دیلم
دِیْلَم، نـام شهرستان و شهری بندری به همین نـام در استان بوشهر.
دربارۀ ریشۀ نام دیلم، سخنان گوناگونی گفته شده است، ازجمله اینکه برخی این بندر را همان شهر ساحلی «تااوگه» در دوران باستان میدانند. برخی از پژوهشگران این نام را برگرفته از «دیلمون / تیلمون»، نام کهن جزیرۀ بحرین، و برخی دیگر آن را همنام سرداری دیلمی به نام «دیلمون» دانستهاند. چنین به نظر میرسد که دیلم، با نام سلسلۀ دیلمی آلبویه (322- 448 ق / 933-1056 م) پیوستگی داشته باشد (حمیدی، وزیرکُشان، 305)؛ زیرا با آنکه خاستگاه آنان شمال ایران بود، بر سرزمینهای گستردهای ازجمله کرانههای شمالی خلیج فارس دست یافتند و برای گسترش بندرها و راههای این سرزمین کوششهای بسیار کردند (همو، نهضت ... ، 130).
شهرستان
این شهرستان در شمال استان بوشهر قرار دارد و مرکز آن، شهر بندر دیلم است. برپایۀ قانون تقسیمات کشوری در 1395 ش / 2016 م، شهرستان دیلم دارای دو بخش به نامهای مرکزی و حومه، و 4 بخش به نامهای لیراوی شمالی، لیراوی میانی، لیراوی جنوبی و حومه بوده است («تقسیمات ... »، بش ). در سرشماری سال 1395 ش / 2016 م، شمار باشندگان این شهرستان، 472‘ 73 تن برآورد شده است («درگاه ... »، بش ).
شهر
شهـر بندری دیلم در °50 و ´10 طـول شرقی و °30 و 4 عرض شمالی، در کرانۀ خلیج فارس، در شمال دماغۀ تُنوب، در 217کیلومتری شمال غربی بوشهر (مرکز استان)، و 72کیلومتری جنوب شهر بهبهان جای دارد. این بندر در دشتی واقع شده که ارتفاعاتی به طول 18 کمـ در شمال آن کشیده شده است. دیلم دارای آبوهوای گرم و مرطوب، و ساحل آن با ژرفای کم است و بندرگاه به هنگام وزش باد جنوب خاوری، حفاظی ندارد (مفخم، 128؛ سلطانی، 125؛ فرهنگ ... ، 46-47).
کشاورزی در این شهر بندری بهصورت دیم انجام میشود و فراوردههای آن شامل غلات، خرما و اندکی سبزیجات است. بیشتر مردم بندر دیلم به ماهیگیری، باربری دریایی، کشاورزی و باغبانی میپردازند. زبان آنها فارسی، با گویش لری است و پیرو مذهب شیعۀ دوازدهامامیاند (همانجا).
این شهر در 1395 ش، دارای 730‘25 تن جمعیت بوده است («درگاه»، بش ). بیشتر بازرگانان و مردم این بندر بهبهانی هستند. بندر دیلم از روزگاران گذشته، از توابع بلوک لیراوی به شمار میرفته، و این بلوک نیز تا 1331 ق / 1913 م، جزئی از ولایت بهبهان بـوده است. پس از آنکه بندر کهن مهروبان (در چهارفرسنگی شمال دیلم، نک : جغرافیا ... ، 20) ویران گشت، همۀ بازرگانی بهبهان با بندر دیلم بوده است (سلطانی، همانجا). بنا به نوشتۀ لاریمر (1870-1914 م / 1287-1332 ق)، دیلمْ بندر منطقۀ بهبهان بوده که بـه فراوانی کشت گندم شهرت داشته، و این بندر، بازرگانی پررونقی برای آن فراهم میکرده است. در آن هنگام، از دیلم، گندم، جو، کتیرا، تخم کتان و روغن حیوانی صادر، و برنج، قهوه، شکر، چای، ادویه و لیموی خشک عمانی به آنجا وارد میشده است (VII, 458-459)؛ چنانکه امروزه نیز از آنجا پسته، زیره و بادام کوهی صادر، و شکر، برنج، چای و تمرهندی به آنجا وارد میشود ( فرهنگ، همانجا).
پیشینۀ تاریخی
پیشینۀ بندر دیلم را باید در سدههای پس از اسلام جستوجو کرد. نوشتهاند که این شهر زادگاه عبیدالله حمدان قِرمَط، پیشوای جنبش قرمطیان، بوده که در نیمۀ دوم سدۀ 3 ق / 9 م، بهپا خاسته است. او در آغاز، باورهای خویش را در میان مردم بندر دیلم گسترش داد (حمیدی، نهضت، 72-73). بندر دیلم چندی نیز جایگاه نشر افکار حسن بن بهرام گناوهای، پیشوای دیگر نهضت قرمطیان، بوده است (همان، 84). چنین به نظر میرسد که پیشرفت و گسترش بازرگانی در بندر دیلم، در دورۀ فرمانروایی دیلمیان آغاز شده، و ادامه یافته است؛ بهویژه با ازمیانرفتن بندر مهروبان، بازرگانی آن به این بندر منتقل گردیده است. امروزه ویرانههای مهروبان در 24کیلومتری شمال بندر دیلم قرار دارد (همو، فرهنگنامه ... ، 337).
برخی از نویسندگان بر این باورند که بندر دیلم احتمالاً در جای بندر کهن مهروبان قرار گرفته است (اعتمادالسلطنه، 1 / 37). شوارتس، دانشمند آلمانی نوشته است: تُماشک مهروبان را در بندر دیلم امروزی جستوجو میکرد، اما احتمال دارد که کمی دورتر در شمال آن واقع بوده است (ص 163). امروزه ویرانههای مهروبان را در 700متری غرب روستای شاه عبدالله میدانند که تا بندر دیلم 10 کمـ فاصله دارد (اقتداری، 1). برخی دیگر از نویسندگان، ویرانههای بندر باستانی سینیز یا شینیز را با مکان کنونی بندر دیلم برابر دانستهاند (لسترینج، 237؛ شوارتس، 167). به نوشتۀ اقتداری، سینیز درست در محل بندر دیلم قرار نداشته، بلکه در پیرامون جلگۀ بندر دیلم واقع بوده است (ص 9). چنین پیدا ست که سینیز در شرق مهروبان و در نزدیکی بندر دیلم، به فاصلۀ نیمفرسنگ (3 کمـ ) از این بندر (دیلم)، قرار داشته است (لسترینج، همانجا؛ ویلسن، 72-73). برخی از جغرافینگاران متقدم اسلامی از سینیز یاد کردهاند (ابنحوقل، 269؛ حدود ... ، 132-133).
از سال 1033 ق / 1623 م بـه بعد، هلندیها، در چند بندر و شهر ایران (هرمز، بندرعباس و اصفهان) اجازۀ گشودن دفتر نمایندگی و مرکزهای بازرگانی به دست آوردند و در 1162 ق / 1748 م، در جزیرۀ خارک مستقر گردیدند؛ آنها در بندر دیلم نیز مرکز بازرگانی بنیاد نهادند (وادالا، 44-45). آثار قلعهای که هلندیها در بندر دیلم ساختهاند، در شمال شرقی این بندر دیده میشود (حمیدی، همانجا).
آگاهیهایی دربارۀ وضع بندر دیلم از سدۀ 13 ق / 19 م، بازمانده است: به نوشتۀ محمدابراهیم کازرونی که در زمان محمد شاه قاجار (سل 1250-1264 ق / 1834- 1848 م) مأمور بررسی بندرها و جزیرههای خلیج فارس بوده، این بندر در آن زمان حدود 120 خانوار و 30 دکان داشته، و دور قلعۀ ویرانۀ آن 700‘1 گام بوده است (ص 39-40). همچنین یکی از مأموران دولتی ایران که در 1256 ق / 1840 م، به نواحی جنوبی ایران سفر کرده، در گزارش خود، بندر دیلم را قلعـه ـ شهـری کوچک، بـا حدود 100 خانـوار جمعیت، با خانههایی ساختهشده از سنگ و آجر وصف کرده است. به نوشتۀ وی، بندر دیلم در کنار خوری (شاخابهای از خلیج فارس) کمعمق جای داشته است که به هنگام جزر آب دریا، کشتیهای پهلوگرفته در اسکلۀ آن، به گل مینشستهاند («سفرنامه ... »، 84- 85). پس از آنکه در 1306 ق / 1888 م، مسعود میرزا ظلالسلطان، پسر ناصرالدین شاه قاجار که حاکم چند ایالت ازجمله فارس بود، برکنار گردید، بندر دیلم و آن نواحی، زیرنظر امینالسلطان صدراعظم قرار گرفت و او حکومت دیلم را تا آن سوی بندر بوشهر به محمدحسن خان سعدالملک واگذار کرد.
عایدات گمرکی این بندر در 1306-1307 ق / 1889-1890 م به مبلغ 200‘7 تومان اجاره داده شده بود (کرزن، II / 400-401). چنین پیدا ست که در سالهای پایانی سدۀ 13 ق / 19 م، بندر دیلم از بازرگانی پررونقی برخوردار بوده است، کشتیهای بسیاری از سرزمینهای گوناگون بدان رفتوآمد میکردهاند، بهطوریکه برخی آنجا را تجارتگاه هند و ایران و عثمانی به شمار آوردهاند. افزون بر این، از داخل ایران نیز کالاهایی برای حمل به نقاط دیگر بدانجا فرستاده میشد، چنانکه غلۀ بهبهان از آنجا با کشتی به بصره و بوشهر برده میشد و در برابر آن، کالاهای گوناگون از انگلستان، هند و بغداد بدانجا وارد، و به بهبهان حمل میشد (بابن، 119، 132). کرزن نیز که در اواخر سدۀ 13 ق، به ایران آمده بود، بنـدر دیلم را دارای بهتـرین خطـوط ارتبـاطی و مبـدأ جـادههای کاروانی عمده به بهبهان و رامهرمز دانسته، و افزوده است: از داخل ایران به آنجا، غلات، پنبه، پشم، روغن و خشکبار میآوردند و از آنجا به بندرهای دیگر خلیج فارس میبردند. همچنین از بوشهر، قند، چای و پارچۀ نخی، و از بصره و خرمشهر، خرما به بندر دیلم وارد میشد (II / 401).
در سال 1303 ش، که رضاخان سردار سپه برای سرکوب شورش شیخ خزعل رهسپار خوزستان بود، از اصفهان به شیراز و بوشهر، و از آنجا با کشتی به بندر دیلم که نزدیکترین نقطۀ ساحلی به خوزستان بود، رفت و خود را به مرکز عملیات نظامی رسانید (مستوفی، 3 / 641).
در سدۀ 14 ش از دو رویداد مهم در بندر دیلم یاد شده است: نخست آنکه در دهههای نخستین این سده، در سالی که به نام «اوسورو» یا آب شور نامیده شده، خشکسالی شدیدی روی داد، به گونهای که آب چاهها شور شد و شمار بسیاری از مردم ناگزیر به ترک بندر دیلم شدند و کسانی که در آنجا ماندند، از گرسنگی و تشنگی جان باختند. دیگر آنکه در 1321 ش، جوانی لر به نام کموتر / کبوتر سر به شورش برداشت و به همراه گروهی از همدستانش از کهگیلویه و بویراحمد بهقصد غارت انبار گمرک بندر دیلم، بدانجا حمله کردند، اما آنها به دست نیروهای محلی و مردم شهر تارومار گردیدند. خاطرۀ این سال نزد مردم بندر دیلم هنوز زنده است و از آن با نام سال کموتری یاد میکنند (حمیدی، وزیرکشان، 311).
آثار تاریخی
برخی از مهمترین آثار تاریخی این بندر اینها است: ویرانههای بندر کهن مهروبان، ویرانههای شهر داویتی در شرق و جنوب روستای عامری، آثار بندر حماد در شمال بندر دیلم، و روستای حصار که بر ویرانۀ شهر باستانی سینیز ساخته شده است (همو، فرهنگنامه، 337).
مآخذ
ابنحوقل، محمد، صورة الارض، لیدن، 1938 م؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ اقتداری، احمد، آثار شهرهای باستانی، سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان، تهران، 1348 ش؛ بابن، س. و فردریک هوسه، سفرنامۀ جنوب ایران، ترجمۀ محمدحسن اعتمادالسلطنه، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1363 ش؛ «تقسیمات کشوری»، آمار 2 (مل )؛ جغرافیای استان بوشهر (ضمیمۀ جغرافیای ایران)، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1364 ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362 ش؛ حمیدی، جعفر، فرهنگنامۀ بوشهر، تهران، 1380 ش؛ همو، نهضت ابوسعید گناوهای، تهران، 1372 ش؛ همو، وزیرکُشان، تهران، 1369 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار 1 (مل )؛ «سفرنامۀ جنوب ایران»، دو سفرنامه از جنوب ایران، به کوشش علی آلداود، تهران، 1377 ش؛ سلطانی بهبهانی، سلطانعلی، «بنادر ایران در خلیج فارس»، خلیج فارس، تهران، 1341 ش، ج 1؛ شوارتس، پاول، جغرافیای تاریخی فارس، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1372 ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران (بهبهان)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1370 ش، ج 91؛ کازرونی، محمدابراهیم، تاریخ بنادر جزایر خلیج فارس، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1367 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1371 ش؛ مفخم پایان، لطفالله، فرهنگ آبادیهای ایران، تهران، 1339 ش؛ ممتحن، حسینعلی، نهضت شعوبیه، تهران، 1354 ش؛ نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور، تهران، 1388 ش؛ وادالا، ر.، خلیج فارس در عصر استعمار، ترجمۀ شفیع جوادی، تهران، 1356 ش؛ نیز:
Amar 1, www.amar.org.ir / Default.aspx?tabid=2741 (acc. Aug. 2017); Amar 2, www.amar.org.ir / Default.aspx?tabid=666 (acc. Sep. 2017); Curzon, G. N., Persia and the Persian Question, London, 1966; Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; Lorimer, J. G., Gazetteer of the Persian Gulf, ʾOmān and Central Arabia, Oxford, 1986; Wilson, A. T., The Persian Gulf, London, 1959.