زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

حمدالله مستوفی

حَمْدُاللٰهِ مُسْتوفی (د ح 750 ق/ 1349 م)، مورخ و جغرافیادان سدۀ 8 ق/ 14 م. از زندگی او جز آنچه خود در آثارش بدان اشاره کرده است، اطلاع چندانی در دست نیست. خاندان حمدالله، که گویا نسب خود را به حرّ بن یزید ریاحی (ه‍ م) می‌رسانده‌اند (نک‍ : حمدالله، تاریخ ... ، 811-812)، از قدیمی‌ترین ساکنان عربِ قزوین بوده‌اند. فخرالدوله ابومنصور، نیای بزرگ مستوفیان، از سوی خلیفه المعتصم عباسی در اوایل قرن 3 ق/ 9 م حکومت قزوین یافت و فرزندان او تا زمان خلافت القادر باللٰه عباسی (حک‍ 381-422 ق/ 991-1031 م) این منصب را برعهده داشتند (همان، 794، 811-812). 3 برادر حمدالله (همان، 744، 812)، پسرعموها (همان، 597- 599، نیز نک‍ : آق‌سرایی، 148-150، 162-163)، و نیای مادری وی (حمدالله، همان، 806، 812)، اهل فضل و دانش بودند یا مشاغل دیوانی داشتند. 
گرچه تاریخ ولادت حمدالله به‌درستی معلوم نیست، اما براساس یک اشارۀ او در ظفرنامه (2/ 1472) می‌توان گفت در حدود سال 680 ق/ 1281 م زاده شده بوده است (نیز نک‍ : رستگار، 1/ 14- 15). حمدالله از آغاز جوانی به ملازمت خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی (د 711 ق/ 1311 م) و فرزندش خواجه غیاث‌الدین محمد رشیدی (د 736 ق/ 1336 م) پیوست و وارد امور دیوانی و مستوفی‌گریِ شهرهایی چون قزوین، زنجان، ابهر و بغداد شد (حمدالله، تاریخ، 609، نزهة ... ، چ ملک الکتاب، 4، چ لسترنج، 27- 48). 
از آنجا که حمدالله در آثار خویش، از وقایع پس از 750 ق/ 1349 م یاد نکرده است، غالب پژوهشگران، همین سال را تاریخ درگذشت او دانسته‌اند (حاجی خلیفه، 2/ 1945؛ نیز نک‍ : آقابزرگ، الذریعة، 24/ 120؛ منزوی، 1/ 689؛ استوری، I/ 81). امروزه، بنایی کهن معروف به گنبد دراز در شرق قزوین را به‌عنوان مقبرۀ حمدالله مستوفی می‌شناسند (گلریز، 2/ 162-163؛ ورجاوند، 2/ 1208؛ ویلبر، 182)، اما در منابع پس از حمدالله اشاره‌ای به آرامگاه او نشده است. 
دربارۀ مذهب حمدالله اطلاع دقیقی در دست نیست. با توجه به غلبۀ مذهب شافعی در قزوین و گرایشهایی که حمدالله به اهل بیت داشته است، غالباً او را شافعی خوانده‌اند و بعضی شیعه‌اش دانسته‌اند (امین، 6/ 225؛ آقابزرگ، طبقات ... ، 63-64؛ حمدالله، نزهة، چ ملک الکتاب، 79، تاریخ، 192-207). 

آثـار

حمدالله مستوفی را باید یکی از مورخان و نویسندگان برجستۀ سدۀ 8 ق/ 14 م دانست. از مجموعۀ آثار او می‌توان دریافت که وی، افزون بر دانش گسترده در تاریخ و جغرافیا، در نجوم و دانشهای طبیعی و ادبی هم دستی نیرومند داشته است. آثار او به این شرح است: 

1. تاریخ گزیده

این اثر شامل یک دوره تاریخ عمومی از پیدایش جهان تا زمان مؤلف است و حمدالله آن را به نام خواجه غیاث‌الدین امیر محمد، فرزند خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی تألیف کرد. کتاب مشتمل است بر یک «فاتحه» و 6 باب. تاریخ پیامبران و پادشاهان ایران پیش از اسلام، سیرۀ حضرت رسول (ص) و اولاد و اصحاب و ائمۀ شیعه (ع)، خلفای بنی امیه و بنی عباس و دیگر دودمانهای حاکم، مانند طاهریان و صفاریان و بویهیان و غزنویان تا آغاز یورش مغولان، 4 باب نخست تاریخ گزیده را در بر می‌گیرد. باب پنجم که مهم‌ترین بخش کتاب است، شامل احوال علما، مشاهیر عرب و عجم، و تاریخ مختصر قزوین است. در همین باب فصلی «در ذکر احوال شهر قزوین» آمده است که بسیاری از مطالب آن از نخستین فصول کتاب التدوین فی تاریخ قزوین، نوشتۀ عبدالکریم رافعی قزوینی (د 623 ق/ 1226 م) ترجمه و خلاصه شده است (مثلاً نک‍ : حمدالله، تاریخ، 773-776؛ نیز نک‍ : رافعی، 1/ 40، 44-45). اما حمدالله خود نیز اطلاعات بسیاری در موضوعات گوناگون مربوط به تاریخ و فرهنگ قزوین، تا روزگار خود، بدان افزوده است (به‌عنوان مثال، نک‍ : همان، 780-781). 
بخش اعظم تاریخ گزیده ــ جز آنجا که به حوادث عصر مغول پرداخته ــ متأثر از تواریخ متقدم است. حمدالله بنابر موقعیتش در دربار ایلخانی و دسترسی به منابع و اسناد دیوانی، اطلاعاتی مفید و ارزشمند دربارۀ اوضاع سیاسی و اجتماعی روزگار خود در کتاب آورده است. او در این کتاب، در لابه‌لای ذکر حوادث و تراجم اشخاص گاه در برخی موارد نظریات خویش را درج و به ابیاتی استشهاد کرده است (نک‍ : ص 324، 434، 610). وی در آغاز تاریخ گزیده، فهرستی از مآخذ خویش چون آثار ابن‌قتیبه، طبری، ابوعلی مسکویه، حمزۀ اصفهانی، ابن‌اثیر، ابوالقاسم کاشانی، قاضی ناصرالدین بیضاوی، ابن‌انجب بغدادی و جوینی نقل کرده است. 
بخشهایی از تاریخ گزیده نخستین‌بار، در 1273 ق/ 1857 م به کوشش باربیه دو منار در «مجلۀ آسیایی» به فرانسه ترجمه و منتشر شد. سپس ادوارد براون فصل ششم آن را که به شعرای ایران اختصاص داشت، در «نشریۀ انجمن همایونی آسیایی» (اکتبر 1900 و ژانویۀ 1901) به انگلیسی ترجمه کرد. متن فارسی باب چهارم در باب «تاریخ سلاطین اسلامی ایران» و ترجمۀ فرانسوی آن نیز به کوشش ژول گانتین به چاپ رسید. چندی بعد متن کامل کتاب، از روی کهن‌ترین نسخۀ خطیِ شناسایی‌شدۀ آن مربوط به سال 857 ق/ 1453 م، به صورت عکسی منتشر گردید (لندن، 1910 م). براون در 1913 م با همکاری نیکلسن خلاصه‌ای از ترجمۀ انگلیسی آن را همراه حواشی به چاپ رساند. سرانجام متن تاریخ گزیده با تصحیح انتقادی عبدالحسین نوایی، همراه مقدمه و تعلیقات وی، در 1339 ش در تهران منتشر شد. 
همچنین زین‌الدین، فرزند حمدالله مستوفی، در روزگار امیرتیمور گورکان، ذیلی بر تاریخ گزیدۀ پدر خویش نگاشت و ذکر حوادث را، دست کم بنابر نسخه‌ای که اینک از آن در دست است، تا 794 ق/ 1392 م به اجمال تمام ادامه داد. وی در آغاز ذیل خود تصریح کرده که پدرش، « تاریخ گزیده را تا اول زمان» ملک اشرف (حک‍ 744- 758 ق/ 1343- 1358 م) «رسانده بود» و او حوادث را «از آن زمان که بعد از آن بوده»، ادامه می‌دهد (مستوفی، 25؛ برای تفصیل بیشتر در خصوص این کتاب و دیگر آثاری که به‌عنوان ذیل تاریخ گزیده نام برده‌اند، نک‍ : افشار، 5 بب‍ ؛ نـوایی، «یط» ـ «ک»). ذیل تـاریخ گـزیده، همراه با مقدمه‌ای در باب مؤلف و کتاب، به کوشش ایرج افشار، در تهران (1372 ش) منتشر شده است. 

2. ظفرنامه

منظومه‌ای است مشتمل بر 000‘75 بیت در بحر متقارب، به شیوۀ شاهنامۀ فردوسی که در 735 ق/ 1335 م سروده شده، و مشتمل است بر 3 بخش «اسلامی» در تاریخ عرب، شامل 000‘25 بیت، «احکامی» دربارۀ پادشاهان ایران، مشتمل بر 000‘20 بیت، و «سلطانی» در باب مغولان تا روزگار ابوسعید بهادر (د 736 ق) شامل 000‘30 بیت. حمدالله خود تصریح کرده که نظم ظفرنامه، 15 سال به طول انجامیده است ( ظفرنامه، 1/ 9، 2/ 1473؛ نیز نک‍ : صفا، 354-357). 
از پژوهشگران، نخستین کسی که به این منظومه توجه نشان داد، زکی ولیدی طوغان بود و سپس وارْد، خاورشناس انگلیسی، به معرفی آن پرداخت (رستگار، 1/ 1-2). چاپ تصویری این اثر به کوشش نصرت‌الله رستگار و همیاری مرکز نشر دانشگاهی و آکادمی اتریش، در تهران (1999 م) منتشر شد. بخش «اسلامی» این منظومه، زیر نظر مهدی مداینی، در تهران (1380-1384 ش)، و بخش «احکامی» آن شامل سلسله‌های خوارزمشاهیان، اسماعیلیان، سلغریان و قراختاییان، به کوشش پروانه نیک‌طبع نیز در تهران (1388 ش)، چاپ شده است (رستگار، همانجا؛ استوری، I/ 82). 

3. نزهة القلوب

اثری است چند دانشی و باید آن را مفصل‌ترین و مهم‌ترین تألیف حمدالله مستوفی دانست. این کتاب مشتمل است بر یک فاتحه (شامل مقدمه و دیباچه)، 3 مقاله و یک خاتمه. مقدمه شامل گاه‌شناسی و گزارشی از زمین و شرح هفت اقلیم است؛ در دیباچه ربع مسکون و پیرامون آن ذکر شده‌است؛ و مقالۀ اول و دوم در باب علوم طبیعی و انسان‌شناسی است. 
مهم‌ترین بخش کتاب، مقالۀ سوم، در جغرافیا، مشتمل بر 4 بخش است: 1. حرمین شریفین؛ 2. شرح احوال ایران زمین در 20 باب و 5 فصل؛ 3. مناطق مجاور ایران که روزگاری مطیع آن بوده است؛ 4. مناطق مجاور ایران که هیچ‌گاه مطیع آن نبوده است. خاتمۀ کتاب برگرفته از کتاب عجایب المخلوقات قزوینی در ذکر عجایب گوناگون جهان است (نک‍ : چ ملک الکتاب، 7- 8). مؤلف در آغاز کتاب انگیزۀ خود را از تألیف آن، فقدان اثری در این موضوعات به زبان فارسی دانسته است (نک‍ : همان، 4). وی در تألیف این بخش، از مآخذ متعدد (در حدود 40 مأخذ) سود برده که در مقدمۀ کتاب (نک‍ : همان، 5-6) و نیز در ضمن متن به آنها اشاره کرده است (در باب مآخذ حمدالله در نزهة القلوب، نک‍ : الویری، س 4، ص 52-69، س 5، ص 25-46). 
نزهة القلوب حاوی اطلاعاتی ارزشمند از مالیاتها (نک‍ : همان چ، 46، 50، 81، 95)، نوع محصول (نک‍ : همان، 54، 67، 74، 153، 157)، معماری (نک‍ : همان، 33-34، 148) و اخبار اجتماعی و اقتصادی (نک‍ : همان، 52، 71، 87، 93، 116) شهرهای گوناگون ایران و پیرامون آن است. همچنین ضمیمۀ آن نقشه‌ای است که جزو نخستین نقشه‌های کارتوگرافی به شمار می‌آید (نک‍ : همان، 126-127؛ برای تفصیل، نک‍ : گنجی، 13؛ تشنر، 87- 88). 
متن کامل نزهة القلوب تاکنون به صورت انتقادی و تحقیقی به چاپ نرسیده است، اما برخی پژوهشگران به چاپ و انتشار بخشهایی یا همۀ آن همت گمارده‌اند: نخستین‌بار، دُرْن خاورشناس روس در 1274 ق/ 1858 م، مقالۀ سوم باب 18 تا 20 (بخشهای مربوط به مازندران، قومس و گیلان) را در مجموعه‌ای با عنوان المنتخبات البهیّة چاپ کرد. ترجمۀ فرانسوی مقاله، باب یک تا 5 (بخشهای مربوط به عراق عجم، عراق عرب، آذربایجان مغان، ارّان، شروان و گرجستان)، به کوشش شارل شِفِر منتشر شد. متن کامل فارسی نزهة القلوب به صورت سنگی، به خط نستعلیق میرزا محمد ملک الکتاب در بمبئی انتشار یافت (1311 ق/ 1893 م). مقالۀ سوم از متن کتاب (بخش جغرافیا) به صورت کامل به کوشش لسترنج و بر اساس 20 نسخۀ خطی موجود از آن در اروپا و ایران در لیدن در 1331 ق/ 1913 م منتشر گردید و سپس بارها از روی آن به صورت افست چاپ شد. ترجمۀ انگلیسی بخش سوم از مقالۀ اول (بخش مربوط به جانوران) نیز به قلم اِستفنسن در 1928 م در لندن انتشار یافته است. بخش نخست از مقالۀ سوم، به کوشش محمد دبیرسیاقی، همراه مقدمه و تعلیقات و حواشی در تهران (1336 ش) به چاپ رسید (لسترنج، ix-xi؛ دبیرسیاقی، 3-4؛ مشار، 5/ 5190). 
جز اینها باید از دو کتاب دیگر نام برد که تألیف آنها به نحوی به حمدالله مستوفی منسوب شده است: نخست کتابی است با نام مفاخر التواریخ (مواخر التواریخ) که حاجی خلیفه از آن نام برده و می‌گوید که حمدالله این کتاب را در 724 ق به زبان فارسی و در 25 باب تألیف کرده بود؛ سپس تصریح می‌کند که ابواب و مطالب تاریخ گزیده افزون‌تر از مفاخر التواریخ است (2/ 1757). از آنجا که تاکنون نسخه‌ای از این کتاب شناسایی نشده است، نمی‌توان دربارۀ آن به درستی نظر داد، اما بعید نیست که کتاب یادشده نسخۀ خُردترِ همان تاریخ گزیده باشد. 
همچنین در یکی از نسخه‌های اثر تاریخی دیگری، به نام تجارب الامم فی اخبار الملوک العرب و العجم که خود ترجمه‌ای کهن از کتاب نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب (به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1375 ش) است، به نحوی از حمدالله مستوفی به‌عنوان مترجم یاد شده است. اما چنان‌که محققان به درستی گفته‌اند، دلیلی بر صحت انتساب این اثر به حمدالله مستوفی در دست نیست (برای تفصیل، نک‍ : انزابی‌نژاد، 19). 

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة؛ همو، طبقات اعلام الشیعة (قرن 8)، به کوشش علینقی منزوی، بیروت، 1972 م؛ آق‌سرایی، محمود، تاریخ سلاجقه (مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار)، به کوشش عثمان توران، آنکارا، 1944 م؛ افشار، ایرج، مقدمه بر ذیل تاریخ گزیده (نک‍ : هم‍ ، مستوفی)؛ الویری، محسن، «گزارشی دربارۀ منابع نزهة القلوب»، آیینۀ میراث، تهران، س 4، شم‍ 4، س 5، شم‍ 1، 1381 ش؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1405 ق/ 1986 م؛ انزابی‌نژاد، رضا و یحیى کلانتری، مقدمه بر تجارب الامم فی اخبار ملوک العرب و العجم، مشهد، 1373 ش؛ تشنر، ف. و مقبول احمد، تاریخچۀ جغرافیا در تمدن اسلامی، ترجمۀ محمدحسن گنجی، تهران، 1368 ش؛ حاجی خلیفه، کشف؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1336 ش؛ همو، ظفرنامه، چ تصویری، به کوشش نصرت‌الله رستگار، تهران/ وین، 1377 ش/ 1999 م؛ همو، نـزهة القلوب، بـه کوشش میـرزا محمد ملک الکتـاب شیـرازی، بمبئی، 1311 ق؛ همو، همان، به کوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331 ق/ 1913 م؛ دبیرسیاقی، محمد، مقدمه بر نزهة القلوب، تهران، 1336 ش؛ رافعی قزوینی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین، به کوشش عزیزالله عطاردی، تهران، 1376 ش؛ رستگار، نصرت‌الله، مقدمه بر ظفرنامه (نک‍ : هم‍ ، حمدالله مستوفی)؛ صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی در ایران، تهران، 1384 ش؛ گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب الجنۀ قزوین، قزوین، 1368 ش؛ گنجی، محمدحسن، «سخنرانی در همایش»، مجموعه مقالات ارائه شده در اولین همایش بزرگداشت حمدالله مستوفی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تاکستان، 1386 ش، 9-13؛ مستوفی، زین‌الدین، ذیل تاریخ گزیده، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1372 ش؛ مشار، خانبابا، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران، 1355 ش؛ منزوی، فهرستواره؛ نوایی، عبدالحسین، پیشگفتار بر تاریخ گزیده (نک‍ : هم‍ ، حمدالله مستوفی)؛ ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، 1377 ش؛ نیز: 

Le Strange, G., introd. Nuzhat-al-Qulub, Hamdallah Mustawfi, tr. id, London, 1919; Story, C. A., Persian Literature, London, 1927; Wilber, D. N., The Architecture of Islamic Iran, New Jersey, 1955. 
زهرا رضایی‌نسب

آرامگاه حمدالله مستوفی

مقبرۀ مورخ و جغرافی‌دان شهیر دورۀ ایلخانی، حمدالله مستوفی (سدۀ 8 ق/ 14 م) در نیمۀ شرقی شهر قزوین، در محلۀ پنبه‌ریسه قرار دارد و به «گنبد دراز» معروف است (گلریز، 674). 
 
بنای برجی شکل آرامگاه ساخته شده از آجر، در میانۀ محوطه‌ای به مساحت بیش از 300‘1 مـ2 قرار دارد. پلان بنا به شکل مربع، به ابعاد 80/ 6 متر است و فضای داخلی آن به ضلع 30/ 4 متر، در بالا توسط 4 سکنج، نخست تبدیل به هشت‌ضلعی، سپس شانزده‌ضلعی، و در نهایت مدور شده است. گنبد بنا رُک دوپوش است. تیزۀ گنبد داخلی 90/ 8 متر، و رأس مخروط گنبد خارجی، دارای ارتفاعی نزدیک به 16 متر است (تحقیقات ... ). 

در حال حاضر، درِ آرامگاه چوبیِ جدید است که پس از مرمت بنا نصب گردیده است. در قسمت بالای لنگۀ اول، جملۀ «لا الٰه الا الله الملک الحق المبین» و در لنگۀ دیگر جملۀ «محمد رسول الله الصادق البارّ الامین» کنده‌کاری شده است. قسمت پایین درها نیز دارای منبت‌کاری است. درِ اصلی آرامگاه منبت‌کاری است که یک لنگۀ آن از میان رفته، و لنگۀ دیگر برای حفاظت بیشتر به موزۀ ملی ایران انتقال داده شده است (گلریز، 674، 678). 
 در مقابلِ ورودیِ آرامگاه، پله‌هایی قرار گرفته است که به سرداب می‌رود (همو، 674-675). فضای سرداب چهارضلعی است و حدود 9 مـ2 مساحت دارد (تحقیقات). 
داخل بنای آرامگاه دارای ازاره‌ای از کاشی فیروزه‌ای است و در زیر پایه‌های گنبد، کتیبه‌ای به خط نسخ گچ‌بری‌شده حاوی سورۀ مبارکۀ دهر (76) است که در ضمن تعمیر، آن را رنگ زده‌اند (گلریز، 675-676). در حدود سال 1310 ش، در زمان فرمانداری اعتمادالدولۀ صدری، عده‌ای از مردم علاقه‌مند دیواری پیرامون محوطۀ آرامگاه کشیدند و تعمیرات مختصری نیز انجام دادند (همو، 674). 
با توجه به ارزشهای فرهنگی و هنری، بنای آرامگاه در 20/ 11/ 1318 ش به شمارۀ 332 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید (پازوکی، 264). پس از ثبت، در 1319 ش وزارت فرهنگ با کمک وزارت کشور، آرامگاه را به‌صورت کنونی مرمت اساسی کرد؛ بدین ترتیب، نمای خارجی گنبد که آجری بود، با کاشی پوشش شد؛ مقرنس پای گنبد که غالباً ریخته بود، مرمت شد؛ و زیر مقرنس، کتیبه‌ای از کاشی لاجوردی، به خط نستعلیق نصب گردید (گلریز، 674، 676). متن کتیبۀ کاشی، حاوی شرح حال و تألیفات حمدالله مستوفی (مشکوٰتی، 225)، و تهیه‌کنندۀ متن کتیبه نصرت‌الله مشکوٰتی، مدیر تعمیر ابنیۀ تاریخی وقت است؛ در پایان کتیبه نیز، تاریخ مرمت آرامگاه، مهرماه هزار و سیصد و نوزده خورشیدی ثبت شده است (گلریز، 678). 

مآخذ

پازوکی طرودی، ناصر و عبدالکریم شادمهر، آثار ثبت‌شدۀ ایران در فهرست آثار ملی، تهران، 1384 ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب الجنۀ قزوین، تهران، 1337 ش؛ مشکوٰتی، نصرت الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349 ش؛ یادگار ماندگار (نقشۀ بناهای تاریخی استان قزوین)، به کوشش محمد نادر محمدزاده، تهران، 1385 ش. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.