رنگینک
رَنْگینَک، نوعی حلوا که بیشتر در جنوب ایران رواج دارد و مواد اصلی آن را خرما و آرد بوداده تشکیل میدهد.
به نظر یکی از پژوهشگران، رنگینک جنوبیها بهسبب داشتن خرما، که «خُر» آن از ریشۀ فعل خوردن گرفته شده است، میتواند همان «خوراک» ارمنیها باشد که برای تهیهاش، از خرما و سایر مواد استفاده میشود (ابراهیمی، 24).
در متون تاریخی نیز از این نوع حلوا نام برده شده است که نشان از قدمت پخت آن دارد. شیخ بهایی (953-1030 ق/ 1546-1621 م)، معاصر شاه عباس اول صفوی، در بخشی از داستان «موش و گربه»، از رنگینکِ نوعی مغز گردو نام میبرد (ص 122). آشپزباشی، آشپز دربار ناصرالدین شاه (سل 1264-1313 ق/ 1848- 1895 م)، 12 بشقـاب بـرای خـوان سیزدهم ــ خوان حلوا ــ لازم میداند و بشقاب هفتم را رنگینک معرفی میکند و این دستورالعمل را برای آن میدهد: «آنچنان باشد که هسته و کونۀ خرما را برآورده، مغز گردوی درسته و قند کوبیده لای آن گذارده و در ظرف چیده و آردِ در روغن سرخکرده را روی آن ریخته و مغز پسته و قند و دارچینی کوبیده روی آن پاشند» (ص 46- 48). در همین دوره، نجمالدوله در سفرش به بوشهر، از انواع خوراکیهای نهار نظامالسلطنه میگوید که رنگینک در میان آنها به چشم میخورد (ص 115).
نحوۀ تهیۀ رنگینک در همۀ شهرهای جنوبی ایران به یک شکل است. ابتدا هستۀ خرما را جدا و بهاصطلاح کلهچین میکنند، بهصورتیکه شکل ظاهری خرما تغییر نکند. در جزیرۀ کیش برای درآوردن هستۀ خرما، تکهچوبی باریک را از یک سر خرما وارد میکنند تا هسته از سر دیگر آن بیرون بیاید (مختارپور، 117). خرماهای توخالی را با خلال بادام یا پسته و یا خردهگردو پر میکنند و در ظرفی میچینند. در ظرفی دیگر، آرد را در روغن بو میدهند و روی خرما را با آن میپوشانند؛ سپس روی آن کمی پودر قند یا شکر، دارچین یا هل میپاشند (دریابندری، 2/ 1556-1557؛ حاتمی، 36؛ حمیدی، 346). همین رنگینبودن مواد تزیینیِ روی رنگینک، سبب شده است که به این نام خوانده شود (مظلومزاده، 204).
این حلوا در برخی از شهرها چون فین بندرعباس (سایبانی، 42-43)، میناب هرمزگان (سعیدی، 255)، و در جزایری چون قشم (نوربخش، 443) و کیش (مختارپور، همانجا) با نام رنگینه شناخته میشود. بوشهریها نیز آن را حلوای رنگینک مینامند که از مشهورترین حلواهای این استان به شمار میآید و پخت آن قرنها ست که رواج دارد. آنها رنگینک را معمولاً در کنار خورش قلیهماهی و دمپخت میگو، بهعنوان پیشغذا میخورند (غذاها ... ، 10).
مردم برخی از شهرها رنگینک را با رطب خاصی درست میکنند. به گفتۀ دریابندری، آن را باید با رطب خوزستان، یا فارس و یا خرمشهر درست کرد (2/ 1556). در بوشهر، برای این کار از رطب کلهدرشت، مخصوصاً رطب کبکاب (احمدی، 173)، و در میناب از رطب «نخل زَرک» یا «خاروک آغایی» استفاده میکنند (سعیدی، همانجا).
در جزیرۀ کیش، این خوراک بهسبب طبع گرمش، در زمستان محبوب همگان است؛ البته در تابستان نیز چون فصل رسیدن رطب است، تهیه میشود (مختارپور، همانجا). در شهر اوز در جنوب فارس، رنگینک در اواخر تابستان و اوایل پاییز که خرما تازه رسیده است، تهیه میشود (کمالی، 474). در فصل تابستان، در فین بندرعباس و به هنگام وفور رطب «خاصتی» و «خنیزی»، بازار رنگینه گرم است (سایبانی، همانجا).
در کازرون، رنگینک را در سفرههای مهمانی، یا در سفرۀ هفتسین و حتى در سفرۀ عقد نیز میگذارند و بعد از غذا، آن را میخورند. در سفرۀ عقد، رنگینک را همراه چند تخممرغ آبپز میگذارند. روز پس از مراسم عقد، عروس دو تخممرغ را آبپز میکند و پوست میگیرد و خانوادۀ او آنها را همراه ظرفی محتوی رنگینک به خانۀ داماد میفرستند. داماد این تخممرغها را میخورد و دو عدد تخممرغ دیگر را خودش آبپز میکند و با نیمی از همان رنگینک، برای عروس میفرستد. دیگران نیز از این رنگینک میخورند و باور دارند خوردن آن سبب بختگشایی و برآوردهشدن آرزوها و آمدِ کارهایشان است (حاتمی، 37).
رنگینک از جملۀ خوراکهای نذری نیز هست و مردم آن را در شبهای شهادت ائمه (ع)، بهویژه در شب 21 ماه رمضان (شب شهادت امام علی <ع>)، خیرات میکنند (مظلومزاده، همانجا).
در سیرجان، در مراسم خاکبستن که 3 یا 5 یا 7 روز پس از تدفین صورت میگیرد، چند نوع شیرینی تهیه میشود که رنگینک از جملۀ آنها ست (مؤیدمحسنی، 217). در این شهر، رنگینک در سفرههای نذری نیز استفاده، و در مهمانیهای عادی بهندرت دیده میشود (همو، 433).
همچنین، بنابه باوری کهن، مردم معتقدند که ارواح درگذشتگان برای دیدار اقوامشان، در شب عید نوروز به خانههای خود برمیگردند؛ به همین سبب، آنها خانههایشان را تمیز، و رنگینک یا حلوا خیرات میکنند ( ایرانیکا، npn.).
مآخذ
آشپزباشی، محمدعلی، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ ابراهیمی، قربانعلی، «بررسی ریشهشناختی چند واژه در زبان فارسی»، مطالعات ایرانی، تهران، 1386 ش، شم 11؛ احمدی ریشهری، عبدالحسین، سنگستان، شیراز، 1382 ش؛ حاتمی، حسن، غذاهای سنتی کازرون، شیراز، 1392 ش؛ حمیدی، جعفر، فرهنگنامۀ بوشهر، تهران، 1380 ش؛ دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، 1384 ش؛ سایبانی، احمد، فین بندرعباس، تهران، 1369 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شیخ بهایی، محمد، کلیات اشعار و آثار فارسی، به کوشش غلامحسین جواهری، تهران، کتابفروشی محمودی؛ غذاهای محلی بوشهر، ستاد اجرایی خدمات سفر استان بوشهر، بوشهر، 1394 ش؛ کمالی، محمدشریف و رزیتا انواری، «معاش و خوراک در شهر اوز»، خوراک و فرهنگ، به کوشش علیرضا حسنزاده، تهران، 1387 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مظلومزاده، محمدمهدی، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، تهران، 1383 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ نجمالدوله، عبدالغفار، سفرنامۀ دوم به خوزستان، به کوشش احمد کتابی، تهران، 1386 ش؛ نوربخش، حسین، جزیرۀ قشم و خلیج فارس، تهران، 1369 ش؛ نیز: