زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه

جهیزیه

جَهیزیّه، یا جَهاز، داراییهای معینی که دختران با خود به هنگام ازدواج از داراییهای خانواده یا گروه دودمانی خود به خانۀ شوهر و خانواده و گروه دودمانی او می‌برند.
در جامعه‌هایی که فرزندان از سوی پدر و مادر هر دو ارث می‌برند، دریافت سهمی از داراییهای منقول و غیرمنقولِ (زمین، دام، کالا و اسباب‌خانه) والدین به هنگام ازدواج برای پسران و دختران معمول بوده است. سهم دختر را در ادبیات مردم‌شناختی اصطلاحاً «dowry» (مئر، 69) و در فرهنگ جوامع اسلامی و ایران «جهیزیه» و «جهاز» نامیده‌اند.
جهـاز را نـوعی شیربهـای واژگونـه (نک‍ : ه‍ د، شیربها) نیـز دانسته‌اند، به این معنا که در جایی که زنان کمیاب‌اند، شوهران چیزی به نام شیربها به خانوادۀ دختر می‌پردازند، و در جایی که مردان نادرند، پدر زن چیزی به نام جهاز می‌پردازد. به هر روی، جهاز یکی از هزینه‌های ازدواج است و در جامعه‌هایی که رواج داشته باشد، شوهران از آن احتمالاً چشم نمی‌پوشند (همانجا).
در جامعه‌هایی که شمار جمعیت زنان بیش از مردان، و در آن تک‌زنی نوع ازدواج غالب است، بر دادن جهیزیه بیش از پرداخت شیربها تأکید می‌شود و زنان بی‌جهاز معمولاً برای ازدواج چندان مطلوب نیستند («فرهنگ ...»، 60).

واژۀ جهاز و ترکیبات آن

در فرهنگ و زبان عربی واژۀ «جهاز» (از مادۀ جهز) و در زبان فارسی و فرهنگ ایران واژه‌های «جهیز» یا «جهیزیه» و «جهاز» به معنای رخت و اسباب‌خانه و ملکی که عروس به خانۀ داماد می‌بَرَد، آمده است ( المنجد، ذیل جَهَزَ؛ غیاث ... ، نیز لغت‌نامه ... ، ذیل جهاز و جهیز؛ صفی‌پوری، 1 / 208؛ شرتونی، 146).
در فرهنگ مردم و زبان عامۀ مردم ایران واژه‌های جهیز و جهیزیه کمتر، و واژۀ جهاز بیشتر و عمدتاً به صورت جاهاز و جاهازیه و با ترکیبهایی مانند «جاهازگیری» یا «جاهازگیران»، «جاهازگیری کردن»، «جاهاز دادن»، «جاهاز بُردن» یا «جاهاز بَران» به کار می‌روند.
جهازگیری کردن و جهاز دادن به دختران در جامعۀ ایران رسم و سنتی کهن، و از دیرباز معمول بوده است. در تاریخ بیهقی، تألیفی از سدۀ 5 ق / 11م، به جهاز دخترِ باکالیجار، والی گرگان و طبرستان، اشاره شده و چنین آمده است: «با دختر باکالیجار چندان چیز آورده بودند از جهیز معین که آن را حد و اندازه نبود» (ص 509-510). نظامی عروضی در چهار مقاله، تألیفی از سدۀ 6 ق / 12م در شرح جهازی که فردوسی می‌خواست برای دخترش فراهم کند، می‌نویسد: «همۀ امید او آن بود که از صلۀ آن کتاب [ شاهنامه]، جهاز آن دختر بسازد» (ص 75).

جهازگیری

فراهم کردن جهاز برای عروس از مشغله‌های مهم خانواده‌های دختران بوده است. جهاز از مقولاتی است که در هنگام گفت‌وگو‌های ازدواج میان دو خانوادۀ دختر و پسر، دربارۀ آن، و بیش و کم یا سنگین و سبک بودنش سخن به میان نمی‌آید. خانوادۀ دختر اسباب جهاز را عمدتاً بنابر توانایی مالی و شأن و پایگاه اجتماعی خود و میزان اعتبار و حیثیتی که انتظار دارند در میان خانواده و طایفۀ داماد و آشنایان و همسایگان به دست آورند، فـراهم می‌کنند. در برخی پـاره ـ فرهنگها سنگین و سبک بودن جهاز دختران را بر مبنای زیاد و کم بودن مهر آنان و در برخی پـاره ـ فرهنگهای دیگر بـراساس مقدار شیربهایی که از خانوادۀ داماد می‌گیرند، تعیین می‌کنند (شریعت‌زاده، 263). به‌طورکلی در هر دو فرهنگ تصمیم‌گیری در سنگین و سبک گرفتن جهاز با خانوادۀ عروس است و خانوادۀ داماد دخالتی ندارد.
در بسیاری از جامعه‌ها تمام یا بخشی از پول شیربها را در جهـازگیری دختـر هزینـه می‌کردند (مثلاً نک‍ : مؤید محسنی، 82؛ پاینده، آیینها ... ، 53). در قبایل عرب خوزستانی تمام شیربها، و در ایل باصری فارس بخشی از شیربها را که به پدر عروس می‌دادند، خرج خرید اسباب جهاز می‌کردند (نوذرپور، 156؛ بارث، 19).
بنابر قوانین شرعی در اسلام، دختر نصف پسر از دارایی والدین خود ارث می‌برد (نک‍ : نساء / 4 / 11)، از این‌رو، با اعطای سهمی از دارایی خانواده به صورت جهاز به دختر، کم و بیش بخشی از سهم الارث آیندۀ پسر یا پسران خانواده را پیشاپیش به دختر یا دختران می‌دهند. در جامعه‌هایی هم که ثروت به طور عادلانه تقسیم و توزیع نمی‌شود، دادن جهاز به زنان تغییر چشمگیری درآیندۀ ازدواج آنان پدید می‌آورد (مئر، 50).
 در برخی ایلات و عشایر مانند طایفۀ عرب جَبّاره در ایلات خمسۀ فارس، اصلاً جهاز دادن به دختران مرسوم نیست (نراقی، 146) و در برخی دیگر مانند ایل حَسَنْوَند در لرستان، خانوادۀ داماد جهاز مختصری تهیه می‌کنند و به خانۀ عروس می‌فرستند (حیدری، 143). در میان شماری از ایلات، از جمله ایل کُردِ زَرزا، دختری که خلاف تمایلات پدر و مادر با پسری بگریزد و با او ازدواج کند، حق خود را در جهازبری از دست می‌دهد و برای فرو نشاندن دشمنی برخاسته میان طوایف دو خانواده یکی از کارها این بوده است که خانواده یا طایفۀ پسر یک دختر با جهاز کامل، یا دو دختر بی‌جهاز به خانواده و طایفۀ دختر بدهند (مجیدزاده، 11-12).

اسباب جهاز

در هر جامعه نوع اسباب جهاز را براساس شیوۀ زندگی مردم آن جامعه و نظامهای فرهنگی و معیشتی ایلی ـ عشیره‌ای، روستایی ـ دهقانی و شهری فراهم می‌کردند. در گذشته و بیشتر در جامعه‌های ایلی و روستایی، در جهازگیریها اغلب به فراهم کردن لوازم اولیه و ضروری زندگی زوج جوان و نوع اشتغال زن در خانه و جامعه‌ای که زندگی می‌کرد، توجه داشتند و اسباب و وسایل آشپزی، نان‌پزی، شیردوشی، ریسندگی و بافندگی و خیاطی او را از اسباب مسین آشپزخانه، دستاس، سفرۀ خمیر، چوبه و نان بند و ساج گرفته تا دوک نخ ریسی و چرخ ریسندگی و بافندگی و چرخ خیاطی و مانند آنها را می‌گذاشتند.
جهاز دختران شهری، به ویژه تهرانی، معمولاً عبارت بود از: یک اتاق اثاثیۀ کامل مانند قالی و قالیچه و سرانداز و کناره، پرده، طاقچه‌پوش و پشتی، اسباب آشپزخانه، حمام و سماور، اسباب بزک و آرایش، رختخواب، اسباب کرسی شامل لحاف کرسی، تشک، متکا و بالش، رختدان، یک جلد قرآن مجید و جانماز با مُهر و تسبیح، آینه و لاله و چراغ، کله‌قند و کاسه‌نبات و مانند آنها (بـرای مجموعۀ جهاز دختران تهرانی، نک‍ : مستوفی، 1 / 345، 2 / 436؛ کتیرایی، 192-195؛ مونس‌الدوله، 44-45؛ جهـاز دختران کُرد سنندج، نک‍ : ایـازی‌، 252-253؛ جهاز دختـران سیرجـانـی، نک‍ : مـؤیـد محسنـی، 78-80؛ جهـاز دختران خـراسان، نک‍ : شکورزاده، 181-182؛ جهاز دختران سروستان، نک‍ : همایونی، 508- 509).
در برخی جاها مانند سیرجان، انواع داروهای گیاهی را در 20 تا 30 کیسۀ یک رنگ می‌ریختند و نام هر یک از داروهای گیاهی را روی کیسه گلدوزی می‌کردند و همۀ آنها را درون «مَفْرِشوی دِوایی» (جای دارو) می‌گذاشتند و همراه «مفرشوی سوزن نخی» و «مفرشوی قندی» در جهاز دختران خود جا می‌دادند (مؤید محسنی، 78).
در برخـی پـاره ـ فـرهنگها نیز رسـم بـود که خانوادۀ پسر از دارایی خانواده، اسباب جهاز مختصری برای پسرِ خود که داماد شده، تهیه می‌کردند. در سیرجان نیز خانوادۀ داماد معمولاً یک عدد قالی و یک دست رختخواب و مختصری ظرف، پیش از اسباب جهاز دختر به خانۀ داماد می‌فرستادند (همو، 81).
دختـران هنرمند تهرانـی معمولاً اشیـاء پارچه‌ای جهاز خود ــ مـانند پرده، سینـی‌پوش، قـوری‌پـوش، پیراهن و چـارقد ــ را گلدوزی و پولک‌ نشان و تزیین می‌کردند (کیوان، 220). دختران سمنانی کارهای دستی هنری خود، مانند قلاب‌دوزیها، بافتنیها، قابهای قلمدان، قاب مُهر، کیسۀ توتون و مانند آنها را با جهاز به خانۀ داماد می‌بردند و به داماد و خویشاوندان او هدیه می‌دادند (احمد پناهی، 249).
همراه با جهاز، یا در روز اول و یا سوم عروسی، مادر عروس معمولاً «خلعت» یا «خلعتی» (مجموعه‌ای پارچه و لباس و چیزهای دیگر) برای هدیه دادن به داماد، پدر و مادر، برادران و خواهران، عموها و عمه‌ها، داییها و خاله‌ها و «ساقدوش» و «سُلدوش» (دوستان سمت راست و چپ داماد در شب عروسی) بـه خانـۀ دامـاد می‌فرستاد (نک‍ : مستوفی، 1 / 350-351؛ کتیرایی، 196؛ مونس‌الدوله، 45؛ شریعت‌زاده، 263؛ مؤید محسنی، 77).
جنس و نوع خلعتیها بنا بر فصل عروسی در تابستان یا زمستان، و برحسب شغل و منصب و شأن و منزلت داماد و خویشاوندان او تفـاوت داشت (بـرای صورت انـواع خلعت، نک‍ : مستوفی، همانجا، نیـز 2 / 438؛ کتیـرایـی، 196- 198؛ در میـان کُـردان سنندج، نک‍ : ایازی، 252). اگر خلعتیها متناسب با شأن و مقام داماد و پدر و مادر یا خویشان او نبود، دلگیریها و کدورتهایی پدید می‌آمد که گاهی موجب پس فرستادن خلعتیها به خانۀ پدر عروس می‌شد.

جهازبَران

جهاز را یک روز پیش از شب عروسی (در شاهرود گاهی در شب دوم عروسی، نک‍ : شریعت‌زاده، همانجا) در ساعتی نیک و میمون به خانۀ داماد می‌فرستادند. بخشی از آن را بار قاطران آراسته به پرهای طاووس و گلیمهای رنگارنگ می‌کردند و بخشی را هم در چند طبق یا خوانچه می‌چیدند: آینه و قرآن، لاله و چراغ و قند و کاسه نبات را در یک خوانچه، خلعتیها را در خوانچه‌ای دیگر، و اسباب مسین را هم در خوانچه‌هایی جداگانه می‌گذاشتند و اسباب سنگین مانند قالی و قالیچه و رختخواب را هم بار قاطرها می‌کردند (کتیرایی، 198-199؛ مونس‌الدوله، 48؛ احمدپناهی، 248؛ کاویان‌پور، 317؛ مستوفی، 1 / 345). شمار خوانچه‌ها و قاطرهای جهاز عروسِ خانواده‌های اعیان تهرانی در دورۀ قاجار را تا 120 خوانچه و 20 تا 30 قاطر نوشته‌اند. این قاطرچیان و خوانچه‌کشها را به هنگام جهازبران دستۀ موزیک نظامی یا نقاره‌چیان همراهی می‌کردند (مستوفی، همانجا). وقتی که کاروان جهاز به در خانۀ داماد می‌رسید، نخست خوانچۀ آینه و قرآن و نبات را برای تبرک و شگون به درون خانه می‌بردند (هدایت، 30؛ مؤید محسنی، 81).
پیش از فرستادن جهاز به خانۀ داماد، معمولاً از تمام اقلام اسباب جهاز «سیاهه» (صورتی از لوازم و اسباب با ذکر یا بدون ذکر بهای هر یک) تهیه می‌کردند. این سیاهه را که در فرهنگ تاتی و تالشی«جهیزنامه» می‌نامند (عبدلی، 101)، در برخی جاها به هنگام تحویل جهاز به رؤیت خانوادۀ داماد می‌رساندند و مُهر و امضایی در پای آن از پدر داماد و خود داماد می‌گرفتند (همانجا؛ آلمانی، 265؛ کتیرایی، 199؛ مونس‌الدوله، 49).
در گیلان چند روز پیش از عروسی، مجلس «جهاز ثبت کنی» در خانۀ پدر عروس ترتیب می‌دادند و چند تن از معتمدان محل و نمایندگان چند صنف مانند خرّاز، مسگر و بزاز را به مجلس دعوت می‌کردند. خبرگان اصناف روی هر قطعه از اسباب جهاز قیمت می‌گذاشتند و هر چیز را با قیمتش با خطی خوش می‌نوشتند و بعد هم معتمدان محل سیاهه را با امضا یا مهر خود گواهی می‌کردند (پاینده، همان، 63-64؛ برای نمونه‌ای از سیاهۀ جهـاز عروس با بهـای هر قلم جنس در 1324ق، نک‍ : همان، 64-66).

سرجهازی

در قدیم برخی از خانواده‌ها افزون بر جهاز چیزی هم جداگانه به دخترشان هدیه می‌کردند و آن را با جهاز به خانۀ داماد می‌فرستادند. این هدیه را که معمولاً قبالۀ زمین، خانه، باغ، یا خدمتکار و مانند آنها بود، «سرجهازی» می‌نامیدند. اعیان تهرانی معمولاً یک بچه کنیز سیاه به نام «کنیز بچۀ سرجهازی» و یا «کنیز نَمیر» با جهاز همراه می‌کردند. این کنیزک را بَزَک می‌کردند و رخت شِلِۀ سرخ می‌پوشاندند و در یکی از خوانچه‌ها می‌نشاندند. هرگاه این کنیز می‌مُرد، خانوادۀ عروس کنیزبچه‌ای دیگر جایگزین او می‌کرد. از این‌رو به آن «کنیز نمیر» می‌گفتند (مونس‌الدوله، 48؛ کتیرایی، همانجا). برخی خانواده‌های تهرانی قبالۀ خانه‌ای را سرجهازی دخترشان می‌کردند (نک‍ : شهری، طهران ... ، 1 / 501).
خانواده‌های کُرد سنندجی معمولاً یک کُلفَت (ایازی، 253)، و مردم گیل و دیلم یک کلفت یا یک نوکر با عنوان «صندوقْ‌سَری» (پاینده، همان، 69، فرهنگ ... ، 516) همراه با جهاز، می‌فرستادند.
در قدیم پیوند زناشویی پیش‌رس و شوهر دادن دختران در کودکی در بسیاری از جامعه‌های اسلامی رواج داشته است. بنابر روایت تاریخ بلعمی، عایشه کودکی خُرد و 9 ساله بود که پیامبر اسلام(ص) با او ازدواج کرد (ص 578). این نوع ازدواجهای زودرس در میان برخی از جامعه‌های ایلی و روستایی، و گاهی در شهرهای بزرگ و کوچک ایران شایع بوده است. بنابر نوشتۀ بهمن بیگی در ایلات بویراحمدی و ممسنی و ده‌نشینان مسیر این ایلات دختران را حتى در 8 سالگی شوهر می‌دادند (ص 7؛ برای زناشوییهای پیش‌رس، نک‍ : بهنام، 713-714).
در جامعه‌هایی که دختران را در سن پایین شوهر می‌دادند، معمولاً بازیچه‌ها و عروسکهای آنها را هم با اسباب جهاز به خانۀ داماد می‌فرستادند. تهرانیها این بازیچه‌ها را نیز سر جهازی دخترانشان به شمار می‌آوردند. بنابر روایت انس بن مالک وقتی که عایشه به خانۀ پیامبر(ص) رفت «بازیچۀ دخترکان با خویشتن آورده بود» (بلعمی، همانجا). اگر زن بیوۀ فرزندداری شوهر می‌کرد و فرزندان شوهر پیشینش را با خود به خانۀ شوهر تازه می‌برد، تهرانیها این بچه‌ها را نیز به کنایه «سرجهازی» می‌نامیدند (شهری، گزنه، 24).

ارزش و نقش اجتماعی

با اینکه در هیچ فرهنگی جهاز نقشی در مشروعیت بخشیدن به ازدواج، و پی‌ریزی اصل و اساس اُبُوّت خانوادگی ایفا نمی‌کند (مئر، 69)، لیکن در پیدایی و استقرار و استواری بنیان خانوار تازه سهمی مستقیم دارد (بارث، 18). نقش و اهمیت جهاز بیش از هر چیز استحکام بخشیدن به «منزلت» و «حیثیت» اجتماعی خانوادۀ دختر در جامعه و بالا بردن اعتبار پایگاه اجتماعی دختر و خانوادۀ آن در میان اعضای خانواده و طایفه و گروه داماد است. ضرب‌المثلهایی در میان عامۀ مردم ایران رواج دارد که بیانگر ارزش اجتماعی جهاز است. مثلاً می‌گویند: «ناز عروس از روی جهاز عروس است» (مؤید محسنی، 100)، یا «عروس بی‌جهاز مثل روزۀ بی‌نماز، دعای بی‌نیاز و قُرمۀ (یا خورشت) بی‌پیاز» است (دهخدا، 2 / 1096؛ کتیرایی، 191).
در ایران، خانوادۀ عروس معمولاً یک روز پیش از مراسم «جهاز بران» زنان خویشاوند و آشنایان کوچه و محله را به خانۀ خود دعوت می‌کنند و اسباب جهاز دخترشان را که به تماشا گذاشته‌اند، قلم به قلم به میهمانان نشان می‌دهند و از این راه احساس غرور و سرافرازی می‌کنند (برای نمایش جهاز در خانۀ دختر، نک‍ : شریعت‌زاده، 263؛ پاینده، فرهنگ، 260). این مراسم را مردم گیل و دیلم «جهاز تماشا» می‌نامند (همو، آیینها، 64).
پس از فرستادن جهاز به خانۀ داماد، خانوادۀ او اسباب جهاز را در «عروس خانه» (اتاق مخصوص عروس و داماد) می‌چینند و در همان روز یا روز «پاتختی» (روز اول پس از عروسی) و یا روز سوم (روز سوم را در سیرجان «سِیّمون» می‌گویند) یکایک آنها را به جمع زنان فراخوانده شده نشان می‌دهند و به جهاز سنگین عـروسشـان می‌نـازنـد و می‌بـالـنـد (نک‍ : مـونـس‌الـدولـه، 64؛ شریعت‌زاده، همانجا؛ احمدپناهی، 248؛ مؤید محسنی، 81).
در بسیاری از جامعه‌های اسلامی و مسیحی نازش به جهیزیۀ دختر عنصر مهمی در به دست آوردن حیثیت و اعتبار اجتماعی به شمار می‌رود. کمبل در تحقیقاتش میان جماعت یونانی کوه‌نشین و شبان سرکتسنی به این نوع تفاخر و کسب حیثیت از راه جهیزیه دادن به دختر، اشاره می‌کند (ص 305-306). همو این تفکر و باور را که جهاز صرفاً نوعی پرداخت برای به دست آوردن شوهر برای دختران است، نادرست می‌داند؛ لیکن به مواردی در میان سرکتسنیها اشاره می‌کند که خانواده‌ها به منظور زودتر شوهر دادن دخترانی که نقص جسمانی یا اخلاقی دارند، جهاز مفصل و سنگینی برای آنان فراهم می‌کنند (ص 44-45). به نظر او قصد آشکار خانوادۀ دختر در دادن جهیزیه و نقش مهم آن تکمیل دارایی است که معمولاً پدر و مادر داماد، به پسرشان برای خانوادۀ نوپای او و عروس داده‌اند. به هر روی در برخی از جامعه‌ها، از جمله در میان این گروه کوه‌نشین، ارزش‌گذاری دربارۀ اعتبار و حیثیت خانوادگی دختر بستگی به مقدار جهازی دارد که به دخترشان اعطا می‌کنند (همانجا).
قوانین برخی از کشورها به شوهر اجازه نمی‌دهد تا هر طور که می‌خواهد از جهیزیۀ همسرش استفاده بکند، چون این دارایی اساساً هدیه‌ای برای شوهر نیست و نقش آن عمدتاً کمک در حفظ و استمرار خانوار مشترک است (مئر، 49-50). در بیشتر فرهنگهـا، بـه‌جز در بـرخی فرهنگهای ایلی ـ عشیره‌ای ایران، زن در خانۀ شوهر مالک مطلق جهاز خود می‌باشد و در حفظ و بخشیدن آن مختار است. در این فرهنگها در صورت طلاق زن از شوهر، مرد موظف است همۀ اسباب جهاز زن را طبق «جهیزنامه» باز پس دهد (نک‍ : آلمانی، 265).
ایلات و عشایر فارس، به‌ویژه در میان قشقاییها، که دختران سهم الارث از والدین نمی‌برند و مقدار مهریۀ آنها معمولاً پایین است، جهیزیۀ آنان هم اندک است و از چند قطعه فرش، که معمولاً از بافته‌های خود دختران است، و گاهی از یک مادیان فراتر نمی‌رود. گاهی جهاز را نیز از محل «باشْلوق» (شیربها) خریداری می‌کنند. در این گروههای ایلی همین جهاز مختصر نیز در اختیار داماد قرار می‌گیرد و او می‌تواند به دلخواه خود هرگونه تصرفی در آن بکند (بهمن‌بیگی، 16-17).

مآخذ

آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1335ش؛ احمد پناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374ش؛ ایازی، برهان، آیینۀ سنندج، تهران، 1371ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار و محمدپروین گنابادی، تهران، 1341ش؛ بهمن‌بیگی، محمدبهمن، عرف و عادت عشایر فارس، شیراز، 1324ش؛ بهنام، جمشید و شاپور راسخ، «مشخصات ازدواج در ایران» (بخش 2)، سخن، تهران، 1339ش، دورۀ 11، شم‍ 6؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علی‌اکبر فیاض، مشهد، 1350ش؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1335ش؛ همو، فرهنگ گیل و دیلم، تهران، 1366ش؛ حیدری، حجت‌الله، ایل حسنوند، خرم‌آباد، 1381ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1339ش؛ شرتونی،سعید، اقرب الموارد، قم، 1403ق؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1370ش؛ همو، گزنه، تهران، 1372ش؛ صفی‌پوری، عبدالرحیم، منتهی‌الارب، تهران، سنایی؛ عبدلی، علی، تاتها و تالشان، تهران، 1369ش؛ غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1337- 1338ش؛ قرآن کریم؛ کاویان‌پور، احمد، تاریخ رضائیه، تهران، آسیا؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378ش؛ کیوان، عباسعلی، کیوان‌نامه، تهران، 1308ق؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مجیدزاده، یوسف، «زناشویی در ایل زرزا»، هنر و مردم، تهران، 1342ش، شم‍ 11؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1377ش؛ المنجد، بیروت، 1960م؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380ش؛ مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381ش؛ نراقی، آنژل، «مراسم عروسی عشایر عرب فارس»، کتاب هفته، تهران، 1342ش، شم‍ 76؛ نظامی‌عروضی، احمد، چهار مقاله، به کوشش محمد معین، تهران، 1333ش؛ نوذرپور، علی‌رحم، «چگونگی همسرگزینی در جامعۀ عشایری ایران»، فصلنامۀ عشایری ذخایر انقلاب، تهران، 1367ش، شم‍ 3؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348ش؛ نیز:

Barth, F., Nomads of South Persia: The Basseri Tribe of the Khamseh Confederacy, Oslo, 1965; Campbell, J. K., Honour, Family and Patronage, New York, 1974; A Dictionary of the Social Sciences, eds. J. Gould and W. L. Kolb, 1964; Mair, L., Marriage, London, 1971.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.