالاییهای خود گاهی فرزندان را به گلهای آویشن تشبیه می‌کنند: لالا لالا گل اوشن / بوآت آمد چشت روشن (عمرانی، 101). 
مردم نقاط گوناگون ایران، مانند شیراز، نطنز، اِوَز و شهربابک در ضرب‌المثلها، آویشن را بنابر سلیقۀ فرهنگی رایج جامعۀ خود با اوصافی چند بیان می‌کنند. کارکرد و ویژگیهای آویشن، گاه آن را با پونه همسان می‌سازد و این همسانی در امثال مردم خودنمایی می‌کند. در ضرب‌المثل اوزی، پونه جایگزین آویشن می‌شود: «مار از آویشن بدش می‌آید، جلوی لانه‌اش سبز می‌شود» (ذوالفقاری، 2 / 1573). در برخی از امثال بختیاری آمده است: «مرد از کلفتی می‌بُرد، آویشن از باریکی» (همو، 2 / 1654) و یا «چون آویشن برفی است» (همو، 1 / 796). در امثال شهربابکی نیز آمده است: «رزق و روزی که به آویشن رسید، بگذار باد آن را ببرد» (همو، 1 / 1079)، نمینیها مثلی دارند که: «خر ارزش آویشن را چه می‌داند» (همو، 1 / 881). 
در اردکان استفاده از آویشن در مراسم عروسی رواج داشته است. اردکانیها در مراسم عقد، مقداری آویشن در ظرفی پر از آب می‌ریزند، و آن را زیر کرسی عروس می‌گذارند، خواهرشوهر در حمام آن را به سر عروس می‌ریزد و بر این باورند که باعث خوشبختی و زایایی او می‌شود؛ آنان معتقدند هرگاه کسی با این آب دست و صورت بشوید، دست و دلش باز می‌شود و خوشبخت و سعادتمند می‌شود. همچنین در باورهای مردمان اردکان، برای گشایش کار، آب آویشن را با 7 تخم در ظرف بزرگی می‌ریزند و در آستانۀ درهای منزل می‌پاشند (طباطبایی، 438- 439). 
آویشن در آیین مزدیسنا از گیاهان مینوی و عناصر خجسته به‌شمار می‌رود و اعتقاد به آن ریشه در اندیشه‌های باستانی و دینی دارد. در منابع کهن پهلوی آمده است که آویشن ضد سحر و جادو ست. زردشتیان آویشن کوههای پیرسبز و دیگر زیارتگاهها را متبرک می‌شمارند (مزداپور، «کاربرد ... »، 96، 98). آنها برگ و شاخه‌های آویشن را در مناسک و آیینهای دینی خود به‌کار می‌برند. در مراسم سدره‌پوشی، آویشن را به همراه برنج مخلوط، و با کمی سنجد و شیرینی در ظرفی می‌نهند و در سفره قرار می‌دهند. گاه آویشن را در یک کیسۀ پارچه‌ای به نام «دولک» می‌ریزند و می‌آویزند تا مکان برگزاری مراسم خوش‌بو و ضدعفونی شود (رمضانخانی، 213). نوجوان سدره‌پوش برابر سفره می‌نشیند و در پایان مراسم موبد همراه با خواندن اوستا، مخلوطی از دانه‌های برنج و برگهای خشک آویشن را به آرامی بر سر و دوش وی می‌ریزد و با این کار تندرستی، دیرزیستن و پایدارماندن او را به آیین راستی آرزو می‌کند (نیکنام، 52). در مراسم نوزودی (نوزود = موبدی که به تازگی به درجۀ روحانیت رسیده است) از آویشن به عنوان گیاهی آیینی استفاده می‌شود (همو، 42-44). 
آویشن یکی از عناصر مهم سفره‌های زردشتیان، به‌ویژه شاه پریان و بی‌بی سه‌شنبه است. در این مراسم، زردشتیان در یک تاس مسین پر از آب، آویشن می‌ریزند و بر سر سفره‌های نذری می‌گذارند (نک‍ : رمضانخانی، 325، 329). 
زردشتیان برای شگون و نیکبختی پس از آب و جارو کردن حیاط، برگهای خشک آویشن را در درگاه و سکوی منزل می‌ریزند (اوشیدری، 144). معمولاً در جشنهای اورمزد، بهرام روز و مهر، در تاس ویژه‌ای از جنس فلزی به نام رود، آویشن ریخته، و در جایی معین از خانه به نیت تبرک و خوش‌یمنی و میهمانی ایزدان، گذاشته می‌شود. در همین روزها، آویشن را با دانه‌های برنج مخلوط می‌کنند و در پاشنۀ درهای خانه، به‌ویژه در اصلی می‌ریزند. زردشتیان هیچ هدیه و تحفه‌ای را به کسی نمی‌دهند، مگر آنکه آویشن و سنجد در کنار آن یا همراه آن باشد. به هنگام هدیه دادن، آویشن را در دست گیرندۀ هدیه می‌ریزند. در مراسم نوروز، عروسی، نامزدی، پُرسه، زایمان، خرید خانۀ نو و یا تبریک گفتن به هر عنوان، آویشن میان زردشتیان رد و بدل می‌شود (مزداپور، همان، 96-97). آنان برای تندرستی و بهبود بیماران، نیایش می‌کنند و اوستا می‌خوانند و هنگام نیایش، آویشن را با دانه‌های جو مخلوط می‌کنند و بر سر بیمار می‌پاشند. زردشتیان بر روی قبر مردگان خود نیز آویشن می‌پاشند (رمضانخانی، 493-494). 
زردشتیان به سبب بوی خوش و خاصیت گندزدایی آویشن، همانند گیاهان و مواد ضد بید از آن بهره می‌جویند و آن را در صندوق و لای رخت و لباس می‌ریزند (مزداپور، همان، 98). 

مآخذ

آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363ش؛ ابن بیطار، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بیروت، 1992م؛ ابن ربن، علی، فردوس الحکمة، به کوشش محمدزبیر صدیقی، برلین، 1928م؛ ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1370ش؛ ابن میمون، موسى، شرح اسماء العقار، بـه کوشش مـاکس مـایرهف، قـاهره، 1940م؛ ابـن وحشیه، احمـد، الفلاحة النبطیة، به کوشش توفیق فهد، دمشق، 1995م؛ ابوالخیر اشبیلی، عمدة الحبیب فی معرفة النبات، به کوشش محمد عربی خطابی، بیروت، 1995م؛ ابونصر، عادل، تاریخ النبات، 1962م، المطبعة الوطنیه؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358ش؛ افشار سیستانی، ایرج، پزشکی سنتی مردم ایران، تهران، 1370ش؛ اسحاق بن سلیمان، الاغذیة و الادویة، به کوشش محمد صباح، بیروت، 1412ق / 1992م؛ امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، 1382ش؛ امیری، منوچهر، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، تهران، 1353ش؛ انصاری، شهره، تاریخ عطر در ایران، تهران، 1381ش؛ انطاکی، داوود، تذکرة اولی‌الالباب، بیروت، دارالفکر؛ اوشیدری، جهانگیر، دانشنامۀ مزدیسنا، تهران، 1371ش؛ باورچی بغدادی ، محمدعلی، «مادة الحیوٰة»، آشپزی دورۀ صفوی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1360ش؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1342ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369ش؛ بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیرایران، تهران، 1386ش؛ پورحسینی، ابوالقاسم، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، تهران، 1370ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1321ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، کازرون، 1385ش؛ حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی، کانپور، 1296ق / 1879م؛ حسنین، عبدالنعیم محمد، قاموس الفارسیة، بیروت، 1402ق / 1982م؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، تهران، 1402ق؛ ده‌سرخی اصفهانی، محمود، رمز الصحة، نجف، 1403ق؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388ش؛ رازی، محمدبن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاری‌پور، ایران، 1383ش؛ راشدمحصل، محمدتقی، وزیدگیهای زادسپرم، تهران، 1385ش؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا، شیراز، 1387ش؛ رضی، هاشم، دانشنامۀ ایران باستان، تهران، 1381ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، 1387ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، نشر آیات، 1373ش؛ زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، 1369ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ صفی‌زاده، صدیق، فرهنگ بوره که یی، کردی ـ فارسی، تهران، 1380ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381ش؛ طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، 1381ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخـزن الادویه، کلکته، 1844م؛ عطار هـارونی، داوود، منهـاج الدکـان و دستـور الاعیان، بیروت، 1992م؛ عماد، مهدی، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آنها، تهران، 1377ش؛ عمرانی، ابراهیم، لالاییهای ایران، تهران، 1381ش؛ قدامه، احمد، قاموس الغذاء و التداوی بالنبات، بیروت، 1985م؛ قهرمان، احمد، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران، 1383ش؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، تهران، 1368ش؛ مزداپور، کتایون، «کاربرد آیینی چند گیاه در نزد زرتشتیان معاصر ایران»، فرهنگ مردم، تهران، 1381ش، س 1، شم‍ 1؛ همو، «نگاهی به خورد و خوراک در ایران باستان»، خوراک و فرهنگ، به کوشش علیرضا حسن‌زاده، تهران، 1387ش؛ مظفریان، ولی‌الله، درختان و درختچه‌های ایران، تهران، 1383ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، پزشکی‌نامه، تهران، 1317ق؛ نیکنام، کورش، از نوروز تا نوروز، تهران، 1382ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371ش؛ نیز: 

Iranica ; Mozaffarian, V., A Dictionary of Iranian Plant Names, Tehran, 2007.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.