آوه
آوه، یا آبه، شهركی كهن نزدیك ساوه. اكنون روستایی است از دهستان جعفرآباد در جنوب شهرستان ساوه در استان مركزی ایران. در فرهنگها و منابع تاریخی و جغرافیایی عربی و فارسی، آبه و آوه هر دو آمده، اما اغلب به صورت آبه ضبط شده است. جمعی چون دمشقی، فیروزآبادی و یاقوت حمودی «آبه» و گروهی چون ابن خلدون، مقدسی، ابن بطوطه و نویسندۀ حدودالعالم، «آوه» آوردهاند. یاقوت میگوید: آوه بهسبب موازنه با ساوه چنین تلفظ میشود و عامۀ مردم آبه را آوه میخوانند. منسوب آن نیز غالباً «آبی» آمده و به ندرت آوی و آوجی هم دیده میشود. به گفتۀ خوانساری این نسبت در مورد فقیهان عموماً «آبی» آمده است به استثنای محمدبن محمد علوی آوی (6 / 323). ابن بطوطه در سفرنامۀ خود (1 / 187) از دانشمندی به نام نظامالدین حسین آوی و نیز از دانشمند دیگری به نام علاءالدین آوجی (2 / 658) نام برده و همچنین حافظ ابرو از دانشمندان به نام سید تاجالدین آوجی یاد كرده است (ص 100).
سابقۀ تاریخی
برخی از جغرافیدانان قدیم آوه را شهری نزدیك «ساوه» نوشتهاند (فیروزآبادی) و برای تمیز آن از آوۀ همدان، آوۀ ساوه گفتهاند (لسترنج، 211). یاقوت آن را بُلَیده (شهرك) خوانده است. نویسندۀ حدودالعالم گوید: ساوه و آوه شهركهاییاند انبوه و آبادان و با نعمت بسیار و خرّم و هوای درست و راه حجّاج خراسان (ص 142). حمدالله مستوفی آن را «شهر» و از اقلیم چهارم ذكر كرده است. اعتمادالسلطنه آن را از بناهای اردشیر بابكان میداند (ص 13) مستوفی میگوید: «طالع بناش سنبله، دورِ باروش قرب 000‘5 گام است. هواش معتدل است و آبش از رودخانۀ گاوماها ... و غله و پنبه در آنجا بسیار نیكو بود، اما نانش سخت نیكو نبود. از میوههاش انجیر نیكو بود. مردم آنجا سفیدچهره و شیعۀ اثناعشریاند و در آن مذهب به غایت متعصباند، و با هم اتّفاق نیكو دارند و حقوق دیوانی آنجا به تمغا (نك : آل تمغا) مقرّر است و 000‘10 دینار ضمانیِ آن باشد و از آنِ ولایتش كه 40 پاره ده است، 000‘7 دینار است و شهر و ولایتش داخل بلوك ساوه است» (ص 60). قزوینی به نقل از ابونصر میمندی گوید: میان آوه و ساوه رود بزرگی است و اتابك شیرگیر (امیر سلجوقی مق 525ق / 1131م) پلی عجیب و بیمانند با 70 طاق بر آن ساخت؛ و نیز جادهای سنگفرش به طول دو فرسخ از پل تا ساوه بنیاد نهاد تا رهگذران در رنج نیفتند (ص 283-284). مستوفی این رود را شاخهای از گاوماها رود میداند و مینویسد: این رود «چون نزدیك ساوه و آوه رسد، در پسِ سدّی كه صاحب سعید خواجه شمس الدّین محمد صاحب دیوان طاب ثراه در مابین برو ساخته بُحیره شود و فضل آب بهاریش از هفتاد پولان [پل هفتاد طاق] مابین ساوه و آوه ... گذشته، در مغازه منتهی میشود و بنیاد آب تابستانی ولایت آوه و ساوه بر آن سدّ است. طول این رود 40 فرسنگ باشد. این رود در ولایت ساوه مانند زایندهرود است» (ص 221). اشپولر مینویسد: مسكوكاتی به دست آمده كه به نام محمدبن یول قتلغ، یكی از امرای ایلخانی در سالهای 737 و 738ق / 1337 و 1338م در چندین شهر ازجمله اوه ضرب شده است (ص 135، حاشیه). اگر این اوه همان آوۀ ساوه باشد معلوم میشود كه پس از تاراج مغول دوباره رونق یافته است. قاضی ابونصر میمندی در شعری آوه را ستوده و مردم آنجا را شاعر و نویسنده خوانده است (یاقوت). از این شهر بزرگان و دانشمندان بسیاری برخاستهاند. از جملۀ آنان وزیر ابوسعد منصوربن حسین آبی (ه م)، ابومنصور محمد آبی (یاقوت)، صاعدبن محمدبن صاعد بریدی آبی و عزّالدّین حسنبن ابیطالب یوسفی آبی (ه م) (خوانساری، 4 / 116، 117) را میتوان نام برد.
وضع كنونی
روستای آوه در حدود 20 كیلومتری باختر قم بر كنار رود گاوماها (گاوماسا) قرار دارد. ویرانههای شهرك قدیمی در اطراف آن دیده میشود. عرض جغرافیایی آن °34 و ′45 شمالی و طول جغرافیایی آن °50 و ′20 شرقی است. محصول آن غلات، بنشن، پنبه، انار و انجیر؛ و پیشۀ مردم آن كشاورزی و گلهداری است. آوه در منطقهای جلگهای است. راه شوسه دارد و دارای 341 خانوار با جمعیت 1719 نفر است (سرشماری 1355ش). گورهای باستانی بسیار در حوالی آوه دیده میشود.
مآخذ
ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1363 ش، 1 / 197؛ ابنحوقل، صورة الارض، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1345 ش، ص 102؛ ابنخلدون، العبر، بیروت، 1958 م، 4 / 804؛ ابوالفداء، تقویم البلدان، به كوشش بارون دوسلان، پاریس، 1840 م، ص 418- 419؛ اشپولر، برتولد، تاریخ مغول در ایران، ترجمۀ محمود میرآفتاب، تهران، 1351 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، مرآت البلدان، به كوشش محمدعلی سپانلو و پرتو نوری علاء، تهران، 1364 ش، ص 13؛ حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به كوشش خانبابا بیانی، تهران، 1350 ش؛ حدودالعالم، به كوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362 ش، ص 31؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، 1391 ق، دمشقی، نخبةالدهر، ترجمۀ سید حمید طبیبیان، تهران، 1357 ش، ص 313؛ رازی، عبدالجلیل، كتاب النقض (بعض مثالب النواصب)، به كوشش محدّث ارموی، تهران، 1358 ش؛ شیروانی، زینالعابدین، بستان السیاحة، 1315 ق، ص 59؛ فقیهی، علیاصغر، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، تهران، 1357 ش، ص 451؛ فیروزآبادی، قاموس؛ قزوینی، زكریا، آثار البلاد و اخبار العباد، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ مدرس، محمدعلی، ریحانةالادب، تبریز، 1346 ش، 1 / 38- 39؛ مركز آمار ایران، فرهنگ آبادیهای كشور، 22 / 57؛ مستوفی، حمداللّٰه، نزهةالقلوب، به كوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331 ق، صص 73، 200؛ مقدسی، احمدبن محمد، احسن التقاسیم، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، 1361 ش، 1 / 36، 73؛ یاقوت، معجم البلدان؛ نیز:
Lestrange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, Frankfurt, 1966.