زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

پرگنه

پَرْگَنه‌، كوچك‌ترین‌ واحد تقسیمات‌ كشوری‌ در شبه‌ قارۀ هند در دورۀ مغول‌ و پس‌ از آن‌، كه‌ بر چند روستا یا بر بخشی‌ از یك‌ ناحیه‌ یا «سركار» اطلاق‌ می‌شده‌ است‌. 
واژۀ پرگنه‌ ریشه‌ در زبان‌ سنسكریت‌ دارد و در آن‌ زبان‌ به‌ معنای «محاسبه‌ كردن‌» است‌. این‌ واژه‌ در متون‌ هندی‌ دورۀ مغول‌ به‌ معنای‌ بلوك‌، قصبه‌، حصه‌ و ده‌ به‌كار رفته‌ است‌ (زین‌العابدین‌، 180؛ مُرلند، «نظام‌ كشاورزی‌...»، 18-19؛ EI2, VIII / 270). مهذب‌ لكهنوی‌ پركنه‌ را كلمه‌ای‌ فارسی‌ به‌ معنای «ضلع‌»، و جمع‌ آن‌ را پرگنه‌جات‌ ذكر كرده‌ است‌ (3 / 60). هرچند كاربرد پرگنه‌ سابقۀ كهن‌تری‌ دارد، اما ظاهراً نخستین‌بار شمس‌ سراج‌ عفیف‌ در تاریخ‌ فیروزشاه‌ این‌ واژه‌ را مترادف‌ با قصبه‌ به‌ كار برده‌ است‌ (نک‍ : مرلند، همان‌، 76). اگرچه‌ هدف‌ از نظام «پرگنه‌داری‌» تعیین‌ و جمع‌آوری‌ درآمد و سهم‌ دولت‌ از زمینهای‌ كشاورزی‌ بود، اما «پرگنه‌دار» بر مسائل‌ گوناگون‌ قلمروش‌ ازجمله‌ امور قضایی‌ روستاها نظارت‌ داشت («فصلنامه‌...»، 669؛ پاول‌ پرایس‌، 242). 
نظام‌ پرگنه‌داری‌ در هند شمالی‌ تاریخ‌ روشن‌تری‌ نسبت‌ به‌ دیگر نواحی‌ هند دارد (فینچ‌، 170). اما كهن‌ترین‌ سند مربوط به‌ پرگنه‌داری‌ به‌ دورۀ اسكندر لودی‌ بازمی‌گردد. وی‌ پرگنه‌ سَسَرام‌ را به‌ رسم‌ اقطاع‌ به‌ پدر شیرشاه‌ سوری‌ (حك‍ 947-952ق‌ / 1540- 1545م‌)، از فرمانروایان‌ افغانی‌ دهلی‌ بخشید («فصلنامه‌»، 668؛ اردو...، 5 / 588). شیرشاه‌ قلمرو خود را به‌ 47 سركار، و هر سركار را به‌ چندین‌ پرگنه‌ تقسیم‌ كرد و برای‌ هر پرگنه‌ وظیفه‌ دارانی‌ چون «امین‌»، «شِقدار»، «منصف‌ منصفان‌» و «قانون‌گو» معین‌ كرد. امین‌ كه‌ پرگنه‌دار بود، به‌ كمك‌ شقدار بر سهم‌ حكومت‌ از درآمدهای‌ كشاورزی‌ و امنیت‌ پرگنه‌ نظارت‌ داشت‌. شیرشاه‌ دخل‌ و خرج‌ ولایات‌ را برپایۀ مقدار سهم‌ از هر پرگنه‌ تنظیم‌ كرد (مجومدار، 440؛ چودری‌، 84-85؛ مرلند، «رئیس‌...»، 511؛ «هند...»، III / 170-171؛ EI2, VIII / 270-271). 
تكمیل‌ و رسمی‌ شدن‌ نظام‌ پرگنه‌داری‌ در هند، به‌ دورۀ فرمانروایی‌ شاهان‌ مغول‌ بر این‌ سرزمین‌ باز می‌گردد. در 979ق‌ / 1571م‌ وزیر مظفرخان‌ و راجه‌ تودرمل‌ قلمرو مغولان‌ هند را از نظر تقسیمات‌ اداری‌ به «صوبه‌»، «سركار» و «پرگنه‌» تقسیم‌ كردند. اكبرشاه‌ (حك‍ 963-1014ق‌ / 1556- 1605م‌) قلمرو خود را به‌ 12 صوبه‌، و اورنگ‌ زیب‌ (حك‍ 1068- 1118ق‌ / 1657-1706م‌) به‌ 21 صوبه‌ تقسیم‌ كرد. براساس‌ گزارشهای‌ موجود قلمرو پادشاهان‌ مغول‌ هند عموماً شامل‌ 12 صوبه‌، 105 سركار و 467‘2 پرگنه‌ یا «محل‌» تقسیم‌ می‌شده‌ است‌ (مرلند، همان‌، 512, 513؛ مجومدار، 563؛ «فصلنامه‌»، همانجا). نظام‌ پرگنه‌داری‌ رابطه‌ای‌ مطمئن‌ و استوار میان‌ كشاورزان‌ و پادشاهان‌ مغول‌ هند برقرار ی‌كرد (بهاتاچاریا، 669؛ تاپار، I / 292). 
شمار پرگنه‌ها در هر صوبه‌ای‌ به‌ گستردگی‌ آن‌ بستگی‌ داشت‌. در 1166ق‌ سركار احمدآباد به‌ 33 محل‌ (پرگنه‌) (نک‍ : میرزا محمدحسن‌، 1 / 125 بب‍‌ ) و صوبۀ اوده‌ به‌ 5 سركار و 38 پرگنه‌ تقسیم‌ می‌شد (ابوالفضل‌، 2 / 170-177). رؤسای‌ پرگنه‌ها توسط پادشاهان‌ هند برای‌ 1 تا 3 سال‌ انتخاب‌ می‌شدند. امین‌ بر كلیۀ امور قضایی‌ پرگنه‌ نظارت‌ داشت‌، اما به‌ امور جنایی‌ میرعدل‌ رسیدگی‌ می‌كرد. پرگنه‌ زیر نظر منصف‌ منصفان‌ قرار داشت‌ كه‌ زیر نظر قاضی‌ القضات‌ انجام‌ وظیفه‌ می‌كرد (چودری‌، 79-80؛ مجومدار، 441؛ سریواستاوا، 193). 
امین‌ یا پرگنه‌دار به‌ عنوان‌ عالی‌ترین‌ مقام‌ هر پرگنه‌ بود كه‌ به‌ كمك‌ دو منشی‌ به‌عنوان‌ كار كن‌، یكی‌ برای‌ مكاتبه‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ و دیگری‌ برای‌ مكاتبه‌ به‌ زبان‌ هندی‌ ــ كه‌ معمولاً برهمایی‌ بود ــ انجام‌ وظیفه‌ می‌كرد (چودری‌، 79, 84). پس‌ از امین‌، چودری‌ (چودهری‌) و قانون‌گو از مناصب‌ اصلی‌ اجرایی‌ در پرگنه‌ به‌شمار می‌رفت‌. بنابر اسناد موجود مرزبندی‌ مشخصی‌ میان‌ اختیارات‌ این‌ دو را نمی‌توان‌ تمییز داد، اما بنا بر نظر برخی‌ از محققان‌ وظایف‌ چودری‌ عبارت‌ بود از زیر كشت‌ بردن‌ زمینهای‌ موات‌، حمایت‌ از كشاورزان‌، پرداخت‌ حقوق‌ كارمندان‌ پرگنه‌ و بعضاً جمع‌آوری‌ مالیاتها. گاهی‌ در یك‌ پرگنه‌ دو چودری‌ منصوب‌ می‌شدند و منصب‌ آنان‌ موروثی‌ بود (مرلند، همان‌، 511-521، «نظام‌ مالیاتی‌ ... »، 452-459؛ نیز نک‍ : سریواستاوا، همانجا). مقداری‌ زمین‌ به‌نام‌ انعام‌ و مبلغی‌ پاداش‌ به‌عنوان‌ پیشكش‌ بابت‌ حقوق‌ به‌ چودری‌ پرداخت‌ می‌شد. در پاره‌ای‌ از اسناد از چودری‌ با عنوان «تعلق‌دار» یا «زمین‌دار» یاد شده‌ است‌ (خافی‌ خان‌، 2 / 631؛ مرلند، «رئیس‌»، 516-519). 
قانون‌گو مقامش‌ جنبۀ موروثی‌ داشت‌ و زیر نظر مستوفی‌ پرگنه‌ انجام‌ وظیفه‌ می‌كرد. او میزان‌ بدهی‌ هر كشاورز را بر پایۀ مقدار محصول‌ و نوع‌ زمین‌ محاسبه‌، و در پاره‌ای‌ از موارد میزان‌ پرداخت‌ مالیات‌ هر روستا را نیز ارزیابی‌ می‌كرد؛ مقام‌ قانون‌گو در پرگنه‌ برابر با موقعیت‌ پَتواری‌ درده‌ بود (ابوالفضل‌، 2 / 1؛ تاپار، I / 293؛ مجومدار، 440, 562؛ مرلند، همان‌، 516-520، «نظام‌ مالیاتی‌»، 452). پتواری‌ اسناد و پَته‌های‌ پرداختی‌ هرده‌ از پرگنه‌ را نگهداری‌ می‌كرد و مستوفی‌ ده‌ به‌شمار می‌رفت‌ و زیر نظر مقدّم‌ ده‌ انجام‌ وظیفه‌ می‌كرد. منصب‌ مقدم‌ نیز موروثی‌ بود (ادواردز، 386-387؛ روی‌، 23). كاركُنها كه‌ با چودری‌ همكاری‌ داشتند و دفاتر پرگنه‌ دراختیار آنان‌ بود، به‌عنوان‌ منشی‌ قانون‌گو نیز عمل‌ می‌كردند. فوته‌دار كه‌ خزانه‌دار پرگنه‌ بود، از دیگر مناصب‌ پرگنه‌ به‌شمار می‌رفت‌ (چودری‌، 84؛ سریواستاوا، همانجا). 
از دیگر صاحب‌ منصبان‌ پرگنه‌ می‌توان‌ به «وقایع‌نگار»، «داروغه‌» و «تعرفه‌دار» اشاره‌ كرد (نک‍ : «هند»، III / 174). 
اصطلاح «جمع‌» در نظام‌ پرگنه‌داری‌ بدهی‌ روستاییان‌ بود كه‌ توسط كارگزاران‌ پرگنه‌ میان‌ كشاورزان‌ هرده‌ سرشكن‌ می‌شد. این‌ مبلغ‌ كه‌ یك‌ سوم‌ تا یك‌ چهارم‌ محصول‌ بود، به‌ صورت‌ نقدی‌ یا جنسی‌ گرفته‌ می‌شد و در برابر آن «پته‌» یا قولنامه‌ پرداخت‌ می‌شد (پاول‌ پرایس‌، مجومدار، همانجاها؛ مرلندر، «نظام‌ كشاورزی‌»، 9؛ «هند»، III / 154). 
پس‌ از چیرگی‌ انگلیسیها بر هند نظام‌ پرگنه‌داری‌ از جانب‌ آنان‌ ابقا شد. انگلیسیها لفظ «تحصیل‌» را به‌ جای‌ پرگنه‌، و «تحصیل‌دار» را به‌ جای «عامل‌» یا امین‌ به‌ كار می‌بردند (اسپیر، 115؛ مرلند، «رئیس‌»، 519 ).

مآخذ

ابوالفضل‌ علامی‌، آیین‌ اكبری‌، لكهنو، 1869م‌؛ اردو دائرةالمعارف‌ اسلامیه‌، لاهور، 1390ق‌ / 1971م‌؛ خافی‌ خان‌ نظام‌الملكی‌، محمدهاشم‌، منتخب‌ اللباب‌، به‌ كوشش‌ كبیرالدین‌ احمد، كلكته‌، 1874م‌؛ زین‌العابدین‌ شیروانی‌، بستان‌ السیاحۀ، تهران‌، 1315ق‌؛ مهذب‌ لكهنوی‌، محمدمیرزا، مهذب‌ اللغات‌، لكهنو، 1978م‌؛ میرزا محمدحسن‌، علی‌محمد، مرآت‌ احمدی‌، به‌ كوشش‌ قاضی‌ عبدالكریم‌، بمبئی‌، 1307ق‌؛ نیز:

Bhattacharya, S., A Dictionary of Indian History, New York, 1967; Chaudhuri, S., »Sher Shāh and his Successors«, The Mughul Empire, ed. R. C. Majumdar, Bombay, 1974; Edwards, S. M., «Maratha Administration», The Cambridge History of India, vol. V, ed. H. H., Dodwell, New Delhi; EI2; Finch, W., «1608-11», Early Travels in India, 1583-1619, Lahor, 1978; The Indian Historical Quarterly, ed. N. Nath Law, 1929, vol V; Majumdar, R. C., An Advanced History of India, London, 1958; Medieval India, Bombay, 1975; Moreland, W. H., The Agrarian System of Moslem India, Delhi, 1968; id, «The Pargana Headman (Chaudhrī) in the Mogul Empire», JRAS, London, 1938; id «Revenue System of the Mughul Empire», The Cambridge History of India, vol. IV, ed. R. Burn, Cambridge, 1937; Powell-Price, J. C., A History of India, Toronto, 1955; Roy, S., «The Khalji Dynasty», The Delhi Sultanate, Bombay, 1967, vol. VI; Spear, P., Twilight of the Mughuls, Delhi, 1969; Srivastava, A., L., The Mughuls Empire (1526-1803), Agra, 1966; Thapar, R, A History of India, London, 1966.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.