حجرات
حُجَرات، نام چهل و نهمین سوره از سورههای قرآن کریم، دارای 2 واحد موضوعی (رکوع)، 18 (یا 17) آیه، 343 کلمه و 474‘1 حرف.
این سوره از عهد نزول قرآن تاکنون نام و عنوان دیگری جز «حجرات» نداشته (ابنعاشور، 26 / 178)، و این نام از آیۀ چهارم آن گرفته شده است (فیروزآبادی، 1 / 435). در ترتیب تلاوت، میان دو سورۀ «فتح» و «ق» جای گرفته، و در ترتیب نزول، به روایت مشهور یکصد و ششمین سوره است و پس از «مجادله» و پیش از «تحریم» نازل شده است (زرکشی، 1 / 194؛ فیروزآبادی، 1 / 99). دیگر روایات ترتیب نزول سورهها، ردیفهای 98 تا 108 را به این سوره اختصاص دادهاند (سیوطی، الاتقان، 1 / 38؛ ابنعاشور، همانجا؛ رامیار، 676-677).
این سوره را همگان مدنی دانستهاند (ابنعطیه، 15 / 144؛ قرطبی، 16 / 300؛ سیوطی، الدر ... ، 6 / 83). برخی از مفسران، آیۀ 13 آن را استثنا کرده (طبرسی، 9 / 193؛ آلوسی، 13 / 284)، و بعضی خطاب «یا اَیُّهَا النّاسُ» در آغاز این آیه را نشان مکی بودن آن دانستهاند (بیهقی، 7 / 144)؛ اما از آنجا که روایات اسباب نزول از نزول این آیه در روز فتح مکه حکایت دارند (واحدی، 295؛ سیوطی، لباب ... ، 278)، با توجه به ملاک زمانی در تعیین مکی یا مدنی بودن سورهها، نقضی بر مدنی بودن سوره نخواهد بود (فیروزآبادی، 1 / 100)؛ چنانکه عدهای بر نزول یکپارچۀ سوره در مدینه تأکید کردهاند (ابنقتیبه، 1 / 358؛ ثعالبی، 5 / 267؛ ابنعاشور، همانجا).
سورۀ حجرات در سرآغاز (یا اَیُّهَا الّذینَ آمَنوا)، با سورههای مائده و ممتحنه مشترک است. در نگاهی کلی بهمضامین این سورهها میتوان آنها را به ترتیب سورههای آداب، احکام و سیاسات اسلامی دانست (نک : همو، 5 / 8 ؛ قطب، 6 / 3536). محور موضوعی سورۀ حجرات، مکارم اخلاق فردی و اجتماعی است که مسلمانان در برخورد با پیامبر اکرم (ص) و همکیشان خـود باید رعایت کنند (نک : بقاعی، 7 / 220؛ طباطبایی، 18 / 305). در این سوره نظام اخلاقی حاکم بر جامعۀ اسلامی در هر دو حوزۀ روابط مردم با حاکم اسلامی و روابط مسلمانان با یکدیگر، تبیین شده است (نک : دروزه، 8 / 496)؛ چنانکـه 5 بار مخاطب قرار دادن مسلمانان و یک بار خطاب به همۀ مردم (آیۀ 13) نشان از این اهتمام دارد (قس: بقاعی، 7 / 220-221). گفتنی است، تکرار خطاب «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا» از یک سو، و مضمون ویژۀ دو آیۀ 14 و 15 این سوره، که در هیچ جای دیگر قرآن نیامده است، نزدیکی مفهوم «یا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا» با «یا اَیُّها المُسلِمونَ» را به ذهن متبادر میکند.
سوره با نهی اکید نسبت به پیشی گرفتن مسلمانان از خدا و رسول و برکشیدن صدای خود برتر از صدای پیامبر اکرم (ص)، همراه با تهدید به حبط اعمال آغاز میشود و در همان آیات نخستین، ادب سخن گفتن با رسول خدا را به مسلمانان میآموزد، و لزوم و وجوب رعایت حریم حضور و محضر آن حضرت را به آنـان خاطرنشان میسازد (آیـات 1-5). شأن نزولهای متعدد بیان ـ شده، حاکی از این مطلب است که گروهی از مسلمانان جایگاه پیامبر(ص) را نمیشناختند و به دور از ادب با ایشان برخورد مینمودند (قرطبی، 16 / 300- 309؛ سیوطی، همان، 273؛ قطب، 6 / 3338-3340؛ دروزه، 8 / 498- 499).
پس از آن، بار دیگر مؤمنان به تحقیق در تصدیق خبر فاسق فرا ـ خوانده میشوند (آیۀ 6)، سپس با اشاره بهحضور رسول اکرم (ص) در میان آنها، موقعیت و جایگاه آن حضرت را خاطرنشان میسازد و اطاعت مطلق از پیامبر(ص) را از لوازم این حضور و راه نجات میخواند (طباطبایی، 18 / 313). در این آیات با خطابی عـام (همو، 18 / 314؛ قس: زمخشری، 4 / 36؛ قرطبی، 16 / 314) و اشاره به تقابلی ظریف (طوسی، 9 / 345؛ فخرالدین، 28 / 102-103؛ خازن، 4 / 178)، حب ایمان و تنفر از کفر، فسق و گناه را مسببات این طاعت، و فضل و نعمتی از سوی خداوند معرفی میکند (آیههای 7- 8). در همین راستا، برخی از کسان برپایۀ مفاهیم موجود در آیۀ 7، از آن بهعنوان مستندی در رد بر فرقۀ جبریه بهـره بردهاند (نک : طبرسی، 9 / 200). سپس وظیفۀ مؤمنان در برابر دو گروه متنازع از مؤمنان بیان (قرطبی، 16 / 323؛ بقاعی، 7 / 232؛ قس: طوسی، 9 / 343؛ طبرسی، همانجا)، و چگونگی برخورد با گروه خاطی تبیین میگردد (زمخشری، 4 / 365)، و با اشاره به قرارداد اجتماعی خاص (طباطبایی، 18 / 315-316؛ قس: اسماعیل حقی، 9 / 76- 77؛ آلوسی، 13 / 303)، این حکم را برپایۀ برادری دینی مؤمنان تعلیل مینماید (آیههای 9-10). آیات بعد مؤمنان را از 6 رذیلۀ اخلاقی دربارۀ آداب اجتماعی و روابط انسانی، یعنی استهزاء، عیبجویی، خواندن به القاب ناپسند، ظن سوء، تجسس و غیبت، که موجبات شر و کینهجویی را فراهم مینماید، نهی میکند و آنها را به توبه و اجتناب از این گناهان فرا میخواند (آیات 11-12)؛ در این آیات با ظرافتی خاص در هر مورد، حکمت آن نیز بیان شده است (طباطبایی، 18 / 322-325). سپس با تعلیل تقسیم انسانها به ملتها و قبایل، برخلاف آیات پیشین، کلیۀ انسانها مخاطب قرارگرفتهاند و «تقوا» تنها معیار ارزشگذاری نزد خدا معرفی شده است (آیۀ 13؛ نیز نک : ه د، تعارف).
آیات پایانی که در واقع مشوق ایمان واقعی (دروزه، 8 / 526؛ قطب، 6 / 3350) و به نوعی مبیّن یکی از مواضع حکومت اسلامی در برخورد با مسلمانان است (دروزه، 8 / 527)، با مجوز قرار دادن تفاوت ایمان و اسلام، در سیـاقی توبیخی و ظاهراً متعارض (نک : طبرسی، 9 / 209؛ طباطبایی، 18 / 330؛ قس: زمخشری، 4 / 378)، با نقد و نفی ایمان حقیقی گروهی از اعراب، به گونهای جامع و مانع، از حقیقت ایمان پرده برمیدارد (طباطبایی، 18 / 329). اساس این تفاوت که از دیرباز توجه مفسران (زمخشری، 4 / 376؛ ابنکثیر، 7 / 363؛ رضا، 3 / 295-296) و محدثان (کلینی، 2 / 24- 28؛ مجلسی، 65 / 267-272؛ حویزی، 5 / 100-103) را برانگیخته، ایمان را پدیدهای قلبی و نه ظاهری و لسانی معرفی نموده است (آیات 14-17). توجه دادن پنجباره به «علم الٰهی» در این سوره (آیات 1، 8، 13، 16، 18)، و پایان یافتن سوره با اشاره به این علم نامتناهی، به نوعی بازگشت بـه آیات آغازین سوره است (نک : فخرالدین، 28 / 118؛ بقاعی، 7 / 242) و گویی مجموعۀ اوامر و نواهی گذشته را تعلیل میکند (طباطبایی، 18 / 331).
برخی از آیات این سوره توجه خاص مفسران را برانگیخته است؛ ششمین آیه که به «آیۀ نَبأ» مشهور است، به اعتبار مفهوم مخالف آن، نزد شماری از اصولیان از مشهورترین مستندات قرآنی برای اثبات حجیت خبر واحد بهشمار میرود (ابوالفتح، 2 / 737- 739؛ آخوند خراسـانی، 296- 298؛ مظفـر، 332-335؛ نیـز نک : محبـی، 799-813). بیشتـر مفسران نزول ایـن آیه را در شأن ولید بن عقبه دانستهاند که از سوی پیامبر (ص) مأمور دریافت صدقات قبیلۀ بنیمصطلق گشت (مقاتل، 4 / 92؛ واحدی، 292؛ ثعلبی، 9 / 77؛ ابنکثیر، 7 / 345-346؛ قس: طبرسی، 9 / 199، که از شأن نزول دیگری نیز یاد کرده است).
آیۀ نهم سوره بر پیکار با اهل بغی (جصاص، 5 / 279-280؛ قرطبی، 16 / 317) و همچنین بر لزوم نصرت مظلوم (بقاعی، 7 / 232) مورد استناد قرار گرفته است و به طور خاص مستند قرآنی جنگهای علی (ع) به شمار میرود (قرطبی، 16 / 318؛ بحرانی، 5 / 107). این آیه در فهم معنای اجتماعی «بغی» در قرآن نقش محوری ایفا نموده (نک : ه د، بغی)، و معرکۀ آراء مفسران در تبیین «بغی» در عرصۀ حکومت اسلامی (بغوی، 4 / 259؛ قس: صادقی، 27 / 235-236) و همچنین بینالملل (دروزه، 8 / 506-507) قرار گرفته است.
سیزدهمین آیۀ سوره نیز، بهویژه با توجه به شأن نزولها (واحدی، 295-296؛ قرطبی، 16 / 340-341) و تفاسیر مأثور (ابنکثیر، 7 / 361-363؛ حویزی، 5 / 96-100)، در مقام نهی از تفاخر به انساب و قومیت، آشکارا دامنۀ ارزشهای اخلاقی را به عرصۀ اجتماعی و میانقبیلهای کشانده است و زنجیرۀ ارزشهای اخلاقی در آیات پیشین را کامل میکند. همچنین معنای لغوی «کریم» و برداشتهایی از آن در عصر نزول قرآن و کاربرد آن در احادیث نبوی به معنای شخص برخوردار از شرافت و اصالت خانوادگی و دارندۀ تبار والا («الکریم بن الکریم ... ») (ابن ابی حاتم، 7 / 2144؛ ابـنکثیر، 7 / 361؛ نیـز نک : ایزوتسو، 53-54, 65) در تبیین چنین مفهومی بسیار اثرگذار مینماید.
سورۀ حجرات با سورۀ زوج و مجاور آن، یعنی سورۀ فتح، پیوندها و همبستگیهای لفظی و معنوی قابل توجهی دارد؛ چنانکه افزون بر اشتمال هر دو سوره بر احکام قتال، سرآغاز هر دو سوره متضمن تشریف و تمجید پیامبر اکرم (ص)، و آیـات پایانی هر دو سوره بیانگر ایمان واقعی، و تأکید بر اطاعت از پیامبر اکرم (ص) است که بهعنوان حلقۀ وصل میان این دو سوره به شمار میرود (نک : فخرالدین، 28 / 91؛ سیوطی، تناسق ... ، 122؛ آلوسی، 13 / 284).
سورۀ حجرات، به سبب مضامین و موضوعات خاص آن از دیرباز و به ویژه در 3 دهۀ اخیر به گونهای خاص توجه مفسران و قرآنپژوهان حوزه و دانشگاه در کشورهای اسلامی را برانگیخته، و تکنگاریهای متعددی در تفسیر این سوره بهتنهایی و یا همراه با چند سورۀ دیگر، در قالبهای گوناگون شعر، نمایشنامه، پرسش و پاسخ، یا به شیوۀ تفسیر ترتیبی، نگاشته و منتشر شده است (برای نمونه، نک : خرمشاهی، 184).
در باب فضیلت قرائت مداوم این سوره و خواص آن، روایاتی از منابع شیعی و سنی رسیده است (یافعی، 100؛ فیروزآبادی، 1 / 436؛ بحرانی، 5 / 99).
مآخذ
آخوند خراسانی، محمد کاظم، کفایة الاصول، قم، 1417ق؛ آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، 1415ق؛ ابن ابی حاتم، عبدالرحمان، تفسیر القرآن العظیم، مکه، 1419ق؛ ابنعاشور، محمدطاهر، التحریر و التنویر، تونس، دارالکتب الشرقیه؛ ابنعطیه، عبدالحق، المحرر الوجیز، بیروت، 1422ق؛ ابنقتیبه، عبدالله، تفسیر غریب القرآن، به کوشش احمد صقر، بیروت، 1398ق / 1978م؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1419ق؛ ابوالفتح حسینی، آیات الاحکام، تهران، 1404ق؛ اسماعیل حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر؛ بحرانی، هاشم، البرهان، تهران، 1416ق؛ بغوی، حسین، معالم التنزیل، بیروت، 1420ق؛ بقاعی، ابراهیم، نظم الدرر، به کوشش عبدالرزاق غالب مهدی، بیروت، 1415ق؛ بیهقی، احمد، دلائل النبوة، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ثعالبی، عبدالرحمان، جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، بیروت، 1418ق؛ ثعلبی، احمد، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، 1422ق؛ جصاص، احمد، احکام القرآن، به کوشش محمد صادق قمحاوی، بیروت، 1405ق / 1985م؛ حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، 1415ق؛ خازن، علی، لباب التأویل، بیروت، 1415ق؛ خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، 1364ش؛ دروزه، محمد عزت، التفسیر الحدیث، قاهره، 1383ق؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، تهران، 1384ش؛ رضا، محمد رشید، تفسیر المنار، قاهره، 1990م؛ زرکشی، محمد، البرهان فی علوم القرآن، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1391ق؛ زمخشری، محمود، الکشاف، بیروت، 1407ق؛ سیوطی، الاتقان، به کوشش سعید مندوب، بیروت، 1416ق؛ همو، تناسق الدرر، به کوشش عبدالله محمد درویش، دمشق، 1404ق / 1983م؛ همو، الدر المنثور، قم، 1404ق / 1983م؛ همو، لباب النقول، به کوشش عبدالمجید طعمه حلبی، بیروت، 1418ق؛ صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، 1365ش؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، 1417ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، تهران، 1372ش؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، 1420ق؛ فیروزآبادی، محمد، بصائر ذوی التمییز، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، 1383ق؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، 1364ش؛ قطب، سید، فی ظلال القرآن، بیروت / قاهره، 1412ق؛ کلینی، محمد، الاصول من الکافی، تهران، 1365ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1404ق؛ محبی، صاحب علی، الانظار التفسیریة للشیخ الانصاری، قم، 1368ش؛ مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، به کوشش صادق حسن زادۀ مراغی، قم، 1421ق؛ مقاتل بن سلیمان، تفسیر، بیروت، 1423ق؛ واحدی، علی، اسباب النزول، بیروت، دارالمعرفه؛ یافعی، عبدالله، الدر النظیم، قاهره، مکتبة محمد علی صبیح و اولاده؛ نیز: