حجر اسماعیل
حِجْرِ اِسْماعيل، فضايی محصور در ديواری نيمدايره و قوسیشکل در سمت شمالی کعبه. اين ديوار با ارتفاع 32 / 1 متر و پهنای 50 / 1 متر از رکن عراقی (سمت شمال کعبه) آغاز، و به نزديکیِ رکن شامی(سمت غربی کعبه) منتهی میشود. از ديوار کعبه تا ديوار حجر 80 / 6 متر، و عرض دهانۀ آن 77 / 8 متر است. حجر اسماعيل در سمتی از خانۀ کعبه واقع است که ناودان طلا در آن قرار دارد و آب ناودان مستقيم به داخل آن سرازير میگردد.
واژۀ حجر دارای معانی منع و بازداشتن، امن و پناه و معناهایی جانبی چون عقل و حرام است (خليل بن احمد، 3 / 74؛ جوهری، 2 / 623). برخی با بررسی اين معانی بر آناند که همۀ اينها را میتوان در معنای کلیِ «بازداشتن» يافت (طبری، تفسير، 8 / 45؛ جوهری، 2 / 623-624؛ فيومی، 190-191؛ ابنکثير، 3 / 315). در ترکيب حجر اسماعيل، مضافٌاليه درواقع حضرت اسماعيل، فرزند ابراهيم نبی (ع) است و معنای کلی اين ترکيب اضافی به قصص اسلامی دربارۀ ساخت خانۀ کعبه باز میگردد. بر پايۀ اين قصص، هاجر و اسماعيل به فرمان پروردگار و راهنمايی جبرئيل در اين محل ساکن گشتند (طبری، همان، 1 / 548؛ ثعلبی، 71؛ ابنکثير، 1 / 180) و برهمين اساس، بدان بیتِ (خانۀ) اسماعيل نيز گفته شده است. در بخش ديگری از اين قصص، در موضوع ساخت خانۀ کعبه توسط ابراهيم نبی و فرزندش اسماعيل (ع) آمده است: آن زمان که ديوار کعبه برافراشته شد، اسماعيل برای رفع خستگی و پناه گرفتن از گرمای خورشيد در کنار و زير سايۀ اين ديوار نشست تا استراحت کند (ازرقی، 312؛ حاکم، 1 / 458- 459؛ نیز نک : ثعلبی، 77).
ترکيب حجر اسماعيل در قرآن کريم وارد نشده است، اما در برخی از روايات تفسيری اشارت قرآنی "فِيهِ آياتٌ بَيِّـناتٌ مَقامُ اِبْراهيمَ ... » (آل عمران / 3 / 96-97) را با اين مکان نیز قابل تطابق دانستهاند. بر اساس اين روايات، حالت جمع آيات بينات بهجز مقام ابراهيم و مواضعی چون حجرالاسود، حطيم و زمزم، دربرگيرندۀ حجر اسماعيل نيز هست. در دستهای از روايات هم به جای حجرالاسود، بيت اسماعيل از مصاديق آيات بينات ياد شده است. اين سخن آن هنگام قابل درک خواهد بود که با گروهی ديگر از روايات که حجر را بيت اسماعيل ذکر کردهاند، در کنار هم نهاده شوند (نک : ابنفارس، 2 / 138- 139؛ ابنکثير، 1 / 170؛ ثعالبی، 1 / 291بب ؛ سيوطی، 1 / 291، 5 / 192).
در منابع روايی در مباحث قصص پيامبران، اين مکان به عنوان مدفن برخی از بزرگان و افراد خاندان ابراهيم نبی(ع) معرفی گشتهاست. بر پايۀ اين روايات با درگذشت هاجر، اسماعيل (ع) وی را در حجر به خاک سپرد و برای آنکه قبر وی زير پای کسان قرار نگيرد، آن را قدری از سطح زمين بالا آورد و گرداگرد آن را ديواری نهاد (ابنبابويه، علل ... ، 1 / 37). آمده است که بهخاکسپاری خود اسماعيل (ع) و نيز چند تن از دختران وی هم در همين مکان صورت پذيرفته است (فاکهی، 2 / 123-124؛ کلينی، 4 / 210؛ ابنبابويه، همان، 1 / 38؛ راوندی، قصص ... ، 118؛ فاسی، 1 / 218؛ طريحی، 1 / 463). پس از ظهور اسلام و در پی برخی تعميرات خانۀ کعبه، بر پايۀ روايات، هنگام بازسازی حجر توسط عبداللٰه بن زبير، سنگی سبز از زير خاک آشکار شد که کسی از چيستی آن خبر نداشت تا آنکه عبداللٰه بن صفوان بيان داشت که اين همان مدفن اسماعيل (ع) است. بدينترتيب آن را به همان صورت رها کردند و تغييری در آن ندادند (ازرقی، همانجا).
واقعيت اين است که نقش روايی اين مکان در برخی از قصص مانند هجرت اسماعيل و مادرش، هاجر، و نيز نقش آن در ساخت خانۀ کعبه، بيانگر جايگاه ارجمند آن نزد مکيان بوده است، جايگاهی که در برخی روايات تاريخی هم تأييد میگردد. برای نمونه، اگرچه تقريباً در هيچ منبعی سخن از تقدس اين مکان نيامده، اما میدانیم که گاه اين بخش از کعبه، محل قرارگيری بتهای مکيان بوده است. در برخی از روايات و حکايات مربوط به فتح مکه آمده که شمار زيادی از بتهای قريش پيرامون حجر اسماعيل نهاده شده بوده است که تمامیآنها به دست پيامبر اکرم(ص) منهدم گشت (ابنطاووس، 220؛ مجلسی، 18 / 180؛ نيز قس: احمد بن حنبل، 1 / 303، 368؛ ابنحبان، 14 / 430).
بسياری از روايات، مفاهيمیرا دربر دارند که بيانکنندۀ مرتبۀ والای حجر است. نمونۀ آن را میتوان در رواياتی يافت که اين مکان (با توجه به ويژگی آن نزد اعراب)، با حلقههايی واسط همچون خواب و رؤيا، با موضوعات و مفاهيمیديگر پيوند میيابند. چنانکه حجر به عنوان محلی معرفی میگردد که برخی کسان ازجمله خاندان عبدالمطلب، در آنجا رؤياهای صادقی ديدهاند. رواياتی مبتنی بر رؤياهای عبدالمطلب مانند آنچه او دربارۀ حضرت رسول اکرم (ص) دیده، به همين مکان مربوط است (ابنبابويه، کمالالدين ... ، 173، الامالی، 334-335؛ سيوطی، 4 / 149؛ مجلسی، 15 / 254-255). همچنين است رؤياهای متوالی ابوطالب دربارۀ فرزندش، حضرت علی (ع) که بيشتر در منابع شيعی بازتاب يافته است (ابن شهرآشوب، 2 / 91-92).
به هر روی، جايگاهِ ارزشیِ حجر عملاً اين مکان را در پيش از ظهور اسلام و در دورۀ اسلامی به محلی ويژه بدل ساخت (قس: قاضیعياض، 1 / 189). يکی از مهمترين مباحث قابل طرح، دستهای از رواياتاند که بر اساس آنها معراج پيامبر اکرم (ص)، از اين مکان بوده است (ابنهشام، 2 / 243؛ ابنطاووس، 100؛ ابنکثير، 3 / 11-12؛ سيوطی، 5 / 192، 210؛ صالحی، 3 / 64، 158).
در نگاهی کلی میتوان درنظر آورد که حجر اسماعيل محل نشست، تجمع و گردهماييهای رسمی و غيررسمی بودهاست (برای نمونه، نک : صنعانی، 5 / 129؛ ابنهشام، 3 / 196؛ طبری، تاريخ، 1 / 502، 2 / 39؛ کلينی، 7 / 21، 8 / 271؛ ابناعثم، 5 / 151؛ ابناثير، 1 / 297؛ ابن سيد الناس، 1 / 161، 352؛ ابنحجر، 7 / 128- 129؛ سيوطی، 1 / 294). نمونههای روايی در هر دو دورۀ تاريخیِ پيش و پس از ظهور اسلام در منابع قابل مشاهدهاند. افزون بر روايات حضور عبدالمطلب و ابوطالب در حجر و اينکه حتى عبدالمطلب برای خود مکانی ويژه در حجر داشته است (يعقوبی، 1 / 245؛ ازرقی، 314)، روايات بسياری هم به حضور پيامبر(ص) در آن مکان اشاره دارد. ازاینگونه روايات بهنظر میرسد آن حضرت بر همين اساس بسياری زمانها در حجر حضور داشتهاند؛ چه، مواردی از تلاوت آيات قرآن، عبادت پروردگار، صحبت با صحابه و پاسخگويی به پرسشهای آنان، رسيدگی به برخی دعاوی و مواردی از اين دست همگی در محل حجر اسماعيل نمونۀ روايی دارد (ابن شهرآشوب، 1 / 63 بب ؛ قمی، 1 / 379). حجر اسماعيل برای قرشيان و دشمنان مسلمانان نيز همانگونه تشخص را داشته است، چون رواياتی هم مبنی بر گردهمايی آنها در اين مکان به دلايل گوناگون ازجمله قصد ضربه زدن به پيامبر(ص) و ياران وی مشاهده میشود (راوندی، الخرائج ... ، 1 / 141).
درکنار موارد یادشده دربارۀ جايگاه معنوی حجر، بايد به موارد ديگری نيز اشاره کرد. در روايات تاريخی مربوط به ساخت و مرمت حجر اسماعيل آمده است که قرشيان بهسبب ناتوانی مالی، امکان بازسازی همۀ خانۀ کعبه را نيافتند و به همين دليل حجر عملاً در بيرون کعبه واقع شد (برای نمونه، نک : ابنحجر، 3 / 351 بب ). برهميناساس، در بسياری احاديث از رسول خدا (ص) و صحابۀ ايشان به حرمت آن اشاره شده، و برخی احکام فقهی مربوط بدان ناظر به اين امر است. در رواياتی نارضايی و ناخرسندی حضرت رسول اکرم (ص) از اين تفکيک و جدا افتادگی حجر از خانۀ کعبه آمده است و حتى آن حضرت افسوس آن را داشتهاند که ای کاش امکان نوسازی کعبه و الحاق حجر به خانه وجودمیداشت (نک : مسلم، 2 / 969-970؛ فاسی، 1 / 212؛ ابنحجر، 3 / 352).
موضوع ميزاب (ناودان طلا) و خروج آب روان از آن، اگرچه در اصل به جايگاه ناودان ارتباط دارد، اما به جهت ريزش آبِ آن به حجر اسماعيل در اين معنا قابل بيان است. قرارگيری ناودان کعبه در جهت شمال و درست در محاذات حجر، سبب گشته است تا آب باران از بام کعبه به داخل حجر سرازير گردد. بدينترتيب، روايات مربوط به شفابخشی و تأثيرات آب آن بر مداوای بيماران، و موقعيت قرارگيری ناودان، حجر را مرتبهای افزون بخشيدهاست (حسن بصری، 20، 24؛ مجلسی، 59 / 286، 63 / 451؛ زرقانی، 2 / 417).
مجموعۀ مفاهيم مرتبط با جايگاه و مرتبۀ حجر اسماعيل در سطحی گسترده، سبب گشته است تا اين محل از اصلیترين اماکن داخل حرم به شمار آيد. در مباحث مربوط به مسجدالحرام و فضيلت نماز در آن، حجر اسماعيل، در کنار حطيم و مقام ابراهيم، با تفاوتی در برخی روايات، در رتبۀ دوم يا سوم قرار دارد؛ حال آنکه در رواياتی، مقام و حجر را در رتبۀ ارزشی يکسان دانستهاند (فاکهی، 1 / 180-181، 184؛ ترمذی، 3 / 216؛ ابنکثير، 1 / 170؛ حرعاملی، 8 / 246).
با توجه به اين جايگاه و بيان فضيلت نماز در حجر، مشخص است که بهطور طبيعی ادعيه در آن مکان نيز دارای ارزشی مضاعف خواهد بود. برهمين اساس، مبحث دعا در حجر و در پايين ميزاب در بسياری از منابع دارای نمونه است (فاسی، 1 / 218- 219؛ عظيم ـ آبادی، 5 / 247)؛ در حالی که، ائمۀ اطهار همچون امام سجاد (ع) و برخی ديگر از امامان (ع) در حجر حضور میيافتند و حتى ادعيهای ويژه هم در اين مکان داشتهاند ( الصحيفة ... ، 536 بب ؛ صفار، 149، 250؛ طوسی، الغيبة، 261؛ دلائل ... ، 544؛ نوری، 9 / 427، 432-433).
در نگاهی تاريخی و گذرا به بنای حجر بهجز روايات مربوط به ساخت قديم آن، بايد گفت: در طول زمان تغييرات و مرمتهايی در آن روی داده است. در 140ق / 757م، به دستور ابوجعفر منصور ديوار آن با سنگ مرمر پوشیده شد و خليفۀ عباسی، مهدی در 161ق / 778م، آن را مرمت کرد. پس از او در زمان متوکل از نو، و سپس در زمان معتضد عملاً تمام سطح آن با سنگ مرمر پوشانده شد. تا سدۀ 6ق / 12م، اين بنا نياز جدی به مرمت نداشت، تا آنکه در 550 ق / 1155م، تجديد بنای آن صورت پذيرفت. در 843ق / 1439م، سلطان چقماق پردههايی برای پوشاندن ديوار خارجی کعبه و نيز برای ديوار حجر به مکه فرستاد و همان سال پرده بر حجر قرارگرفت. روند مرمت و تغيير مرمرها همچنان در سدۀ 9ق ادامهداشت تا آنکه در 916ق / 1510م، سلطان غوری ضمن ساخت بنايی برای حجر، بر ديوارۀ آن نام کسانی را که تا آن زمان در مرمت و تجديد بنای حجر حرکتی داشتهاند، حک نمود (فاکهی، 1 / 134؛ فاسی، 1 / 215-217؛ برای جدولی از تاريخ مرمت بنا، نک : کردی، 3 / 5-7، 578).
بهجز احاديث و روايات، نام حجر اسماعيل در برخی از موضوعات فقهی در مبحث حج وارد شده است. در واقع بيشتر موارد بحث انگيز دربارۀ احکام فقهی مربوط به حجر اسماعيل از آنجا سرچشمه میگيرد که آيا بخشی از حجر يا همۀ آن، جزئی از کعبه بهشمار میرود يا نه. اين اختلاف رأی اصلاً به دليل همين تنوع روايی دربارۀ نوع رابطۀ حجر اسماعيل با خانۀ کعبه است که پس از تعمير و مرمتهای پيشينِ روی داده و در رواياتی در قالب جدا افتادگی حجر از کعبه نمود يافته است. اين امر نزد فقيهان موضوع اختلاف است و هرکدام از گروههای موافق و مخالف در فريقين ديده میشوند (تنها برای نمونه، نک : کلينی، 4 / 210؛ نووی، 8 / 25-26؛ طوسی، تهذيب ... ، 5 / 474؛ ابنحمزه، 172، 173؛ فاسی، 1 / 212-215). اختلاف بر سر اين امر و تداخل معنايی آن با کل خانۀ کعبه، اسباب آن را فراهم کرده است که مسائلی در باب مکان نمازگزار و نيز حکم نماز واجب در آن مکان، مورد بحث قرار گيرد؛ مسئلهای که غالباً به استحباب آن رأی دادهاند (نک : ترمذی، همانجا؛ حاکم، 1 / 460؛ طوسی، همان، 5 / 138؛ ابنمفلح، ابراهيم، 3 / 220؛ فاسی، 1 / 214؛ نوری، 3 / 422؛ زرقانی، 1 / 116).
در موضوع طواف کعبه، بهويژه با استناد به آيۀ 29 سورۀ حج (22) به هر روی طواف کامل کعبه، لزوماً حجر را هم دربر میگيرد و اين امر در مسائل مورد بحث فقيهان نمود يافته است (برای نمونه، نک : شافعی، 2 / 176؛ ابواسحاق، 1 / 221؛ ابنقدامه، 1 / 432-434؛ حطّاب، 3 / 73؛ ابنمفلح، محمد، 3 / 369؛ بهوتی، 2 / 482؛ مرداوی، 4 / 15). بررسی اين دست احکام نزد فقيهان امامی در دورههـای متفاوت نمود داشته است (برای نمونه، نک : طوسی، الخلاف، 2 / 324؛ ابنبراج، 1 / 233؛ ابنادريس، 1 / 572، 576؛ شهيد ثانی، 2 / 250؛ صاحبجواهر، 19 / 292). افزون بر اينها، در آثار فقهی در مبحث احرام حج، به دو مطلب توجه شده است: نخست، استحباب دو رکعت نماز پيش از احرام در حجر اسماعيل؛ دوم، التفات به فضيلت و استحباب احرام بستن از کنار مقام ابراهيم و يا در داخل آن (ابنبابويه، من لايحضره ... ، 2 / 536-537؛ يحيی بن سعيد، 204؛ حر عاملی، 10 / 2؛ علامۀ حلی، 1 / 328؛ برای بررسیهای فقهی، نک : امينپور، 110-114).
مآخذ
ابناثير، مبارک، النهاية، به کوشش طاهر احمد زاوی و محمود محمد طناحی، قاهره، 1383ق / 1963م؛ ابنادريس، محمد، السرائر، قم، 1410ق؛ ابناعثم کوفی، احمد، الفتوح، بيروت، 1411ق؛ ابنبابويه، محمد، الامالی، قم، 1417ق؛ همو، علل الشرائع، نجف، 1385ق / 1966م؛ همو، کمال الدين و تمامالنعمة، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1390ق؛ همو، من لايحضره الفقيه، به کوشش علیاکبر غفاری، قم، 1404ق؛ ابنبراج، عبدالعزيز، المهذب، به کوشش جعفر سبحـانی، قـم، 1406 ق؛ ابـنحبـان، محمـد، صحيح، بـه کـوشش شعيب ارنـؤوط، بيروت، 1414 ق؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، فتح الباری، بیروت، دارالمعرفه؛ ابنحمزه، محمد، الوسيلة، به کوشش محمد حسون، قم، 1408ق؛ ابن سيد الناس، عيون الاثر، بيروت، 1406ق / 1986م؛ ابنشهرآشوب، محمد، مناقب آل ابیطالب، نجف، 1376ق؛ ابنطاووس، علی، سعد السعود، نجف، 1369ق / 1950م؛ ابنفارس، احمد، معجم مقاييس اللغة العرب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قم، 1404ق؛ ابنقدامه، عبداللٰه، الکافی، به کوشش زهير شاويش، بيروت، 1408ق / 1988م؛ ابنکثير، تفسير القرآن العظيم، بيروت، 1401ق؛ ابنمفلح، ابراهيم، المبدع، بيروت، 1400ق؛ ابنمفلح، محمد، الفروع، به کوشش ابوالزهراء حازم قاضی، بيروت، 1418ق؛ ابنهشام، عبدالملک، السيرة النبوية، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بيروت، 1975م؛ ابواسحاق شيرازی، ابراهيم، المهذب، بيروت، دارالفکر؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ ازرقی، محمد، اخبار مکة، به کوشش رشدی ملحس، بيروت، 1408ق / 1988م؛ امينپور امينی، محمد، «حجر اسماعيل»، ميقات حج، 1373ش، س 2، شم 8؛ بهوتی، منصور، کشاف القناع، به کوشش هلال مصيلحی مصطفى هلال، بيروت، 1402ق؛ ترمذی، محمد، سنن، به کوشش احمد محمد شاکر و ديگران، قاهره، 1357ق / 1938م بب ؛ ثعالبی، عبدالرحمان، الجواهر الحسان فی تفسير القرآن، بيروت، مؤسسة الاعلمی؛ ثعلبی، احمد، عرائس المجالس ( قصص الانبياء)، بيروت، 1401ق / 1981م؛ جوهری، اسماعيل، صحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، قاهره، 1376ق / 1956م؛ حاکم نيشابوری، محمد، المستدرک علی الصحيحين، به کوشش يوسف مرعشلی، بيروت، 1406ق؛ حر عاملی، محمد، وسائل الشيعة، به کوشش عبدالرحيم ربانی شيرازی و ديگران، بيروت، 1391ق؛ حسن بصری، فضائل مکة، به کوشش سامی مکی عانی، کويت، 1400ق؛ حطّاب رعینی، محمد، مواهب الجليل، بيروت، 1398ق؛ خليل بن احمد، العين، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهيم سامرایی، بغداد، 1981-1982م؛ دلائل الامامة، منسوب به ابنرستم طبری، قم، 1413ق؛ راوندی، سعيد، الخرائج و الجرائح، به کوشش مدرسۀ امام مهدی (ع)، قم، 1409ق؛ همو، قصص الانبياء، به کوشش غلامرضا عرفانيان، مشهد، 1418ق؛ زرقانی، محمد، شرح المواهب اللدنية، قاهره، 1329ق؛ سيوطی، الدر المنثور، بيروت، 1993م؛ شافعی، محمد، الام، بيروت، 1393ق؛ شهید ثانی، شرح اللمعة، قم، 1410ق؛ صاحبجواهر، جواهر الکلام، به کوشش عباس قوچانی، تهران، 1365ش؛ صالحی شامی، سبل الهدى و الرشاد، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بيروت، 1414ق / 1993م؛ الصحيفة السجادية، به کوشش محمد باقر ابطحی، قم، 1411ق؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، به کوشش حسن کوچهباغی، تهران، 1404ق؛ صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، به کوشش حبيبالرحمان اعظمی، بيروت، 1403ق / 1983م؛ طبری، تاريخ، بيروت، 1407ق؛ همو، تفسير، بيروت، 1405ق؛ طريحی، فخرالدين، مجمع البحرين، به کوشش احمد حسينی، نجف، 1408ق؛ طوسی، محمد، تهذيب الاحکام، به کوشش حسن موسوی خرسان، نجف، 1379ق؛ همو، الخلاف، به کوشش محمد مهدی نجف و ديگران، قم، 1417ق؛ همو، الغيبة، به کوشش عبادالله طهرانی و علی احمد ناصح، قم، 1411ق؛ عظيمآبادی، محمد، عون المعبود، بيروت، 1415ق؛ علامۀ حلی، حسن، ارشاد الاذهان، به کوشش فارس حسون، قم، 1410ق؛ فاسی، محمد، شفاء الغرام، بيروت، دارالکتب العلميه؛ فاکهی، محمد، اخبار مکة، به کوشش عبدالملک عبدالله دهيش، بيروت، 1414ق؛ فيومی، احمد، المصباح المنير، قاهره، 1912م؛ قاضیعياض، الشفاء، بيروت، 1409ق / 1988م؛ قرآنکريم؛ قمی، علی، التفسير، به کوشش طيب موسوی جزائری، نجف، 1386-1387ق؛ کردی مکی، محمدطاهر، التاريخ القويم لمکة و بيت الٰله الکريم، مکه، 1400ق / 2000م؛ کلينی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1391ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، 1403ق / 1983م؛ مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمد حامد فقی، بيروت، 1406ق / 1986م؛ مسلم بن حجاج، صحيح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1955م؛ نوری، حسين، خاتمة المستدرک، به کوشش مؤسسۀ آل البيت (ع)، قم، 1415ق؛ نووی، محییالدین، المجموع، بیروت، 1417ق / 1996م؛ يحيی بن سعيد حلی، الجامع للشرائع، به کوشش جعفر سبحانی و ديگران، قم، 1405ق؛ يعقوبی، احمد، التاريخ، بيروت، 1397ق / 1960م.