دانشنامه علائی
دانِشْنامۀ عَلائی، اثری به زبان فارسی در فلسفه و شاخههای آن، تألیف ابنسینا پیش از 428 ق / 1037 م. این کتاب ازلحـاظ زبـان، نثر، درونمایۀ علمی، جایگاه آن در تفکر ابنسینا و تأثیر در آثار بعدی، اهمیت ویژهای دارد و ازاینرو از جنبههای گوناگون قابل بحث و بررسی است:
1. قطعیت انتساب کتاب به ابنسینا
بااینکه نگاشتهشدن این کتاب به دست ابنسینا با توجه به مقدمۀ شیخ بر آن و توضیح ابـوعبید جوزجانی و دیگـر شواهـد تاریخـی (مثـلاً نک : شهرزوری، 450؛ شهمردان، 22) نزد تقریباً همۀ محققان مسلم است، برخی از پژوهشگران تردیدی را ــ دستکم دربارۀ متن باقیمانده از آن ــ مطرحکردهاند. محمدتقی بهار که درواقع نخستین دانشمندی است که بهطور جدی و با نگاه تحقیقی به دانشنامۀ علائی پرداخته است، ضمن تحقیقات خود در یک جا از انتساب قطعی کتاب به ابنسینا با لحنی غیر استوار و تردیدآمیز سخن میگوید (نک : 2 / 35-36). علت تردید بهار اشتباهات و یا دستبردهایی است که به دست ناسخان در نسخههای بعدی کتاب وارد شده، و مشخصات نثر زمان ناسخ را به کتاب انتقال داده است. بهار با دقت بسیار با مقایسۀ دو نسخۀ متعلق به دو زمان گوناگون، نظر خود را بیان کرده است (1 / 294-296)؛ اما امروزه محققان بر آناند که دانشنامه یگانه تصنیف فارسی شیخ است که در انتساب آن به او تردیدی نیست (نک : مهدوی، 101).
2. تألیف و تکمیل دانشنامه
ابنسینا تألیف دانشنامه را در اصفهان به فرمان امیر ابوجعفر علاءالدوله محمد بن دشمنزیار کاکویه آغاز کرد (دانشنامه، منطق ... ، 1-2). چنانکه ابوعبید جوزجانی شاگرد نزدیک ابنسینا در مقدمۀ بخش هندسۀ کتاب نوشته است، دانشنامه آنگونه که ابنسینا خود طرح آن را ریخته بـود، نوشتـه شد، امـا بهجز منطق، علم بـرین (مابعدالطبیعه) و علم زیرین (طبیعیات) آن باقی نماند و بخش ریاضیات آن، شامل هیئت و موسیقی، از میان رفت؛ ازاینرو، ابوعبید جوزجانی از رسالههای پراکندهای که از شیخ در دست داشته، 3 رسالۀ کوتاه در هندسه، رصد و موسیقی را برگزیده است و همراه تلخیصی از بخش حساب (ارثماطیقی) کتاب شفا، به کتاب نجات ابنسینا، که بخشهای ریاضیات آن نیز از میان رفته بود، الحاق کرده، سپس همانها را به فارسی دری ترجمه، و به دانشنامه افزوده است (نک : مهدوی، 226؛ ابنسینا، همانجا؛ ماسه و آشنا، 91-92).
3. طرح کتاب و سنت ارسطویی
جزء اول عنوان کتاب، دانشنامه، و تصریح خود نویسنده به «اصلها و نکتههای 5 علم از علمهای حکمت» بهعنوان موضوع کتاب، مبین نظر ابنسینا دربارۀ دانشهای نظری، یعنی منطق، طبیعیات، هیئت، موسیقی و علم برین است. ابنسینا آنگاه پس از ذکر این ترتیب ارسطویی، علم برین را پس از منطق قرار میدهد و علوم دیگر را نسبت به آن زیرین میخواند. این تغییر و نامگذاری، که درواقع تغییر جایگاه فلسفه (متافیزیک) در طبقهبندی ارسطویی است، هرچند صوری و ساده به نظر آید، نشاندهندۀ رویکرد تازۀ ابنسینا در دانشنامه نسبت به طرح طبقهبندی این دانشها در کتاب شفا ست (دانشنامه، منطق، 2، 69؛ قس: وسل، 18) و میتواند مرحلهای از تکامل یا دستکم تحول سنت ارسطویی در تفکر ابنسینایی به شمار آید.
4. اهمیت علمی کتاب
مهمترین ویژگی دانشنامه آن است که نخستین کتاب جامع در فلسفه به زبان فارسی پس از سلطۀ عرب بر ایران است و به نظر پژوهشگران کتابی با این ویژگی پیش از آن نوشته نشده، یا اگر نوشته شده، اثری از آن باقی نمانده است (نک : نصر، 26؛ افنان، 71). بهسبب همین جامعیت، آن را نخستین دائرةالمعارف علوم و فلسفه در زبان فارسی خواندهاند (آربری، 24؛ وسل، 17- 18).
انگیزۀ فارسینویسی
ابنسینا دربارۀ انگیزهاش در تدوین کتابی در فلسفه به زبان فارسی، مینویسد که امیر علاءالدوله به او فرمان داده بود که «باید مر خادمان این مجلس بزرگ را کتابی تصنیف کنم به پارسی دری ... » (همان، 2). از این نوشته چنین برمیآید که کسانی از اهل علم در دربار امیر عربی نمیدانسته، و به دانستن فلسفه و شاخههای آن علاقه نشان میدادهاند. از سوی دیگر به نوشتۀ صاحب نزهتنامۀ علائی، خود امیر به «علوم اوایل» علاقه داشت و فرمان نوشتن آن را به فارسی به ابنسینا داد، درحالیکه پس از پایان کتاب، چیزی از آن نمیتوانست فهمید (شهمردان، 22). با فرض درستبودن هر دو مورد، بازدانستن انگیزۀ واقعی و درونی ابنسینا از نوشتن کتابی با واژههای اصیل و برساختههای فارسی در برابر معادلهای عربی آنها دشوار است (افنان، 81)، زیرا او میتوانست از واژهها و اصطلاحات فلسفی موجود در زبان عربی، که خود از واضعان اصلی و مؤثر آنها به شمار میآمد، در متن فارسی استفاده کند؛ ازاینرو، به نظر چنین میآید که ابنسینا برای فارسی نوشتن کتاب انگیزهای بیش از فرمان امیر داشته که تأثیر آن در آثار پس از او نمایان شده است. دربارۀ انگیزۀ فارسینویسی ابنسینا به یک عامل دیگر نیز میتوان اشاره کرد: عامۀ مردم ایران و نیز بسیاری از امیران و شاهان محلی با زبان عربی آشنایی نداشتند (معین، 2 / 531)؛ ازاینرو، ابنسینا با نوشتن دانشنامۀ علائی و ابوریحان بیرونی با تألیف التفهیم ــ که از آن، هم متن فارسی و هم متن عربی موجود است و تقدم هیچیک بـر دیگـری معلـوم نیست ــ در واقـع نهضتی در فارسینویسی کتابهای علمی پدید آوردند که بعدها نیز همچنان ادامه یافت (همو، 2 / 534-535).
ویژگیهای نثر دانشنامه
از ویژگیهای نثر کتابهای علمی فارسی در سدۀ 5 ق / 11 م، و ازجمله دانشنامه، نسبت به آثار تاریخی و ادبی همزمان یا تقریباً همزمان، سادگی و ایجاز عبارتهای آنها ست. این ویژگیها همراه بیتوجهی به آرایههای لفظی و آوردن فعلها و کلمههای تکراری، از مشخصات عمومی سبک نوشتههای آغازین نهضت پارسینویسی به شمار میروند. بااینهمه، آشنایی و انس بیشتر نویسندگان با عربی موجب شده است که مؤلفان این آثار بهخوبی از عهدۀ بیان و تفهیم موضوع علمی اثر خود به زبان فارسی برنیایند و با ایجاز بیش از حد، گاه مطالب را پیچیده بیان کنند (نک : بهار، 2 / 53-55). دشواری و خشکی نثر دانشنامه بیش از همه معلول این دو علت میتواند باشد: 1. دانشنامه نخستین اثر فارسی در موضوع خود پس از سیطرۀ زبان عربی است. 2. ابنسینا در هنگام نگارش کتاب، به نوعی درگیر جدال با شیوۀ عربینویسی خود بوده است، بهویژه که در هنگام اقامت در اصفهان ــ کـه دانشنامه نیـز در همانجا نگاشته شد ــ تکامل زبان فلسفی وی در نگارش آثاری چون اشارات و تنبیهات نسبت به آثار پیشین او به عربی، بهخوبی مشهود است (نک : نصر، 26).
زبان پارسی ابنسینا بیگمان گویشِ بخشِ شرقی ایران، خراسان بزرگ، و متأثر از آن است. نگارش دانشنامه به زبان فارسی بهویژه از این لحاظ اهمیت بسیار یافته است که مفاهیم فلسفی و دانشهای وابسته به آن که در اصل از زبان یونانی به عربی درآمده بودند ــ و اگر هم پیش از آن به فارسی ترجمه شده بودند، پس از سلطۀ عرب بـر ایـران باقـی نماندند ــ نخستین بـار بـه زبـان هنـدواروپایی و غیـر سامی نیـز ترجمه شدند (نک : ماسه، 35؛ گودمن، 37). هرچند این مفاهیم نخست به عربی درآمدند و سپس از عربی به فارسی برگردانده شدند، از آنجا که ابنسینا از بنیانگذاران و خود گسترشدهندۀ مفاهیم فلسفی و علمی در زبان عربی بود (فخری، 150)، معادلیابیهای فارسی او در دانشنامه نه صِرف ترجمه، بلکه برخوردار از ابداع و استفادۀ کامل از گنجایش و توان آشکار و پنهان زبان فارسی بوده است.
5. تأثیر دانشنامه
این کتاب با وجود حجم نهچندان زیادش، بیشتر از آثار مشهور دیگر ابنسینا در آیندگان تأثیر گذاشته است. دو کتاب معروف و مهم او، شفا و اشارات و تنبیهات، که هنوز هم در حوزههای سنتی فلسفه در ایران تدریس میشوند، تنها ازلحاظ انتقال اندیشۀ فلسفی ابنسینا به سدههای بعد و رواج دادن آن در خارج از حیطۀ زبان عربی (اروپا) اهمیت دارند. اهمیت دانشنامه در تأثیری است که از چند جهت در زبان فارسی باقی گذاشته است. این تأثیرها را میتوان در 3 حوزه تقسیمبندی کرد:
الف ـ در زبان فارسی
تأثیر دانشنامه را در زبان فارسی میتوان در دو بخش مفاهیم و سبک نگارش بررسی کرد:
1. مفاهیم
انتقال و تبیین مفاهیم فلسفی به زبان فارسی گواهی آشکار بر خلاقیت و نبوغ ابنسینا ست. بررسی کتاب دانشنامه نشان داده است که شیخ برای تبیین مفاهیم فلسفی در زبان فارسی 3 راه در پیش گرفته است. نخست، تا آنجا که ممکن بوده است، از واژههای موجود در زبان که دقیقاً معادل معنی مورد نظرند، استفاده کرده است. دوم، واژههایی را که در زبان فارسی رایج بوده، مجازاً در برابر مفهومی قرار داده است، و یا واژههایی را که فارسیزبانان اهل فن و اصطلاح میشناختند، اما در نزد عامه کاربرد نداشته، به کار گرفته است. سوم، در هنگام ضرورت، خود واژههایی مفرد یا مرکب در برابر مفهومی وضع کرده است (نک : معین، 2 / 534، 539). اینک نمونههایی از 3 گونه معادلیابی مفاهیم در دانشنامه: مـورد نخست، واژههایـی مانند افکندن = اطلاق، حمل؛ جدایـی = تمییز؛ شاخ = فرع، شاخه (دانشنامه، منطق ... ، 9، 15، 69). مورد دوم، واژههایی مانند آخشیج = ضد؛ کنش = فعل؛ انگارش = ریاضیات (همان، 17، 70، 96). مورد سوم، ترکیبهایی مانند ایستادهبهخود = قائمبهذات؛ چندیِ پیوسته = کمّ متصل؛ هرآینگی = ضرورت و وجوب (همان، 22، 85، 87). بهکارگرفتن همین شیوه از سوی بیرونی، معاصر ابنسینا، در التفهیم، تأییدی بر درستی راه شیخالرئیس میتواند بود (برای آگاهی از واژههای مشترک میان هر دو دانشمند، نک : معین، 2 / 535-537).
2. سبک نگارش
زبانی که ابنسینا در دانشنامه به کار گرفته، به تصریح خودش پارسی دری است که با وجود لهجهها و گویشهای گوناگون گفتاری در مناطق مختلف، یگانه زبان نوشتاری فارسی در سرتاسر ایران به شمار میرفته است. زبان دانشنامه اندکی دشوار، خشک و عاری از لطافت است که دو علت برای آن میتوان برشمرد:
نخست اینکه موضوع آن، فلسفه و شاخههای وابسته به آن، منطق، طبیعیات و ریاضیات است که هرکدام از آنها علمی خاص و دارای اصطلاحات و مبادی علمیاند و فهم آنها به صرف دانستن زبان و حتى تبحر در نوشتن آن هم حاصل نمیشود. مقایسۀ سبک نگارش دانشنامه بـا تـاریخ بلعمی، کـه در 352 ق / 963 م ــ در حـدود 75 سال پیش از دانشنامه ــ نگاشته شده، و تاریخ بیهقی، که در حدود 470 ق / 1077 م ــ تقریباً 45 سال پس از دانشنامه ــ نوشته شده، بیانگر این نکته است که زبان روایت قصه در هر دو کتاب تاریخ، با وجود تقریباً 120 سال فاصله میان آنها، گذشته از ویژگیهای سبک نویسندگانشان، جاذب و شیرین است و تنها آشنایی با زبان گفتاری و نوشتاری برای درک آنها کافی است.
دوم آنکه دانشنامه نخستین کتاب فارسی در موضوع خویش است و مطالعۀ آن نشان میدهد که نویسنده جز در پی بیان مقصود نبوده، و بههیچروی به آرایههای لفظی و زیبایی کلام توجه نداشتهاست. از متن دانشنامه بهخوبی پیدا ست که ابنسینا در هنگام ریختن مفاهیم فلسفی و علمی در قالب واژههای فارسی و سپس به جمله درآوردن آنها برطبق قواعد زبان فارسی، با چالشی بزرگ روبهرو بوده است (نک : گودمن، 37).
ویژگیهای سبک نگارش ابنسینا در دانشنامه را میتوان چنین خلاصه کرد: ورود در موضوع بدون هیچگونه مقدمه یا شاخوبرگ اضافی در پیرامون آن؛ کوتاهی جملهها که نتیجۀ مستقیم مورد نخست است؛ معمولاً پس از پایان هر جمله، جملۀ بعدی با «و» آغاز میشود، مگر آنکه جملۀ پیشین استدلالی بوده باشد، که غالباً با «پس» آغاز میگردد؛ دیگر، استحکام جملهها در بیان موضوع، چنانکه پس از آشنایی با زبان و شیوۀ نگارش کتاب، خواننده بر دشواری زبان آن، که تا حد زیادی معلول واژهها و اصطلاحات تخصصی و جدید آن است تا شیوۀ نگارش آن، چیره میگردد و درمییابد که بهتر و موجزتر از بیان شیخ نمیتوان نگاشت (قس: ماسه، 36-41، که با مثالهای بسیار، سادگی، رسایی و استحکام جملهها را نشان میدهد)؛ دیگر، تمایل ابنسینا در نگارش ضروریترین مطالب است. وی برخلاف بیشتر نویسندگان هیچگاه از خود سخنی نمیگوید و چون ضرورت ایجاب کند که از تجربیات خود مثالی بیاورد، از خود همچون شخصی ناشناس یاد میکند (نک : دانشنامه، طبیعیات، 144-145؛ قس: گوتاس، 20).
ب ـ تـأثیر نگارشی در نـویسندگان بعدی
فـارسینویسی آثـار فلسفی پس از ابنسینا، چونان جریانی مستمر عمومیت نیافت. نویسندگان کمی همانند او آثار خود را به فارسی نوشتند و بزرگانی چون غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی زبان عربی را ترجیح دادند. برخی عوامل مذهبی، اجتماعی و سیاسی را مانعی در برابر گسترش این حرکت ادبی یاد کردهاند (نک : افنان، 82) که تا حدی درست به نظر میآید، زیرا با گسترش سلطۀ مذهبی خلافت عباسی بر ایران، که با حکومت شاهان غزنوی و سلجوقی و تسلط سیاسی آنان همراه بود، بغداد، مرکز سیاست شرق جهان اسلامی، به کانون علمی و فرهنگی نیز تبدیل شد و زبان عربی ناچار زبان اصلی علم و فلسفه شد. این تمرکز پیش از ابنسینا آغاز شده بود و حرکت فرهنگی ابنسینا را تحتالشعاع خود قرار داد. بااینهمه، فارسینویسی دانشنامه بهصورت جریانی غیر اصلی، گسسته و متناسب با شرایط زمانی و مکانی، بر برخی از آثار بعدی تأثیر گذاشت.
عبدالواحد جوزجانی، شاگرد ابنسینا، در ترجمۀ بخشهای ریاضی و موسیقیِ الحاقی به دانشنامه، از همان سبک و شیوۀ استاد خود متأثر بوده، و نهتنها از واژههای شیخ استفاده کرده، بلکه خود نیز به وضع برابرها و ترکیباتی دست زده است (معین، 2 / 550-551).
در ترجمۀ فارسی حی بن یقظان نیز که متن عربی آن از ابنسینا ست و یکی از شاگردان او، شاید ابوعبید جوزجانی (نک : کربن، 11-12)، آن را به فارسی ترجمه کرده است، واژهها و اصطلاحات مشترک با دانشنامه به چشم میخورد (معین، 2 / 545-546).
ناصر خسرو (د 481 ق / 1088 م) شاعر، دانشمند و متکلم اسماعیلیمذهب که در حدود 50 سال پس از ابنسینا میزیست، در شماری از آثار خود دربارۀ دین و فلسفه از فارسینویسی ابنسینا پیروی کرده است (افنان، همانجا).
آشنایی ناصر خسرو بهویژه با دانشنامه از بهکارگیری واژهها و اصطلاحات آن در آثار او پیدا ست؛ ازجمله: انبازی (ابنسینا، دانشنامه، منطق ... ، 68، 69؛ ناصر خسرو، جامع ... ، 44)؛ بسودنی (ابنسینا، همان، طبیعیات، 29؛ ناصر خسرو، همان، 284)؛ چهچیزی = ماهیت (ابنسینا، همان، منطق، 4؛ ناصر خسرو، همان، 124، زاد ... ، 233، 255)؛ میانگین (ابنسینا، همان، 77؛ ناصر خسرو، جامع، 227؛ برای موارد دیگر، نک : معین، 2 / 552-554).
در مصنفات باباافضل کاشانی (ه م)، فیلسوف پارسینویس سدۀ 6 ق / 12 م، شماری از واژههای مشترک با دانشنامه یافت میگردد (نک : معین، 2 / 558-560) که تردیدی نیست از دانشنامه گرفته شدهاند. در مقایسه با ناصر خسرو، باباافضل نزدیکترین شیوۀ نگارش به سبک دانشنامه را دارد.
ج ـ تأثیر محتوایی در آثـار بعدی
بهمنیار بن مرزبـان، شاگرد ابنسینا تصریح کرده است که کتاب خود التحصیل را به پیروی از دانشنامه طرح و تنظیم کرده، و سپس مطالب آن را که به عربی است، با بهرهگیری از همۀ نوشتههای شیخ و آموختههای شفاهی از استاد، نوشته است (ص 1).
غزالی مقاصد الفلاسفۀ خود را، درواقع دقیقاً و سطربهسطر از دانشنامه به عربی ترجمه کرده است (نصر، 177)، بیآنکه نامی از آن ببرد. در مقدمۀ بسیار کوتاه این کتاب، غزالی اشاره کرده است که قصدش بازگویی مقاصد فیلسوفان است (ص 31) تا به این ترتیب، خود را از اتهام پرداختن به فلسفه برکنار دارد. شاید او بیآنکه خود بداند، هم در سخن و هم در عمل، به بهترین وجه به ستایش از دانشنامه پرداخته است، زیرا میگوید: برای بیان لغزشهای فیلسوفان، نخست باید کلامی موجز و بدون حشو و زوایـد را در دانشهای فیلسوفـان ــ منطق، طبیعیات و الٰهیـات ــ دستمایه قرار دهد (همانجا). آنگاه با اینکه خود عربینویس ماهری بود و آثار فلسفی نیز به عربی بسیار بیشتر از آثار فارسی یافت میشد، دانشنامه را عیناً به عربی ترجمه کرد و حتى همانند ابنسینا الٰهیات را پس از منطق قرار داد و طبیعیات را به آخر منتقل ساخت و آن را مقاصد الفلاسفه نام نهاد. اگرچه ذکرنکردن منبع و اصل اثر از غزالی عجیب مینماید، روانی قلم او در ترجمۀ عربی دانشنامه ستودنی است و بسا که ترجمه از اصل روانتر و سادهتر است.
6. آگاهیهایی دربارۀ چاپها و نسخههای دانشنامه
از این کتاب نسخههای متعددی باقی مانده است که بعضی از آنها بخشهای بیشتری را در بر دارند و اکثر آنها فاقد بخشهای الحاقیاند (نک : دنبالۀ مقاله). وجود این نسخهها بیانگر اقبال اهل علم و فلسفه نسبت به دانشنامه است و حتى نسخههایی از آثار منطقی عمر بن سهلان ساوی را در برخی از کتابخانههای ترکیه بهنادرست، دانشنامۀ علائی نامیدهاند (نک : مهدوی، 101، 274). از آنجا که طرح چاپ تحقیقی تمام بخشهای دانشنامه، به مناسبت هزارۀ ابنسینا در 1330 ش، به انجام نرسید، آوردن آگاهیهایی دربارۀ چاپها و نسخههای کتاب ضروری مینماید:
چاپها
1. دانشنامۀ علائی، منطق و الٰهیات و طبیعیات، چ سنگی، غیرتحقیقی و پرغلط، حیدرآباد دکن، 1309 ق / 1892 م. 2. دانشنامۀ علائی، منطق و فلسفۀ اولیٰ، به کوشش احمد خراسانی، چاپ تحقیقی و منقح از روی نسخههای مجلس و آستان قدس رضوی، تهران، 1315 ش، چ دوم، 1360 ش. 3. دانشنامۀ علائی، طبیعیات، چاپ تحقیقی و منقح به کوشش محمد مشکوٰة، تهران، 1330 ش، تجدید چاپ، 1353 ش. 4. دانشنامۀ علائی، الٰهیات، چاپ تحقیقی و منقح به کوشش محمد معین، تهران، 1331 ش، تجدید چاپ، 1353 ش. 5. «موسیقی دانشنامۀ علائی»، به کوشش تقی بینش، در سه رسالۀ فارسی در موسیقی، تهران، 1371 ش. 5. تنها چاپ کامل و معتبر و یکجا از همۀ بخشهای کتاب ترجمهای است به فرانسوی، در دو جلد، «منطق و الٰهیات»، پاریس، 1955 م، «طبیعیات و ریاضیات»، پاریس، 1958 م، که بهوسیلۀ محمد آشنا و هانری ماسه صورت گرفته است؛ تجدید چاپ در یک مجلد، در گنجینۀ آثار شاخص فرهنگی یونسکو، انتشارات بل لتْر، 1986 م.
نسخهها
بیشتر نسخههای تاریخدار دانشنامه مربوط به سدۀ 11 ق / 17 م و بعد میباشند. یکی از 3 نسخۀ کتابخانۀ ملی ملک بخش ریاضیات بهجز موسیقی را دارد (ملک، 2 / 241، شم 025‘1). نسخۀ دیگری نیز در کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی وجود دارد که به تاریخ 960 ق استنساخ شده است (منزوی، خطی، 1 / 665، شم 203‘6). نسخۀ بیتاریخ دیگری در کتابخانۀ مجلس موجود است (همانجا، شم 214‘6) که برخی از محققان آن را متعلق به سدۀ 9 ق / 15 م دانستهاند (مشکوٰة، 7- 8). نسخهای بیتاریخ در کتابخانۀ ملی ملک، وقف بر آستان قدس رضوی، شامل بخش موسیقی دانشنامه، به پیش از سدۀ 9 ق نسبت داده شده است (بینش، 4-5). نسخهای نیز از سدۀ 8 ق، متعلق به عباس اقبال آشتیانی، با افتادگیهایی در بخش هیئت و فاقد بخشهای حساب و موسیقی، گزارش شده است (مشکوٰة، 7؛ دربارۀ نسخههای موجود در کتابخانههای خارج از ایران، نک : منزوی، فهرستواره، 6 / 143؛ مهدوی، 113).
مآخذ
ابنسینا، دانشنامۀ علائی، طبیعیات، به کوشش محمد مشکوٰة، تهران، 1353 ش؛ همو، همان، منطق و فلسفۀ اولى، به کوشش احمد خراسانی، تهران، 1360 ش؛ بهار، محمدتقی، سبکشناسی، تهران، 1321 ش؛ بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، به کوشش مرتضى مطهری، تهران، 1349 ش؛ بینش، تقی، مقدمه بر «موسیقی دانشنامۀ علائی» ابنسینا، سه رسالۀ فارسی در موسیقی، به کوشش همو، تهران، 1371 ش؛ شهرزوری، محمد، نزهة الارواح و روضة الافراح، ترجمۀ مقصودعلی تبریزی، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و محمد سرور مولایی، تهران، 1365 ش؛ شهمردان بن ابیالخیر، نزهتنامۀ علائی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، 1362 ش؛ غزالی، محمد، مقاصد الفلاسفة، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، 1961 م؛ کربن، هانری، مقدمه بر حی بن یقظان ابنسینا، ترجمه و شرح فارسی منسوب به جوزجانی، به کوشش همو، تهران، 1366 ش؛ مشکوٰة، محمد، مقدمه بر دانشنامۀ علائی، طبیعیات (نک : هم ، ابنسینا)؛ معین، محمد، مجموعۀ مقالات، به کوشش مهدخت معین، تهران، 1367 ش؛ ملک، خطی؛ منزوی، خطی؛ همو، فهرستواره؛ مهدوی، یحیى، فهرست نسخههای مصنفات ابنسینا، تهران، 1333 ش؛ ناصر خسرو، جامع الحکمتین، به کوشش هانری کربن و محمد معین، تهران، 1332 ش / 1953 م؛ همو، زاد المسافر، به کوشش محمد عمادی حائری، تهران، 1384 ش؛ نصر، سید حسین، سه حکیم مسلمان، ترجمۀ احمد آرام، تهران، 1354 ش؛ وسل، ژیوا، دائرةالمعارف فارسی، ترجمۀ محمدعلی امیر معزی، تهران، 1368 ش؛ نیز:
Afnan, S. M., Avicenna, His Life and Works, London, 1958; Arberry, A. J., «Avicenna: His Life and Times», Avicenna: Scientist and Philosopher, ed. G. M. Wickens, London, 1952; Fakhry, M., A History of Islamic Philosophy, New York / London, 1970; Goodman, L. E., Avicenna, London, 1992; Gutas, D., Avicenna and the Aristotelian Tradition, Leiden etc., 1988; Massé, H., «Termes philosophiques de langue persane employés par Avicenne», Le Livre de millenaire d’Avicenne, Tehran, 1956; id. and M. Achena, introd. Le Livre de science of Avicenna, Paris, 1999.