حبیب بن مظاهر
حَبیبِ بْنِ مُظاهر (د 10 محرم 61 ق / 10 اکتبر 680 م)، از بزرگان شیعه در کوفه و از اصحاب امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) که درکربلا به شهادت رسید.
ضبط نام پدر او در منابع متفاوت است. بسیاری از نویسندگان آن را مُظَهَّر (کلبی، 170؛ بلاذری، 2 / 462؛ دینوری، 256؛ ابنبابویه، الامالی، 224) و برخی (ابنحجر، تبصیر ... ، 4 / 1296؛ تاج ... ، ذیل ظهر) مُظْهِر و یا مُطَهَّر (بلاذری، همانجا؛ ابناثیر، 4 / 20) گزارش کردهاند، حال آنکه برخی منابع شیعی (کشی، 78؛ ابنداوود، 99) مظاهر را ترجیح دادهاند. با اینکه اختلاف مذکور را میتوان برخاسته از شیوۀ رسمالخط عربی مبنی بر حذف الف در موارد مشابه دانست (نک : مامقانی، 17 / 394-395)، اما نمیتوان از نظر دور داشت که برخی همچون سمعانی در انساب (5 / 331)، ذیل کلمۀ مُظَهَّر به صراحت از حبیب سخن گفتهاند و علامۀحلی (ص132) نیز بهروشنی مظهر را بر مظاهر ترجیح داده است و دست آخر اینکه به نظر میرسد نام مظهر بیش از مظاهر در میان عرب رواج داشته است.
حبیب از قبیلۀ بنیاسد بود و کلبی نسب او را حبیب بن مظهر ابن ریاب بن اشتر از شاخۀ بنی فقعس ذکر کرده است (همانجا). از زندگانی حبیب پیش از حوادث سال 60 و 61 ق در کوفه و کربلا، آگاهی چندانی در دست نیست. به گزارش ابنحجر ( الاصابة، 2 / 142) وی عصر پیامبر (ص) را درک کرده، اما رجالیان امامی او را در شمار تابعین آورده، و از اصحاب امیرالمؤمنین علی، امام حسن و امام حسین(ع) شمردهاند («الرجال»، 4، 7؛ طوسی، 60، 93، 100). با توجه به آنکه حبیب از یاران برگزیدۀ امیرالمؤمنین علی (ع) ( الاختصاص، 3؛ طوسی، 60) و از شرطة الخمیس («الرجال»، 4) معرفی گردیده، به نظر میرسد که وی در جنگهای امام علی(ع)، همراه وی شرکت جسته باشد.
حبیب بن مظاهر به همراه سلیمان بن صُرَد خُزاعی و برخی دیگر از بزرگان شیعه در کوفه، پس از مرگ معاویه، با نوشتن نامه به حسین بن علی(ع) و دعوتش به کوفه، به وی اظهار وفاداری نموده، از اطاعت یزید بن معاویه سر باز زدند (بلاذری، 2 / 462؛ ابناعثم، 5 / 28؛ مفید، 2 / 37). پس از ورود مسلم بن عقیل به عنوان نمایندۀ امام به کوفه و اقامتش در خانۀ مختار ثقفی، جمعی از شیعیان برای بیعت به نزد او میشتابند و در این میان، حبیب سخنان عباس بن ابی شبیب شاکری دربارۀ وفاداری و پایداری در مسیر جنگ و قیام شیعه به همراه امام حسین(ع) را مورد تأیید و تأکید قرار میدهد (ابومخنف، 20؛ ابناعثم، 5 / 34).
در واقعۀ کربلا، حبیب از سرشناسترین و با سابقهترین افراد جامعۀ شیعی است که در حلقۀ یاران امام حسین(ع) حضور دارد. وی که تنهایی امام و قلّت یاران او را میبیند، با کسب اجازه از امام به نزد طایفهای از بنیاسد که در نزدیکی خیمهگاه اهلبیت(ع) در کربلا میزیستهاند، میشتابد و ایشان را به یاری امام حسین (ع) دعوت میکند، اما عمر بن سعد که از ماجرا با خبر میشود، با فرستادن سپاهی از پیوستن جماعت بنیاسد به امام جلوگیری میکند (بلاذری، 2 / 480؛ ابناعثم، 5 / 90-91).
شب عاشورا، در مواجهه و گفتوگو میان جماعتی از لشکریان اموی و گروهی از اصحاب امام، حبیب به موعظۀ معاندان میپردازد و آنها را از قتال با ذرّیه و اهل بیت پیامبر(ص) و عابدان و پرهیزگاران برحذر میدارد، اما از جانب ایشان به خودستایی متهم میشود (بـلاذری، 2 / 484؛ طبـری، 5 / 416-417). گفته شده که در شب عاشورا، زمانی که هلال بن نافع، حبیب را از نگرانی زینب کبرى(ع) نسبت به پایداری و وفاداری یاران امام(ع) مطلع ساخت، وی یاران حضرت را گرد آورد و همگی با حضور نزد امام(ع)، وفاداری و پایداری خود را تا پای جان نسبت به وی ابراز کردند (حائری، 319-340). بنا بر گزارشی، حبیب با زینب کبرى(ع) نیز سخن گفته، و خاطر وی را از وفاداری یاران امام و دفاعشان از حرم اهل بیت آسوده میسازد (مامقانی، 17 / 395). نیز در روز عاشورا، زمانی که مسلم بن عوسجۀ اسدی به خاک و خون درغلتید و امام حسین(ع) به همراه حبیب بالای سر وی حاضر گردید، مسلم به او وصیت کرد که تا پای جان در پیش روی امام بجنگد (ابناثیر، 4 / 67- 68؛ ابنطاووس، اللهوف، 63-64).
در حوادث روز عاشورا، حبیب که فرماندهی جناح چپ لشکر حسین بن علی(ع) را به عهده داشت (دینوری، 256؛ ابناثیر، 4 / 59)، در دو موضع اهانت به امام(ع) را از جانب لشکر اموی برنتافت و بدانها پاسخی تند و صریح داد؛ نخست زمانی که امام حسین(ع) با لشکر کوفه سخن میگفت و با آنان اتمام حجت میکرد و شمر بن ذیالجوشن کلامی اهانتآمیز نسبت به آن حضرت اظهار نمود که حبیب به تندی پاسخ او را داد (ابومخنف، 118) و دیگر بار ظهر عاشورا، زمانی که امام به نماز خوف ایستاد، حصین بن تمیم اهانتی نسبت به امام نمود که حبیب پاسخی لفظی گفت و در پی آن با سپاه دشمن درگیر شد (همو، 142-143).
سرانجام، در نبردی که میان حبیب و برخی افراد لشکر اموی درگرفت، وی پس از کشتن شماری از آنان، به دست حصین بن تمیـم بـه قتـل رسید (همو، 145-146؛ بلاذری، 2 / 294؛ ابنشهر ـ آشوب، 4 / 103؛ ابنبابویه، الامالی، 224). زمانی که سر بریدۀ حبیب را به کوفه آوردند، فرزندش قاسم از حامل سر خواست تا آن را برای دفن در اختیار وی قرار دهد که با امتناع او مواجه شد (بلاذری، همانجا؛ مجلسی، 45 / 27- 28).
امام حسین(ع) به هنگام شهادت حبیب اظهار داشت: «احتسب نفسی و حماة اصحابی» یعنی «خود و یاران حامی خود را به حساب خدا میگذارم» (طبری، 5 / 440). نیز گفته شده که آن حضرت فرمود: «آفرین بر تو ای حبیب! تو شخص فاضلی بودی که یکشبه قرآن را ختم میکردی» (قندوزی، 3 / 71).
کشی مینویسد که حبیب در زمرۀ 70 نفری بود که در راه یاری امام شمشیرها و نیزهها را به جان خویش خریدند و اماننامههایی را که بدیشان عرضه میشدند، رد کردند تا سرانجام در کنار امام به قتل رسیدند (ص 79). نیز همو داستانی راجع به حبیب و دو تن دیگر از یاران خاص امیرالمؤمنین علی(ع) یعنی میثم تمار و رشید هَجری ذکر میکند که در آن کراماتی را دربارۀ آگاهی هریک از ایشان از سرانجام کار دیگری و چگونگی به شهادت رسیدن حبیب و میثم مطرح مینماید (همانجا). صرفنظر از سند این روایت که ضعیف ارزیابی شده (خویی، 4 / 223)، متن آن میتواند گویای جایگاه این 3 شخصیت که هر 3 از یاران خاص علی بن ابی طالب(ع) برشمرده شدهاند ( الاختصاص، 3)، در نگاه شیعه باشد.
ابنحجر در لسان المیزان حبیب را به عنوان راوی از امام علی(ع) معرفیکرده است (2 / 173)؛ اما در مجموعههای روایی به احادیثی منقول از حبیب برنمیخوریم و شاید هم از این رو ست که در کتب رجالی شیعه تنها به مدح او با عباراتی همچون مشکور (علامۀحلی، 132) اکتفا شده، و از توثیق سخنی به میان نیامده است (مامقانی، 17 / 392). گفتنی است که در کتب فقهی شیعه (ابنبابویه، من لایحضره ... ، 2 / 256) در باب حج حدیثی توسط حماد بن عثمان از حبیب بن مظاهر به نقل از ابیعبدالله(ع) روایت گردیده که با توجه به درگذشت حماد در 190ق / 806 م میباید حدیث را مرسل ارزیابیکرد، یا راوی حدیث را شخصی غیر از حبیبِ شهید در کربلا دانست (خویی، 4 / 223-224؛ نیز نک : حرعاملی، 13 / 379، که راوی را همان حبیب از اصحاب امام حسین(ع) دانسته است)؛ بهعلاوه که ابیعبدالله در حدیث معمولاً به امام صادق(ع) اشاره دارد.
در زیارتهای معروف به زیارت ناحیه و زیارت رجبیه نام حبیب بن مظاهر ذکرگردیده است (ابنطاووس، اقبال ... ، 3 / 78، 344؛ خویی، 4 / 223).
امروزه در کربلا و حله جماعتی میزیند که به بنیاسد معروفاند و مدعیاند که از نسل حبیب بن مظاهرند (عزاوی، 1 / 323). نیز گفته شده که آل طریح در نجف از اعقاب حبیب ابن مظاهرند و از معاریف ایشان فخرالدین طریحی صاحب مجمع البحرین است (غفاری، 87).
مآخذ
ابناثیر، الکامل؛ ابناعثم کوفی، احمد، الفتوح، به کوشش علی شیری، بیروت، 1411ق؛ ابنبابویه، محمد، الامالی، قم، 1417ق؛ همو، من لایحضره الفقیه، بیروت، 1406ق / 1986م؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، الاصابة، به کوشش عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، 1415ق / 1995م؛ همو، تبصیر المنتبه، به کوشش علی محمد بجاوی و محمد علی نجار، بیروت، المکتبة العلمیه؛ همو، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، 1330ق؛ ابنداوود حلی، حسن، الرجال، تهران، 1342ش؛ ابنشهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، المطبعة العلمیه؛ ابنطاووس، علی، اقبال الاعمال، به کوشش جواد قیومی، قم، 1414ق؛ همو، اللهوف، قم، 1417ق؛ ابومخنف، لوط، مقتل الحسین، به کوشش حسن غفاری، قم، المطبعة العلمیه؛ الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1413ق؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمود فردوس اعظم، دمشق، 1939م؛ تاج العروس؛ حائری، محمدمهدی، معالی السبطین، قم، 1425ق؛ حرعاملی، محمد، وسائل الشیعة، قم، 1414ق؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، نجف، 1398ق / 1178م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 1960م؛ «الرجال»، منسوب به احمد برقی، همراه الرجال ابن داوود حلی (هم )؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ طبری، تاریخ؛ طوسی، محمد، الرجال، به کوشش جواد قیومی، قم، 1415ق؛ عزاوی، عباس، عشائر العراق، بغداد، 1356ق / 1937م؛ علامۀ حلی، یوسف، خلاصة الاقوال فی معرفة الرجال، به کوشش جواد قیومی، قم، 1417ق؛ غفاری، عبدالرسول، الکلینی و الکافی، قم، 1416ق؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع المودة، به کوشش علی جمال اشرف حسینی، دارالاسوه، 1416ق؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیارطوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ کلبی، هشام، جمهرةالنسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، 1407ق / 1986م؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، قم، 1426ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق / 1983م؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413ق.
مسعود حبیبی مظاهری