خمین
خُمِیْن، شهرستان و شهری در استان مرکزی:
شهرستان خمین
این شهرستان که در اسفند 1337، با مرکزیت شهر خمین تشکیل گردید ( فرهنگ ... ، 86)، در جنوب استان مرکزی واقع شده، و از شمال به شهرستان اراک، از شمال خاوری و خاور به شهرستان محلات، از جنوب خاوری و جنوب به شهرستان گلپایگان در استان اصفهان، و از جنوب و جنوب باختری و باختر به شهرستان الیگودرز در استان لرستان محدود است.
شهرستان خمین با گسترۀ 267‘2 کمـ2 و میانگین ارتفاع 800‘1 متر از سطح دریا در دشتی گسترده، و در محاصرۀ کوههای پرشماری قرار گرفته است. کوههای الوند جنوبی به ارتفاع حدود 111‘ 3 متر در 11کیلومتری جنوب خاوری، و الوند غربی (لکان) به ارتفاع حدود 065‘ 3 متر در 26کیلومتری شمال باختری شهر خمین، نیز کوه چشمه به ارتفاع حدود 820‘ 2 متر، کوه شیرخانی به ارتفاع حدود 771‘2 متر، و کوههای سهخواهران، انگشتلیس و بوجه در پیرامون آن قرار گرفتهاند (نک : فرهنگ، 83 -84؛ رحمدل، 34؛ جعفری، 479).
زمینهای کشاورزی شهرستان خمین بهوسیلۀ چند رودخانه مشروب میشود. رودخانۀ خشک از کوه ویلو (تنگ فراق) و کوه چهلگز سرچشمه میگیرد و در مسیر جنوب باختری به شمال خاوری در تابستان زمینهای کشاورزی را آبیاری میکند، و در زمستان پس از گذشتن از میان شهر خمین در 24کیلومتری این شهر به قمرود (رود لعلبار) میپیوندد. رودخانۀ ریحان از ارتفاعات روستاهای کاظمآباد، حسینبنگی، باباقلعه و قشلاق بیات سرچشمه میگیرد و در جهت جنوب باختری به شمال خاوری به رودخانۀ خشک میپیوندد. همچنین رودخانۀ لیلیان (لیلان) از کوه الوند غربی جاری میشود و در 19کیلومتری شمال خاوری شهر خمین به رودخانۀ خشک میریزد ( فرهنگ، همانجا).
شهرستان خمین بر اساس تقسیمات کشوری سال 1391 ش، دارای دو بخش مرکزی و کمره، دو شهر به نامهای خمین و قورچیباشی، و 7 دهستان به نامهای حمزهلو، صالحان، گلهزن، رستاق، آشناخور، خرمدشت و چهارچشمه است. مرکز بخش مرکزی، شهر خمین، و مرکز بخش کمره، شهر قورچیباشی است (رحمدل، همانجا؛ «تقسیمات ... »، بش ). بر اساس سرشماری سال 1390 ش، شهرستان خمین 368‘ 107 تن جمعیت داشته است («درگاه ... »، بش ).
میانگین میزان بارش سالیانۀ شهرستان 300 میلیمتر است که در زمستان به شکل برف، و در بهار و پاییز بهصورت باران نازل میشود (حقیقت، 203-204). محصولات کشاورزی خمین شامل گندم، لوبیا، چغندرقند و میوههای مختلف است. از درختان، بادام کوهی و مو وحشی، و از گیاهان دارویی و صنعتی، گل گاوزبان، خاکشیر، آویشن، کاسنی، شیرینبیان و جز آن بهرهبرداری میشود. دامداری به روشهای سنتی و صنعتی، پرورش گل و گیاه، کشت غلات و میوه، و نیز بافت انواع جاجیم و قالیچه ازجمله حرفههای مردم شهرستان خمین به شمار میرود ( فرهنگ، 85، 87؛ حقیقت، 204؛ زندهدل، 58؛ فرهادی، 1 / 95؛ رحمدل، 42).
در این شهرستان، افزون بر یک معدن فعال سنگ لاشۀ ساختمانی، شماری معدن سرب غیرفعال در کوهستانهای هفتسواران، کلیشه و شکسته وجود دارد (نک : فرهنگ، 84 -85، 87؛ حقیقت، همانجا).
شهر خمین
این شهر در 252کیلومتری جنوب غربی تهران و 62کیلومتری جنوب شرقی شهر اراک، بر سر راه اراک به الیگودرز و گلپایگان، در ارتفاع 815‘1متری از سطح دریا قرار دارد (جعفری، همانجا). در سرشماری رسمی سال 1390 ش، جمعیت شهر خمین 053‘70 تن ثبت شده است («درگاه»، بش ).
از آثار کهن خمین میتوان به بقعههای دو امامزاده به نامهای محمد و ابوطالب، فرزندان زید بن حسن بن علی (ع)، امامزاده اسماعیل در قریۀ یوجان، امامزاده عبدالله در روستای ریحان، و بقعۀ امامزاده طیب در روستای طیبآباد اشاره کرد. همچنین تیمچۀ بازار خمین با سقف گنبدیشکل هشتضلعی، و شبستان مسجدجامع شهر از بناهای کهن خمیناند ( فرهنگ، 85 -86؛ نیز نک : زندهدل، 82، 84، 89؛ رحمدل، 154، 156، 160، 180).
پیشینۀ تاریخی: از تاریخ خمین پیش از اسلام آگاهی چندانی در دست نیست. ظاهراً برای نخستینبار حمزۀ اصفهانی از این شهر یاد کرده و بنیاد آن را به همای چهرآزاد، از پادشاهان کیانی، نسبت داده که بعدها توسط اسکندر مقدونی ویران شده است (ص 32). با توجه به آنکه حمزۀ اصفهانی مطالب مربوط به تاریخ ایران پیش از اسلام را از خداینامههای روزگار ساسانیان برگرفته است، میتوان گفت که شهر خمین از دیرینگی بسیاری برخوردار است؛ به گونهای که در دورۀ ساسانیان بنیاد آن را به دورۀ حماسی کیانیان نسبت دادهاند. در منابع تاریخی، نام خمین به صورتهای خمیهن، خمهین و خمابین آمده است (نک : همانجا؛ قمی، 113؛ مجدی، 773). پورداود نیز نظریۀ ارتباط خمین با نام همای چهرآزاد را بیاعتبار ندانسته، نام خمین را متشکل از دو بخش «خمای» یا همای و «میهن» به معنی جایگاه و خانومان شمرده، و بر روی هم آن را «جایگاه هما» معنا کرده است (ص 9).
به نوشتۀ بلاذری، پس از شکست سپاه ساسانیان در نهاوند (22 ق / 643 م)، سپاهیان عرب به فرماندهی احنف بن قیس، نواحی قم، کاشان و تیمره را به جنگ گشودند (ص 312-314). هرچند بلاذری نامی از خمین نبرده است، اما با توجه به موقعیت جغرافیایی این شهر میتوان گفت که خمین در همین زمان به تصرف اعراب درآمده است. حسن بن محمد قمی در تاریخ قم (ص 74) اشاره به مسجدی در خمین دارد که بنای آن را منسوب به ابوموسى اشعری میدانستهاند که پس از فتح این شهر به دست اعراب ساخته شده است. در منابع تاریخی، جز این اندک آگاهیها، از خمین یاد نشده، تا آنکه در سدۀ 11 ق / 17 م، مجدی از خمین بهعنوان یکی از بزرگترین قرای ولایت کمره یاد کرده است (همانجا).
در آذر 1325، خمین از گلپایگان جدا شد و به محلات پیوست. از آذر 1337 نیز شماری از روستاهای الیگودرز از آن جدا، و به خمین افزوده شد. سرانجام در اسفند 1337، خمین به شهرستان بدل گردید ( فرهنگ، همانجا).
شهر خمین در دورۀ معاصر شهرت دوباره یافت؛ چرا که در اواخر سلطنت فتحعلی شاه قاجار، سیدی به نام احمد موسوی در این شهر سکونت گزید و به کشاورزی و آموزش مسائل دینی پرداخت. بعدها نوۀ او، روحالله (نک : ه د، خمینی)، رهبری اعتراضات برضد رژیم پهلوی را برعهده گرفت و در انقلاب 1357 ش، پایهگذار جمهوری اسلامی در ایران شد (مرادینیا، 9 -10).
مآخذ
بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1866 م؛ پورداود، ابراهیم، فرهنگ ایران باستان، تهران، 1356 ش؛ «تقسیمات کشوری سال 1391 ]ش[ استان مرکزی»، آمار 1 (مل )؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379 ش؛ حقیقت، عبدالرفیع، فرهنگ تاریخی و جغرافیایی شهرستانهای ایران، تهران، 1376 ش؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ «درگاه ملی آمار»، آمار 2 (مل )؛ رحمدل، محمد و قاسم کاظمی دهقی، سیمای میراث فرهنگی استان مرکزی، تهران، 1383 ش؛ زندهدل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایرانگردی (استان مرکزی)، تهران، 1379 ش؛ فرهادی، مرتضى، نامۀ کمره، تهران، 1369 ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (گلپایگان)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1369 ش، ج 59؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، 1313 ش؛ مجدی، محمد، زینت المجالس، تهران، 1342 ش؛ مرادینیا، محمدجواد، خمین در انقلاب، تهران، 1377 ش؛ نیز: