زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه

آسام

آسام [āsām]، از ایالات مهم جمهوری هند که در دامنۀ کوههای هیمالیای شرقی در شمال شرقی آن کشور واقع است. وسعـت ایـن ایـالت در حـدود 890‘78 کمـ 2 اسـت (بـریتانیکا، II/ 207). این ایالت از شمال به کشور بوتان (بهوتان) و ایالت اَروناچَل پرادش، از شرق به اروناچل پرادش و ناگا‌لند و مَنیپور (مانیپور)، از جنوب به میزورام و مِگهالَیه (مِگهالایا)، از غرب به بنگال غربی، تری پورا و کشور بنگلادش محدود می‌شود. مرکز آن در 1972م/ 1351ش از شیلانگ به دِسپور منتقل شد. وسیع‌ترین بخش این ایالت درۀ رود برَهمه پوتره (براهما پوترا)، دارای آب و هوایی گرم همراه با بارانهای موسمی است. این سرزمین از زمانهای بسیار دور محل زندگی اقوام مختلف بوده است و به سبب وضع جغرافیایی آن همواره از شمال (چین و برمه و تبت) و از جنوب اقوامی بدانجا مهاجرت کرده، و موجب تنوع قومی و فرهنگی آن شده‌اند. از این روی، از آغاز دوران استقلال هند تا 1972م/ 1351ش چندین‌بار سازمان دولتی و قضایی آن تغییر کرده، و پس از جدا شدن 4 ایالت منیپور، مگهالیه، ناگه‌پرادش (ناگالند) و تری‌پورا، و 2 بخش ارونـاچل ـ پرادش و میزورام از آسام، وسعت کنونی آن کاهش بسیار یافته است. 

سابقۀ تاریخی

در دورۀ باستان و تا سدۀ 7ق/ 13م این سرزمین«کامه روپه»خوانده می‌شد و مرکز آن پراگ‌جیوتیشه ـ پوره (گاوهاتی کنونی) بود. در نوشته‌های مسلمانان پیش از قرن 7 و 8ق/ 13 و 14م نیز نام این ناحیه به صورتهای قامرون، کامرو و کامرود دیده می‌شود. از سدۀ 4م به بعد، شاهان کامه‌روپه غالباً فرمان‌بُردار پادشاهان خاندان گوپتا (گوپته) بودند. در سده‌های 9 و 10م/ 3 و 4ق این ناحیه غالباً تحت سلطۀ شاهان خاندان پاله بود، ولی گاهی نیز استقلال می‌یافت («تاریخ و فرهنگ مردم هند»، III/ 88-92, 139-141, IV/ 50, 60, 61). از سدۀ 10 تا 13م/ 4 تا 7ق در ناحیۀ کامروپ سلسله‌ای از شاهان محلی حکومت داشتند که اگرچه در مواردی از سوی بنگال و گجرات مورد هجوم و تجاوز قرار می‌گرفتند، لیکن غالباً از قدرت و استقلال تمام برخوردار بودند. در اوایل این سده یکی از قبایل برمه‌ای به نام آهومها به بخشهای شرقی درۀ برهمه‌پوتره حمله‌ور شدند و در اواسط همین‌سده بر سرزمینهایی که در تصرف قبیلۀ کَچْهاری بود، دست یافتند. نخستین فرمانروای این قوم سوکاپها و پسرش، سوتِئوپها قدرت خود را در بخش علیای درۀ برهمه‌پوتره و نواحی مجاور آن گسترش دادند. اینان دین هندویی را که دین مردم آنجا بود، پذیرفتند و خود هندوانی متعصب شدند (ERE, II/ 139). دولت آهومها در این سرزمین تا 6 قرن دوام داشت و تمامی نواحی اطراف درۀ برهمه‌پوتره به نام این قوم به «آسام» معروف گردید (بریتانیکا، II/ 208). 
در اوایل قرن 7ق/ 13م مسلمانان بنگال شمالی را به تصرف خود درآوردند و به‌تدریج به ناحیۀ کامروپ نیز که در آن روزگار در تصرف حکمرانان هندومذهب بنگال (از سلسلۀ سِنه) بود، دست‌اندازی می‌کردند. در 655ق/ 1257م، اختیارالدین یوزبک طغرل خان آن ناحیه را تصرف کرد و خود را سلطان لکهنوتی و کامروپ خواند، ولی سرانجام، شکست خورد و در اسارت درگذشت(منهاج،2/ 32-33؛ «تاریخ و فرهنگ...»، V/ 145). در دوران سلطنت رکن‌الدین کیکاووس و شمس‌الدین فیروزشاه، نفوذ مسلمانان در این ناحیه گسترش یافت و فیروزشاه ناحیۀ سیلهِت را (که امروز جزء کشور بنگلادش است) از آسام به قلمرو خود ضمیمه‌کرد («تاریخ و فرهنگ»، VI/ 193, 389). پس از او، شمس‌الدین الیاس شاه (743- 758ق/ 1342-1357م) به آن سوی رود برهمه‌پوتره لشکر کشید و کامروپ را تصرف کرد. پیدا شدن چند سکۀ مورخ 799 و 802ق/ 1397 و 1400م از روزگار سلطان غیاث‌الدین اعظم شاه (795-813 ق/ 1393-1410م) در ناحیۀ گاوهاتی («تاریخ و فرهنگ»، V/ 389) نشان می‌دهد که نفوذ مسلمانان در این نواحی ادامه داشته است. 
در قرن 9ق/ 15م حکومت کامروپ (کامتا) تحت فرمانروایی راجه نیلامبَره قدرت و انسجام یافت و توانست رکن‌الدین باربَک شاه، سلطان بنگال (864-879ق/ 1460-1474م) را که به آنجا حمله کرده بود، شکست دهد (همان، V/ 390)، ولی سرانجام، علاءالدین حسین شاه (899-925ق/ 1494- 1519م) نواحی کامروپ و کامتا را مسخر ساخت و حکام محلی را به اطاعت خود درآورد (سلیم، 134). 
در زمان سلطنت نصرت شاه (925- 938ق/ 1519-1532م)، فرزند حسین شاه بنگالی، مسلمانان چند بار به سرزمینهای شرقی آسام لشکر کشیدند، ولی هربار با تلفات سنگین مجبور به بازگشت شدند. این دوران مقارن‌‌بود با عصر سلطنت سوهونگ ـ مونگ، فرمانروای آهوم (902-945ق/ 1497- 1538م) که نام هندویی سوَرگه ناراین بر خود نهاده بود. وی با ترویج و تعمیم مذهب هندویی به ایجاد وحدت و انسجام در قلمرو خود توفیق یافت و توانست حکام محلی را مطیع خود سازد. 
در دوران سلطنت جهانگیر (1014-1037ق/ 1605- 1628م) علاءالدین اسلام‌خان، حاکم بنگاله کامروپ را در1022ق/ 1613م تصرف کرد. در 1024ق/ 1615م سپاه مغول به مرزهای جنوبی و غربی آسام تاخت و چند شهر مرزی را متصرف شد، ولی سرانجام، با مقاومت آهومها ناچار به عقب‌نشینی گردید («تاریخ و فرهنگ»، VII/ 184). در زمان شاه جهان (1027- 1068ق/ 1618- 1658م)آهومها ناحیۀ کامروپ‌را از دست مسلمانان بیرون آوردند. در 1048ق/ 1639م اسلام‌خان، حاکم بنگاله، بار دیگر به آن سو لشکر کشید و نیروهای آسامی را عقب راند و با راجۀ آسام پیمان دوستی و عدم تعرض بست (همان، VII/ 202-203).
در اواخر عمر شاه جهان، راجۀ آسام و راجۀ کوچ بیهار کامروپ را متصرف شدند. حاکم ناحیۀ گاوهاتی به جهانگیرنگر (=دهاکه/ داکا) گریخت. بدین سان در 1068ق/ 1658م سراسر نواحی غربی درۀ برهمه پوتر به تصرف آهومها درآمد (سلیم، 219).
اورنگ‌زیب‌پس‌از استحکام‌وضع خود میرجمله را به حکومت بنگال منصوب‌کرد. میرجمله نخست در1071ق/ 1661م کوچ بیهار و سپس آسام را تصرف کرد و پس از درگیریهایی موقتی با پیشنهاد صلح راجۀ آسام موافقت کرد و با وی پیمان صلح بست. 
پس از مرگ اورنگ زیب (1707م/ 1119ق) آهومها سراسر ناحیه را متصرف شدند. در دوران‌سلطنت رودره سینگه (1694-1714م/ 1105-1126ق) قدرت آهومها به اوج خود رسید، ولی در اواخر قرن 18م/ 12ق اختلافات فرقه‌ای، کشمکشهای داخلی و ضعف حکومت موجب پریشانی اوضاع شد، و گوریناتْه سینگْه، راجۀ آسام در برابر رقیبان خود از مأموران انگلیسی که بنگال را در اختیار داشتند، یاری خواست. گوریناته سینگه در 1794م/ 1208ق درگذشت و سرکردۀ یکی از جناحهای رقیب، سلطان برمه را به‌تصرف آسام ترغیب کرد. برمه‌ایها یک بار در 1817م/ 1232ق و بار دیگر در 1819م/ 1234ق آسام را به تصرف درآوردند و شاهانی دست‌نشانده به حکومت آنجا گماشتند و سرانجام در 1822م/ 1237ق تمامی ناحیه را به‌طور کامل به قلمرو خود ضمیمه کردند.
انگلیسیها پس‌از جنگ و جدالی چندساله، سرانجام در1826م/ 1241ق برمه‌ایها را از آسام بیرون راندند و با انعقاد قرارداد یندبو، آسام و نواحی مجاور و توابع آن و برخی از نواحی برمه را به متصرفات خود ضمیمه‌کردند. مأموران انگلیسی در دهه‌های میانی سدۀ 19م/ 13ق بخش بزرگی از برمه را نیز تحت تسلط خود درآوردند و مرزهای شرقی آسام را از تجاوزات برمه‌ایها مصون ساختند («تاریخ و فرهنگ»، IX/ 5؛ بنرجی، 283-293). در انقلاب بزرگی که در1857م/ 1273ق برضد حکومت انگلیسیها در هند روی داد، گروهی از ملّیون آسام به سرکردگی مانیرام دوتا به این جنبش پیوستند و یکی از شاهزادگان آسامی را به سلطنت نامزد کردند، ولی مأموران انگلیسی با اعدام چند تن از رهبران و حبس و تبعید گروهی دیگر، این جنبش را سرکوب نمودند (تاراچند، II/ 75).
تا 1874م/ 1291ق آسام و سرزمینهای مجاور آن بخشی از ایالت بنگال به‌شمار می‌رفت، ولی پس از آن خود به صورت ایالتی جداگانه درآمد و شیلانگ مرکز آن شد. در 1905م/ 1323ق در دوران حکومت لرد کِرزِن، نایب‌السلطنۀ انگلیسی هند، این ناحیه به بنگال شرقی ملحق گردید، لیکن در 1924م/ 1303ش به سبب مشکلاتی که از تجزیۀ بنگال به 2 منطقۀ شرقی و غربی ایجاد شده بود، سراسر این سرزمین به صورت یک ایالت درآمد و آسام نیز بار دیگر ایالتی جداگانه شد. 
پس از استقلال هند در 1947م/ 1326ش و تشکیل پاکستان شرقی (بنگلادش کنونی)، ناحیۀ سیلهت به سبب اکثریت جمعیت مسلمان آن به این کشور تعلق گرفت. در 1961 و 1962م اختلافات مرزی میان تبت و هند موجب شد که ارتش چین بخشهایی از نواحی شمالی آسام را که مجاور تبت بود، تصرف کند، ولی سال بعد، چینیها این متصرفات را رها، و به داخل تبت عقب‌نشینی کردند. تنوع قومی و نژادی در این سرزمین، در سالهای 1963 تا 1972م/ 1342 تا 1351ش موجب گردید که بخشهایی از این سرزمین جدا، و به ایالات و شهرستانهای مجزا تبدیل شوند (بریتانیکا، II/ 208).

ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی

جمعیت آسام ترکیبی است از اقوام آریایی که بیشتر در اراضی درۀ برهمه‌پوتره و نواحی جنوبی ساکن‌اند و نژاد منگولوئید (مغول‌وار یا زردپوست) که در شمال و حدود مرزهای تبت زندگی می‌کنند. معیشت بیشتر مردم از راه کشاورزی است. 
محصولات کشاورزی آسام عمدتاً برنج، چای و کنف است. صدور این فراورده‌ها بخش عمده‌ای از نیازمندیهای ارزی این ایالت را تأمین می‌کند. دانه‌های روغنی، حبوبات، نیشکر، سیب‌زمینی و چوبهای جنگلی از محصولات دیگر این ناحیه است. در رودهای نسبتاً بزرگ این ایالت نیز حمل و نقل کالا انجام می‌گیرد، ولی چون بخش سفلای رود برهمه‌پوتره در خاک بنگلادش جریان دارد، استفاده از این راههای آبی به داخل ایالت محدود می‌گردد. دولت هند کوشیده است که با احداث چند فرودگاه در نقاط مختلف آسام و ایجاد خطوط هوایی، بخشی از نیازمندیهای ارتباطی این ایالت را برآورده سازد. 
در شمال آسام نفت خام، و در همین نواحی و در نقاط دیگر آن زغال سنگ استخراج می‌شود، ولی مقدار این محصولات اندک است و تنها در داخل کشور به مصرف می‌رسد. برای تصفیۀ نفت خام این منطقه 3 پالایشگاه تأسیس شده است، دو پالایشگاه در داخل آسام و یکی در ایالت بِهار (بیهار) (بریتانیکا، II/ 208-209).
اکثریت جمعیت آسام هندومذهب‌اند، در حدود یک چهارم جمعیت آنجا را مسلمانان تشکیل می‌دهند و در سده‌های اخیر بر اثر فعالیتهای مبلغان مسیحی، گروههایی از مردم نواحی کوهستانی آنجا به مسیحیت گرویده‌اند (همانجا). بخش جنوبی این سرزمین و ناحیۀ سیلهت که اکثریت جمعیت آن مسلمان بود، بعد از استقلال هند و تشکیل دولت پاکستان، به پاکستان شرقی (بنگلادش امروزی) ضمیمه شد. مذهب عمومی این مردم تا قبل از سدۀ 9ق/ 15م نحله‌های مختلف شیواپرستی (شَکتی و تَنتره) بود («تاریخ و فرهنگ»، VII/ 642) و در نواحی شمالی آن و در حدود مرزهای تبت نیز گروهی بودایی‌مذهب بودند. در سده‌های 9 و10ق/ 15 و16م شنکردوه که خود از مردم کامروپ بود، به تبلیغ و ترویج ویشنوپرستی پرداخت و شاگردان و پیروانش این مذهب را در آسام گسترش دادند (همانجا)، ولی هنوز برخی از آداب و اعمال دینی بومیان نخستین در میان مردم دیده می‌شود. 
پیش از آنکه مسلمانان به این منطقه لشکرکشی کنند و بخشهایی از نواحی غربی و جنوبی آن را متصرف شوند، اسلام به وسیلۀ مشایخ صوفیه و از طریق مراکز و خانقاههایی که اینان در این نواحی تأسیس کرده بودند، به این سرزمین راه یافته بود. بعضی از مشایخ صوفیه به عنوان جهاد و برای ترویج اسلام در لشکرکشیهای سلاطین مسلمان به این‌سرزمین شرکت می‌جستند.
آثار معماری اسلامی در شهرهای آسام بسیار اندک است. در چند نمونه‌ای که در شهرهای دیمَپوره و سیبساگَر باقی مانده است، تأثیر اسلوب معماری اسلامی بنگال مشهود است (محمودالحسن، 179؛ براون، 41).
زبان آسامی از زبانهای آریایی هند است و از لحاظ مشخصات زبان‌شناختی با زبان بنگالی مشابهت و نزدیکی تمام دارد، لیکن به سبب مجاورت با تبت و برمه کلمات بسیاری از زبانهای این مناطق در واژگان آن راه یافته است. آثار مکتوب به این زبان بیشتر سرودها و نوشته‌های دینی است؛ بورانجیهای آهومها نیز از سدۀ 18م/ 12ق به این زبان نوشته می‌شد. امروزه وسیلۀ تعلیم در مدارس ابتدایی و متوسطه زبان آسامی است، و در چند دانشگاه این ایالت علوم جدید به این زبان و نیز به زبان انگلیسی تدریس می‌شود. 
 جمع‍‌ (برآورد 2007م): 164‘729‘28 تن.* 

مآخذ

سلیم، غلامحسین، ریاض السلاطین، به کوشش عبدالحق عابد، کلکته، 1890م؛ فرشته، محمدقاسم، تاریخ، کانپور، 1290ق/ 1874م؛ منهاج سراج، عثمان، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.