زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

دلدل

دُلْدُل، نام مرکب منسوب به امام علی بن ابی‌طالب (ع). 
دلدل در لغت، به معنی خارپشت، خارپشت بزرگ، و نیز امر عظیم آمده است (نک‍‍ : برهان ... ؛ آنندراج؛ صفی‌پوری)؛ اما  براساس برخی روایات و داستانهای مشهور، نام استری سفید ــ یا سپید مایل به سیاهی، شهباء ( آنندراج؛ لغت‌نامه ... ) ــ بوده است که از سوی مُقَوْقس، پادشاه مصر، به پیامبر اسلام (ص) اهدا شده بود (سورآبادی، 3/ 1877؛ نیز نک‍ : باستانی، 62-64)، ولی در منابع تاریخی موثق، نامی از دلدل در میان اسامی مرکبهای حضرت محمد (ص) به چشم نمی‌خورد (نک‍ : ‌کلبی، 19-20) و بنابر نوشتۀ طبری، نام اسبی که مقوقس به آن حضرت اهدا کرده، لِزاز بوده است (3/ 174) که ظاهراً آن حضرت این اسب را به همراه چند اسب دیگر و الاغ مخصوص خود، یعفور، به پسرعم و داماد خود، امیرالمؤمنین علی (ع) بخشید. برخی گفته‌اند این بخشش در هنگام بیماری منجر به فوت حضرت محمد (ص) بوده است ( آنندراج؛ لغت‌نامه؛ نیز نک‍ : یاحقی، 360). به هر روی، دلدل در بیشترِ متون و غالباً در افواه مردم، به مرکب حضرت علی (ع) معروف شده است و هرچه به مآخذ متأخرتر نزدیک می‌شویم، انتساب آن به علی (ع) بر ارتباطش با پیامبر (ص) غلبه کرده، پررنگ‌تر می‌شود (برای نمونه، نک‍ : فاروقی، 1/ 444)، تاجایی‌که سعدی در مقام ستودن علی (ع)، صفت «شاه دلدل‌سوار» را برای ایشان ذکر می‌کند (ص 6). 
وصف و ستایش علی (ع) با اسب خود، دلدل، از پیشینه و گسترۀ قابل توجهی برخوردار است، چنان‌که هم در متون ادبی، هم در اشعار کهن فارسی و هم در منظومه‌های مذهبی و مردمی، با تعابیر مختلف توصیف شده است (برای نمونه، نک‍ : لغت‌نامه؛ انوری، 5؛ یـاحقی، همانجا). از سروده‌های شعـرای کهن پـارسی‌گوی (بـرای نمونه، دقیقی، 102) تا عباراتی که بیشتر صبغۀ مذهبی دارند (نک‍ : انجوی، جشنها ... ، 2/ 68؛ خلعتبری، 55)، این مضمونِ تکرارشونده دیده می‌شود. برای مثال، ناصر خسرو از سخنورانی است که از دلدلِ شهبا یاد کرده است: کی شده‌ستی نفس من بر پشت حکمتها سوار/ گرنـه پشت من سوار دلـدل شهبـاستی؟ (1/ 228، نیـز نک‍ : 168، 341). در شعرهای مذهبی آذری نیز انتساب دلدل به علی (ع) در قالب عباراتی نظیر دولدول‌صاحبی، قنبرآغاسی (= دارندۀ دلدل و سرور قنبر) (انجوی، همانجا؛ وکیلیان، 212) به کار برده شده است. گاه حتى در منظومه‌های آیینی، رجزهایی از زبان حضرت علی (ع) دیده می‌شود که حاوی همین مضمون است: بلی من حیدر دلدل‌سوارم (همایونی، 812، 823). 
دلدل اصولاً در ادبیات فارسی، به عنوان اسبی پرآوازه و خوش‌نام مشهور است (یاحقی، همانجا). در فرهنگ مردمی نیز برای تبیین و تعیین جایگاه والای این حیوان، شواهد بی‌شماری وجود دارد. در داستانهای مردمی نیز معمولاً اسب به‌طور عام، و دلدل به‌طور خاص، تخمه و نژادی خاص دارد و اعمال خارق‌العاده و گاه انسان‌وار از آن سر می‌زند، نقشۀ دشمنان را نقش بر آب می‌کند و قهرمان داستان را در تنگناها یاری می‌کند؛ غالباً همین‌که مویی از او آتش می‌زنند، در چشم‌برهم‌زدنی ظاهر می‌شود و بـه کمک می‌شتـابد (بـرای نمونـه‌ها، نک‍ : درویشیـان، 5/ 583 بب‍‌ ؛ میهن‌دوست، 10-14؛ عاشورپور، 2/ 479-480؛ نیز ه‍ د، اسب). 
گاه هر اسبی که نام او را دلدل گذاشته باشند، خارج از بافت و پیرایۀ مذهبی، با حفظ ویژگیهای ذکرشده، و در بعضی مواقع، با تصریح بر اینکه این حیوان از نسل مرکب حضرت علی (ع) است، در داستانی مردمی نقش ایفا می‌کند (نک‍ : درویشیان، 5/ 583- 589). همچنین افسانه‌های فراوانی در افواه عام وجود دارد و سینه‌به‌سینه نقل می‌شود که در آنها، علی (ع) سوار بر اسب خود، دلدل، که ویژگیهای منحصربه‌فردی دارد، خویشکاریهای مختلفی انجام می‌دهد که بیشتر آنها شبیه کرامات و معجزات است. در بیشتر موارد، این کارهای فوق طبیعی جز با مباشرت دلدل انجام نمی‌شود؛ اعمالی همچون: باراندن ابرها، جنگ با دشمنان ملی و مذهبی، نبرد و زورآزمایی با رستم و جز اینها (برای آگاهی از چندین نمونه از این‌گونه داستانهای مردمی، نک‍ : وکیلیان، 105- 108، 124- 129، 211-213، جم‍‌ ). تقابل رستم، پهلوان اساطیری ایران، و علی (ع) از سویی، و رخش و دلدل از سوی دیگر، از بُن‌مایه‌های شایع در داستانهای مردمی است که به صورتهای مختلف و با جزئیات متفاوت نقل می‌شود (برای نمونه، نک‍ : ناصر خسرو، 1/ 239؛ انجوی، مردم ... ، 107-125؛ برای آگاهی از تحلیلی کوتاه در این‌باره، نک‍ : ماسه، I/ 308). 
در اشعار فخیم و کهن فارسی نیز تقابل یا توازی رخش و دلدل بسامد قابل توجهی دارد (مسعود سعد، 564). گاه نیز نام علی (ع) و دلدل در متون ادبی، در کنار دیگر قهرمانان و شخصیتهای اساطیری ایران دیده می‌شود: سام و فریدون کجا شدند، نگویی/ بهمن و بهرام گور و حیدر و دلدل؟ (ناصر خسرو، 1/ 341). همچنین اشعار و ترانه‌های محلی فارسی و گویشهای وابسته نیز گنجینۀ گران‌بهایی از تعابیری‌اند که امیرالمؤمنین (ع) را در نسبت با اسب خود، دلدل وصف می‌کنند: علی دیدم، علی در خواب دیدم/ علی در مسجد و محراب دیدم/ / علی دیدم سوار دلدلش بود/ چو قنبر در کنارش (رکابش) می‌دویدم (احمدپناهی، 75؛ بختیاری، 374؛ برای نمونه‌های دیگر، پازواری، 192، 212، 222، جم‍‌ ). گاه این اشعار، فضایی امیدبخش و شاد دارند: سحرگاهی صدای بلبل اومد/ صدای بلبل از شاخ گل اومد/ / برای خاطر شاه شهیدون/ امیرالمؤمنین با دلدل اومد (مؤیدمحسنی، 684). اما شایع‌ترین مضمون در این اشعار، قدمگاه دلدل است؛ ابیاتی این چنین که: شب شنبه برفتم بر سر پل/ قدمگاه علی به اسم دلدل/ / عرق از سینۀ پاک محمد/ چکیده بر زمین حاصل شده گل (هدایت، 103؛ احمدپناهی، همانجا). 
در باورهای مردم گوشه‌و‌کنار ایران، اماکن متبرک و زیارتگاههایی وجود دارد که دلدل و حتى خود حضرت علی (ع) از آنجا عبور کرده و اثری از خود برجای گذاشته‌اند. گاه این جای سم و اثر پا به‌نحو خارق‌العاده‌ای بزرگ است. مثلاً در بلوران کوهدشت، زیارتگاهی به نام «دلدل» وجود دارد که بر سر کوهی به همین نام واقع، و همان آتشکدۀ بلوران است. در این زیارتگاه که مورد احترام و محل مراجعۀ پیروان مذهب اهل حق است، سنگ گودی وجود دارد که تقریباً به شکل نعل اسب است و اهل حق معتقدند که جای سم دلدل حضرت علی (ع) است (ایزدپناه، 59). مؤلفانی نیز در دوره‌های مختلف، اشاره‌هایی به این آثار دارند (برای نمونه، نک‍ : براون، 202؛ راعی، 201؛ ماسه، I/ 308، حاشیۀ 1، نیز 391). 
دلدل وارد سوگندها و لالاییها نیز شده است (نک‍ : ثواقب، 440؛ برای لالایی، نک‍ : سعیدی، 35؛ عمرانی، 91-92). دلدل گاه در تعزیه‌ها و نمایشهای مذهبی، یا به‌صورت یکی از شخصیتهای نمایش حضور دارد، یا در قالب اشعار و گفت‌وگوهای تعزیه از آن یاد می‌شود (نک‍ : همایونی، 328، 823؛ عرفان، 429). دلدل در نقاشیهای قهوه‌خانه‌ای و نگارگریهای مذهبی نیز دیده می‌شود (نک‍ : بلوکباشی، 97، 98، 129)؛ برای نمونه، تابلو نقاشی مینیاتور عرب در خاوران‌نامۀ ابن‌حسام خوسفی، از مکتب شیراز، که در آن علی (ع) را سوار بر دلدل در جنگ با نیروهای اهریمنی نشان می‌دهد (نک‍ : دشتگل، 92-93). 
در مَثَلهایی نیز که براساس اعتقادات مردم دربارۀ دلدل ساخته و پرداخته شده است، بیشتر به پاکی و تقدس و فوق‌العاده بودن این حیوان اشاره شده است؛ عباراتی مثل: کرۀ دلدل، دلدل می‌شود (ذوالفقاری، 2/ 1424)؛ و انگار تخم دلدل مصطفى است (همو، 1/ 409، برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : 1/ 693، 1104، 2/ 1375، 1606). 

مآخذ

آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، «علی (ع) در ترانه‌های عامه»، کتاب ماه هنر، تهران، 1383 ش، شم‍ 67- 68؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1354 ش؛ همو، مردم و شاهنامه، تهران، 1354 ش؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش سعید نفیسی، تهران، 1337 ش؛ ایزدپناه، حمید، فرهنگ لری، تهران، 1343 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت‌قلعه، تهران، 1363 ش؛ بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ برهان قاطع؛ بلوکباشی، علی، قهوه‌خانه‌های ایران، تهران، 1375 ش؛ پازواری، امیر، دیوان، به کوشش منوچهر ستوده و محمد داودی درزی کلایی، تهران، 1384 ش؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ درویشیان، علی‌اشرف و رضا خندان، فرهنگ افسانه‌های مردم ایران، تهران، 1380 ش؛ دشتگل، هلناشین، «نبرد خیر و شر (حضرت علی (ع) و نبرد او با دیوان و اژدهایان)»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم‍ 31-32؛ دقیقی، محمد، دیوان، به کوشش محمدجواد شریعت، تهران، 1368 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راعی اسکی، مصطفى، اسک در گذر تاریخ، تهران، 1387 ش؛ سعدی، بوستان، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1342 ش؛ سعیدی، سهراب، لالاییها، بازیها و سرگرمیهای میناب، تهران، 1386 ش؛ سورآبادی، عتیق، تفسیر التفاسیر، به کوشش سعیدی سیرجانی، تهران، 1381 ش؛ صفی‌پوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، 1377 ق؛ طبری، تاریخ؛ عاشورپور، صادق، نمایشهای ایرانی، تهران، 1389 ش؛ عرفان، حیدر، تعزیه در استان بوشهر، شیراز، 1379 ش؛ عمرانی، ابراهیم، برداشتی از لالاییهای ایران، تهران، 1381 ش؛ فاروقی، ابراهیم، شرف‌نامۀ منیری، به کوشش حکیمه دبیران، تهران، 1385 ش؛ کلبی، هشام، انساب الخیل، به کوشش احمد زکی، قاهره، 1946 م؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مسعود سعد سلمان، دیوان، به کوشش غلامرضا رشیدیاسمی، تهران، 1339 ش؛ مولوی، «غزلیات»، ضمن شرح و نقد غزلیات شمس تبریزی، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1387 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ میهن‌دوست، محسن، «پندارها و باورداشتهای عامیانه»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم‍ 31-32؛ ناصر خسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، 1357 ش؛ وکیلیان، احمد و خسرو صالحی، حضرت علی (ع) در قصه‌های عامیانه، تهران، 1380 ش؛ هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به کوشش جهانگیر هدایت، تهران، 1381 ش؛ همایونی، صادق، تعزیه در ایران، شیراز، 1380 ش؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر و داستان‌واره‌ها در ادبیات فارسی، تهران، 1386 ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.