زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

خیابانی

خیابانی، شیخ محمد (1297- 1338 ق / 1256-22 شهریور 1299 ش)، روحانی مبارز و رهبر نهضت آزادیستان.
خیابانی در خامنه از قصبات اطراف تبریز به دنیا آمد (رفیعی، 44؛ ناصحی، 219؛ اتابکی، 58) و تحصیلات ابتدایی را در مکتب‌خانه‌ای در زادگاهش سپری کرد. سپس همراه پدرش، حاج عبدالحمید که در شهر پتروفسکی در داغستان تجارت‌خانه داشت، به آن شهر رفت و مدتی در تجارت‌خانۀ او به کار پرداخت و زبان روسی آموخت (بادامچی، 23؛ آذری، 10؛ ناهیدی‌آذر، 12). وی پس از بازگشت به ایران، در مدرسۀ طالبیۀ تبریز به تحصیل ادبیات عرب، فقه و اصول، و هیئت و ریاضیات پرداخت و مخصوصاً در فقه و اصول از شاگردان مبرز حاجی میرزا ابوالحسن آقا مجتهد انگجی به شمار می‌رفت (آذری، همانجا؛ ناهیدی‌آذر، 25) و میرزا عبدالعلی منجم استاد او در علم هیئت بود (کسروی، قیام ... ، 91؛ بادامچی، همانجا). شیخ محمد پس از چندی، به تدریس فقه و اصول و هیئت و ریاضی قدیم در مدرسۀ طالبیه پرداخت (کسروی، تاریخ هیجده‌ساله ... ، 675؛ بادامچی، همانجا). در همین مدرسه بود که احمد کسروی در درسهای او شرکت می‌کرد (اتابکی، همانجا). مدتی نیز در مسجد کریم خان در محلۀ «خیابان» تبریز امام جماعت بود و شهرت و نسبت او به «خیابانی» نیز از همین‌جا ست (ناهیدی‌آذر، 26). در این ایام با دختر سید حسین خامنه‌ای (د 1325 ق) از علمای بزرگ تبریز (دربارۀ او، نک‍ : آقابزرگ، 1(2) / 640-641) ازدواج کرد. خیابانی مدتی هم امام جماعت مسجدجامع تبریز را بر عهده داشت (بادامچی، 24).
خیابانی در دورۀ مشروطیت، به مشروطه‌خواهان پیوست (کسروی، همان، 676)، و سپس به عضویت انجمن ایالتی آذربایجان درآمد (آذری، 11؛ ملک‌زاده، 5 / 959؛ بامداد، 6 / 196؛ رفیعی، 41؛ آفاری، 113). پس از آنکه مجلس شورای ملی را به توپ بستند (1326 ق)، و دورۀ استبداد صغیر آغاز شد و تبریز دستخوش آشوب و نزاع گردید و راه ورود آذوقه به شهر مسدود شد، شیخ محمد خیابانی با دیگر نمایندگان انجمن ایالتی تبریز چون میرزا اسماعیل نوبری و میرزا حسین خان عدالت مأمور مذاکره با عین‌الدوله شد و به باسمنج رفت. بار دیگر نیز همراه چند تن از هم‌مسلکانش در باغ صاحب‌دیوان با عین‌الدوله دیدار و مذاکره کرد، ولی نتیجه‌ای به دست نیامد (امیرخیزی، 137، 164-165؛ ملک‌زاده، 5 / 968؛ کسروی، تاریخ مشروطه ... ، 748).
پس از فتح تهران و تأسیس دورۀ دوم مجلس شورای ملی (1 ذیحجۀ 1327 ق / 24 آبان 1288 ش)، خیابانی به نمایندگی از مردم تبریز به مجلس راه یافت (اتابکی، همانجا؛ اتحادیه، 118؛ بامداد، رفیعی، همانجاها؛ کسروی، تاریخ هیجده‌ساله، 675-676)؛ در مجلس چون وکلا می‌بایست بستگی خود را به یک حزب اعلام می‌کردند، او ناچار و به تصریح خود به‌اکراه، به فراکسیون دموکراتها پیوست (اتابکی، 58- 59؛ ملک‌زاده، 6 / 1330) و بر ضد سیاستهای دولتهای استعماری روس و انگلیس به مبارزه برخاست (ایوانف، 37؛ کسروی، همانجا، نیز قیام، 18)، مخصوصاً بر ضد اولتیماتوم روسیۀ تزاری به دولت ایران برای اخراج شوستر. وی در ذیحجۀ 1329 در مجلس و در میان مردم به سخنرانیهای مهیج پرداخت (بامداد، همانجا؛ کسروی، تاریخ هیجده‌ساله، 476- 477، 491، 676؛ اتحادیه، 328-332؛ برای اطلاع بیشتر از متن سخنرانیهای خیابانی، نک‍ : روزنامه ... ، 2). ازاین‌رو، یپرم خان به دستور دولت، مأمور دستگیری او شد (آذری، 37؛ ناصحی، 142، 221)، و خیابانی چندی بعد ناگزیر به مشهد رفت (نک‍ : دهخوارقانی، 24؛ آذری، نیز ناصحی، همانجاها) و به مخالفت ادامه داد و چون دولت مرکزی همچنان درصدد دستگیری او بود، روانۀ پتروفسکی شد (کسروی، همان، 676؛ بادامچی، 26). پس از مدتی خواست به تبریز بازگردد، اما صمد خان شجاع‌الدوله اجازه نداد، تا آنکه سرانجام در 1330 ق / 1290 ش به وساطت حاجی میرزا عبدالکریم، امام‌جمعۀ تبریز، به آن شهر بازگشت (کسروی، قیام، همانجا، تاریخ هیجده‌ساله، 677؛ قس: ناصحی، 221). خیابانی اندکی بعد دوباره امام جماعت شد، اما آن را رها کرد و در بازار تبریز به دادوستد پرداخت (بامداد، 6 / 197؛ بادامچی، کسروی، همانجاها).
پس از انقلاب 1917 م روسیه که زمینه برای فعالیتهای سیاسی آزادی‌خواهان فراهم شد، در اردیبهشت 1297 ش / 14 جمادی‌الآخر 1335 ق / مارس 1918 م کمیتۀ ایالتی آذربایجان فرقۀ دموکرات ایران فعالیت خود را از سر گرفت و خیابانی همراه چند تن از هم‌مسلکان خود چون نوبری و چایچی، موجودیت این کمیته را اعلام کرد و در پی آن به چاپ روزنامۀ تجدد، به‌عنوان نشریۀ سیاسی و ارگان رسمی حزب دموکرات به مدیریت ابوالقاسم فیوضات، و به نوشتۀ صدرهاشمی به مدیریت خیابانی، پرداخت که انتشار آن تا سال 1338 ق به‌طور هفتگی دوام یافت (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : صدرهاشمی، 2 / 105؛ محیط، 171؛ اسناد ... ، 1 / 367- 368؛ اتابکی، 59). خیابانی در نخستین شمارۀ آن (8 رجب 1335 ق / 30 آوریل 1917 م) طی مقاله‌ای تحت عنوان «نور حقیقت خواهد تابید» به لزوم احیا و اجرای قوانین مشروطیت، و در مقالۀ دیگری در 15 رجب همان سال، تحت عنوان «حقیقت را باید گفت»، به دولت دربارۀ نقض قوانین هشدار داد (آذری، 104-105).
در اوایل ذیقعدۀ 1335، خیابانی به رهبری حزب دموکرات آذربایجان برگزیده شد و در این میان، پس از عقب‌نشینی روسها و به‌سبب ضعف دولت مرکزی، اختیار تبریز و آذربایجان به مدت یک سال عملاً به دست او و اسماعیل نوبری افتاد و والیان آذربایجان چندان اختیاری در ادارۀ امور نداشتند (برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : کسروی، قیام، 29، 45-46، تاریخ هیجده‌ساله، 690). خیابانی در این مدت، حزب دموکرات را توسعه داد و اصلاحات اساسی در آن ایجاد کرد.
با گسترش تدریجی دامنۀ فعالیتهای کمیتۀ ایالتی آذربایجان، فرقۀ دموکرات ایران به رهبری خیابانی، و فشار بر دولت برای اعمال اصلاحات اساسی و اعتراضهای پی‌درپی دموکراتها به ترکیب دولت عین‌الدوله، سقوط آن دولت را تسریع کرد (نک‍ : آذری، 166؛ رئیس‌نیا، 363؛ داودی، 257-261).
با اشغال تبریز به دست ترکهای عثمانی طی جنگ جهانی اول (اوایل رمضان 1336 / اواسط ژوئن 1918) و تشکیل جمعیت «اتحاد اسلام» توسط آنان و ایستادگی کمیتۀ ایالتی آذربایجان در مقابل تجاوز اشغالگرانۀ آنها، خیابانی همراه اسماعیل نوبری و محمدعلی بادامچی به اتهام فعالیت علیه دولت عثمانی و همکاری با ارامنه دستگیر، و در 8 ذیقعدۀ 1336 ق / 16 اوت 1918 م به اورمیه تبعید شد و دو ماه به زندان افتاد (کسروی، قیام، 33). پس از آنکه عثمانیها ناچار شدند شهر را تخلیه کنند، خیابانی را به قارص انتقال دادند، که در پی تسلیم دولت عثمانی و پایان جنگ جهانی اول آزاد شد و به تبریز بازگشت (بادامچی، 30؛ رئیس‌نیا، 366؛ اتابکی، 59-60) و بار دیگر رهبری دموکراتهای آذربایجان را به دست گرفت. این‌بار او با نیروهای تحت فرماندهی خود، ژاندارمری آذربایجان را تأسیس کرد (کرونین، 260؛ آذری، 475).
مقارن عقد قرارداد 1919 م میان وثوق‌الدوله و دولت انگلیس، دموکراتهای تبریز به رهبری خیابانی به مخالفت برخاستند (بامداد، همانجا؛ آذری، 287؛ مستوفی، 3 / 125؛ برای اطلاع بیشتر دربارۀ علل قیام خیابانی، نک‍ : بادامچی، 32-33؛ روئین‌دژ، 300). براساس اسناد و مدارک موجود، خیابانی در آستانۀ انتخابات دورۀ چهارم مجلس، مردم را از رأی‌دادن به سیاسیون وابسته به انگلیس یا روسیه برحذر داشت و این قرارداد را مضر به حال مملکت و ناقض حاکمیت ملی و استقلال ایران خواند (ایوانف، همانجا؛ قس: همایون کاتوزیان، 269، 290-291، 304) و با ایراد خطابه و نگارش مقاله به تشریح ابعاد خطرناک این پیمان پرداخت. از آن سوی، وثوق‌الدوله با آگاهی از واکنش خیابانی و پیروانش، انتخابات آذربایجان را بر هم زد و خیابانی نیز با دعوت آزادی‌خواهان و دموکراتها، در 22 اسفند 1298، مجلس محلی تبریز را تشکیل داد و خود به ریاست آن انتخاب شد (آذری، 245-246)؛ آنگاه برای واداشتن وثوق‌الدوله به لغو معاهده، در بهار 1299 ش به مبارزۀ مسلحانه روی آورد. او همۀ رؤسای منصوب از طرف دولت مرکزی را از ادارات راند و تبریز و اطراف آن را از سلطۀ دولت مرکزی بیرون آورد و نام آذربایجان را به «آزادیستان» تغییر داد (مستوفی، 3 / 125، 129؛ بهار، 1 / 49؛ اتابکی، 62).
سازش‌ناپذیری خیابانی موجب شد که او پیشنهاد همکاری با دیگر حرکتهای معاصرش همچون جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان را نپذیرد و حتى میرزا کوچک خان را با وثوق‌الدوله مقایسه کند (اتابکی، 62-63؛ فخرایی، 375). در این میان مشیرالدوله، رئیس‌الوزرای وقت، مخبرالسلطنه هدایت را به حکومت تبریز گماشت (بامداد، همانجا) و کوشید خیابانی را با راههای مسالمت‌آمیز از ادامۀ سرکشی بازدارد (برای اطلاع بیشتر از نحوۀ برخورد او با خیابانی، نک‍ : هدایت، 316، 317، 319؛ کسروی، قیام، 53، تاریخ هیجده‌ساله، 894-895؛ مستوفی، 3 / 131؛ تقی‌زاده، 385)، اما چون نتیجه‌ای نگرفت، در 21 شهریور 1299 به یاری فرمانده روسی قزاق‌خانۀ تبریز، دست به عملیات نظامی ضد نیروهای خیابانی زد. هواداران خیابانی سرکوب شدند و خود او در 22 شهریور 1299 ش / 29 ذیحجۀ 1338 ق به دست اسماعیل قزاق به قتل رسید (کسروی، قیام، 54، تاریخ هیجده‌ساله، 896؛ بادامچی، 35- 39؛ بهار، 1 / 53؛ بامداد، همانجا؛ برای اطلاع بیشتر از نحوۀ مرگ وی، نک‍ : هدایت، 318). پیکر او را در گورستان امامزاده سید حمزۀ تبریز به خاک سپردند. بعدها در دوران سلطنت رضا شاه پهلوی (سل‍ 1304-1320 ش)، در محل آن گورستان، مدرسه‌ای بنا شد.
برخی از شاعران نامدار همچون عارف قزوینی، محمدعلی صفوت، علی‌اکبر آگاه و ملک‌الشعرا بهار اشعاری در رثای خیابانی سروده‌اند (ناهیدی‌آذر، 285-287؛ کسروی، قیام، 56، 170). اگرچه هدایت (مخبرالسلطنه) مرگ خیابانی را بر اثر خودکشی دانسته است (همانجا؛ نیز نک‍ : بهار، همانجا؛ تقی‌زاده، 386؛ قس: کسروی، تاریخ هیجده‌ساله، 897) و به نوشتۀ مستوفی نیز دولت مشیرالدوله از بیم عکس‌العمل مردم، قتل خیابانی را تا مدتها خودکشی اعلام کرد (3 / 128-131)، بااین‌همه، مشیرالدوله و مخبرالسلطنه را قاتل خیابانی می‌خواندند.
حکومت خیابانی گرچه مستعجل بود، اما چنین به نظر می‌رسد که اندیشۀ او بر افکار و برخوردهای سیاسی در ایران تأثیر نهاد. به نظر او «اصلاح مملکت کار یک‌روزه نیست، یک سال، دو سال، سه سال وقت لازم است تا اولین قدمهای اصلاح‌کارانه برداشته شود» (نک‍ : نورایی، 870).
خیابانی ترقی‌خواه بود و نوخواهی و تجددگرایی را وسیلۀ ترقی می‌دانست (همو، 870-871؛ آذری، 388، 456). او پیوسته مترصد بود روح اتحاد را در مردم زنده سازد (همو، 334، 427، 459، 461). خیابانی به‌دست‌آمدن آزادی را در سایۀ حکومت دموکراتیک ممکن می‌دانست که مردم در آن نقش داشته باشند (همو، 295-296، 303، 353، 441، 478، 480). او فرقۀ دموکرات را یگانه عنصر آزادی‌خواه ایران برمی‌شمرد که همیشه در پذیرش افکار جدید پیش‌قدم بوده است (نورایی، 872). خیابانی قدرت را در دست حکومتی می‌دانست که باید جامعه را به هدفهای آرمانی راهنما باشد (آذری، 447، 453)؛ به همین دلیل، حکومت وقت را نه‌تنها براساس آرزوهای ملت نمی‌دانست، بلکه شکل آن را ملوک‌الطوایف خوانده و خواهان نابودی آن بود (نورایی، 873).
معاصران خیابانی و پژوهشگران در داوری دربارۀ شخصیت و انگیزۀ فعالیتهای سیاسی او هم‌داستان نیستند؛ برخی او را یکی «از نوادر رجال عهد اخیر» و مردی «با فضل و کمال و صاحب متانت، شور و حرارت، فکر و اراده» برشمرده‌اند (کاظم‌زاده، 118- 119)؛ درحالی‌که به نظر برخی دیگر، تغییر نام آذربایجان به «آزادیستان» در عمل گامی برای نوعی خودمختاری بود (کسروی، قیام، 63-64، 66؛ هدایت، همانجا؛ مستوفی، 3 / 130-131). شماری از محققان با توجه به اینکه خیابانی «آذربایجان» را «جزء لاینفک ایران می‌دانست» و شواهد دیگر، تجزیه‌طلبی خیابانی را نفی کرده‌اند (همایون کاتوزیان، 267، 269، 286، 287-291؛ ناصحی، 224؛ برای دیگر داوریها، نک‍ : نفیسی، 5؛ ناصحی، 229).

مآخذ

آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، تهران، 1346 ش؛ آفاری، ژانت، انقلاب مشروطۀ ایران، ترجمۀ رضا رضایی، تهران، 1379 ش؛ آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعة (قرن 14)، مشهد، 1404 ق؛ اتابکی، تورج، آذربایجان در ایران معاصر، ترجمۀ محمدکریم اشراق، تهران، 1376 ش؛ اتحادیه، منصوره، پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، تهران، 1361 ش؛ اسناد مطبوعات (1286- 1320 ش)، به کوشش کاوه بیات و مسعود کوهستانی‌نژاد، تهران، 1372 ش؛ امیرخیزی، اسماعیل، قیام آذربایجان و ستارخان، تبریز، 1339 ش؛ ایوانف، م. س.، تاریخ نوین ایران، ترجمۀ هوشنگ تیزابی و حسین قائم‌پناه، تهران، 1356 ش؛ بادامچی تبریزی، محمدعلی، شرح حال و اقدامات شیخ محمد خیابانی، برلین، 1304 ش / 1926 م؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، 1351 ش؛ بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی (انقراض قاجاریه)، تهران، 1371 ش؛ تقی‌زاده، حسن، زندگی طوفانی، به کوشش عزیزالله علیزاده، تهران، 1379 ش؛ داودی، مهدی، عین‌الدوله و رژیم مشروطه، تهران، 1341 ش؛ دهخوارقانی، رضا، وقایع ناصری و توضیح مرام (دو رسالۀ خطی)، به کوشش علی سیاهپوش، تهران، 1356 ش؛ رفیعی، منصوره، انجمن، تهران، 1362 ش؛ روزنامۀ مجلس، 14 ذیحجۀ 1329، شم‍ 62؛ روئین‌دژ، جبرئیل، «انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر و جنبش خیابانی»، انقلاب اکتبر و ایران، حزب تودۀ ایران، 1346 ش؛ رئیس‌نیا، رحیم، «مقاومت تبریز در برابر قشونهای روسی و عثمانی در جریان جنگ جهانی اول»، ایران و جنگ جهانی اول، به کوشش صفا اخوان، تهران، 1380 ش؛ صدرهاشمی، محمد، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان، 1363- 1364 ش؛ فخرایی، ابراهیم، سردار جنگل، تهران، 1368 ش؛ کاظم‌زادۀ ایرانشهر، حسین، «روح و قـوای او»، مجلۀ ایرانشهر، بـرلین، 1305 ش، س 4، شم‍ 2؛ کرونین، استفانی، «ژاندارمری دولتی و جنگ بزرگ در ایران»، ایران و جنگ جهانی اول، به کوشش صفا اخوان، تهران، 1380 ش؛ کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، 1369 ش؛ همو، تاریخ هیجده‌سالۀ آذربایجان، تهران، 1333 ش؛ همو، قیام شیـخ محمد خیابانـی، به کوشش محمدعلی همایـون ‌کاتوزیان، تهـران، 1378 ش؛ محیط طباطبایی، محمد، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران، 1375 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1384 ش؛ ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، 1363 ش؛ ناصحی، ابراهیم، مشروطیت و تبریز، تبریز، 1379 ش؛ ناهیدی‌آذر، عبدالحسین، جنبش آزادیستان شیخ محمد خیابانی (انقلاب سوم مشروطیت)، تبریز، 1379 ش؛ نفیسی، سعید، مقدمه بر قیام شیخ محمد خیابانی (نک‍ : هم‍ ، آذری)؛ نورایی، مرتضى، «اندیشۀ سیاسی شیخ محمد خیابانی»، مجلۀ سیاست خارجی، تهران، 1373 ش، س 8، شم‍ 4؛ هدایت، مهدی‌قلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1375 ش؛ همایون ‌کاتوزیان، محمدعلی، تضاد دولت و ملت، ترجمۀ علیرضا طیب، تهران، 1381 ش.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.