دوحه
دوحه، پایتخت امیرنشین قطر. این شهر بندری در °25 و ´17 عرض شمالی، و °51 و ´32 طول شرقی در میانۀ کرانههای شرقی شبهجزیرۀ قطر، در کرانههای جنوبی خلیج فارس جای دارد. دوحه مهمترین مرکز فرهنگی و بازرگانی قطر به شمار میآید و از طریق بندر بازرگانی مجهز و فرودگاه بینالمللی، ارتباطات وسیع با جهان خارج دارد ( قطر، 20).
شهر دوحه همانند دیگر نواحی کرانههای جنوبی خلیج فارس دارای آبوهوای گرم و کمبارش است (منصور، 27). دما در تابستانها گاه تا °50 سانتیگراد بالای صفر، و میزان رطوبت به 86٪ میرسد (مجتهدزاده، 449). هوای دوحه در فصل زمستان شرایـط مطلوبـی دارد و معمـولاً درجـۀ حـرارت آن بیـن °10 تـا °20 سانتیگراد در نوسان است. وضعیت پایدار و تبخیر بالقوۀ بسیار بالای آب، ساکنان این منطقه را با بحران آب روبهرو کرده است. همچنین حجم بالای مواد معدنیِ آبهای زیرزمینی ــ که برای مصارف آشامیدنـی و کشاورزی مناسب نیست ــ مزید بـر علت شده است. برای رفع این بحران، آب مورد نیاز برای آشامیدن و کشاورزی ساکنان دوحه بهوسیلۀ دستگاههای آبشیرینکن از خلیج فارس تأمین میشود (مجتهدزاده، همانجا).
دوحه در حدود 260 مسجد دارد که معروفترین آنها مسجد ابوبکر صدیق، عمر بن خطاب، آل احمد و شیوخ است (علوی، 4؛ قطر، 21). موزۀ ملی، موزۀ قومشناسی، قصر امیر، برج ساعت، موزۀ پست، قلعۀ الکوت ــ که تلفیقی از معماری سنتی عربی و معماری مدرن و غربی است ــ از مهمترین مراکز فرهنگی این شهر به شمار میروند (میر رضوی، 317).
پیشینۀ تاریخی
دوحه فاقد تاریخ کهن است. هستۀ نخستینِ شهر درواقع روستای بِدَع بود که آن را گروهی از اقوام سودانی بنیاد نهادند که از ابوظبی به آنجا آمده بودند (نک : لاریمر، VII / 489). اما پس از آنکه طایفۀ آلثانی در اواخر سدۀ 11 ق / 17 م، از منطقۀ نجد در عربستان نخست به نواحی جنوب غربی شبهجزیرۀ قطر، و سپس به نواحی شرقی آن مهاجرت کردند و در روستای بدع مستقر شدند، این روستا رو به توسعه نهاد (علوی، 14؛ برای آگاهی از مهاجرت طایفۀ آلثانی از نجد به شبهجزیرۀ قطر، نک : ه د، آلثانی).
آلثانی در سال 1284 ق / 1867 م، با آلخلیفه که در زباره در سواحل شرقی قطر بودند، درگیر شدند. آلخلیفه برای توسعۀ قلمرو خود شهرهای دوحه و الوکره را که در مسیر راه بحرین بود، به اشغال خود درآوردند و آلثانی را خراجگزار خود کردند. اما پس از 4 سال جنگ و درگیری میان آلثانی و آلخلیفه، عثمانیها در 1288 ق / 1871 م، ضمن پیشروی در کرانههای جنوب شرقی خلیج فارس، الحساء و سپس قطر و از آن میان دوحه را تصرف کردند و شیخ محمد آلثانی حاکم وقت قطر را تحت امر خود در آوردند و او را بهعنوان نایبالحکومه منصوب کردند (کِلی، 186). شیخ محمد بن ثانی در سالهای 1285-1293 ق / 1868- 1876 م، تلاشهای فراوانی برای تسلط فرمانروایی خاندان آلثانی بر سرزمینهای شبهجزیرۀ قطر کرد. ازاینرو، وی را بنیانگذار حکومت آلثانی در دوحه میدانند که حکومت نوادگان وی تاکنون ادامه دارد (زَهلان، 84).
پس از شکست دولت عثمانی در جنگ جهانی اول و افول قدرت آنها در سرزمینهای جنوبی خلیج فارس و ازجمله قطر، زمینه برای حضور قدرت بریتانیا در این منطقه فراهم شد و دولت بریتانیا در 1334 ق / 1916 م، با شیخ عبدالله جاسم رئیس وقت خاندان آلثانی قراردادی را به امضا رساند که برپایۀ آن قطر رسماً تحتالحمایه و مستعمرۀ بریتانیا گردید (سدیدالسلطنه، 500). این کشور بهموجب پیمان 1334 ق / 1916 م، بهمدت 55 سال مستعمرۀ بریتانیا بود تا آنکه سرانجام پس از خروج ارتش بریتانیا از کرانههای جنوبی خلیج فارس در 1971 م / 1350 ش، کشور قطر در اول سپتامبر همان سال به پایتختی شهر دوحه به استقلال رسید (آنتونی، 74).
تا پیش از کشف نفت و نخستین محمولۀ بارگیری نفت از قطر در 1949 م / 1328 ش، هیچگونه سکونتگاه مدرنی در این کشور وجود نداشت. دوحه شهری کوچک با اقتصادی مبتنی بر ماهیگیری سنتی بود که تنها دارای یک جادۀ شوسه و بدون برق، و یک مخزن آب محلی بود. ازاینپس، جریان مداوم بازرگانی و مهاجرت کارگران به این شهر بهدلیل دورنمای قراردادهای سودمند و دستمزدهای بالای ناشی از استخراج و صدور نفت و همچنین سرمایهگذاری در صنعت نفت، پیشرفت خیرهکنندهای داشته است. تزریق پولهای هنگفت نفتی به زیربناهای اقتصادی این کشور، دوحه را به شهری با ساختمانهای بلند و برجهای اداری و تجاری و مراکز مهم بازرگانی و خدماتی تبدیل نمود و رفتهرفته این شهر به یکی از شهرهای مهم در جنوب غربی آسیا بدل شد. جمعیت شهر دوحه از 000‘20 تن در 1949 م / 1328 ش، به 000‘125 تن در 1975 م / 1354 ش (همانجا)، و در 2002 م / 1381 ش، به 200‘410 تن افزایش یافت (میر رضوی، 309). در آمارگیری سال 2015 م / 1394 ش، شمار باشندگان دوحه نزدیک به 000‘000‘1 تن تخمین زده شده است («قطر»، npn.).
نرخ رشد فزایندۀ جمعیت دوحه در نیم قرن اخیر ناشی از مهاجران کشورهای عربی و آسیایی است که بهمنظور اشتغال، وارد این کشور شدهاند و بیشتر آنها اتباع پاکستانی، هندی و ایرانیاند و در ردۀ بعدی مهاجران فلسطینی، لبنانی، مصری و فیلیپینی قرار دارند (علوی، 5).
مآخذ
سدیدالسلطنه، محمدعلی، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آنها با ایران، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1370 ش؛ علوی، حسن، قطر، تهران، 1374 ش؛ قطر (الکتاب السّنوی 1984-1985)، دوحه، 1986 م؛ مجتهدزاده، پیروز، خلیج فارس، کشورها و مرزها، تهران، 1379 ش؛ منصور، عبدالعزیز محمد، التطور السیاسی لقطر (1916- 1949)، کویت، 1984 م؛ میر رضوی، فیروزه و بهزاد احمدی لفورکی، راهنمای منطقه و کشورهای حوزۀ خلیج فارس، تهران، 1383 ش؛ نیز:
Anthony, J. D., Arab States of the Lower Gulf: People, Politics, Petroleum, Washington, 1975; Kelly, J. B., Arabia, the Gulf and the West, New York, 1980; Lorimer, G. J, Gazetteer of the Persian Gulf, ʾOmān and Central Arabia, Oxford, 1986 ;«Qatar», City Population, www.citypopulation.de / Qatar.html? cityid=13600; Qatar (Year Book, 1987 / 88), Doha, 1988; Zahlan, R. S., The Making of the Modern Gulf States: Kuwait, Bahrain, Qatar, the United Arab Emirates and Oman, London, 1989.