زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه

آرارات

آرارات، توده کوههای آتشفشان خاموش در جنوب فلات ارمنستان، در انتهای شرقی کشور ترکیه و در مرز ایران و اتحاد جماهیر شوروی. آرارات از دوقله تشکیل یافته است: یکی آراراتِ بزرگ به ارتفاع 5156 متر و دیگری آراراتِ کوچک به ارتفاع 3952 متر. 

وجه تسمیه

آرارات را به زبان ترکی «آغْری داغ» و به زبان ارمنی «ماسیس» یا «مازیک» می‎گویند. در منابع عربی و اسلامی «حارث» و «جودی» ذکر شده است و در منابع فارسی به «کوه نوح» مشهور است. آرارت بزرگ به زبان ترکی «بویوک آغری» و آرارات کوچک «کیچیک آغری» و در زبان عربی به ترتیب «الحارث» و «الحُوَیْرِث» و در زبان فارسی «نوح بزرگ» و «نوح کوچک» نامیده می‎شوند. نام آرارات مأخوذ از نام سرزمین «آیرارات» در ارمنستان است. (پیوتروفسکی، اورارتو، 115؛ لسترنج، 196). بعضی از محققان نام دولت «اورارتو» را که در نوشته‎های عبری باستان از سرزمین آنها به صورت «آرارات» یاد شده است، با همین نام مربوط دانسته‎اند (همانجا). اورارتوییان در ارمنستان کنونی و قسمتی از آناطولی شرقی و آذربایجان و قفقاز حکومت داشتند و قلمرو ایشان در حوضۀ رود کر و ارس، تا ملتقای 2 شعبه از فرات و همچنین سرزمینهای بین دریاچۀ گوگچه (سِوان) و ارومیه را دربر می‎گرفت (مشکور، 80). هرودوت در نوشته‎های خود از «آلاردُ» نام برده است. در کتیبه‎های آشوری از دولت «اورارتو» به صورتهای اوروآتری و اوراتری یاد شده است که مرکز آن زمانی حدود دریاچۀ «وان» بود (پیوتروفسکی، اورارتو، 23). ارامنه کلمۀ آرارات را به سرزمین اطلاق کردند و کوه یاد شده را «ماسیس» نامیدند (همو، 15). نامهای الحارث و الحویرث، که جغرافی‎دانان اسلامی بر این کوهها نهاده‎اند، شاید مأخوذ از کلمۀ حَرث به معنی زراعت و یا نامِ عربی باشد که قبل از اسلام در آن دیار اقامت گزیده بوده است. عده‎ای «الحارث» را تحریف و تصحیف و معرّب آرارات می‎دانند و معتقدند که آرارات توسط اعرابی که پایشان به ارمنستان رسیده «ال + ارات» شنیده شده و به مرور به «الحارت» و سپس به «الحارث» بدل شده است. سپس کوه کوچک‎تر مجاور آن را به تصغیر حویرث خوانده‎اند (قزوینی، 4 / 924). ارامنه نام کوه «ماسیس» را از «ماس» یا «می‎سیش» مشتق می‎دانند که پسر «آرام» بوده و ارمنستان به نام وی خوانده شده است؛ ارامنه خود را از اعقاب آرام می‎شمارند (شاردن، 2 / 306). 
در قرآن کریم و متون اسلامی از کوهی به نام «جودی» اسم برده می‎شود که بنابر روایات، همان کوه آرارات است که کشتی نوح(ع) بر آن نشست و بدین جهت ایرانیان آن را کوه نوح می‎نامند (هود / 11 / 44). 

سابقۀ تاریخی

با اینکه عظمت و ویژگیهای طبیعی آرارات از نظر ارتفاع، تشکیلات زمین‌شناختی و اشکال آن، نسبت به کوهها و قلل بزرگ جهان و منطقه، اشتهار خاصی به آن بخشیده است، شهرت عمدۀ آرارات بیشتر به سبب سوابق تاریخی و جنبه‎های مذهبی این کوه است. در اکثر آثار تاریخی، سفرنامه‎های معتبر و نوشته‎های سیاحان و جهانگردان از آن یاد شده است. 
قرآن مجید (هود / 11 / 44) در مورد واقعۀ طوفان نوح(ع) از کوه جودی اسم می‎برد: وَ قُضِیَ‎ألأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَی‎الْجُودِیَ (حکم انجام یافت و کشتی بر جودی قرارگرفت). بنابر آیات این سوره، به نوح(ع) وحی شد که جز همین عده‎ای که ایمان آورده‎اند دیگر کسی از قومت ایمان نخواهد آورد و تو بر کفر و عصیان این مردم محزون مباش و به ساختن کشتی مشغول شو. نوح به ساختن کشتی پرداخت ... گرویدگان به نوح در عالم شمار اندکی بودند. وی دستور داد که مؤمنان به کشتی درآیند و سرانجام کشتی بر کوه جودی قرارگرفت (هود / 11 / 30-44).
بنابر روایات، شمار کسانی که با نوح(ع) از این طوفان رهایی یافتند، 80 تن بود. پس از نشستن کشتی بر کوه جودی، در آنجا دهی را بنا نهادند که به نام«ثمانین» یا «هشتادان» معروف بوده است. در ترجمۀ تفسیر طبری که متعلق به نیمۀ سدۀ 4ق / 10م است، از وجود آن روستا در عصر سامانیان یاد کرده، چنین آورده است: «پس، آن خلق از کشتی بیرون آمدند و زان کوه فرو آمدند، و بر آن کوه جودی، دهی بنا کردند. هشتاد تن بودند، هشتاد خانه بنا کردند، و آن ده هشتاد خانه نام کردند، و آن دهی بزرگ گشت همچون شهری، و هنوز آن ده به جای است و آن دِه نوح خوانند» (3 / 735). در اوستا از «مزیشونت» نام برده شده که یادآور ماسیس و نامی است که ارمنیان به این کوه داده‎اند و در حقیقت همان آرارات است (جکسن، 32-33). بلندترین قلۀ کوه ماسیس را ارمنیان آرات و دشتِ مسیر مرکزی رود ارس را، «آیرارات» می‎نامیدند (پیوتروفسکی، دولت وان، 33). این دشت در روزگار باستان از مراکز اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به‌شمار می‎رفت (خداوردیان، 1 / 3). در ناحیۀ داش بورون واقع در دامنۀ کوههای آرارات بخشی از آثار تاریخی ازجمله بقایای دژهای اورارتویی طی حفاریهایی از سوی ایوانوفسکی کشف شد که نشانه‎ای از قدمت تاریخی آرارات است (پیوتروفسکی، دولت وان، 13). پس از کشته شدن سناخریب پادشاه آشور در 681 ق‌م به دست یکی از پسرانش، دیگر فرزندان او به سرزمین آرارات گریختند (همانجا). پس از انقراض دولت هخامنشی، یرواند آخرین حکمران هخامنشی ارمنستان و یکی از شرکت‎کنندگان پیکار گوگْمِل، بر مسند فرمانروایی ارمنستان قرارگرفت (خداوردیان، 1 / 52). دودمان یرواند که به یرواندیان شهرت داشتند دشت آرارات را مرکز حکومت خود قرار دادند و شهر آرماویر را به عنوان پایتخت برگزیدند، ولی چندی بعد شهر دیگری با نام یروانداشاد به صورت پایتخت ارمنستان درآمد. در روزگار پادشاهان این دودمان شهرهای دیگری نیز با نامهای یرواندوان و یروانداگرد پدید آمد (همو، 1 / 53). کنار رود ارس نزدیک آرارات در روزگار اشکانیان شهر دوین بنا گردید. این شهر، که زمانی تختگاه امرای عرب بر ارمنستان نیز بود، در مآخذ اسلامی به صورت «دبیل» آمده است (بارتولد، VII / 212). پس از نفوذ آیین مسیح در ارمنستان، منطقۀ آرارات یا آیرارات یکی از اسقف‎نشینهای مسیحی بود. بنا به نوشتۀ بِقیشه تاریخ‎نگار ارمنی عهد ساسانی که در سدۀ 5 م می‎زیسته و ماجرای شورش ارمنیان علیه یزدگرد دوم را به شرح آورده است، در آن روزگار اسقفِ آیرارات، یوسپ نام داشت. یقیشه به هنگام ذکر نامهای اساقفۀ ارمنی نام اسقفِ آیرارات را مقدم بر دیگران ذکر کرده است (ص 42). در 23ق / 644 م عمر بن خطاب، حبیب بن مسلمۀ فهری را مأمور فتح ارمنستان کرد و او بخشی از ارمنستان را گشود (یعقوبی، 2 / 46، 61) در کتاب تاریخ ارمنستان، که سالهای میلادی در چند مورد با تواریخ اسلامی سازگار نیست زمان حملۀ سپاهیان خلیفه، سال 640 م ذکر شده است. در حملۀ اعراب، نواحی شرقی دشت آرارات دستخوش ویرانی شد (خداوردیان، 1 / 167). 10 سال بعد بار دیگر اعراب به دشت آرارات حمله بردند و این مرکز حیاتی ارمنستان را ویران کردند (همو، 1 /  168). در عهد خلافت عثمان بن عفان، سلمان بن ربیعه به حکومت ارمنستان منصوب شد، اما چندی بعد مغیرة بن شعبه جانشین وی گردید (یعقوبی، 2 / 61-62). در 83 ق / 702م محمد بن مروان، برادر عبدالملک بن مروان خلیفۀ اموی، اکثر نواحی ارمنستان ازجمله آبادیهای آرارات را ویران کرد (خداوردیان، 1 /  169). ابن اثیر نیز به لشکرکشی محمد بن مروان و گریز مردم ارمنستان از آن سرزمین اشاراتی دارد. وی سالها فرمانروای ارمنستان بود تا اینکه در 91ق / 710م از سوی ولید بن عبدالملک از ولایت جزیره و ارمنستان عزل شد (7 / 81، 160). الب‎ارسلان سلجوقی، جانشین طغرل با گذر از آلبانیا (اران) و گرجستان، به ارمنستان حمله برد و دشت آرارات را با روستاهای اطراف آن ویران کرد و نواحی بسیاری را به تصرف آورد (خداوردیان، 1 / 221). پس از آمدن ترکان به آسیای صغیر و تشکیل دولت عثمانی، آرارات را به زبان ترکی «آغری داغ» نامیدند و امروز در ترکیه به همین نام خوانده می‎شود. ایالتی نیز در شرق ترکیه، همان‎جا که کوه آرارات واقع شده، به همین نام وجود دارد و مرکز آن شهر «آغری» است. ترکان عثمانی ضمن لشکرکشی به ارمنستان، بارها نواحی آرارات را ویران ساختند. در معاهدۀ ترکمانچای، ارمنستان و ازجمله بخش بزرگی از کوهها و سراسر دشت آرارات، به تصرف روسیه درآمد. در جنوب غربی کوههای آرارات دژ مستحکم و مشهور «بایزید» احداث گردید که خود حاصل پیکارهای متمادی است. این دژ در سدۀ 13ق /  19م به صورتی نیمه‎مستقل در اختیار طوایف کرد قرارگرفت (بارتولد، VII / 213). در روایات کهن از ناتوانی انسانها در صعود به قلۀ کوه و محل توقف کشتی نوح(ع) سخن رفته است (شاردن، 2 / 307). از شهرهای عمده‎ای که در دامنۀ کوه آرارات قرارگرفته نخجوان است که به اعتقاد ارمنیان قدیم‎ترین شهر دنیاست و در فاصلۀ 3 لیوی (لیو = واحد طول بین 4 تا 5 / 5 کمـ ) از آن کوهی که سفینۀ نوح(ع) در آنجا فرود آمد، بنا شده است. نام این شهر را با ماجرای سفینۀ نوح مرتبط دانسته‎اند؛ چه در زبان ارمنی «نخ» به معنای «سفینه» و «جوان» به معنی «جایگیر شده» است. ارامنه را اعتقاد بر این است که نوح(ع) بعد از طوفان در این شهر جای گرفت. می‎گویند نوح(ع) در این شهر مدفون شد و قبر همسرش نیز در مرند بر سر راه تبریز واقع است (هویدا، 28). از طرف دیگر بنا بر روایتی در دامنۀ کوه آرارات در یک دهکدۀ مسیحی صومعه‎ای است به نام «آروکیل وانک» که به معنای دیر حواریون است. ارامنه احترام زیادی برای این معبد قائلند و اعتقاد دارند که نوح پس از پایان طوفان ابتدا در آنجا سکونت اختیار کرد و مراسم نخستین قربانی را در این مکان به جای آورد (شاردن، 2 /  309). روایات در این‎باره متعدد است، ولی اکثر روایات مسلمین دربارۀ جودی، با کوه آرارات انطباق دارد و در نوشته‎های قدیمی نیز آن را در سمت خاوری جزیرۀ ابن عمر (بین‎النهرین علیا) دانسته‎اند (لسترنج، 101) و در حقیقت کوه از این نقطه پیداست. 

موقعیت جغرافیایی

آراراتِ بزرگ بر روی مدار ´43 و °39 عرض شمالی و ´18 و °44 طول شرقی و آراراتِ کوچک در جنوب شرقی آن بر روی مدار ´40 و °39 عرض شمالی و ´25 و °44 طول شرقی قرار گرفته است. این کوه در انتهای شمال شرقی ایالت «آغری» در شرق ترکیه واقع است. از شمال به شاخۀ اصلی رود ارس و ایالت قارص، از مشرق به منتهاالیه شمال غربی مرز ایران با ترکیه، از جنوب به شهر «دوغوبایزید» و ایالت وان و از غرب به توده کوههای کم‎ارتفاع «حاما داغ» در مرکز ایالت آغری محدود است. آرارات در فاصلۀ 25 کیلومتری دوغوبایزید که نزدیک‎ترین شهر به آن است قرار دارد. این کوه با شهر آغری 98 کمـ و با «ارزروم»، بزرگ‎ترین شهر شرقی ترکیه، 285 کمـ فاصله دارد. با مرز ایران در گمرک بازرگان 35 کمـ و با مرز شوروی حدود 26 کمـ فاصله دارد. 

سیمای طبیعی

آرارات مرتفع‎ترین قلۀ آناطولی شرقی است. کوههای جنوب شرقی دریای سیاه و کوههای «توروس» از جائی که به طرف جنوب شرقی منحرف می‎شوند، از هم دور شده و در انتهای شمال شرقی، توده کوهستان آرارات را به همراه کوههای «غرود»، «سبحان»، «آلاداغ» و «تندروک» در غرب آن برجای می‎گذارد. امتداد عمومی کوههای آرات شمال غربی ـ جنوب شرقی است. آراراتِ بزرگ به‌وسیلۀ گذرگاه «سردار بلاغ» به ارتفاع 2683 متر از آراراتِ کوچک جدا می‎شود. آراراتِ بزرگ نسبت به دره‎ها و دشتهای اطراف ارتفاع متفاوت دارد. ارتفاع آن از جنوب غرب، در درۀ «ساری‎سو» (شهر دوغوبایزید)، 3100 متر و تا بستر رودخانۀ ارس در شمال، 4400 متر است و بدین جهت منظر و جبهۀ شمالی آن با عظمت‎تر و باشکوه‎تر از جنوب جلوه می‎کند. این کوه مشرف بر فلات ارمنستان و از تمام کوههای اروپا، آسیای صغیر و غرب ایران مرتفع‎تر است. 

تشکیلات زمین‎شناختی

تودۀ کوهستانی آرارات به دنبال چین‎خوردگیهای آلپی اواخر دوران سوم زمین‎شناسی به وجود آمده است. این کوه محل انحراف چین‎خوردگی آلپی به طرف قفقاز در شمال شرق و کوههای آذربایجان در جنوب شرق است. تشکیلات زمین‎شناختی آرارات و سیر تکاملی آن از نخستین دوره‎های زمین‎شناسی آغاز و تا زمان حاضر ادامه یافته و به صورت ساختمان طبیعی امروز درآمده است. آرارات یک مخروط آتشفشانی قدیمی است که قسمت اعظم آن از مواد آتشفشانی تشکیل یافته است. فعالیت کوه‎زایی آرارات تمام آناطولی شرقی را تحت تأثیر قرار می‎دهد و اثرات تخریبی مختلفی از دوران دوم زمین‎شناسی در آنها مشاهده می‎شود. حفره‎های بزرگی که در نتیجۀ فرسایش شکستها ایجاد شده‎اند با مواد دوران نئوژن پر گشته‎اند و نیز بعضی گسلهای پراکندۀ آن با رسوبات دوران چهارم پر شده است. بالاخره در اکثر مناطق لایه‎های آتشفشانی که از ضخامت قابل ملاحظه‎ای برخوردار است دیده می‎شود (هویدا، 18، 19، 24، 25، 32). امروزه آرارات در قسمت مرکزی مخروط خود دهانۀ آتشفشانی مشخصی ندارد. پژوهشگران برآنند که آرارات شامل دو آتشفشان متمایز است و عقیده دارند که هر دو کوه در اثر خروج مواد آتشفشانی و پراکندگی آن در اطراف دهانه‎ها ارتفاع پیدا کرده‎اند. آرارات بزرگ به شکل مخروطی است که اندکی مدور شده باشد. قلۀ آن یک سطح هموار نزدیک به دایره با محیطی به طول 600 متر است که از هر طرف به شیبهای تندی محدود می‎شود (همو، 34). آرارات با اینکه در ادوار مختلف تاریخی فعالیتی از خود نشان نداده است، ولی زلزله‎های سختی در آن به وقوع پیوسته است. شدیدترین و مهیب‎ترین آنها زمین‎لرزۀ 19 ربیع‎الآخر 1256ق / 20 ژوئن 1840م است که باعث ریزش قسمتی از دامنه‎های شمالی کوه شد و درنتیجۀ سقوط سنگها و گل و لای، قریۀ «آخوری» (آرگوری) با جمعیتی بالغ بر 1600 نفر و صومعۀ کوچک «سن‎ژاک» که 3 کمـ بالاتر از آن قرار داشت به همراه همۀ راهبان آن نابود شد و چشمۀ سن‎ژاک نیز ناپدید شد و در نقطۀ دیگری ظاهر گردید (دانشنامه). 

آب و هوا و منابع آب

قلۀ آرارات در ارتفاعات بیش از 3900 تا 4000 متر، در تمام سال پوشیده از برف است و در حد برفهای دائمی است. با وجود فراوانی برف، در شیب آرارات بزرگ فقط 2 چشمه وجود دارد: یکی سردار بلاغ (چشمه سردار)، در ارتفاع 2290 متری و دیگری چشمۀ مشهور سن‎ژاک. ارتفاع آرارات کوچک آن‎قدر نیست که همیشه برف داشته باشد. آرارات به علت ارتفاع زیاد دارای آب و هوای سرد کوهستانی است. قلۀ آن در اکثر اوقات سال در مه و ابر غلیظی از نظرها پنهان است، ولی اکثر صبحها با نهایت صافی و عظمت از دور نمایان می‎گردد. ریزش برف در زمستان قلۀ آن را تا دامنه‎ها می‎پوشاند. در ایام تابستان نیز در ارتفاعات بیش از 4000 متری سرمای شدیدی حکمفرماست. وجود یخچالهای طبیعی و برفهای دائمی عامل عمدۀ این سرماست (پولو، 34؛ کلاویخو، 151؛ شاردن 2 / 306). کوه آرارات در حوضۀ وسطای رود ارس قرار دارد و تمام آبهای آن در جهات مختلف به رودخانۀ ارس می‎ریزد. علی‎رغم نزول برفهای سنگین و وجود یخچالهای طبیعی، به علت قابل نفوذ بودن مواد متخلخل آتشفشانی آرارات، رودهای پرآب دائمی در آن کمتر دیده می‎شود و مختصر آبی که از زمین بیرون می‎آید در بعضی نقاط باتلاقی را تشکیل می‎دهد. اکثر رودها از دامنۀ شمالی به همراه آبهای ارتفاعات قارص، وارد رودخانۀ ارس می‎شوند. تنها رودخانۀ جنوبی آرارات «ساری‎سو» است که پس از مشروب کردن دشت بایزید در 5 کیلومتری شمال بازرگان، وارد ایران می‎شود و در نزدیکی «پلدشت» به ارس می‎ریزد. رودخانۀ مهم دیگر «قره‎سو» است که از دامنۀ شرقی سرچشمه گرفته و پس از عبور از «پورآلان» و تشکیل مرز مشترک ایران و ترکیه در جنوب غربی «دمیرقاپو»، به ارس می‎پیوندد.

پوشش گیاهی و زندگی حیوانات

خشکی دامنه‎های آرارات سبب کم‎گیاهی آن شده و مانند همۀ کوههای مجاور فاقد جنگل است. مراتع و درختان جنگلی پراکنده در منطقۀ مرکزی آرارات، از ارتفاع 1500 تا 3200 متر دیده می‎شود درختان جنگلی بیشتر از نوع سرو کوهی و بوتۀ درختانی از نوع قان هستند. در گذشته پوشش جنگلی آرارات انبوه بوده، ولی امروزه مقدار زیادی از آنها تخریب یا ریشه‎کن شده است و فقط پراکندگی و آثار این جنگلها را می‎توان به چشم دید. این عریانی مفرط تا حدی معلول قطع بی‎رویۀ درختان است. به‎طور کلی از زمانی که پای آدمی از درۀ سن‎ژاک بریده شده، آرارات صورت بیابان متروک یافته است. مراتع و چراگاههای مختلف به صورت پراکنده در دامنه‎های آرارات دیده می‎شود و در تابستان گله‎های زیادی در آن به چرا مشغول هستند. فقر پوشش گیاهی موجب کمی تعداد حیوانات نیز گشته است و امروزه در پناه بیشه‎های تُنک و دامنه‎های این کوه حیواناتی مانند خرس و گراز زندگی می‎کنند. 

زندگی انسانی

پراکندگی جمعیت در دامنه‎های آرارات چندان متراکم نیست و شهرهای چندان پرجمعیتی نیز در اطراف آن وجود ندارد در صورتی که در گذشته دامنه‎های آن مسکونی و دارای بیش از 000’1 قریه بوده است (لسترنج، 196). در ارتفاعات بالاتر شیب دامنه‎های آرارات خیلی تند است و از 000’5 متر بالاتر شیب آن تندتر می‎گردد. تا کنون تعدادی از محققین مشهور اروپائی، روسی، و ترک، به قلۀ آرارات صعود کرده‎اند. اولین کسی که به این قله صعود کرد، شخصی بود به نام ی. ی. ف. و. و. پارو آلمانی که در سپتامبر 1829م از آرارات بزرگ بالا رفت (هویدا، 35). در ضمن صعود نامگذاریهای مختلفی بر روی ارتفاعات انجام گرفته است که مهم‎ترین آنها نام قلۀ انتهایی آرارات یا «آتاترک تپه‎سی» (قلۀ آتاترک) است. 
کوه آرارات محور ارتباطی شرق و غرب و شمال و جنوب را از همدیگر جدا می‎کند. دو محور ارتباطی عمده از شمال و جنوب آرارات، نواحی شرق را به غرب پیوند می‎دهد. جادۀ ترانزیتی تهران ـ استانبول از جنوب آرارات می‎گذرد و ایران را از طریق ارزروم، آنکارا و استانبول به اروپا وصل می‎کند و تنها راه ارتباطی شرق به غرب است. این راه در دوغوبایزید دوشاخه شده، یک جادۀ فرعی از غرب آرارات به طرف شمال و از طریق «آغدیر» به بنادر دریای سیاه، «باطوم» و «طرابوزان» می‌رود و از طریق شرق به قارص و اتحاد جماهیر شوروی وصل می‎گردد. راه دیگری از شمال شرق آرارات در داخل خاک شوروی از طریق جلفا در جهت ایروان، تفلیس و شهرهای دیگر شوروی است و از غرب با شهرهای ترکیه ارتباط پیدا می‎کند. 

اماکن و آثار تاریخی و مذهبی

از اماکن، شهرها و آبادیهای مهم و تاریخی زیادی در اطراف آرارات یاد شده است. از آن جمله می‎توان از شهر «دوین»، که در نوشته‎های اعراب به نام «دبیل» ذکر شده، نام برد. این شهر «توین» نیز نامیده می‎شد و اکنون به جای آن دهکدۀ کوچکی در جنوب ایروان نزدیک رود ارس قرار دارد (لسترنج، 196). آبادیهای «سورماری» (سولماری، سوللی) «ایگدیر» یا «آغدیر» فعلی «آخوری» یا «آرگوری» نیز از شهرهای قدیمی دیگر اطراف آرارات هستند. شهر آخوری از نقاط دیدنی در دامنۀ شمالی درۀ سن‎ژاک، در ارتفاع 1737 متری است. به عقیدۀ اکثر مردم مسیحی ارمنستان، تاکستانی که نوح(ع) به گزارش سفر پیدایش (9: 21) پس از طوفان ایجاد کرده در همین شهر بوده است. اینان همچنین معتقدند که از بازماندۀ کشتی نوح(ع) درخت بیدی در اینجا روئید که بر اثر زلزلۀ 1256ق / 1840م از میان رفت (جکسن، 33). قلعه «بدشتی» و دژ «چگری» (انجمن هاکلیوت، 102) از آثار دیگری است که در اطراف آرارات قرار دارد.

مآخذ

ابن‎اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، دارصادر، 1982م، 4 / 476، 556؛ انجمن هاکلیوت، سفرنامۀ ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، خوارزمی، 1349ش؛ پولو، مارکو، سفرنامه، ترجمۀ منصور سجادی و آنجلادی جوانی رومانو، تهران، 1363ش؛ پیوتروفسکی، ب. ب، اورارتو، ترجمۀ عنایت‎الله رضا، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1348ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، اصفهان، تأیید، 1336ش، صص 54-55؛ ترجمۀ تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، دانشگاه تهران، 1340ش؛ جکسن، ویلیامز، سفرنامه، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، خوارزمی، 1352ش؛ خداوردیان، س و دیگران، تاریخ ارمنستان، ترجمۀ ا. گرمانیک، تهران، 1360ش، ج 1 و 2؛ دانشنامۀ ایران و اسلام؛ سحاب، نقشۀ آذربایجان 1/500؛ شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، 1349ش؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، دانشگاه تهران، 4 / 923-924؛ کلاویخو، روی، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب‎نیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337ش، صص 148-149، 151؛ لسترنج، گای، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1337ش؛ مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان، تهران، انجمن آثار ملی، 1349ش؛ هویدا، رحیم، جغرافیای طبیعی آذربایجان، دانشگاه تبریز، 1352ش، صص 9-35؛ یعقوبی، احمدبن واضح، تاریخ، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش؛ نیز:

Bartold, V. V., Sochineniia, Moskva, 1971, VII; Egihe, O., vardane I voine Armianskoi, Perevod s drenearmianskogo akad. I. A. Orbeli izdatelstvo AN Armianskoi SSR, Erevan, 1971; Piotrovskii B. B., Vanskoe tsarstvo (Urartu), Moskva, izdatelstvo Vostochnoi literature, 1959. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.