زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

آقچه

آقچه، سکۀ نقره‎ای، پول، نقدینه، ثروت و توسعاً هر نوع مسکوک و به مفهوم خاص، نام سکۀ رایج در امپراتوری عثمانی. این واژه از دو کلمۀ ترکی «آق» (سفید) و «چه» (علامت نسبت یا تصغیر) ترکیب یافته و معنی لغوی آن مایل به سفید یا سکۀ سفید است (سامی، 44). این کلمه به صورتهایِ اقچه، اخچه و اغچه نیز ضبط شده است (دُرفر، 85). مصریها آن را «اَقشاء» و در یمن «بَقْچَه» که مخفف «بِراَقچه» است (عزاوی، 141) می‎خوانند که احتمالاً ترکیبی از «بیر» (یک) و اقچه است، اما به عربی فصیح به آن مُقَطَّعه گویند (حسینی، 1 / 109). برخی آن را واژه‎ای مغولی می‎دانند که در زمان ایلخانان مصطلح بوده است (پاکالین، I / 34) اروپاییان از آن به صورت آسپر مأخوذ از آسپرون یاد می‎کنند (دایرةالمعارف اسلام).
آقچه در قلمروِ سلجوقیان ایران و روم و امیرنشینهای آسیای صغیر رایج بوده و در بیشتر این ایالات ضرب می‎شده است (غالب، 112 به بعد)، چنان‌که راوندی از انعام 000’1 آقچه‎ای نام برده است (ص 300). عثمانیها واحدِ قیاسیِ درهم و دینار را که در دولتهای قبل و حتى معاصر آنها معمول بود، نپذیرفتند و خود به ضرب سکه اقدام کردند. سکۀ نقره‎ای را که برای اولین‎بار ضرب شد «آقچه» نامیدند و برای تشخیص آن از دیگر نفوذ آن را «آقچۀ عثمانی» خواندند که بعدها به «عثمانی» معروف شد (اسلام آنسیکلوپدیسی)؛ و آن را «شاهی» نیز می‎نامند (عزاوی، 141).
نخستین آقچۀ عثمانی در 729ق /  1329م در زمان حکومت اورخان در شهر بورْسه ضرب شده كه در یك روی آن ،لااِلٰهِ اِلَّا اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله» و در روی دیگرش «اورخان خَلَّدَاللهُ مُلْکَهُ» منقوش بود. تعداد کمی از این سکه‎ها تاکنون باقی مانده است (جودت، 1 / 254 به بعد).
سکه‎های اولیه تاریخ ضرب نداشت و اولین‎بار در زمان یلدیرم بایزید، حَک تاریخ ضرب بر روی سکه‎ها معمول گردید (همانجا). اولین آقچه که شکل آن شبیه دِرهم سلجوقیان بود، 6 قیراط، یعنی 1/4 مثقال، وزن داشت و عیار آن 90٪ نقره و ربع درهم شرعی بود (سعدالدین، 1 / 40). وزن و عیار آقچه تا زمان سلطان محمد فاتح ثابت بود، ولی سپس به‌تدریج قوس نزولی پیمود، چنان که وزن آن در 848 ق / 1444م به 5 قیراط و در سکه‎هایی که در شهرهای اَدِرْنه، بورسه، آیا‌سلوغ (آیا‌صلوغ) و دیگر جایها ضرب می‎شد، به  1/2 ,4 تنزل کرد (پاکالین، I / 34). این کاهش تدریجی در وزن و عیار آقچه همچنان ادامه داشت تا سرانجام در سدۀ 11ق / 17م وزن آن به یک قیراط و عیارش به 50٪ تنزل کرد. از همین‎رو، به مفاهیمی چون زُیوف آقچه (آقچۀ قلب)، آقچۀ جعلی، آقچۀ سرخ، آقچۀ میخانه و آقچۀ خال خال برخورد می‎کنیم که هریک از آنها درجه و اعتبار و ارزش آقچه را نشان می‎دهد (همانجا). در نیمۀ دوم سدۀ 9ق / 15م به 000’30 آقچه و در میانه‎های سدۀ 10ق / 16م به 000’20 آقچه و بعداً به 000’40 آقچه «یک کیسه» گفته می‎شد. این مقدار در سدۀ 12ق /  18م به 000’80 رسید و بعدها فقط به 500 قروش یک کیسه گفته می‎شد. نتیجۀ این کاهشهایِ پی در پی آن شد که آقچه‎ای که در زمان سلطان محمد دوم 40 واحد آن معادل یک سکۀ زر بود، بعدها به 50، 60، 100 و حتیٰ بیشتر تنزّل کرد (نوری، 96).
در تقسیمات اجزا و اضعاف پول اصول زیر رعایت می‎شده است: یک قروش برابر 40 پارا، یک پارا برابر 3 آقچه و یک آقچه برابر 3 پول. از سدۀ 9ق / 15م به بعد آقچه به‎طور عام به پول رایج اطلاق می‎شد و نامها و اصطلاحاتی که به کار می‎رفت، بیانگر این معنی بود، مانندِ آقچۀ عوارض، آقچۀ لله یورگچ (سکه‎ای که یورگَچ وزیر سلطان مراد دوم ضرب کرد)، کیسۀ آقچه (کیسه‎های مختلف‎الشکل از چرم، پشم و ابریشم که از آنها برای نگهداری پول استفاده می‎شد)، تختۀ آقچه (تخته‎ای که صرافان و تحویلداران، پول را بر روی آن شمارش می‎کردند)، آقچۀ رایج و آقچۀ جعلی.
تا زمان سلطان سلیمان دوم واحد قیاس آقچه در تمام معاملات مرسوم و با عنوان آقچۀ عثمانی مورد استعمال بود. اجزای آن از مس به نام «مانقر» (مانقیر) و اضعاف آن سکه‎های زر بود. همچنین «محمدیات» نیز یکی از اضعاف آقچه بود که در زمان سلطان محمد فاتح ضرب می‎شد (عزاوی، 143). پس از اصلاحات پولی سلیمان دوم در 1099ق /  1688م، استعمال آقچه ممنوع شد و به جای آن واحد قیاسیِ فروش انتخاب گردید.

مآخذ

اسلام آنسیکلوپدیسی؛ جودت، احمد پاشا، تاریخ، استانبول، مطبعۀ عثمانیه، 1309ق؛ حسینی مازندرانی، موسی، العقدالمنیر فی تحقیق مایتعلق بالدرهم و الدنانیر، نجف، 1361ق؛ دایرةالمعارف اسلام؛ راوندی، محمد بن علی، راحةالصدور، به کوشش محمد اقبال، لیدن، 1921م، ص 490؛ سامی، قاموس ترکی، در سعادت، مطبعۀ اقدام، 1317ق، استانبول؛ سعدالدین، خواجه محمد، تاج‎التواریخ، استانبول، طبع خانۀ عامره، 1279ق؛ عزاوی، عباس، تاریخ النقود العراقیة، بغداد، 1377ق؛ غالب، اسماعیل، تقویم مسکوکات سلجوقی، استانبول، مطبعۀ قسطنطنیه، 1309ق؛ نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستورالکاتب، مسکو، 1964م، صص 315، 333، 373؛ نوری، مصطفیٰ، نتایج‎الوقوعات، آنکارا، انجمن تاریخ ترک، 1961م، ص 97؛ نیز:

Doerfer, Gerhard, Türkische und Mongolische Elemente in neupersischer, Wiesbaden, 1963; Pakalin, Mehmet Zeki, Osmanli Tarih Deyimleri ve Terimleri Sözlüğü, M.E.B. 1946.

علی‎اکبر دیانت

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.