رضی الدین نیشابوری
رَضْیُالدّینِ نِیْشابوری، ابوجعفر، شاعر و فقیه حنفی در سدۀ 6 ق/12 م. او در نیشابور به دنیا آمد و در بخارا زندگی کرد (قزوینی، 236؛ نسوی، 312-313). سال تولد او در هیچیک از تذکرههای فارسی ثبت نشده است.
رضیالدین آغاز عمر خود را در بلخ به کسب دانش گذراند (نفیسی، 1/ 99) و نزد شرفالدین محمد، فرزند مسعود مروزی، از علمای بزرگ آن سامان، و سپس نزد حسین، فرزند احمد خطیبی بلخی، پدر بهاء ولد، جد مولوی، به تحصیل پرداخت (گرایلی، 414؛ وزیرنژاد، 43).
رضیالدین در حدود سال 558 ق/1163 م در سمرقند اقامت داشت (اته، 101). او معاصر شیخ سیفالدین باخرزی بود (آقابزرگ، 9(1)/295). امام فخرالدین رازی هم در 582 ق/1186 م با وی در بخارا ملاقات داشت (سادات، 686، یادداشت 1؛ گرایلی، همانجا). از سدۀ 11 ق/17 م بهبعد، زندگی رضیالدین نیشابوری با «رضیالدین خشاب» خلط شده است؛ درحالیکه رضیالدین خشاب، شخصی دیگر بوده که در نیمۀ اول سدۀ 7 ق/13 م میزیسته است (نک : آقابزرگ، همانجا؛ قس: سلیمانی، 64).
نیشابوری بیشتر مداح سلجوقیان بود. او در اغلب سفرها، شاهان زمانش را همراهی میکرد (آفتابرای، 1/267). از دیگر ممدوحان رضیالدین، جلالالدین قلج خان ابراهیم بن حسین و پسرش، قلج ارسلان خان عثمان (مق 609 ق/1212 م)، از سلاطین آلافراسیاب بودند (صفا، 2/ 849).
رضیالدین در 598 ق/1202 م، در بخارا درگذشت. آرامگاه او در تیمچۀ مدرسۀ خان در کنار مزار ابوالنصر عتبی در بخارا قرار دارد (احمد، 70؛ سلیمانی، 66).
رضیالدین نیشابوری پیش از اینکه فقیه، صوفی و عارف باشد، شاعری درباری، با مخاطب سیاسی خاص بود. بدینسبب، او قصاید زیادی در مدح شاهان معاصرش دارد؛ البته در رباعیاتش به معانی عاطفی و ارائۀ زیباییهای شعری هم توجه داشته است (اکبرزاده، 162). شهرت ادبی او، بیشتر در قصیدههایش است، چنانکه امیرخسرو دهلوی، در قصاید و مدایح خود به ایشان نظر داشته است (زرینکوب، 261). گفتنی است که در اشعار او تازگی و وجه امتیاز خاصی ملاحظه نشده است، و سبک شعریاش، در میانۀ سبک عراقی و خراسانی قرار دارد (وزیرنژاد، 47).
تذکرهنویسان در بیشتر موارد، به توانایی و چیرگی او در علم مناظره، فقه و اخلاقْ نظر داشتهاند (همو، 42-43). برخی نیز وی را شاعری قصیدهسرا، عالم و دانشمند میدانند که پس از مدتی، تحول روحی در او به وجود آمده، و به عرفان گرایش پیدا کرده است؛ موضوعی که در دیوان او به چشم نمیآید (نک : اکبرزاده، همانجا).
گفته میشود که او علم مناظره را برای اولینبار قاعدهمند ساخت (نک : عوفی، 184؛ سلیمانی، 49). برخی وی را در زمرۀ موافقان خطمشی فکری غزالی نام میبرند (نک : همایی، 454). فخرالدین رازی از رضیالدین نیشابوری به بزرگی یاد میکند و او را «دارای فکر استوار، دور از لغزش و انحراف، درستاندیش و دوستدار عدل و انصاف» میداند (نک : سلیمانی، 53).
آثار
رضیالدین در باب مناظره، 3 کتاب به نام الطریقة الرضویه نوشته که اولی، مختصر، ولی دومی و سومی مبسوط است (ابنخلکان، 3/ 258). شاگرد او، رکنالدین عمیدی، این اثر را تکمیل کرد که به نام الطریقة العمیدیه مشهور است (نسوی، 313).
عوفی دیوان وی را شامل 000‘4 بیت گفته، و فروزانفر، نزدیک به 000‘2 بیت آن را دیده است؛ اما در نسخهای که نزد سعید نفیسی بوده، 500‘2 بیت داشته است (نک : سادات، 686، یادداشت 1؛ صفا، همانجا). دیوان موجود، حدود 625‘2 بیت دارد که همراه با تعلیقات، و به کوشش ابوالفضل وزیرنژاد در مشهد چاپ شده است.
مکارم الاخلاق، دیگر اثر رضیالدین به فارسی است. نسخهای از آن نزد سعید نفیسی بوده و نسخهای دیگر با عنوان مختصر مکارم الاخلاق در ترکیه، در کتابخانۀ «وقف خلق اوی» در شهر بوردو موجود است (سادات، همانجا).
رضیالدین در باب 38 مکارم الاخلاق از کتاب دیگر خود به نام روضة الوفا نام میبرد. او اثر دیگری هم به نام محیط داشته، که اثری فقهی بوده است. از این دو کتاب، تاکنون اثری یافت نشده است (نک : وزیرنژاد، 45).
مآخذ
آفتابرای لکهنوی، ریاض العارفین، به کوشش حسامالدین راشدی، اسلامآباد، 1396 ق/1976 م؛ آقابزرگ، الذریعة؛ ابنخلکان، وفیات، بیروت، 1398 ق/ 1978 م؛ اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ صادق رضازادۀ شفق، تهران، 1356 ش؛ احمد بن محمود، تاریخ ملازاده، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1339 ش؛ اکبرزاده، هادی، «از این آشفتۀ بیدل»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، تهران، 1382 ش، شم 75-76؛ زرینکوب، عبدالحسین، با کاروان حلّه، تهران، 1347 ش؛ سادات ناصری، حسن، یادداشتها بر آتشکدۀ آذر بیگدلی، ج 2، به کوشش همو، تهران، 1337 ش؛ سلیمانی، قهرمان، «نیشابوریای در سمرقند»، رودکی، تهران، 1386 ش، س 8، شم 15؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1336 ش؛ عوفی، محمد، لباب الالباب، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1335 ش؛ قزوینی، زکریا، آثار البلاد، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1366 ش؛ گرایلی، فریدون، نیشابور شهر فیروزه، مشهد، 1357 ش؛ نسوی، محمد، سیرت جلالالدین مینکبرنی، ترجمۀ کهن، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1365 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1363 ش؛ وزیرنژاد، ابوالفضل، «رضیالدین نیشابوری»، تابران، مشهد، 1380 ش، س 1، شم 4؛ همایی، جلالالدین، غزالینامه، تهران، بیتا.