زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه

رضی الدینِ آرتیمانی

رَضیُ‌الدّینِ آرْتیمانی،   شاعر ایرانی سدۀ 11 ق / 17 م. نام وی سید محمد، تخلصش رضی، و لقبش رضی‌الدین بود (نیک‌طلب، 7- 8؛ امامی، 24)؛ اما نام و شهرتش در برخی منابع به صورتهای سید رضی‌الدین آرتمانی و میر رضی آرتیمانی همدانی نیز ضبط شده است (معصوم‌علیشاه، 3 / 573؛ آفتاب‌رای، 1 /  268). او از سادات آرتیمان، قریه‌ای در نیم‌فرسنگی شهر تویسرکان و از توابع همدان، بود (صفا، 5(2) /  1069؛ هدایت، 119؛ آذر، 262).

خاندان رضی همگی اهل عرفان و ادب بودند. از پدربزرگ وی، خان احمد خان، اشعاری بر جای مانده است (امامی، 31-35).

از جزئیات زندگی رضی‌الدین اطلاعی دقیق در دست نیست. وی دوستدار سیروسفر بود. در جوانی سفری به همدان داشت و در آنجا با شاعرانی چون میر مغیث محوی، مرشد بروجردی، رشکی، هلاکی و دیگران دیدار کرد (صفا، همانجا) و حتى گفته‌اند که مدتی شاگرد میر مرشد بروجردی (د 1030 ق / 1621 م) هم بوده است (نیک‌طلب، 8).

رضی به همراه مرشد بروجردی که به قصد سیروسلوک عازم اصفهان و شیراز شده بود، مدتی به اصفهان رفت و در آنجا در زمرۀ منشیان دفتر شاه عباس اول (سل‍ 996- 1038 ق /  1588- 1629 م) درآمد و مورد عنایت اعتمادالسلطنه (د 1037 ق /  1628 م) قرار گرفت (صفا، 5(2) /  1069-1070؛ نیک‌طلب، 9).

سفر به اصفهان، زندگی رضی‌الدین آرتیمانی را متحول کرد؛ چراکه نه‌تنها در آنجا صاحب شغلی مناسب شد، بلکه در همان‌جا بود که با بانویی از خاندان صفوی ازدواج کرد و از وی صاحب پسری شد (صفا، 5(2) / 1070؛ نیک‌طلب، همانجا). رضی گویا قصد رفتن به هندوستان داشت، اما به سببی نامعلوم از این سفر چشم پوشید (امامی، 30).

در همان زمان جوانی که سفری به همدان داشت، به خدمت میرزا ابراهیم همدانی (ه‍ م؛ د 1025 یا 1026 ق / 1616 یا 1617 م)، از پیشوایان اهل تصوف آن ناحیه رسید؛ از همان زمان به عرفان و تصوف گرایش پیدا کرد و خیلی زود، مقامات سلوک را طی نمود و سرحلقۀ عارفان همدان شد (صفا، 5(2) 1069؛ گوپاموی، 322؛ نصرآبادی، 1 / 386-387).

رضی‌الدین در اواخر عمر به آرتیمان بازگشت و روزهای پایانی عمرش را در آنجا سپری کرد. وی به‌عنوان شیخ‌الاسلام تویسرکان و توابع آنجا، به امور دینی مردم مشغول شد و روزگارش را به ارشاد گذراند (صفا، 5(2) / 1070). او هیچ‌گاه از ریاست دینی و مقام عرفانی خود استفادۀ مادی نکرد و برای گذران زندگی، به کشت و زرع در تویسرکان پرداخت و گویا خانقاهی هم در مزرعه بنا نمود. پس از مرگ رضی در 1037 ق /  1628 م، وی را در همان خانقاه به خاک سپردند و آن مزرعه هم به نام «میر رضی» شهرت یافت (همانجا؛ پارسا، 642).

آثـار  

از رضی‌الدین آرتیمانی دیوان شعری بر جای مانده که مشتمل بر قصیده، غزل، قطعه، ترجیع‌بند، رباعی و برخی غزلهای ناتمام وی است؛ همچنین از او ساقی‌نامه‌ای به نام «خروش سینه» یا «سوگندنامه»، و نیز ساقی‌نامه‌ای بی‌عنوان باقی مانده است که شهرت رضی‌الدین آرتیمانی بیشتر مرهون همین ساقی‌نامه‌های او ست (کرمی، 3؛ نیز نک‍ : رضی‌الدین، سراسر اثر). این ساقی‌نامه که در مدح شاه عباس صفوی سروده شده است، بااینکه بیش از 175 بیت ندارد، در مقایسه با دیگر ساقی‌نامه‌های عصرش، کوتاه‌تر، زیباتر و بی‌تکلف‌تر است (صفا، پارسا، همانجاها). آغاز و انتهای این اثر، موشح به نام حضرت علی (ع) است (نک‍ : رضی‌الدین، 219-227؛ فخرالزمانی، 925-934).

رضی‌الدین به‌ویژه در سرودن غزل و قصیده و رباعی تبحری خاص داشت و در بیان مضامین عارفانه استاد بود؛ سادگی و روانی از ویژگیهای شعری او ست (نیک‌طلب، 13؛ امامی، 23؛ نیز نک‍ : رضی‌الدین سراسر اثر). قصاید رضی‌الدین نیز حال‌وهوای عارفانه دارند؛ در برخی از قصایدش، به مدح حضرت علی (ع) پرداخته و بدین‌سان، ارادت خود را به آن حضرت بازنموده است (نک‍ : ص 41-45). غزلیات وی که بیشترِ حجم دیوان او را در بر گرفته، ساده و روان‌اند؛ وی در بهره‌گرفتن از صنایع بیانی و بدیعی چون تشبیه و تلمیح و جز آن، در اشعارش افراط نکرده، و فهم آنها بسیار آسان است (برای نمونه، نک‍ : 110، 117). به گفتۀ اته (ص 198)، رضی‌الدین آرتیمانی نیز همانند دیگر شاعران غزل‌سرای هم‌عصر خود، چندان دربند وزن و قافیه نبود و در سروده‌های خود احساسات بی‌شائبه را جلوه‌گر می‌ساخت (نیز نک‍ : امامی، 22).

دیوان رضی‌الدین و «ساقی‌نامۀ» وی که نسخه‌های گوناگونی در کتابخانه‌های سراسر جهان دارد (نک‍ : منزوی، 3 / 2334، 4 /  2869-2870)، نخستین‌بار توسط محمدعلی امامی در 1346 ش همراه با مقدمه‌ای کوتاه منتشر شد. این دیوان در 1372 ش نیز به کوشش انتشارات دارالفکر، و بار دیگر در 1373 ش به کوشش احمد کرمی در تهران به چاپ رسیده است.

پسر رضی‌الدین، میرزا ابراهیم ادهم ــ که او نیز دستی در شعر داشت ــ در عهد شاهجهان (سل‍ 1037- 1068 ق /  1628- 1658 م) به هند رفت و بااینکه به کمک داوود تقرب خان، نزد شاه تقرب یافت، به‌سبب ارتکاب اعمال ناشایست به زندان افتاد. وی در 1060 ق / 1650 م در هندوستان جان سپرد (صفا، 5(2) / 1071؛ آزاد، 84؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : پارسا، 647).

مآخذ  

آذر بیگدلی، لطفعلی، آتشکده، به کوشش جعفر شهیدی، تهران، 1337 ش؛ آزاد بلگرامی، میر غلامعلی، مآثر الکرام (سرو آزاد)، به کوشش عبدالله خان، لاهور، 1913 م؛ آفتاب‌رای لکهنوی، ریاض العارفین، به کوشش حسام‌الدین راشدی، اسلام‌آباد، 1976 م؛ اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ صادق رضازادۀ شفق، تهران، 1337 ش؛ امامی، محمدعلی، مقدمه بر دیوان رضی‌الدین آرتیمانی (هم‍‌ )؛ پارسای تویسرکانی، عبدالرحمان، «میر رضی آرتیمانی و پسرش ادهم»، ارمغان، تهران، 1317 ش، س 19، شم‍ 9-10؛ رضی‌الدین آرتیمانی، محمد، دیوان، به کوشش احمد کرمی، تهران، 1373 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1364 ش؛ فخرالزمانی، عبدالنبی، تذکرۀ میخانه، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1362 ش؛ کرمی، احمد، «پیشگفتار»، دیوان رضی‌الدین آرتیمانی (هم‍‌ )؛ گوپاموی، محمد قدرت‌الله، نتائج الافکار، به کوشش یوسف بیگ‌باباپور، قم، 1387 ش؛ معصوم‌علیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1345 ش؛ منزوی، خطی؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1378 ش؛ نیک‌طلب، احمد، «مختصر مقدمه»، دیوان رضی‌الدین آرتیمانی (هم‍‌ )؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344 ش.

مروارید رفوگران

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.