جرمی
جَرْمی، ابوعمر صالح بن اسحاق (د 225ق/ 840م)، نحوی و لغتشناس. نسبت او برگرفته از جَرْم، نام یکی از قبایل یمنی است (نک : سمعانی، 3/ 251). گویند چون وی مدتی در میان این قبیله میزیسته، یا از موالی جَرْم بن رَمّان (رَبّان یا زَبّان و یا ریّان) بوده، به این نام منسوب شده است. برخی نیز او را از موالی جَبَلة (یا بَجیلَة) بن انمار دانستهاند و نسبت بَجَلی او از همین جا ست (سیرافی، 9/ 72؛ یغموری، 95؛ زبیدی، 76؛ خطیب، 9/ 314؛ سمعانی، 3/ 251، 254؛ ابنخلکان، 2/ 486). وی نخست در بصره میزیسته (یاقوت، 12/ 5)، و سیرافی (همانجا) او را در زمرۀ نحویان بصره قرار داده است. وی در بصره به مجالس نحویان و لغویان آمدوشد داشت (ضیف، 111).
گویند جرمی سیبویه را ندید، اما در عوض استاد او یونس ابن حبیب (د 182ق/ 798م) را ملاقات کرده، و شاید نزد او نحو نیز آموخته باشد (سیرافی، یاقوت، همانجاها؛ قفطی، 2/ 80؛ سیوطی، بغیة...، 2/ 8). جرمی الکتاب سیبویه را نزد اخفش خواند (سیرافی، همانجا). در برخی روایات نیمهافسانهای، آوردهاند که اخفش سر آن داشت که مدعی تألیف الکتاب گردد، اما جرمی که گویا توانگر بود، از اخفش خواست که در ازای مبلغی، الکتاب را به او و دوستش مازنی تدریس کند. چون از راز و رمز الکتاب آگاه شدند، خود آن را به نام سیبویه به دیگران آموختند و مانع آن شدند که اخفش آن را به خود نسبت دهد (ابنانباری، نزهة...، 92). جرمی همچنین نزد لغتشناسانی بزرگ چون ابوعبیده (د ح 210ق)، ابو زید انصاری (د 215ق) و اصمعی (د 216ق) دانش آموخت (سیرافی، همانجا؛ ابنندیم، 62). وی دیوان هذلیین را نزد اصمعی خواند (ابنخلکان، 2/ 485).
منابع به دیدگاههای نحوی و لغوی او نیز اشاره کردهاند (مثلاً نک : ابنجنی، 1/ 203، 2/ 74؛سیوطی، همع...، 1/ 39، 48، جم ؛ بغدادی، 1/ 40، 2/ 151، جم ). از جمله دیدگاههای او این است که برخلاف سیبویه اعراب اسمهای مثنیٰ و جمع مذکر سالم و نیز اسامـی پنجگانـه (اسماء خمسه) را لفظی نمیداند (نک : ابوالبقاء، 1/ 103؛ سیوطی، همان، 1/ 48؛ ضیف، 113-114). جرمی در اوایل دهۀ نخست سدۀ 2ق وارد بغداد شد و به تدریس نحو پرداخت (همو، 112). او که به نحودانی و لغتشناسی خود اعتقاد تمام داشت (نک : زجاجی، 191؛ یغموری، 214)، در بغداد جایگاهی والا یافت تا آنجا که اصمعی، بیمناک از اقبال بیشتر مردمان به او، دیگر نتوانست وجود او را برتابد و در جلسات گوناگون کوشید تا او را از نظر علمی ناتوان جلوه دهد (زجاجی، 65؛ ابنجنی، 3/ 300؛ حریری، 101؛ قس: صفدی، 16/ 249-250؛ که به جای اصمعی، ابوعثمان مازنی آمده است؛ سیوطی، المزهر، 2/ 378). جرمی در بغداد با فرّا دربارۀ عامل رفع در مبتدا مناظره کرد و بر او غلبهیافت (نک : خطیب، 9/ 314-315؛ نیز: ابنانباری، الانصاف، 1/ 49).
مبرد و توزی از شاگردان جرمی بوده، و الکتاب سیبویه را نزد او خواندهاند (زبیدی، 119؛ ابنندیم، 64؛ ابنانباری، نزهة، 119). از آنجا که ساختارهای منطقی نحو با ساخت اصول فقه تشابه بسیار نزدیک دارد، ناچار بسیاری میخواستند از راه دانش نحو بر قیاسهای فقهی آگاهی یابند. در اینباره روایتهایی داریم از جمله: جرمی مدعی است که طی 30 سال به کمک نحو و الکتاب سیبویه فتوای فقهی داده است. مبرد این سخن را برای کسانی که از آن اظهار شگفتی کردهاند، چنین توجیه کرده است: جرمی با حدیث آشنا بود و زمانی که الکتاب سیبویه را فرا گرفت، در دین و حدیث درایت یافت، زیرا الکتاب سیبویه، دقت نظر و دورنگری بـه انسان میآموزد (نک : زجاجی، 191). یک روایت میشناسیم که این نظر را تأیید میکند: گویند در مجلسی با حضور گروهی از فقیهان، جرمی گفت در باب فقه هر چه میخواهید بپرسید تا من بر قیاس نحو پاسخ گویم. از او پرسیدند حکم کسی که در اقامۀ نماز اشتباهی کرده، و دو سجدۀ سهو به جا میآورد و باز خطا میکند، چیست؟ گفت: هیچ نکند؛ سپس در پاسخ کسانی که علت این اظهارنظر را پرسیدند، گفت: از باب ترخیم، زیرا مرخّم، ترخیم نمیشود (همو، 192).
جرمی بنا به روایت زبیدی (ص 77) گفته است که الکتاب سیبویه بر 050‘1 بیت شعر شامل است و تنها نام شاعران 50 بیت بر او مجهول مانده است.
ابوزید انصاری او را به سبب مجادلات بیش از حد در نحو و سرخی چشمانش «کَلب»، «نَبّاح» و «مُهارِش» لقب داده بود (جاحظ، 1/ 315؛ ابوطیب، 43؛ صفدی، 16/ 249؛ سیوطی، بغیة، همانجا، المزهر، 2/ 428).
گزارشی نیز از سفر او به اصفهان و اقامت طولانی در آنجا پس از بازگشت از مناسک حج به همراه فیض بن محمد ثقفی (یا عصام بن فیض؟) و دریافت 20 هزار درهم هنگام ورود و سالانه 12 هزار درهم جهت آموزش نحو، در دست است (مافروخی، 35؛ ابونعیم، 346-347؛ ابوالشیخ، 2/ 203). مبرد او را در مقایسه با نحویان هم روزگارش، ژرفاندیشتر خوانده است (نک : ابوطیب، 77). برخی از منابع وی را مردی دیندار و معتقد وصف کردهاند (قفطی، 2/ 80). بنا بر یک روایت، جرمی در اواخر عمر به پریشان حالی دچار گشت (زبیدی، 76-77؛ صفدی، همانجا)، و در زمان خلافت معتصم (حک 218-227ق)، در بغداد (GAS,IX/ 72) و یا اصفهان(صفدی، همانجا) درگذشت.
آثار منسوب
1. الابنیة و التصریف؛ 2. الابنیة؛ 3. التثنیة و الجمع؛ 4. التصریف؛ 5. تفسیر ابیات سیبویه؛ 6. (تفسیر) غریب سیبویه؛ 7. التنبیة؛ 8. السیرة یا السِّیر یا (سیر النبی)، که برخی منابع، اینکتاب را کتابی شگفتانگیزوصفکردهاند(نک : خطیب، 9/ 314؛ ابنخلکان، 2/ 486)؛ 9. العروض؛ 10. الفرخ للعین؛ 11. الفرخ (یا فرخ سیبویه)، همانگونه که از عنوان کتاب پیدا ست (فرخ: جوجه)، این اثر بر اساس الکتاب سیبویه نوشته شده، و مختصر آن است؛ 12. القوافی؛ 13. المختصر فی النحو (یا مختصر نحو المتعلمین)، این کتاب، مشهورترین اثر جرمی است. وی گفته است من در نحو کتابی تألیف نکردهام، بلکه تنها الکتاب سیبویه را خلاصه کردهام (زبیدی، 77). بر اساس این گفته، شاید بتوان احتمال داد که المختصر فی النحو او همان کتاب الفرخ باشد. بر این کتاب چند شرح نوشته شده است: دو شرح متعلق به ابوالحسن ورّاق (د 381ق/ 991م)، یکی مطول که آن را الفصول فی نکت الاصول نامیده، و دیگری شرحی کوتاه که آن را الهدایة خوانده است. دیگر شروح از این قرارند: شرح ابواسحاق ابراهیم بن علی فارسی (د 400ق/ 1010م) شرح ابوالقاسم علی بن عبیدالله بن دقّاق دقیقی (د 415ق/ 1024م)، شرح علی بن عیسیٰ رَبَعی (د 420ق/ 1029م). المختصر جرمی مورد نکوهش نیز واقع شده است (دربـارۀ کتابهای وی، نک : ابنندیم، 62؛ مفضل، 73؛ سمعانی، 3/ 254؛ ابنانباری، نزهة، 231، 233؛ یاقوت، 12/ 6؛ ابنخلکان، همانجا؛ صفدی، 16/ 250؛ حاجی خلیفه، 1/ 493، 2/ 1015، جم ؛ GAS, IX/ 73).
مآخذ
ابنانباری، عبدالرحمان، الانصاف، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، 1380ق/ 1961م؛ همو، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرایی، بغداد، 1959م؛ ابنجنی، عثمان، الخصائص، به کوشش محمدعلی نجار، قاهره، 1371ق/ 1952م؛ ابنخلکان، وفیات؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوالبقاء عکبری، عبدالله، اللباب فی علل البناء و الاعراب، به کوشش غازی مختار طلیمات، بیروت، 1416ق/ 1995م؛ ابوالشیخ اصفهانی، عبدالله، طبقات المحدثین باصبهان، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، 1408ق/ 1988م؛ ابوطیب لغوی، عبدالواحد، مراتب النحویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1395ق/ 1975م؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصفهان، لیدن، 1934م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، بهکوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، مکتبة خانجی؛ جاحظ، عمرو، الحیوان، بهکوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1388ق/ 1969م؛ حاجیخلیفه، کشف؛ حریری، قاسم، درةالغواص، به کوشش هاینریش توربکه، لایپزیگ، 1871م؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ زبیدی، محمد، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1373ق/ 1954م؛ زجاجی، عبدالرحمان، مجالس العلماء، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1403ق/ 1983م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحییٰ معلمی یمانی، حیدرآباد دکن، 1383ق/ 1963م؛ سیرافی، حسن، اخبار النحویین البصریین، به کوشش فریتس کرنکو، پاریس، 1936م؛ سیوطی، بغیةالوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، 1399ق/ 1979م؛ همو، المزهر، به کوشش محمد احمد جاد المولیٰ و دیگران، قاهره، 1986م؛ همو، همع الهوامع، به کوشش محمد بدرالدین نعسانی، بیروت، 1405ق؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش وداد قاضی، اشتوتگارت، 1411ق/ 1991م؛ ضیف، شوقی، المدارس النحویة، قاهره، 1972م؛ قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371ق/ 1952م؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به کوشش جلالالدین تهرانی، 1352ق؛ مفضل بن محمد، تاریخ العلماء النحویین، به کوشش عبدالفتاح محمدحلو، جیزه (مصر)، 1412ق/ 1992م؛ یاقوت، ادبا؛ یغموری، یوسف، نور القبس المختصر من المقتبس مرزبانی، به کوشش رُدلف زلهایم، ویسبادن، 1384ق/ 1964م؛ نیز: