آلس
آلِس، یا هالیس، قِزِل ایرماق (سرخ رود)، بزرگترین رود آسیای صغیر به درازای 182‘1 کم. در وجه تسمیۀ آن گفتهاند که چون بارانهای سخت، خاک سرخ منطقهای را که اکنون به ساری قَمیش موسوم است، میشوید و به رود میریزد، ترکان پس از چیرگی بر آسیای صغیر آن را قزل ایرماق خواندهاند. این رود از کوههای قزلداغی در مشرق سیواس سرچشمه میگیرد و پس از مشروب کردن شهرهای زره و سیواس، و گذر از جنوب قیرشهر، از 50 کیلومتری مشرق آنکارا میگذرد و به سوی شمال امتداد مییابد و سرانجام از کنار بافرا در دلتای گستردهای که خود ساخته، به دریای سیاه میریزد. مسیر رود دارای قوسهای عظیمی در جهات جنوب غربی، غرب، شمال و شمال شرقی است. بستر آن پهن و کنارههایش که به نظر میرسد روزگاری بسیار حاصلخیز بوده، بلند است. آبِ رودخانه در تابستان کاهش مییابد و چون طغیان میکند، به رنگ زرد تیره نمایان میشود. ریزابههای عمدۀ آن دَلیچه چای، دلیچه ایرماق و کوک ایرماق است. حوزۀ آبخیز آن 700‘76 کم2 است. سطح آب این رودخانه در فصلهای مختلف و نواحیِ گوناگونِ مسیرش بسیار متفاوت است. در بخش بالای قزل ایرماق آب و هوای برّی حاکم است و در همین جاست که این رود در فصل تابستان قسمتی از آب خود را در اثر تبخیر از دست میدهد. در مسیر میانی و پایینی آن به علّت دریافت ریزابههای مختلف و نیز بارش نسبتاً بسیار در کرانههای دریای سیاه، سطح آب بالا میآید. این رود چون در پارهای جایها از زمینهای رسوبی گچی میگذرد، دارای آبی تلخ مزه است. گذشته از آن، ریزابههایی چون آجیسو (= آب تلخ) و آجی ایرماق (= رود تلخ) که به قزل ایرماق میریزند، چنانکه از نامشان پیداست، ازجمله عوامل تلخی این رود به شمار میآیند. با اینهمه، قزل ایرماق از نظر کشاورزی حائز اهمیت بسیار است. نیز سدهایی برای تولید برق بر روی این رود یا شاخههای آن ساخته شده است. اگر مقصود هومر از رود هیلوس همین رود باشد (و البته قراین جغرافیایی هم این معنی را تأیید میکند)، ایلیاد او کهنترین نوشتهای است که به این رود، اشاره دارد. نیز اشارات نسبتاً مفصل هرودوت دربارۀ این رود، گویای اهمیت آن در تاریخ کهن آسیای صغیر است. به گفتۀ او، رود هالیس مرز میان سراسر خطۀ جنوبی آناتولی از حوالی کرانههای مدیترانه تا دریای سیاه به شمار میرفت و در این مسیر با چند رود دیگر به رود بزرگ هرموس که در ایلیاد نیز به آن اشاره شده است، میپیوست و از آنجا وارد دریای سیاه میشد.
آلس بهسبب موقعیت ویژهاش بر سر راه شرق به غرب، گذشته از آنکه در اطراف آن پیکارها رخ داد و مبدأ حملات مهاجمان به شرق و غربِ باختر زمین بود، مهمترین مرز طبیعی میان دولتهای اطراف به شمار میرفت. تاریخِ اقوام گوناگونی که در دو سوی این رود سکنی گزیده و از آنجا به اطراف تاختهاند، مؤیّد همین معنی است. قوم حِتّی در اوایل هزارۀ 2قم در اطراف قوس بزرگ آلس مستقر شد و دولتی تشکیل داد. نیز اقوام کیمریان و سَکاییان پس از اتّحاد با اقوامی مانند قوم ترر، در مصب این رود ساکن شدند و تاخت وتاز خود را به نواحی مختلف آسیای صغیر از آنجا آغاز کردند
در روزگار لیدیاییها و سپس جانشینان اسکندر، این رود اغلب مرز میان دولت ایران و دولتهای لیدیایی یا یونانی آن سوی رود به شمار میرفت، چنانکه پس از صلح میان هووخشترۀ مادی فرزند فرورتیش، و آلیات شاه لیدیا (585ق م)، این رود بهعنوان مرز میان دو کشور تعیین شد. کرزوس جانشین آلیات نیز برای سرکوبی کورش از همین رود گذشت و گام به خاک ماد گذاشت. اگرچه هرودوت خود بر آن است که کرزوس از پل گذر کرد، ولی او با اشاره به روایت دیگر یادآور میشود که در جریان این لشکرکشی، برای تقلیل خطر عبور از آب، طالس جریان آب را به 2 شاخه تقسیم کرد. گفتهاند که مسیر نخستین رود پس از آن خشک شد، ولی هرودوت این قول را مردود میشمارد. نیز کورش برای تسخیر لیدیا، و خشایارشاه در لشکرکشی به یونان از همین رود گذشتند و وارد فریگیا شدند. روزگاری نیز شاهان ایران به وسیلۀ ساتراپهای ارمنی بر سرزمینی از کاپادوکیا تا کرانههای هالیس فرمان میراندند. جادۀ شاهی داریوش از سارد تا شوش از فریگیا میگذشت و در نزدیکی رود هالیس به پتریا پایتخت پیشین حِتّیان میرسید. در روزگار فرمانروایی جانشینان اسکندر، مهرداد سوم از دودمان پادشاهان پونتوس که از برابر آنتیگونوس مقدونی گریخته بود، پس از کشته شدن وی بازگشت و در درۀ رود هالیس شامل بخشهایی از کاپادوکیا و پافلاگونیا، حکومت بر قلمرو پدران خویش را در دست گرفت.
رود آلس در روزگار اسلام، بهویژه در پیکارهایی که میان مسلمانان و رومیان و صلیبیان رخ نمود، اهمیت خود را همچنان نگه داشت. از اشعار متنّبی و ابوفِراس بر میآید که در آن روزگار تا استیلای ترکان بر قلمرو روم شرقی، این رود در نزد عربها به آلس مشهور بوده است. یاقوت آلس را همان رود سلوکیه میداند و اشاره میکند که میان آن و طرسوس یک روز راه است. در روزگار عبّاسیان، در اطراف این رود میان سیفالدولۀ حمدانی و رومیان پیکارها رفت و سپس مرکز مبادلۀ اسیران دو سپاه شد. در خلال جنگهای صلیبی نیز یک بار ریموند در هنگام گریز از برابر مسلمانان به بافرا (واقع در دلتای آلس) رفت و از آنجا به قسطنطنیه گریخت.
آخرین فاتح بزرگی که پیش از سقوط قسطنطنیه قلمرو خود را در آسیای صغیر تا رود هالیس وسعت داد، هولاکوخان مغول بود. او سرزمینهای دو سوی رود هالیس را میان عزّالدین و رکنالدّین، پسران کیخسرو سلجوقی تقسیم کرد و آن را مرز مستملکات آن دو دانست. این رود از سدۀ 8 ق / 14 م در داخل قلمرو امپراتوری عثمانی قرار گرفت و امروز از رودهای ترکیه است.
مآخذ
اوتر، ژان، سفرنامه، ترجمۀ علی اقبالی، تهران، 1363 ش، ص 293؛ بروکلمان، کارل، تاریخ الشعوب الاسلامیة، ترجمۀ نبیه امین و منیر بعلبکی، بیروت، 1984 م، صص 405، 406؛ بنتان، اگوست، سفرنامه، ترجمۀ منصورۀ اتحادیه، تهران، 1354 ش، ص 40؛ بهمنش، احمد، تاریخ ملل قدیم آسیای غربی، تهران، 1347 ش، ص 302؛ پطروشفسکی، ا. پ.، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1344 ش، 1 / 77؛ پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، تهران، 1362 ش، 2 / 716، 3 / 2122، 2132؛ دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمۀ هوشنگ پیرنظر، تهران، 1343 ش، 6 / 160؛ دیاکونوف، ا. م. تاریخ ماد، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1357 ش، صص 295، 327؛ رانسیمان، استیون، تاریخ جنگهای صلیبی، ترجمۀ منوچهر کاشف، تهران، 1360 ش، 2 / 28، 239؛ گروسه رنه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمۀ عبدالحسین میکده، تهران، 1353 ش، ص 570؛ گیرشمن، رمان، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمۀ محمدمعین، تهران، 1355 ش، ص 97، 98؛ هرودوت، تواریخ، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1356 ش، صص 20، 27، 46، 47، 49، 110؛ هوار، کلمان، ایران و تمدن ایرانی، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1363 ش، ص 52، هومر، ایلیاد، ترجمۀ سعید نفیسی، تهران، 1344 ش، ص 535؛ یاقوت حموی، ابوعبداللّٰه، معجمالبلدان، به کوشش فردیناند ووستنفلد، لایپزیک، 1866-1870 م، 1 / 64؛ نیز:
IA; TA, Kizil-Irmak.
صادق سجادی