زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

جران العود

جِرانُ الْعود، عامر بن حارث بن کُلْفَة (کَلْفَة یا کَلَدَة)، شاعر عرب، از قبیلۀ بنـی‌ نُمَیْر (یـا نَمِر و یا عُقَیْل، نک‍ : قاموس، ذیل جرن؛ سیوطی، 2/ 441).
جران العود لقبی است که شاعر بدان شهرت یافته، و این شهرت تا بدانجا بوده که بر نام واقعی او غلبه کرده، و آن را از یادها زدوده است (بغدادی، 10/ 19). جوهری او را مُستَوْرِد خوانده (5/ 2091، ذیل جرن)، و فیروزآبادی تصریح می‌کند که وی عامر نام دارد و جوهری اشتباه کرده است (نک‍ : قاموس، همانجا). برخی هم برآن‌اند که جران العود مستورد عقیلی نام شاعر دیگری است که در عصر اسلامی می‌زیسته است (فروخ، 1/ 189؛ صادر، 7). 
انتساب وی به یکی از عصرهای جاهلی، اسلامی یا اموی نیز مورد تردید است. بغدادی او را شاعری جاهلی معرفی کرده است (10/ 18؛ نیز نک‍ : GAL, S, I/ 56). گزارشهایی که از دوستی او با عروة بن عتبة (رَحّال) در دست است (ابن‌قتیبه، 275)، البته در صورت صحت، می‌تواند این نظر را تأیید کند. بلاشر احتمال می‌دهد جران از شاعران حجازی سدۀ نخست هجری باشد (III/ 620). از سویی وجود کلماتی اسلامی چون نشور، حشر و باذن الله و اشاراتی قرآنی در شعر او سبب شده است که وی را شاعری اموی معرفی کنند (نک‍ : صادر، 11-12). اعلام جغرافیایی آمده در سروده‌های جران مانند غَور (تهامه)، جَلْس (نجد)، بُرَیْک، اَبطَح، عُوَیْقة و قُساس (نک‍ : ص 37 بیت 21، 50 بیت 4، 54 بیت 18)، او را از اهالی شمال غربی نجد و نزدیک به حجاز معرفی می‌کند (فروخ، همانجـا؛ صادر، 10؛ نیـز نک‍ : جران، 146-147، فهرست اماکن). داستان ازدواجش با دو زن بدخوی، مشهورتـرین روایتـی است کـه از جـران در اختیـار داریم (نک‍ : بغدادی، 10/ 19؛ ابن‌قتیبه، همانجا). او در قصیده‌ای این دو زن را هجو و نکوهش می‌کند و بر اساس ابیات پایانی همین قصیده (ابیات، 46-48)، به جران العود مشهور می‌گردد. چه در آنها زنان خود را به زدن تازیانه‌ای که از پوست گردن شتر کهنسال (جران العـود) ساختـه است، تهدیـد می‌کند (ص 31-42؛ نیز نک‍ : بطلیوسی، 318-319؛ ابن ‌جوزی، 49؛ ابن‌رشیق، 1/ 48؛ GAS, II/ 217). همچنان که بلاشر (همانجا) می‌گوید، اگر این قصیدۀ هجویه در دست نبود، از زندگی شاعر چیزی نمی‌دانستیم. جران چندین بار ازدواج کرد و به رغم بداقبالی در این امر، ظاهراً و به استناد یکی از ابیات، بار دیگر در کهنسالی بدین کار اقدام نمود (ص 103، بیت 7؛ فروخ، همانجا). 

شعر

جران در زمینۀ غزل و وصف، شاعری توانا ست که از واژه‌ها و عبارتهایی فصیح در سروده‌هایش بهره جسته است. با این همه، واژه‌های نادر و بیابانی نیز در آنها یافت می‌شود که غالباً در قافیه‌ها جای گرفته‌اند. در شعر او تشبیه جایگاهی ویژه دارد و مثـلاً ستارگان بـا دقت تصویر شده‌اند (مثلاً نک‍ : ص 97، ابیات 10-11)؛ از آن گذشته، عشقهای ناپایدارش نیز در این اشعار منعکس است. اسلوب جران در شعر، حجازی است و گرایش بدوی در آن سخت آشکار است (فروخ، 1/ 189-190؛ بلاشر، همانجا). قصیدۀ لامیۀ او که در بحر بسیط سروده، یادآور قصیدۀ بانت سعادِ کعب بن زهیر است و طولانی‌ترین قصیده در دیوانش قصیده‌ای است 72 (یا 78) بیتی (ص 49-66) که از نظر ساختار در مقایسه با دیگر قصاید به شکل سنتی قصیده نزدیک‌تر است. در منابع بارها به ابیات و سروده‌های جران استشهاد شده است (مثلاً نک‍ : جاحظ ، 7/ 386). دیوان جران به روایت ابوسعید سکری (د 212-275ق)، چند بار در قاهره (1350ق/ 1931م؛ 1955م) و یک‌بار در بیروت در 1999م به کوشش کارین صادر، منتشر شد. 

مآخذ

ابن‌جوزی، حافظ، کشف النقاب عن الاسماء و الالقاب، به کوشش محمد ریاض مالح، دمشق / بیروت، دارابن‌کثیر؛ ابن ‌رشیق، حسن، العمدة، به کوشش محمد محیی‌الدین عبدالحمید، بیروت، 1401ق/ 1981م؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، الشعر و الشعراء، به کوشش مصطفیٰ سقا، قاهره، 1350ق/ 1932م؛ بطلیوسی، عبدالله، الاقتضاب، بیروت، 1973م؛ بغدادی، عبدالقادر، خزانة الادب، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، 1388ق/ 1969م؛ جاحظ ، عمرو، الحیوان، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، بیروت، داراحیاء‌التراث العربی؛ جران العود، دیوان، به کوشش کارین صادر، بیروت، 1999م؛ جوهری، اسماعیل، صحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، بیروت، 1407ق/ 1987م؛ سیوطی، المزهر، به کوشش محمد احمد جاد المولی، بیروت، 1406ق/ 1986م؛ صادر، کارین، مقدمه بر دیوان‌ (نک‍ : هم‍ ، جران‌العود)؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1404ق/ 1984م؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.