زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

آهک

‌آهَک، ماده‌ای جامد، سفید و بی‌شکل با کاربردهای متفاوت در فرهنگ مردم. از حرارت دادن سنگ آهک در کوره ماده‌ای به‌دست می‌آید که به آن آهک زنده می‌گویند که در ساخت چینی، شیشه، تصفیۀ خاک و نیز به‌عنوان حشره‌کش استعمال می‌شود. ترکیب آن با آب را آهک مرده می‌نامند که برای ساخت شفتۀ آهک، سفیدکردن دیوار، خنثى‌سازی خاصیت اسیدی خاک و نیز تصفیۀ نیشکر به‌کار می‌رود. محلول آن با آب را آب‌آهک می‌گویند. گاه به‌تسامح مردم هرگونه املاح به‌ویژه سفید یا کدر را به‌خصوص در آب، آهک می‌خوانند. انواع کوره‌های آهک‌پزی در ایران مثل کورۀ چاهی، کورۀ حلقه‌ای، کورۀ ایستاده و کورۀ گردندۀ خفته به‌کار تولید آهک می‌پردازند (حامی، 77). دهخدا برای آهک نامهای دیگری چون کِلس، اَژه، نوره، جبسین (جبصین) و ساروج ذکر کرده است (نک‍ : لغت‌نامه ... ). هرچند همو جبسین (نک‍ : همان، ذیل واژه) را گچ تعریف می‌کند تا آهک.
دربارۀ سبب نام‌گذاری آن در برخی فرهنگهای فارسی آمده است که چون آب بر آن پاشند، بُخاری همچون آه از آن برخیزد (برای نمونه، نک‍ : آنندراج، 1 / 110). اگرچه نوره واژه‌ای است عربی، اما مثل واژه‌های قلعی و آهک در میان مردم رواج دارد (همانجا؛ ابن‌میمون، 28؛ حاجی‌زین‌عطار، 497؛ هروی، ذیل نوره). بیرونی دربارۀ آهک می‌گوید: «به لغت رومی او را کوسطانون و به سریانی نورثا و کلسا گویند. گرم و خشک است در 4 درجه» (نک‍ : کاسانی، 695). تعبیر کنایی آهک‌کردن به‌معنی آناً هلاک‌کردن و نیز نیروی حیاتی کسی را با هماغوشی پیاپی تحلیل بردن در زبان فارسی تداول دارد (نک‍‌ : نجفی، 1 / 43؛ عظیمی، 1 / 18؛ آل احمد، 50). 
نقش گِل آهک در ایران باستان میان مزداپرستان در ساخت استودانها (ظروف مخصوص نگهداری استخوانهای مرده) برجسته بوده است (دارمستتر، 141، حاشیۀ 12). در وندیداد دو بار از آهک یا ساروج (ویچی‌چَه) یاد شده است (فرگرد 6، بند 51، نیز 8، بند 10)؛ هنگامی که سکویی درست می‌کنند تا مرده را روی آن قرار دهند تا طعمۀ لاشخوران شود، سطح آن سکو باید از ساروج، سنگ یا گل کوبیده و محکم باشد (نیز نک‍ : رضی، 2 / 979). 
در متون تاریخی از آهک به مناسبتهای مختلف یاد شده است، از مناطقی که آهک آنجا مرغوب بوده، تا مصارف آن در هنر و معماری، کشاورزی و بهداشت (برای نمونه، نک‍ : اشکال … ، 184، 188؛ جمالی، 129، 141، 146، 338؛ رشیدالدین، 84 - 85). در کتاب بحرالفوائد (سدۀ 6 ق) دربارۀ مناسک عرفات و هنگام سنگ انداختن به جمرة‌العقبه آمده است: «و انواع سنگ چون بلور و یاقوت و زمرد همه روا باشد. اما زرنیخ، آهک و سرمه روا نباشد» (ص 287). دنیسری نیز در نوادر التبادر (سدۀ 7ق) دربارۀ خاصیت لکه‌بری آهک نوشته است: «اگر آهک و نمک را به وزن راست بکوبند و بر جامۀ روغن رسیده نهند و به آفتاب نهند، روغن به خویشتن گیرد و جامه پاک شود» (ص 301). اما همواره بیشترین و شناخته‌شده‌ترین کاربرد آهک نزد تودۀ مردم خاصیت موزدایی و نقش نظافتی آن بوده است؛ حتى در افسانه‌ها ساخت آهک و زرنیخ به‌منظور زدودن موها به‌دیوان نسبت داده شده، به این ترتیب که حضرت سلیمان (ع) پس از دیدن موهای بسیار دراز و زشت ساق پای بلقیس به‌دیوان دستور داد تا حیلتی به خرج دهند و آنها این ماده را ساختند (طبری، 1 / 349-350؛ نیز چهار اویماق، 616).
در طب سنتی آهک (نوره) گرم و خشک، و در درجۀ چهارم است و از خواص درمانی آن بر خاصیت بندآوردن خون، علاج سوختگی و تحلیل بردن گوشت تأکید شده است (ابومنصور، 334؛ ابن‌سینا، 2 / 234) در قانون ابن‌سینا دستورهای پزشکی و بهداشتی متعددی دربارۀ خواص آهک ارائه شده است، ازجمله ترکیب دقیق و مفصل داروی ستردن مو (واجبی)، برای مجعدکردن موها و برای علاج زگیل (5 / 126، 128- 129). مثلاً دستور رفع زگیل به این شرح است: «پوست سبز گردو، شیشه و آهک زنده از هر یک، یک جزء متساوی. همه را خوب بکوب و بسای و ببیز و درهم بسرِش (سرشته کن) و بر سر برآورده بگذار که پدرش را درمی‌آورد» (همو، 5 / 193). در منابع طبی دیگر نیز مصارف طبی و بهداشتی آهک، زرنیخ، صابون، زنجار (زنگار) و امثال آنها به‌تفصیل توضیح داده شده است (برای نمونه، نک‍ : جرجانی، 574؛ غسانی، 428؛ ابن‌بیطار، 3 / 340؛ حکیم مؤمن، 444؛ عقیلی، 755). 
ابن‌بطلان بغدادی به نقل از بختیشوع دربارۀ نحوۀ مصرف آهک می‌نویسد: «آهک کار فرمودن چنان باید که نه بسوزاند و اندام را پیش از آهک [به] خطمی طلا کند و به آب سرد بشوید آن‌گاه آهک برکند و پاره‌ای آهک بردارد و ببوید و گفتن رحم‌الله سلیمان داود و بر ران راست نوشتن و چندانی درنگ کند که عرق کند و سپس آهک برمالد و چون موی فرو ریزد، ساعتی نیک در گرمابۀ گرم درنگ کنند» (ص 145). 
نقش آهک را در فرهنگ امروز مردم در چند جنبه می‌توان بررسی کرد: نخست مسائل بهداشتی است، دوم جایگاه آن در معماری بومی ایران، سوم نقش آن در باورها، احادیث، تعابیر، و دیگر مصارف روزمره. در کتاب عقاید النساء و مرآت البلهاء نوره‌کشیدن دختران مادامی که شوهر نکرده باشند، مکروه دانسته شده است (نک‍‌ : آقاجمال، 9) و در فصل مربوط به حمام رفتن و در باب نوره‌کشیدن چنین آمده است: «اولاً باید که همگی حلقه زنند و کشف عورت نموده نوره بکشند و اختلاط نمایند و کلثوم ننه را اعتقاد آن است کـه هرگاه اختلاطی مابین زن و شوهر گذشته باشد، آن را نقل باید نمود و هر کدام در این موضع مانعی ندارد که تعریف فرج خود کند و بخندد» (همو، 18)؛ هر چند به‌نظر می‌رسد که آقاجمال خوانساری این جمله‌ها را در نکوهش رفتارهای زنانه بیان داشته و اندکی اغراق چاشنی آن نموده است. اصولاً فروش نوره در عطاریها و بازارچه‌های عطرفروشان به‌عنوان وسیلۀ نظافت و ستردن موهای زاید صورت می‌گرفته است (نک‍ : اورسل، 127- 128). استفاده از نوره نه فقط برای زدودن موها، که برای نازک‌کردن آنها (ترقیق شَعر) به‌کار می‌رفته و اعتقاد بر این بوده است که تراشیدن موی عانه موجب افزونی شهوت خواهد شد (شاه‌ارزانی، 2 / 1203-1204). 
در باورها چنین بوده که صابون و نوره و اصولاً حمام از اختراعات حضرت سلیمان است (گیلانی، 129). همچنین بهترین حمامها آنهایی محسوب می‌شده است که بنای کهن داشته باشد و بوی آهک از آن استشمام بشود (همانجا). درهرحال واجبی (ترکیبی از آهک و زرنیخ) از ضروریات حمامهای عمومی بوده است (پاینده، 89). در حمامهای عمومی چهار دیواریهایی بدون در و سقف در قسمتی از حمام وجود داشت که کلاً از صحن حمام جدا بودند و در معرض دید قرار نداشتند که به آن «نوره‌کش خانه» می‌گفتند و مکان واجبی گذاشتن بود (برای نمونه، نک‍ : مؤید، 25). 
در مراسم حمام عقدکنان، یک روز پیش از عقد دختر را با چند تن از خویشان نزدیکش به حمام می‌فرستادند. مادر دختر نیز با آنها می‌رفت، ولی لخت نمی‌شد. در حمام کمی نوره به پشت تیرۀ دختر می‌مالیدند تا به‌ اصطلاح موی حرام او بریزد و نحسی‌اش برود و سیاه‌بخت نشود و عقدش جایز شود (کتیرایی، 141-142). 
مردم بلندتربودن موی زهار از قد یک دانۀ جو را کراهت می‌داشتند و آن را باطل‌کنندۀ نماز می‌دانستند. پس بر هر زن و مردی واجب بود تا هفته‌ای یک‌بار واجبی بگذارد که افزون بر 
خاصیت نیروبخشی آن در امور جنسی، در دفع امراض جلدی مثل جرب و پیسی مفید شمرده می‌شده است (شهری، طهران ... ، 1 / 496). شهری به تفصیل نحوۀ ساخت و استفاده از این مواد، اعتقادها و داستانهای مربوط به استفاده از نوره (به‌‌خصوص برای دختران جوان) و دیگر اعمال حمام زنانه را توضیح داده است (همان، 497، 528، 531، 542، 543). به گفتۀ او مردم اعتقاد داشتند که چهارشنبه نوره‌کشیدن سبب قوت بدن، و در جمعه سبب مرض خوره می‌شود (4 / 547). 
امروزه نیز افزون بر استفادۀ بهداشتی از آهک در ترکیبات موبری، برخی درمانهای محلی نیز با آن صورت می‌گیرد. مثلاً در سیرجان برای درمان سوختگی آهک را 3 مرتبه با آب شسته و مرهم آهک روی آن می‌گذارند (بختیاری، 340). در خراسان هم اگر عضوی از بدن با کارد یا قیچی بریده شود، فوراً روی موضع بریدگی ادرار می‌کنند، آن‌گاه اندکی تار عنکبوت بر آن می‌گذارند؛ یا آنکه قدری آهک با خاکستر مخلوط کرده روی محل بریدگی می‌گذارند؛ تا خونش بند بیاید، آن‌گاه اندکی پشم یا یک‌تکه پارچۀ آبی‌رنگ را می‌سوزانند و روی زخم می‌گذارند (شکورزاده، 237). گاهی هم برای جلوگیری از سقط جنین، هنگامی که در اثر برداشتن بار سنگین یا احساس ترس شدید این خطر مادر را تهدید می‌کند، مقداری آهک را دوبار در آب می‌شویند و با سفیدۀ تخم‌مرغ مخلوط کرده به کمر زن می‌چسبانند (همو، 126). 
کارکرد رایج دیگر آهک استفاده از آن در معماری به‌ویژه تهیۀ ساروج بوده است. ترکیب خاکستر با آب آهک (دوغابه یا شیرۀ آهک) که عامل سخت‌شدن ملات ساروج است، همواره در اسکلت‌بندی خزینه‌ها و سربینه‌های حمام، و آب‌انبارها به‌کار برده می‌شد (زمرشیدی، 277- 278). هنر آهک‌بُری یا ساروج‌بری نیز در تزیین طاقیها و گنبدیها نظیر حمام وکیل شیراز، حمام کُردشت مرند، حمام سلطان میراحمد کاشان، حمام آقاتراب نهاوند، ازجمله هنرهای بکر و زیبای ایرانی به‌حساب می‌آید (همو، 284-285). آب‌انبارها و حوضهای تهران نیز با ملاتی از ساروج پوشانده می‌شد تا آب از جدار و کف به خارج نفوذ نکند (جودت، 29). 
شاردن در گزارش خود از حوض عمارتها می‌نویسد: «ساختمان این آبگیرها بسیار استوار و با آجر آغشته به سیمان که آهک سیاه، یعنی نورۀ اسود می‌نامند، درست می‌شود و به مرور زمان سخت‌تر از مرمر می‌گردد» (4 / 325). آهک در ساخت گرمابه‌ها و دیگر اماکن در همه جای ایران ازجمله مصالح اصلی محسوب می‌شده است (برای مثال، نک‍ : رسولی، 95؛ لهسایی‌زاده، 59-60؛ افشار، 1 / 503). 
آهک در آشپزی نیز نقش دارد، ازجمله آهک در تمیزکردن کله و پاچه در کله‌پاچه فروشیها کاربرد دارد. در تهیۀ مربای کدو حلوایی نیز از آهک استفاده می‌شود (انصافجویی، 436). 
تفلیسی به نقل از دانیال می‌گوید: دیدن استعمال آهک برای زدودن مو در خواب، تعبیر از متمول شدن، گزاردن وام و رهایی از غم و رنج دارد (ص 57؛ نیز نک‍ : خوابگزاری، 147، 390). همو ادامه می‌دهد: «ابن‌سیرین گوید: آهک‌کردن در خواب توانگر را از زیادتی مال بود و درویش را گزاردن وام و کافران را نشان مسلمانی باشد. حضرت صادق(ع) می‌فرماید که آهک در خواب بر 3 وجه بود: اول خبر بد بود، دویم سخنهای زشت و ناخوش، سیم کارهای دشوار و عمارت‌کردن به آهک در تأویل بد بود» (همانجا). احادیثی نیز منسوب به پیغمبر اکرم‌(ص) و حضرت صادق(ع) دربارۀ نوره‌کشیدن وجود دارد، ازجمله آنکه: «هر کس 40 روز نوره نکشد، نه مؤمن است و نه مسلم و برای او کرامتی نیست» (کرمانی، 39-44). 
آهک و واجبـی همچون مـواد دیگری نظیر تـریاک و خرده ـ شیشه و زرنیخ از وسایل خودکشی محسوب می‌شده، و همچنین ریختن آهک نرم به چشمان باعث کوری بوده است (مونس‌الدوله، 271؛ نیز نک‍ : شهری، تاریخ ... ، 1 / 522).

‌‌‌مآخذ

آقاجمال خوانساری، محمد، «عقایدالنساء»، همراه عقایدالنساء و مرآت‌ البلهاء، به‌کوشش محمود کتیرایی، تهران، طهوری؛ آل‌احمد، جلال، نفرین زمین، تهران، 1346ش؛ آنندراج، محمد پادشاه، تهران، 1363ش؛ ابن‌بطلان، مختار، تقویم الصحة، به‌کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1366ش؛ ابن‌بیطار، عبدالله، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بیروت، 1992م؛ ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1370ش؛ ابن‌میمون، موسى، شرح اسماء العقار، به‌کوشش ماکس مایرهُف، 1419ق / 2000م، مکتبة‌ الثقافة الدینیه؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویة، به‌کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1346ش؛ اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به‌کوشش فیروز منصوری، تهران، 1368ش؛ افشار سیستانی، ایرج، خوزستان و تمدن دیرینۀ آن، تهران، 1373ش؛ انصافجویی، محمد و دیگران، آشپزی کردستان، سنندج، 1386ش؛ اورسل، ارنست، سفرنامه، ترجمۀ علی‌اصغر سعیدی، تهران، 1353ش؛ بحرالفوائد، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1345ش؛ بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378ش؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355ش؛ تفلیسی، حبیش، کامل التعبیر، تهران، 1326ش؛ جرجانی، اسماعیل، الاغراض الطبیة، تهران، 1345ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخ‌نامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346ش؛ جودت، حسین، تهران در گذشتۀ نزدیک از زمان، تهران، 1356ش؛ چهار اویماق، رحمان، «ردپای باورهای عامیانه در ترجمۀ تفسیر طبری»، یادنامۀ طبری، به‌کوشش محمد قاسم‌زاده، تهران، 1369ش؛ حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی، نولکشور، 1872م؛ حامی، احمد، مصالح ساختمان، تهران، 1353ش؛ حکیم‌مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به‌کوشش روجا رحیمی و دیگران، تهران، 1386ش؛ خوابگزاری، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346ش؛ دارمستتر، جیمز، حاشیه بر مجموعۀ قوانین زردشت یا وندیداد اوستا، ترجمۀ موسى جوان، تهران، 1342ش؛ دنیسری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، به‌کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، 1350ش؛ رسولی، غلامحسین، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، آثار و احیاء، به‌کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1368ش؛ رضی، هاشم، دانشنامۀ ایران باستان، تهران، 1381ش؛ زمرشیدی، حسیـن، «انـدود سـاروج و هنـر ساروج بـری در حمـامهـای عمومی قدیم»، مجموعۀ مقاله‌های همایش حمام در فرهنگ ایرانی، تهران، 1384ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1350ش؛ شاه‌ارزانی، محمداکبر، طب اکبری، تهران، 1387ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383ش؛ طبری، تاریخ، بیروت، 1403ق / 1983م؛ عظیمی، صادق، فرهنگ مثلها و اصطلاحات متداول در زبان فارسی، تهران، 1372ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، کلکته، 1259ق / 1844م؛ غسانی ترکمانی، یوسف، المعتمد فی الادویة المفردة، به‌کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1402ق / 1982م؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [ و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به‌کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348ش؛ کرمانی، محمدکریم، رسالۀ دلاکیة، تهران، 1387ش؛ گیلانی، محمدکاظم، حفظ الصحۀ ناصری، تهران، 1382ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، 1370ش؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به‌کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381ش؛ نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، 1378ش؛ وندیداد، به‌کوشش ج. دارمستتر، ترجمۀ موسى جوان، تهران، 1342ش؛ هروی، محمد، بحرالجواهر، تهران، 1288ق.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.