راس
راس، ادوارد دنیسن، خاورشناس انگلیسی، مترجم و مصحح آثار متعدد فارسی و عربی. او در ۶ ژوئن ۱۸۷۱ م / 17 ربیعالاول 1288 ق، در لندن به دنیا آمد. پدرش، الکساندر جانستن راس، اسکاتلندی و کشیش کلیسای سنت فیلیپ در یکی از محلات فقیرنشین لندن بود.
راس پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در ۱۸۸۸ م / 1305 ق، وارد «یونیورسیتی کالج» دانشگاه لندن شد (راس، 16, 30؛ طاهری، ۲۸۷- ۲۸۸). او شوق عجیبی به فراگیری زبان داشت؛ ازاینرو برای ادامۀ تحصیل به شهرهای مختلف اروپا سفر کرد و به فراگیری زبانهای اروپایی و شرقی قدیم و جدید نزد استادان بزرگ پرداخت (راس، 30-37). راس در پاریس نزد شارل شفر (۱۸۲۰- ۱۸۹۸ م / 1235-1316 ق) و سپس در سنپترزبورگ، از بارون ویکتور روزن (۱۸۴۹- ۱۹۰۸ م / 1265-1326 ق) زبانهای شرقی و بهویژه فارسی و عربی را بهخوبی آموخت و سپس در ۱۸۹۴ م / 1312 ق، به استراسبورگ رفت و زیر نظر تئودُر نولدکه (۱۸۳۶-۱۹۳۰ م / 1252- 1349 ق)، براساس منابع اولیه رسالهای دربارۀ «سالهای نخست شاه اسماعیل، بنیانگذار سلسلۀ صفویه» نوشت و با ارائۀ آن، موفق به کسب درجۀ دکتری شد (راس، 38-47). این اثر در ۱۸۹۶ م در «نشریۀ انجمن آسیایی سلطنتی» لندن به چاپ رسید ( فرهنگ ... ، 4 / ۳۰۱). وی طی همین سالها با همکاری نِی الیاس، کنسول بریتانیا در خراسان و سیستان، کتاب تاریخ رشیدی، اثر میرزا حیدر دوغلات را ــ که از منابع مهم بـرای شنـاخت تاریخ آسیای مرکزی است ــ به انگلیسی ترجمه کـرد و به همراه مقدمه و یادداشتهایی در ۱۸۹۵ م در لندن به چاپ رساند (راس، 284؛ فرهنگ، همانجا).
راس در ۱۸۹۶ م / 1314 ق، به لندن بازگشت و در همان دانشگاه محل تحصیلش، به تدریس زبان فارسی پرداخت (راس، 50-70؛ طاهری، 288). در ۱۸۹۷ م به همراه دوستش فرانسیس هنری عازم سفری به شرق شد و از طریق ترکیه و روسیه و قفقاز، به بخارا و سمرقند و دیگر نواحی آسیای مرکزی و ترکستان سفر کرد. گزارش این سفر، به همراه اطلاعات تاریخی، کتابی شد با عنوان «سفر به قلب آسیا: تاریخ ترکستان روسیه و خانات آسیای مرکزی از کهنترین روزگار» که در ۱۸۹۹ م در لندن به چاپ رسید (راس، 71-82, 284؛ فرهنگ، 4 / 301-۳۰۲؛ گری، 235؛ طاهری، ۲۹۰).
راس در همان سال به ایران نیز سفر کرد (راس، 83) و پس از بازگشت به لندن به مدت 3 سال به تدریس و تحقیق پرداخت تا آنکه در ۱۹۰۱ م به ریاست مدرسۀ کلکته برگزیده شد و راهی هندوستان گردید. 10 سال بعد در همانجا به ریاست ادارۀ بایگانی اسناد اداری حکومت هند و معاونت وزارت فرهنگ هند رسید و سپس سمتهای اداری و علمی دیگری نیز یافت که عضویت وابستۀ دانشگاه کلکته و عضویت در انجمن آسیایی کلکته از آن جمله است (راس، 88, 97؛ طاهری، ۲۸۸- ۲۸۹؛ نیکبین، 1 / ۴۶۰). وی در این مدت چند زبان دیگر از جمله سنسکریت و تبتی و چینی را آموخت و آثاری دربارۀ این زبانها تألیف کرد (طاهری، ۲۸۹).
راس با آغاز جنگ جهانی اول، در ۱۹۱۴ م / 1332 ق، به انگلستان بازگشت و در کتابخانۀ بریتانیا مشغول به کار شد و به مرتب کردن اسناد چینی و اویغوریای پرداخت که سر اورل اشتاین در جریان کاوشهایش در آسیای مرکزی به دست آورده بود (راس، 165).
راس از مدتها پیش در فکر تأسیس مرکزی برای آموزش زبانهای شرقی بود؛ سرانجام پیگیریهای او در ۱۹۱۶ م نتیجه داد و «مدرسۀ مطالعات شرقی دانشگاه لندن» تأسیس شد. انجمن اداری این مدرسه، وی را به مدیریت این نهاد جدید برگزید و تا 20 سال در این مقام باقی ماند (گری، همانجا؛ راس، 165, 168؛ گیب، 50-51). تأسیس این مدرسه را بزرگترین دستاورد راس دانستهاند (همانجا).
راس علاوهبر تدریس و مسئولیتهای اجرایی، همچنان به تحقیق و تألیف میپرداخت و در مجامع علمی شرکت میکرد. وی در چندین کنگرۀ خاورشناسی و مجامع دانشگاهی حضور یافت و سخنرانی کرد؛ ازجمله در ۱۹۳۴ م / 1313 ش برای شرکت در همایش بزرگداشت هزارۀ فردوسی و شاهنامه به ایران سفر کرد و با بزرگان علم و ادب ایران دیدارهایی داشت (راس، 223-229). او سلسلهسخنرانیهایی در انجمن سلطنتی هنر دربارۀ اقوام کوچگرد آسیای مرکزی (عربها، ترکها، سلجوقیان و مغولان) ایراد کرد که در ۱۹۲۹ م در نشریۀ این انجمن به چاپ رسید ( فرهنگ، 4 / ۳۰۶).
راس جز آثار یادشده، تا پایان عمر چندین کتاب دیگر را تصحیح یا بهصورت چاپ تصویری منتشر کرد؛ از آن جمله: غبطة الناظر از ابنحجر عسقلانی (کلکته، ۱۹۰۳ م)، دیوان بابر پادشاه (کلکته، ۱۹۱۰ م)، مرهم العلل المعضلة فی الرد علی المعتزلة از ابومحمد عبدالله عفیفالدین یافعی (کلکته، ۱۹۱۰ م)، مبانی اللغة (سنگلاخ) از میرزا مهدی خان استرابادی (کلکته، ۱۹۱۰ م)، تاریخ فخرالدین مبارکشاه (لندن، ۱۹۲۷ م)، تاریخ جهانگشای جوینی (لندن، ۱۹۳۱ م)، مفتاح الکنوز الخفیة (بانکیپور، ۱۹۱۸ م)، و تذکرۀ هفتاقلیم امین احمد رازی (ج اول، با همکاری، کلکته، ۱۹۳۹ م).
راس در ۱۹۲۷ م کتابی با عنوان اسلام نوشت و چندی بعد کتاب «اسلام: عقاید و نهادها» نوشتۀ هانری لامنز، استاد عربی دانشگاه بیروت، را نیز به انگلیسی ترجمه کرد. این ترجمه در ۱۹۲۹ م در لندن منتشر شد ( فرهنگ، 4 / ۳۰۶؛ راس، 290). او همچنین کتابی به نام «ایرانیان» نوشت و مجموعه مقالاتی را با عنوان «هنر ایران» (۱۹۳۰ م) گردآوری و ویرایش کرد. این دو اثر به مناسبت برپایی نمایشگاه هنر ایران در لندن (۱۹۳۱ م) انتشار یافتند. ترجمۀ فارسی کتاب نخست به قلم شایگان ملایری با عنوان ایران و ایرانیان (تهران، ۱۳۱۱ ش) منتشر شده است ( فرهنگ، 4 / 306-۳۰۷).
راس در دورۀ اقامت خود در هند، در تهیۀ چند فهرست از نسخههای خطی نقشی مهم داشت. یکی از آنها «فهرست دو مجموعۀ نسخههای خطی فارسی و عربی کتابخانۀ ایندیا آفیس هند» بود که با همکاری دیگران (ازجمله ادوارد براون) فراهم آمد و در ۱۹۰۲ م در لندن منتشر شد. دیگری «فهرست نسخههای خطی فارسی و عربی کتابخانۀ بانکیپور» بود که آن نیز با همکاری دیگران گردآوری شد و در ۱۹۱۰ م در کلکته منتشر گردید ( فرهنگ، 4 / ۳۰۲، ۳۰۳).
راس علاوهبر ترجمهها و تألیفاتش، چندین مقدمه بر کتابهای دیگران نوشت؛ از آن جمله است مقدمه بر ترجمۀ ادوارد فیتزجرالد از رباعیات خیام، مقدمه بر ترجمۀ گرترود بل از اشعار حافظ، و نیز مقدمۀ وی بر چاپ دوم کتاب ادوارد براون با عنوان یک سال در میان ایرانیان (۱۹۲۶ م) که در آن، شرحی از زندگی و آثار براون را آورده است (گری، همانجا؛ طاهری، ۲۹۰-۲۹۱). راس مقالات متعددی هم دربارۀ موضوعات مختلف تاریخ و دین و ادبیات شرق نوشت که در مجموعهها و نشریات علمی منتشر شده است (برای مجموعۀ آثار وی، نک : فرهنگ، 4 / ۳۰۱- ۳۰۹).
دیگر اقدام راس، تأسیس کتابخانۀ مدرسۀ مطالعات شرقی بود که بهتدریج، با افزودهشدن کتابها و نسخههای خطی و مجموعههای مهمی به آن، به یکی از مهمترین مجموعههای آثار شرقی تبدیل شد (طاهری، ۲۹۱-۲۹۲). او همچنین در ۱۹۱۷ م، «بولتن مدرسۀ مطالعات شرقی و افریقایی لندن» را بنیان نهاد که بهزودی در میان نشریات خاورشناسی جایگاهی والا یافت و طی دهههای بعد بزرگترین ایرانشناسان و خاورشناسان دستاوردهای پژوهشی خود را در آن منتشر کردند (گیب، 51).
بیشترین شهرت راس بهسبب زباندانی شگفت او بود. وی چندین زبان اروپایی و شرقی، ازجمله انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیولی، پرتغالی، روسی، فارسی، عربی، ترکی، اردو و تبتی را با تسلط بسیار به کار میبرد و دانش گستردهای از برخی زبانهای کهن و نو مانند لاتینی، یونانی، سنسکریت، عبری، سریانی، ارمنی، چینی، ژاپنی، مجاری و ولش داشت (راس، 261؛ طاهری، ۲۸۹، ۲۹۳).
راس پس از 20 سال فعالیت در مقام مدیریت مدرسه، در ۱۹۳۶ م / 1315 ش بازنشسته شد، اما تا ۱۹۳۸ م در همان سمت باقی ماند (راس، 14). در ۱۹۳۹ م با سمت رایزن سفارت انگلستان به استانبول اعزام شد. در آوریل سال بعد همسرش را از دست داد (راس، 324-325) و خود او نیز 5 ماه پس از آن در ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۰ م / 1 مهر 1319 ش درگذشت و در استانبول به خاک سپرده شد (طاهری، ۲۹۲).
مآخذ
طاهری، ابوالقاسم، سیر فرهنگ ایران در بریتانیا یا تاریخ دویستسالۀ مطالعات ایرانی، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ فرهنگ خاورشناسان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۸۸ ش؛ نیکبین، نصرالله، فرهنگ جامع خاورشناسان مشهور و مسافران به مشرقزمین، تهران، ۱۳۷۹ ش؛ نیز:
Gibb, H. A. R., «Edward Denison Ross, 1871-1940», JRAS, 1941, no. 1; Gray, B., «Sir E. Denison Ross, R. L. Hobson, Oscar Raphael», Ars Islamica, 1942, vol. IX; Ross, E. D., Both Ends of the Candle: The Autobiography of Sir E. Denison Ross, London, 1943.