دهدشت
دِهْدَشْت، یا خرابههای دهدشت، فیلم مستند مردمشناختی، ساختۀ نادر افشارنادری در 1347 ش.
در سال 1346 ش، گروه تحقیقات عشایری و مطالعات مردمشناسی مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، به سرپرستی نادر افشارنادری، مردمشناس و مسئول گروه، به درخواست سازمان عمران کهگیلویه و بویراحمد عازم آن منطقه شد که 5 ایل لرزبان بهمئی، بویراحمدی، چرام، دشمنزیاری و طیبی در آنجا کوچهای بهاره ــ از گرمسیر به سردسیر ــ و پاییزه ــ از سردسیر به گرمسیر ــ داشتند. هدف از این تحقیقات، مطالعه و ثبت وقایع و حضور در مراسم جشن و سوگواری و جمعآوری داستانهایی از شگفتیهای زندگی عشایر برای افزودن به دفتر قطور مردمشناسی غرب نبود، بلکه نوشتن اولین ورق در دفترِ بیورق «مردمشناسی در خدمت مردم» بود، با امید آنکه این آغاز، فرجامی خوش درپی داشته باشد. گروه با این هدف، تحقیقات جامع یکسالهای را دربارۀ سازمان اقتصادی و اجتماعی جوامع ایلی منطقه آغاز کرد تا رهنمودی علمی و عملی برای سازمان عمران کهگیلویه و بویراحمد تهیه کند و این سازمان بتواند با بینشی دقیق از منطقه و دانش مستدل دربارۀ کارکردهای ایلها، به اهداف عمرانی خـود دست یابـد و فعالیتهای عمرانی خـود را اجـرا کنـد (افشار، 3/ 2-3، 5).
دهدشت زادگاه طایفهای از ایل پدری افشارنادری بوده، که در عصر شاه طهماسب اول، حکومت کهگیلویه را در دست داشتهاند (تهامینژاد، 81). گفته میشود که افشارنادری فرزند اسماعیل میرزا افشارنادری بوده که از نوادگان نادر شاه به شمار میرفته است (صفینژاد، 7). شاید همین عوامل سبب شده که افشارنادری نظر خاصی دربارۀ دهدشت داشته باشد و با استفاده از روشهای مطالعات مردمشناختی چون مصاحبه، مشارکت مستقیم، ثبت و ضبط، و عکاسی، پارهای از مشاهدات خود را روی نوارهای سلولوئید 16میلیمتری ثبت کند، که فیلم کوتاه خرابههای دهدشت یکی از آنها ست.
یکی از همکاران افشارنادری نوشته است که او در روزهای یکشنبه، اول اردیبهشت و دوشنبه، دوم اردیبهشت 1347، در هوای گرگومیش صبحگاهی، از خرابههای دهدشت، از چرای دامها در اطراف سیاهچادرها و از مشکزدن زنان طایفۀ طاساحمدی که سیاهچادرهای خود را در کنار خرابهها برپا کرده بودند، فیلمبرداری کرد. او در مدت فیلمبرداری، صداهای اطراف را نیز با ضبطصوت، ضبط مینمود (صفینژاد، 18- 19).
این فیلم مشتمل بر دو بخش است: بخش اول آن، تصاویر کوتاهی از زنان عشایر است که در اطراف سیاهچادرها با مشکهای بزرگ به مشکزنی مشغولاند. صدای متن این بخش از فیلم نوای شاد ساز و دهل است. بخش دوم فیلم، چند نمای درشت و عمومی از خرابههای دهدشت، و آخرین نمای آن، تصویر جغدی است که بر بلندای یکی از خرابهها نشسته است. صدای این بخش، آواز حزنانگیز مردی است که فضای ویرانیهای دهدشت را دلگیرتر میکند. فیلیپ لوزویی، تدوینگر فیلم نیز با در کنار هم گذاشتن نماها، و ابراهیم ابراهیمینژاد با تنظیم موسیقی آن، بهنحوی عمل کردهاند که حاصل آن، اندوه و غمخواری برای شهری است که روزگاری آباد بوده و اکنون ویران شده است.
این فیلم فاقد گفتار متن و صدای زمینه است و به طریقۀ 16میلیمتری رنگی تهیه شده، و زمان آن، اندکی بیش از 4 دقیقه است. در عنوانبندی فیلم، «گروه بررسیهای مردمشناسی مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران» بهعنوان تهیهکننده معرفی شده است.
مآخذ
افشارنادری، نادر، مجموعه مونوگرافیهای کهگیلویه، تهران، 1347 ش؛ تهامینژاد، محمد، سینمای مستند ایران، عرصۀ تفاوتها، تهران، 1381 ش؛ صفینژاد، جواد، «سالشمار زندگی دکتر نادر افشارنادری و گذری بر آثار تصویری آن مرحوم»، ذخایر انقلاب، تهران، 1381 ش، س 6، شم 35-36.