زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

حسام الدین چلبی

حُسامُ‌‎الدّینِ چَلَبی، حسن بن محمد بن حسن اُرموی، مشهور به ابن ‎اخی ترک (622-683ق / 1225-1284م)، از یاران نزدیک جلال‎الدین محمد مولوی و جانشین او و از مشایخ فتوت در آناتولی.
وی در قونیه به دنیا آمد و در اصل از اورمیۀ آذربایجان بود (نک‍ : مثنوی ... ، مقدمۀ دفتر اول). برخی از محققان بر این باورند که نسب او به تاج‎العارفین ابوالوفا بغدادی (د 501ق / 1108م)، از مشایخ کرد مشهور بغداد در سدۀ 5ق می‎رسد که بابا الیاس، گییک‌لی بابا و بابا اسحاق، 3 تن از صوفیان نامدار آناتولی که هر یک قیامهایی را بر ضد حکومت عثمانی به راه انداختند، خود را منسوب به طریقۀ او، یعنی «وفاییه» می‎دانستند (کوپریلی، 193؛ گولپینارلی، 196-197، «زندگانی ... »، 56-58؛ طاش ‌کوپری‎ زاده، 1 / 11-12؛ شطنوفی، 142-146؛ تاذفی، 80-81؛ داراشکوه، 170- 171). برخی دیگر نیز با استناد به پاره‎ای شواهد جد او را حسین ابن علی ابن یزدانیار ارموی (د 333ق / 945م) می‎دانند (قزوینی، 511-513). 
پدر حسام‎الدین که از مشایخ فتیان بود، در اطراف قونیه زاویه‎ای داشت و در میان اهل فتوت به «اخی ترک» مشهور بود و ازهمین‎رو، حسام‎الدین نیز به «ابن‎ اخی ترک» شهرت یافت (فروزانفر، 103-104؛ گولپینارلی، 196-197).
حسام‎الدین در نوجوانی پدرش را از دست داد و به همراه جمعی از فتیان به حضور مولانا رسید و به خدمت او درآمد (افلاکی، 738). پس‌ازآن، تمامی دارایی، املاک و حتى اسباب خانۀ خود را نثار مولانا کرد و به جوانمردان طریقت نیز توصیه کرد که چنین کنند (همو، 738- 739). 
حسام‌الدین به‌سبب همین سرسپردگی و از خودگذشتگی بود که مورد عنایت مولانا قرار گرفت و نزد او مرتبه‎ای بلند یافت. این توجه به‌ویژه پس از مرگ صلاح‎الدین زرکوب (د 657ق / 1259م) فزونی گرفت، تا آنجا که مولانا در مجالس از نبود او اظهار دلتنگی می‎نمود و سخن نمی‎گفت. دیگر یاران مولانا نیز از این مطلب آگاه بودند و در محافل خود حضور حسام‎الدین را واجب می‎دانستند. وی از شمس تبریزی و صلاح‎الدین زرکوب نیز عنایتهای بسیار دیده بود (همو، 739، 751-752، 759-760). 
چنان‌که از منابع موجود می‎توان دریافت، حسام‎الدین مردی بسیار پارسا و زاهد بود و در کوچک‌ترین نکته‎ها نیز جانب تقوا را نگاه می‎داشت (سپهسالار، 145؛ افلاکی، 747). ازهمین‌رو بود که مولانا رسیدگی به امور مالی خود و ادارۀ اوقاف را نیز به حسام‎الدین سپرده بود و هر چه از فتوحات و هدایا که به دستش می‎رسید، به او می‎سپرد و وی را در تصرف در آنها آزاد می‎گذاشت (همو، 739، 751). افزون‌براین، هنگامی که پس از مرگ شیخ خانقاهِ ضیاء‎الدین وزیـر، امیـر تاج‎الـدین معتـز حسام‌الدین را بـه ریاست این خانقاه برگزید، مولانا در برابر گروهی که به این انتخاب معترض بودند، ایستاد و جانب حسام‎الدین را گرفت و وی را در منصب خود تثبیت کرد (همو، 754- 758؛ نیـز نک‍ : مولوی، مکتوبات ... ، نامۀ 126). 
بنابر روایات مربوط به نظم مثنوی، حسام‎الدین می‎دید که یاران مولوی اغلب به مطالعۀ آثار عطار و سنایی مشغول‌اند. شبی جلال‎‎الدین مولوی را در خلوت یافت و از او درخواست کرد تا کتابی نظیر الٰهی‎نامۀ سنایی (حدیقة الحقیقة) و منطق الطیر عطار به نظم آورد تا یاران مولانا از خواندن کتابهای دیگر بی‎نیاز شوند (افلاکی، 740؛ جامی، 468- 469). دراین هنگام، مولانا از دستار خود کاغذی را که 18 بیت اول مثنوی بر آن نوشته بود، بیرون آورد و به‌دست حسام‎الدین داد و گفت که پیش‌ازآنکه این خواهش از ضمیر او سرزند، از عالم غیب به دل مولانا القا شده بود که چنین کتابی به نظم سروده شود(همانجاها). 
ازآن‌پس، شور و اشتیاق حسام‎الدین، مولوی را بر سر شوق آورد و سرودن مثنوی معنوی آغاز گردید. مولانا سروده‎های خود را به آواز بلند می‎خواند و حسام‎الدین می‎نوشت و برخی شبها نظم مثنوی تا صبحدم ادامه داشت. هنگامی که دفتر اول مثنوی به پایان رسید، همسر حسام‎الدین درگذشت و این واقعه وی را چندان سوگوار و افسرده کرد که شور و شوق خود را از دست داد و خاموشی گزید. در نتیجه مولانا نیز سرودن مثنوی را به‌یک‌سو نهاد و این احوال دو سال طول کشید (افلاکی، 742- 743 ؛ فروزانفر، 109). اما سرانجام حسام‎الدین خود را بازیافت و از مولانا سرودن ادامۀ مثنوی را استدعا کرد. وی نیز به‌خواهش او این کار را در 662ق / 1264م ازسرگرفت و تا اواخر عمر خویش ادامه داد و مثنوی را در 6 دفتر به پایان رسانید (مثنوی، دفتر دوم، بیتهای 1- 9). 
با درنظرگرفتن تاریخ آغاز دفتر دوم مثنوی، یعنی 662ق، و فاصلۀ دو سالۀ آن با سرودن دفتر اول، چنان‌که افلاکی اشاره می‎کند، آغاز سرودن مثنوی را باید پیش از 660ق درنظرگرفت. ازاین‌رو، برخی محققان آغاز آن را 657ق دانسته‎اند (فروزانفر، همانجا) و برخی دیگر فاصلۀ میان سرودن دو دفتر را بیش از دو سال در نظر گرفته‎اند و با استناد به پاره‎ای شواهد درونی، آغاز سرودن مثنوی را در 654 یا 652ق به شمار آورده‎اند (شیمل، 33، نیز 34؛ گولپینارلی، 205-206). 
ظاهراً حسام‎الدین پس از نوشتن هر بخش از مثنوی، آن را برای مولانا باز می‎خواند و بنابر نظر او آن را اصلاح می‎کرد، تا سرانجام نسخه‎ای پیراسته در اختیار مریدان قرار گیرد (افلاکی، 496-497، 724؛ شیمل، همانجا). مولوی در جای‎جای مثنوی گاه به‌نام و گاه با لقب ضیاء‎الحق از حسام‎الدین یاد می‎کند و نقش او را در سرودن مثنوی مهم می‎شمارد (نک‍ : دیباچه‎های 6 دفتر، جم‍‌ ). افزون‌براین، در جاهای مختلف مثنوی و مکتوبات خود با لقبهایی لطف‎آمیز و آکنده از احترام وی را می‎ستاید (نک‍ : مکتوبات، نامه‎های 25، 59، 76، جم‍‌ ).
مولانا اندکی پیش‌از مرگ خود، در پاسخ به پرسش یاران که از او دربارۀ جانشینش پرسیده بودند، حسام‎الدین را 3 بار خلیفۀ خود اعلام کرد (افلاکی، 746). ازهمین‌رو، پس‌از درگذشت مولانا، هنگامی که حسام‎الدین از سر احترام و تواضع از سلطان ولد، فرزند مولانا، خواست که بر مسند پدر بنشیند، وی با یادآوری وصیت پدر، حسام‎الدین را خلیفۀ او دانست و او را بر جایگاه پدر خود نشاند و به پیروی از وی، دیگر یاران و مریدان نیز به خلافت حسام‎الدین گردن نهادند (سپهسالار، 147- 148؛ افلاکی، 772، 785-786). 
حسام‎الدین چلبی در دوران خلافت خود، که به‌روایت افلاکی 10 یا 11 سال (ص 746 ، 786) و به‌روایت سپهسالار 12 سال بود (ص 148)، افزون‌برآنکه در هدایت و دستگیری از مریدان مولانا و ادارۀ امور طریقت می‎کوشید، مشیخیت دو خانقاه ضیاء‎الدین وزیر و خانقاه لالا را نیز برعهده داشت (افلاکی، 758؛ گولپینارلی، «مولویه ... »، 25 ). وی در تمام این مدت با خاندان مولانا در کمال احترام رفتار می‎کرد و اوقاف، هدایا و نذرهایی را که به‌دستش می‎رسید، به تناسب شأن و مرتبه و نیاز، میان افراد خانواده و یاران و مریدان مولانا تقسیم می‎کرد (افلاکی، 777). 
در زمان خلافت حسام‎الدین در روزهای جمعه پس از ادای نمازجمعه، به تلاوت قرآن و سپس به قرائت مثنوی می‎پرداختند و آن‌گاه مجلس سماع را برپا می‎داشتند (همانجا). چنین به‌نظر می‎رسد که بنای آرامگاه مولانا نیز در همین دوره، به‌کوشش علم‌الدین قیصر و با نظارت معماری به‌نام بدرالدین تبریزی ساخته شد. هزینۀ ساخت این بنا نیز توسط علم‎الدین قیصر و گرجی‌خاتون، دختر غیاث‎الدین کیخسرو دوم و همسر معین‎الدین پروانه فراهم شد (همو، 387- 389، 792؛ گولپینارلی، 221، «مولویه»، 24).
حسام‎الدین چلبی در روز چهارشنبه 22 شعبان 683 درگذشت و در پیش روی مزار مولانا، در قونیه به خاک سپرده شد (افلاکی، 779؛ گولپینارلی، همان، 28). حسام‌الدین چلبی اثری از آن خود نداشته است، اما نسخه‌ای خطی از مثنوی به‌خط وی در موزۀ قونیه موجود است.

مآخذ

افلاکی، احمد، مناقب‎العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، 1976م؛ تاذفی، محمد، قلائد الجواهر، قاهره، 1356ق؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی پور، تهران، 1336ش؛ داراشکوه، محمد، سفینة الاولیاء، کانپور، 1318ق / 1900م؛ سپهسالار، فریدون، احوال مولانا جلال‎الدین مولوی، به کوشش سعید نفیسی، 1325ش؛ شطنوفی، علی، بهجة الاسرار و معدن الانوار، قاهره، 1330ق؛ شیمل، آ.، من بادم و تو آتش، ترجمۀ فریدون بدره‎ای، تهران، 1378ش؛ طاش‌کوپری زاده، احمد، الشقائق النعمانیة، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، 1405ق / 1985م؛ فروزانفر، بدیع‎الزمان، رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال‎الدین محمد، تهران، 1315ش؛ قزوینی، محمد، حاشیه بر شد الازار جنید شیرازی، به کوشش همو و عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1328ش؛ گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال‎الدین، ترجمۀ توفیق هاشم پورسبحانی، تهران، 1375ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1377 ش؛ همو، مکتوبات، به کوشش توفیق هاشم‌پور سبحانی، تهران، 1371ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.