آنندراج
آنَنْدْراج، فرهنگ فارسی، گردآوردۀ محمد پادشاه متخلص به «شاد»، فرزند غلام محییالدین، منشی مهاراجه میرزا آنند گجپتی راجمنه سلطان بهادر، حاكم ویجی نگر (ویجیهنگر) از ایالات دكن. این كتاببه اشارۀ ابن راجه و به نام او (آنندراج) تألیف شده است. كار تألیف كتاب، در 1306 ق / 1888 م به پایان رسید، و یك سال بعد، در 3 مجلد بزرگ به قطع رحلی به هزینۀ مهاراجه آنندراج در مطبع نولكشور لكهنو به طبع رسید.
این كتاب در حقیقت جامع چند كتاب لغت بزرگ دیگر است و از لحاظ جامعیت و احتوا بر الفاظ فارسی، عربی، تركی، مغولی و هندی رایج در زبان فارسی آن روزگار، دارای اهمیت خاص است و در زمان خود جامعترین و منظمترین فرهنگ زبان فارسی به شمار میرفته است. مؤلف در كار خود از گردآوردهها، روشها و تجربههای فرهنگنویسان پیشین استفادۀ شایسته كرده و با تنظیم لغات به ترتیب الفبایی معمول در فرهنگهای جدید، ثبت تلفظ درست براساس حركات حروف، ذكر صیغه یا صیغههای جمع در كلمات عربی جدا كردن معانی مختلف كلمات از یكدیگر، اشاره به معانی مجازی و استعاری، نقل شواهد از شاعران متقدم و متأخّر، آوردن مترادفات برای بسیاری از لغات، درج مصطلحات عروض و بدیع و منطق و موسیقی و نجوم و ریاضیات، اشاره به كلمات و تعبیرات متداول در محاورات و اشاره به منابع و مآخذ خود، یكی از بهترین و كاملترین كتابهای لغت را تألیف و تدوین كرده است.
هر یك از واژههای فارسی، عربی، تركی، یونانی، هندی، رومی و سنسكریت را با علامات اختصاری مشخص كرده و همین روش را در تعیین مآخذ خود نیز به كار برده است.
منابع اصلی او در این تألیف، چنانكه خود در مقدمه اشاره كرده اینهاست: منتهی الارب، فرهنگ فرنگ، كشف اللغات، مؤید الفضلا، انجمن آرای ناصری، برهان قاطع، هفت قلزم، غیاث اللغات، بهار عجم، منتخب اللغات، مصطلحات وارسته، مظهر العجایب، الصراح من الصحاح، شمس اللغات. مراد او از «فرهنگ فرنگ» به درستی معلوم نیست. شاید مقصود فرهنگ معروف «جانسون» (عربی و فارسی به انگلیسی، طبع لندن، 1852 م) باشد.
فرهنگ اشتاین گاس كه برخی از نویسندگان در این مورد بدان اشاره كردهاند، چند سال بعد از تألیف آنندراج انتشار یافته است.
روش مؤلف در تعریف لغات كلاً نقل عین عبارات از منابع است، و به گفته او «غیر از اجتماع و ایراد لغات مؤلفه اكابر عظام و افاضل كرام امری دیگر متصور نیست» (مقدمه).
در نقل شواهد بیشتر به بهار عجم و انجمنآرا توجه داشته، مصطلحات علمی را غالباً از غیاث اللغات آورده، در نقل تركیبات و محاورات مأخذ او در بیشتر موارد بهار عجم و مصطلحات وارسته و مظهر العجایب بوده است، ولی در اینگونه موارد گاهی از خود نیز در توضیح و تكمیل معانی مطالبی افزوده و از منابع دیگری چون تاجالمصادر، فرهنگ وصاف، فرهنگ نجوم القرآن، نوادر المصادر، جواهر الحروف، غوامض سخن، چراغ هدایت و از كتبی چون شرح بوستان، تفسیر حسینی، اكبرنامه و برخی تألیفات علمی و تاریخی دیگر نیز بهره برده است. مطالب مربوط به تاریخ اساطیری ایران را كلاً از برهان قاطع گرفته، تمامی كلمات دساتیری مندرج در آن فرهنگ را بهعنوان لغات «ژند و پاژند» در كتاب خود نقل كرده است.
در تعریف بسیاری از عناوین، مندرجات چند فرهنگ را غالباً با ذكر نام آنها در پی هم میآورد و گاهی با نظری انتقادی و اصلاحی به ذكر اختلافات آنها میپردازد. فرهنگ جهانگیری را در مقدمه در شمار منابع خود ذكر كرده، ولی علامت اختصاری برای آن ندارد، و در متن كتاب نیز موارد رجوع او به این فرهنگ معتبر بسیار معدود و اندك است. از دو فرهنگ معروف و مهم دیگر، یعنی سروری و رشیدی و همچنین از فرهنگهای قدیمیتر چون لغت فرس اسدی، صحاح الفرس، فرهنگ قواس، شرفنامه نیز نامی نمیبرد و مطلبی نقل نمیكند.
این كتاب، چنانكه گفته شد، نخست در لكهنو به طبع رسید و بار دیگر در 1335 ش به كوشش محمد دبیرسیاقی در هفت مجلد در تهران طبع و نشر و در 1363 ش تجدید چاپ شد.
مآخذ
داعی الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، حیدرآباد دكن، 1358- 1348 ق، 5 / 49-50؛ محمد پادشاه، آنندراج؛ نقوی، شهریار، فرهنگنویسی فارسی در هند و پاكستان، تهران، 1341 ش، صص 237-240.
فتحالله مجتبائی