زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

حفصه

حَفْصه، دختر خلیفۀ دوم عمر بن خطاب (د ح 45 ق/ 665 م)، یکی از مشهورترین همسران پیامبر (ص).
گفته‌اند که حفصه 5 سال پیش از بعثت پیامبر (ص) به دنیا آمد (ابن‌سعد، 8/ 81؛ ذهبی، 2/ 227، 230) و مادرش، زینب بنت مَظعون، از بنی‌جُمَح، یکی از تیره‌های قریش، خواهر صحابی مشهور پیامبر (ص) عثمان بن مظعون بود (خلیفه، طبقات، 334؛ ابن‌حبیب، 83؛ ابن‌سعد، همانجا؛ بلاذری، انساب ... ، 10/ 294؛ نیز نک‍ : ابن‌حزم، 161؛ ابن‌قدامه، 444، 447). دو پسر عمر، عبدالله و عبدالرحمان نیز از همین مادر بودند (نک‍ : همانجاها). 
برخی حفصه را در شمار مهاجران به حبشه محسوب داشته‌اند (ابن‌حبیب، همانجا)، اما در روایات مشهور سیره، نام او در فهرست این مهاجران دیده نمی‌شود (نک‍ : ابن‌هشام، 1/ 344 بب‍ ؛ برای هجرت شماری از آل مظعون، خانوادۀ مادری حفصه به حبشه، نک‍ : ابن‌قدامه، 444-447). در واقع، مسئلۀ هجرت حفصه به حبشه، به ازدواج اول او باز می‌گردد: حفصه نخست با خُنیس ابن حذافۀ سهمی، صحابی پیامبر (ص)،ازدواج کرد (کلبی، 101؛ ابن‌هشام، 4/ 294؛ ابوزرعه، 1/ 490؛ طبری، تاریخ، 2/ 499) و بنابر برخی روایات، خنیس از مهاجران به حبشه بود (ابن‌اسحاق، 223، 226، 257؛ ابن‌سعد، 3/ 392؛ ابن عبد البر، 2/ 452؛ ابن‌حجر، 2/ 290). بنابر این، به احتمال بسیار، هجرت حفصه به حبشه از طریق روایات مربوط به هجرت شوهرش استنباط شده است. 
به هرحال، حفصه با شوهرش از مکه به مدینه هجرت کرد (ابن‌سعد، 8/ 81). خنیس گرچه در غزوۀ بدر (ه‍ م) حضور داشت (بخاری، 5/ 17، 21؛ ابن ابی عاصم، 1/ 261، 264؛ واقدی، 1/ 152، 156)، اما پس از بازگشت به مدینه بیمار شد و درگذشت (بلاذری، همان، 2/ 54). در برخی روایات دیگر، او پس از غزوۀ احد و بر اثر شدت جراحات، در ماه بیست و پنجم پس از هجرت درگذشت و در بقیع کنار عثمان بن مظعون دفن شد (ابن‌سعد، 3/ 393؛ ابن‌حجر، همانجا)؛ اما از آنجا که بنابر بسیاری از روایات، پیامبر (ص) در ماه شعبان سال 3 ق، دو ماه پیش از غزوۀ احد، با حفصه ازدواج کرده است (خلیفه، تاریخ، 1/ 28؛ ابن‌سعد، 8/ 83؛ بلاذری، همانجا)، روایات حاکی از حیات خنیس تا پس از جنگ احد ناپذیرفتنی می‌نماید. 
بنابر شماری از روایات، عمر پس از درگذشت خنیس، ازدواج با حفصه را نخست به عثمان و سپس به ابوبکر پیشنهاد کرد، اما پاسخ هیچ‌یک مثبت نبود و چون عمر شکایت به پیامبر (ص) برد، آن حضرت خود برای ازدواج با حفصه پیش‌قدم شد (ابوعبیده، 68؛ ابن‌سعد، 81-83؛ بلاذری، همان، 2/ 54- 55). البته پیشنهاد ازدواج بدان‌سان که گفته شد، چندان با رسوم معمول آن عهد و پس از آن سازگار نیست و در گفت‌وگوهای مربوط به این روایات هم، به‌ویژه آثار هواداری از عثمان آشکار است (نک‍ : عاملی، 5/ 251)؛ چنان‌که ذکر نام پیامبر (ص) در ردیف ابوبکر و عمر و عثمان هم در این روایات بی‌معنی نیست.
آگاهیها دربارۀ حفصه، حتى پس از ازدواج با پیامبر (ص) نیز بسیار اندک است و از پاره‌ای نشانه‌ها پیدا ست که با عایشه دوستی بسیار نزدیکی داشته است (واقدی، 2/ 708؛ بلاذری، انساب، 2/ 55؛ نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله). به‌سبب همین دوستی، حفصه رازی را که از پیامبر (ص) شنیده بود و به ماریۀ قبطیه مربوط می‌شد، به عایشه گفت. این موضوع موجب نزول آیات نخست سورۀ تحریم گردید و خداوند آن دو را به توبه فرا خواند (برای تفصیل، نک‍ : طبری، تفسیر، 10/ 8097- 9098؛ طوسی، 10/ 44 بب‍ ؛ قرطبی، 18/ 177 بب‍ ؛ سیوطی، 6/ 366 بب‍ ؛ نیز نک‍ : واحدی، 291-293). 
بنابر مجموعه روایاتی، پیامبر (ص) حفصه را طلاق داد و سپس دوباره رجوع کرد (ابن‌اسحاق، 257؛ ابن‌سعد، 8/ 84؛ بلاذری، همان، 2/ 59؛ نیز نک‍ : احمد بن حنبل، 3/ 478). گرچه مضمون این روایات بسیار مبهم است، اما به‌نظر می‌رسد که طلاق حفصه بی‌ارتباط با افشای راز یادشده نبوده است (نک‍ : بلاذری، همان، 2/ 55-56). از یک گفتۀ منسوب به عمر هم پیدا ست که او از بی‌محبتیِ پیامبر (ص) به حفصه اطلاع داشته، و رجوع پیامبر (ص) را به‌سبب جایگاه خود نزد آن حضرت می‌دانست و حتى از طلاق دوبارۀ دختر خود سخت بیمناک بوده است (ابن ابی عاصم، 5/ 409؛ بلاذری، همان، 2/ 58، 60؛ ابونعیم، 5/ 154). البته بعدها کوشش شد تا موضوع رجوع پیامبر (ص)، به نحوی از مناقب حفصه و پدرش قلمداد شود (همانجاها؛ نیز نک‍ : ابن‌عبدالبر، 4/ 1812؛ ذهبی، 2/ 228، 229؛ ابن‌حجر، 4/ 273)، اما به هرحال، طلاق حفصه، منزلت او را به‌ویژه در قیاس با عایشه، کاهش داد (ابن‌تیمیه، 8/ 245-246). 
هنگام بیماری پیامبر(ص)، چون آن حضرت فرمان اقامۀ نماز داد، حفصه نیز همچون عایشه، برای امامت نماز در اندیشۀ پدرش بود (طبری، تاریخ، 3/ 196؛ نیز نک‍ : بلاذری، همان، 2/ 227 بب‍ ؛ مفید، الارشاد، 1/ 182، 183، 186).
در روزگار خلافت عمر، چون او زمین خیبر را میان همسران پیامبر (ص) تقسیم کرد، به حفصه و عایشه نیز سهمی از زمین و آب رسید (واقدی، 2/ 719-720؛ برای وصیت عمر به حفصه هنگام مرگ، نک‍ : ابن‌سعد، ابن‌عبدالبر، همانجاها). بنابر روایاتی، پس از قتل عمر، حفصه، برادر خود عبیدالله را به انتقام گرفتن از چند ایرانیِ مدینه تشویق کرد (بلاذری، همان، 10/ 433؛ یعقوبی، 2/ 185؛ نیز نک‍ : زهری، 170). 
در آغاز خلافت امیرالمؤمنین علی (ع)، چون عایشه و دیگر مخالفان تصمیم گرفتند، به سوی بصره روند، عایشه به حفصه نامه نوشت و او را به همراهی فرا خواند. گرچه حفصه نخست از خبر خروج عایشه سخت شادمان شد و دعوت او را پذیرفت، اما سرانجام، برادرش عبدالله او را منصرف کرد (طبری، همان، 4/ 451، 454؛ نیز نک‍ : مفید، الجمل، 276-277؛ ابن ابی‌الحدید، 6/ 225، 14/ 13).
حفصه در مدینه درگذشت و حاکم شهر، مروان بن حکم، بر او نماز گزارد و در بقیع به خاک سپرده شد (ابن‌سعد، همانجا؛ بلاذری، همان، 2/ 60؛ نیز نک‍ : ابوزرعه، 1/ 291). بنابر قولی از مالک بن انس، حفصه در سال فتح افریقیه درگذشت (همانجا) و از آنجا که افریقیه یک‌بار هم در خلافت عثمان فتح شده است (نک‍ : ه‍ د، افریقیه)، برخی سال مرگ حفصه را در 27 ق/ 648 م و در زمان خلافت عثمان دانسته‌اند (بلاذری، همانجا؛ ابونعیم، 5/ 154؛ ابن‌اثیر، 5/ 436؛ برای قول منسوب به زهری در این‌باره، نک‍ : «المبانی»، 22)، اما قول مشهور، دربارۀ سال‌مرگ حفصه، فتح دوبارۀ افریقیه در 45 ق/ 665 م است (نک‍ : ابن‌حجر، 4/ 274؛ برای دیگر تاریخها، نک‍ : مزی، 35/ 154؛ ذهبی، 2/ 229). 
حفصه ازجمله زنان روزگار خود بود که سواد نوشتن داشت (بلاذری، فتوح ... ، 472؛ برای خطابۀ منسوب به او پس از قتل پدرش، نک‍ : ابن ابی طاهر، 40-42) و او را به زهد و عبادت بسیار وصف کرده‌اند (بسوی، 2/ 56) و گفته‌اند همین ویژگیها، موجب رجوع دوبارۀ پیامبر (ص) به وی بوده است (نک‍ : ابن‌سعد، 8/ 84؛ بلاذری، انساب، 2/ 59).
احادیثی از طریق حفصه از حضرت رسول (ص) نقل شده است (مالک، 1/ 127، 137، 394؛ احمد بن حنبل، 2/ 141، 6/ 284؛ برای مسند او، نک‍ : ابن ابی عاصم، 5/ 411-412؛ ابونعیم، 5/ 155؛ ذهبی، 2/ 230) و کسانی چون برادرش عبدالله و حارثة بن وهب از او روایت می‌کردند (همو، 2/ 227- 228؛ مزی، همانجا).
همچنین در چند روایت مربوط به تاریخ کتابت قرآن کریم، نامی از حفصه به میان آمده است. بنابر این روایات، که در جزئیات تفاوت دارند، نسخه‌ای از قرآن کریم که در خلافت ابوبکر ترتیب داده شده بود، از طریق عمر به حفصه رسید (ابن ابی‌داوود، 14- 15؛ نیز نک‍ : «المبانی»، 18) و عثمان در دورۀ خلافت خود، آن را از حفصه خواست. حفصه بدین شرط که مصحف به وی بازگردانده شود، موافقت کرد (ابن ابی داوود، 16، 26). گفته‌اند که عثمان مصحف حفصه را به او بازگرداند (همو، 16، 27؛ قس: «المبانی»، 22) و این مصحف تا هنگام مرگ نزد حفصه ماند و مروان آن را از میان برد (ابن ابی داوود، 32؛ نیز نک‍ : بلاذری، همان، 2/ 60). در هر حال، چنان‌که محققان به درستی گفته‌اند، مصحف حفصه، مصحف مخصوصی نبوده است (رامیار، 385-386) و روایت حاکی از محو آن به دست مروان بی‌وجه به نظر می‌رسد (نک‍ : نولدکه، II/ 114-115 ؛ دربارۀ قرائت خاص حفصه از آیه‌ای از قرآن کریم، نک‍ : ابن ابی داوود، 96-97؛ قس: احمد بن حنبل، 6/ 73، 178، که در روایتی کاملاً مشابه، به جای حفصه از عایشه نام برده است). 

مآخذ

ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1959-1966 م؛ ابن ابی داوود، عبدالله، المصاحف، بیروت، 1405 ق/ 1985 م؛ ابن ابی طاهر طیفور، بلاغات النساء، بیروت، 1972 م؛ ابن ابی عاصم، احمد، الآحاد و المثانی، به کوشش باسم فیصل جوابره، ریاض، 1411 ق/ 1991 م؛ ابن‌اثیر، علی، اسد الغابة، بولاق، 1280 ق؛ ابن‌اسحاق، محمد، السیر و المغازی، به‌کوشش سهیل زکار، بیروت، 1978 م؛ ابن تیمیه، احمد، منهاج السنة النبویة، به‌کوشش محمد رشاد سالم، حجاز، 1406 ق/ 1986 م؛ ابن‌حبیب، محمد، المحبر، به‌کوشش ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361 ق؛ ابن‌حجر، علی، الاصابة، قاهره، 1328 ق؛ ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382 ق/ 1962 م؛ ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی‌محمد بجاوی، قاهره، 1960 م؛ ابن‌قدامه، عبدالله، التبیین فی انساب القرشیین، به کوشش محمد نایف دلیمی، بیروت، 1988 م؛ ابن‌هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش محمدمحیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، المکتبة التجاریه؛ ابوزرعۀ دمشقی، عبدالرحمان، تاریخ، به کوشش شکرالله قوچانی، دمشق، 1400 ق/ 1980 م؛ ابوعبیده، معمر، ازواج النبی و اولاده، به کوشش یوسف علی بدیوی، دمشق، 1410 ق/ 1990 م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، معرفة الصحابة، به کوشش محمد حسن اسماعیل و عبدالحمید سعدنی، بیروت، 1422 ق/ 2002 م؛ احمد بن حنبل، مسند، بولاق، 1313 ق؛ بخاری، اسماعیل، الصحیح، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛ بسوی، یعقوب، المعرفة و التاریخ، به‌کوشش اکرم ضیاء عمری، بغداد، 1394-1396 ق؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417 ق/ 1996 م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1863 م؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1960 م؛ همو، الطبقات، به کوشش اکرم ضیاء عمری، ریاض، دارطیبه؛ ذهبی، احمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، 1362 ش؛ زهری، محمد، المغازی النبویة، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1401 ق/ 1981 م؛ سیوطی، عبدالرحمان، الدر المنثور، بیروت، 1411 ق/ 1990 م؛ طبری، تاریخ؛ همو، تفسیر، به کوشش احمد عبدالرزاق بکری و دیگران، قاهره، 1425 ق/ 2005 م؛ طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی؛ عاملی، جعفر، الصحیح، بیروت، 1415 ق/ 1995 م؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، قاهره، دارالکتب المصریه؛ کلبی، هشام، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛ مالک بن انس، الموطأ، بیروت، 1406 ق/ 1985 م؛ «المبانی»، همراه مقدمتان فی علوم القرآن، به کوشش آرتور جفری، قاهره، 1954 م؛ مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1988 م؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413 ق؛ همو، الجمل، به کوشش علی میر شریفی، قم، 1413 ق؛ واحدی، عبدالله، اسباب نزول الآیات، قاهره، 1388 ق/ 1968 م؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، 1966 م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، 1969 م؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.